تهاجم احتمالی اسرائیل به لبنان، پای ایران را به جنگ باز میکند؟
جنگ تمامعیار و ثبات در خاورمیانه
از آغاز فعالیت جبهه شمال علیه اسرائیل، بار دیگر پای میانجیهای بینالمللی به لبنان باز شده است؛ عاموس هوکشتاین آمریکایی که پیش از این و در دو گفتوگوی دوساله از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ موفق شد تا توافق بر سر مرزهای آبی را میان این دو کشور به امضا برساند، از نخستین روزهای آغاز تنش میان لبنان و اسرائیل بارها راهی بیروت و تلآویو شده است تا ضمن تلاش برای توقف تبادل آتش، روند حل و فصل اختلافات مرزهای زمینی میان لبنان و اسرائیل را نیز کلید بزند.
روزنامه الاخبار هفته گذشته به نقل از منابع آگاه نوشت که بیروت پیامهای دیپلماتیکی دریافت کرده که حاکی از حمله قریبالوقوع اسرائیل است. انگلیس در پیام خود به لبنان، تاریخ این حمله را اواسط ژوئن عنوان کرده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز ۱۶ خردادماه در بازدید از مرز لبنان گفت که «ما برای اقدامی مقتدرانه در شمال آمادهایم. هر طور شده امنیت را به شمال بازمیگردانیم».
ارتش اسرائیل همچنین در هفتههای گذشته فاصله زمانی میان ترور فرماندهان ارشد حزبالله را کاهش داده است که در یکی از تازهترین مورد آن طالب سامی عبدالله، ملقب به حاج ابوطالب، از فرماندهان میدانی حزبالله سهشنبهشب در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهرک جویا در جنوب لبنان به شهادت رسید.
همچنین پنجشنبهشب نیز منابع اسرائیلی از ترور یک مقام ارشد حزبالله در حمله به منزلی در شهرک جناتا در جنوب لبنان خبر دادند (برخی رسانههای عربی از احتمال کشته شدن سیدهاشم صفیالدین، رئیس اجرایی حزبالله و نفر دوم این گروه در این حمله خبر میدهند) که میتواند در راستای تضعیف این گروه مقاومت بهعنوان مقدمهای بر آغاز جنگی فراگیر باشد.
حزبالله یک روز پس از عملیات طوفانالاقصی، ابتدا بهصورت محدود و متمرکز بر مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا که لبنان آن را خاک خود میداند، حملاتی را علیه مواضع اسرائیل آغاز کرد. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در نخستین سخنرانی خود پس از عملیات طوفانالاقصی گفت: «مقاومت اسلامی لبنان از ۸ اکتبر وارد نبرد واقعی شده که فقط اشخاصی که در مرزها هستند میتوانند آن را احساس کنند». این در حالی است که اسرائیل در ادامه جنگ، شهر بعلبک در شمال لبنان که یکی از پایگاههای اصلی شیعیان طرفدار حزبالله لبنان است را نیز مورد هدف قرار داد.
تبادل آتش میان ارتش اسرائیل و حزبالله طی ۸ ماه گذشته، هم از نظر قلمرو زیر آتش و هم از نظر تسلیحات مورد استفاده، به آرامی افزایش یافته است. در این بازه زمانی، حزبالله تا عمق ۳۵ کیلومتری سمت اسرائیل را هدف قرار داده، درحالیکه اسرائیل مناطقی از لبنان را در بیش از ۱۲۰ کیلومتری شمال هدف قرار داده است. با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند اسرائیل دیگر نمیتواند جبهه شمال را نادیده بگیرد؛ حملات حزبالله در ۹ ماه گذشته موجب تخلیه شهرکهای اسرائیلی در شمال فلسطین اشغالی شده و نارضایتی فراوانی را علیه دولت رژیم صهیونیستی در پی داشته است. همچنین بهدنبال حملات موشکی هفته گذشته حزبالله لبنان، حریق بخشهایی از شمال اسرائیل را فراگرفت. آتشنشانی و نیروهای امدادی اسرائیل میگویند پس از ۹ ساعت تلاش بخش بزرگی از آتش را مهار کردند.
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله در سخنرانی خود در سالگرد شهادت شهید مصطفی بدرالدین از فرماندهان مقاومت که در سوریه به شهادت رسید، گفت: «هدف اصلی جبهه لبنان، تحت فشار قرار دادن اسرائیل برای توقف جنگ در غزه است. جبهه لبنان به حمایت از غزه ادامه خواهد داد و این امر تعیینکننده و نهایی است».
آتشبسهای موقت در میان یک جنگ طولانی
لبنان و اسرائیل رسماً چند دهه است که در وضعیت جنگی قرار دارند؛ اسرائیل در سال ۱۹۸۲ حمله ویرانگری را به لبنان آغاز کرد و پس از اینکه مورد حمله شبهنظامیان فلسطینی قرار گرفت، تانکها را به پایتخت بیروت فرستاد. سپس جنوب لبنان را به مدت ۲۲ سال اشغال کرد تا اینکه در سال ۲۰۰۰ توسط حزبالله بیرون راند. در لبنان، حزبالله رسماً یک گروه مقاومت در نظر گرفته میشود که وظیفه مقابله با اسرائیل را برعهده دارد که بیروت آن را بهعنوان دولت دشمن طبقهبندی میکند.
از آن زمان، دو طرف به صورت پراکنده با یکدیگر تبادل آتش کردهاند، اما تنشها در سال ۲۰۰۶ هنگامی که اسرائیل پس از گروگان گرفته شدن دو سرباز خود توسط حزبالله وارد جنگ در جنوب لبنان شد، بالا گرفت. در این درگیری بیش از ۱۰۰۰ لبنانی که اکثراً غیرنظامی بودند و همچنین ۴۹ غیرنظامی اسرائیلی و ۱۲۱ سرباز کشته شدند. دو سال بعد، حزبالله بقایای سربازان ربودهشده را در ازای آزادی اُسرای لبنانی و فلسطینی در زندانهای اسرائیل و همچنین اجساد شبهنظامیانی که اسرائیل در اختیار داشت، بازگرداند.
همچنین مرز لبنان با اسرائیل از ماهها قبل از عملیات طوفانالاقصی به صحنه تنش مرزی بدل شده و در آستانه یک انفجار بود چراکه از تیرماه سال گذشته، حزبالله لبنان دو چادر را در مرز خود با اسرائیل برپا کرده بود و تکاوران گردان رضوان در آن مستقر بودند که اسرائیل از همان ابتدا معتقد بود این چادرها در عمق ۳۰ متری فلسطین اشغالی و بهطور مشخص در محل تحت کنترل تلآویو در مزارع شبعا، برپا شده است. برپایی چادر از سوی حزبالله در واکنش به اقدام ارتش اسرائیل برای ساخت دیواری بود که بخش شمالی روستای الغجر در بلندیهای جولان اشغالی را در بر میگرفت.
دولت لبنان در آن مقطع اعلام کرد که اگر اسرائیل از بخش شمالی روستای الغجر عقبنشینی کند، حزبالله نیز دو چادری را که از ماه ژوئن در مزارع شبعا برپا کرده، برخواهد چید. در ماه اکتبر و پیش از آغاز جنگ در غزه، در ماه اکتبر نیروهای لبنانی و اسرائیلی چندین بار به سمت یکدیگر گاز اشکآور و بمبهای دودزا شلیک کردند. ارتش لبنان در حال حذف آنچه که نقض غیرقانونی اسرائیل به خط آبی میخواند زیر نارنجکهای دودزای اسرائیل قرار گرفت. تحلیلگران در همان زمان نیز اعلام کرده بودند که تنشها در امتداد مرز لبنان و اسرائیل به بالاترین حد خود رسیده است و هر دو طرف با یکسری مانورهای تحریکآمیز این تنش را بالا میبرند.
آخرین درگیریها بین اسرائیل و حزبالله پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر آغاز شد که به گفته مقامات اسرائیلی، ۱۲۰۰ نفر را کشت و ۲۵۰ نفر را ربود. این امر اسرائیل را بر آن داشت تا با حماس در غزه وارد جنگ شود و در طی آن، بسیاری از مناطق را با خاک یکسان کرده و بیش از ۳۶۰۰۰ فلسطینی را کشته است. حزبالله گفته است که دور کنونی نبرد با اسرائیل برای حمایت از فلسطینیان در غزه است.
توانایی نظامی گروه لبنانی از سال ۲۰۰۶، زمانی که عمدتاً بر موشکهای کاتیوشای بازمانده از دوران شوروی متکی بود، افزایش یافته است. امروز، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله میگوید که گروهش بیش از صدهزار جنگجو و ذخیره دارد. همچنین گفته میشود که این گروه صدوپنجاه هزار موشک در اختیار دارد که در صورت وقوع یک جنگ همهجانبه، میتواند دفاع اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد.
تلاشها برای خاموش کردن آتش جبهه شمال
از آغاز فعالیت جبهه شمال علیه اسرائیل، بار دیگر پای میانجیهای بینالمللی به لبنان باز شده است؛ عاموس هوکشتاین آمریکایی که پیش از این و در دو گفتوگوی دوساله از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ موفق شد تا توافق بر سر مرزهای آبی را میان این دو کشور به امضا برساند، از نخستین روزهای آغاز تنش میان لبنان و اسرائیل بارها راهی بیروت و تلآویو شده است تا ضمن تلاش برای توقف تبادل آتش، روند حل و فصل اختلافات مرزهای زمینی میان لبنان و اسرائیل را نیز کلید بزند.
استفان سژورنی، وزیر امور خارجه فرانسه نیز اردیبهشتماه با هدف گفتوگو در خصوص توقف درگیریهای نظامی بین حزبالله و ارتش اسرائیل در راستای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت و همچنین بازگشت ایمن ساکنان مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی و بازگشت ایمن شهروندان لبنانی به شهرها و روستاهای جنوبی خود و در نهایت استقرار ارتش لبنان در مناطق مرزی با اسرائیل همراه با تقویت نیروهای یونیفل و ارائه کمکهای لازم راهی لبنان شد.
در این میان، جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده نیز از زمان آغاز جنگ در غزه، برای کنترل دایره جغرافیایی تنش، مکاتبات غیرمستقیم خود را آغاز کردند که نقطه عطف آن در زمان حمله پهپادی و موشکی ایران به اسرائیل بود؛ تا جایی که نهتنها ابعاد این حمله کنترل شد بلکه بهرغم همه احتمالها مبنی بر واکنش شدید اسرائیل، تلآویو به یک خرابکاری محدود به سیاق اقدامات پیشین خود بسنده کرد. رایزنیهای تهران و واشنگتن همچنین در ماههای گذشته تنش در عراق را نیز بهصورت محسوسی کنترل کرد تا حملات نیروهای مقاومت مستقر در این کشور علیه پایگاههای آمریکایی متوقف شود.
علاوه بر ایالات متحده و فرانسه، رئیسجمهور روسیه نیز در خصوص آغاز جنگ همهجانبه علیه لبنان به اسرائیل هشدار داده است؛ ولادیمیر پوتین خطاب به تلآویو گفت: «پهپادها و موشکهایی که ساعتها طول کشید تا از ایران به اسرائیل برسند، در صورت وقوع جنگ با لبنان، ظرف چند دقیقه به اسرائیل میرسند».
همچنین پس از آنکه نشانههای حاکی از اراده اسرائیل برای آغاز جنگ در جبهه شمالی مشخص شد؛ پایگاه خبری آمریکایی اکسیوس ۶ ژوئن در گزارشی نوشت که دولت بایدن در هفتههای اخیر به مقامات اسرائیلی هشدار داده و گفته است که «یک جنگ محدود در لبنان ممکن است ایران را مجبور به مداخله مستقیم در نبرد کند».
یکی از سناریوهایی که دولت با اسرائیل مطرح کرده این است که لبنان ممکن است مملو از شبهنظامیان طرفدار ایران در سوریه، عراق و حتی یمن شود که بخواهند به صف جنگ با اسرائیل بپیوندند. این پایگاه خبری همچنین نوشت: ایالات متحده و فرانسه در تلاش برای یافتن راهحلی دیپلماتیک برای کاهش تنش در مرز اسرائیل و لبنان هستند، اما هنوز در این زمینه پیشرفتی نداشتهاند. روزنامه هاآرتص نیز در گزارشی نوشته است که در صورت حمله اسرائیل به لبنان، ایران نیز وارد جنگ خواهد شد و همین موضوع پای ایالات متحده را نیز پس از ۸ ماه بهصورت مستقیم به این بحران باز خواهد کرد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، روز دوشنبه هشتمین سفر خود به خاورمیانه را پس از آغاز جنگ غزه به هدف پیشبرد پیشنهاد آتشبس در نوار غزه، آغاز و در اولین مقصد وارد قاهره پایتخت مصر شد و در ادامه در تلآویو با نخستوزیر اسرائیل دیدار کرد. یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث و رایزنی در سفر بلینکن به منطقه، جلوگیری از گسترش آتش جنگ به لبنان و بالا گرفتن درگیریهای میان این کشور و اسرائیل است.
وزیر امور خارجه آمریکا روز چهارشنبه مجدداً خواستار راهحل دیپلماتیک بین اسرائیل و لبنان شد و گفت که توافق آتشبس در غزه تأثیر مهمی بر کاهش تنشها خواهد داشت. بلینکن به خبرنگاران در دوحه، پایتخت قطر گفت: «آنچه که من از همه افراد مرتبط شنیدهام این است که ترجیح قوی برای راهحل دیپلماتیک وجود دارد». او گفت: «در ذهن من شکی نیست که بهترین راه برای تقویت راهحل دیپلماتیک برای شمال - در لبنان - حل مناقشه غزه و آتشبس است.»
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز روز پنجشنبه گفت که کشورش، ایالات متحده و اسرائیل برای کاهش تنش در مرز اسرائیل و لبنان با یکدیگر همکاری خواهند کرد. مکرون در سخنانی در اجلاس سران گروه 7روز پنجشنبه در ایتالیا گفت که این سه کشور «بر روی نقشه راهی که ما پیشنهاد کردهایم پیش خواهند رفت. ما همین کار را با مقامات لبنانی انجام خواهیم داد». به گفته مقامات لبنانی، پیشنهاد فرانسه شامل توقف حملات به هر دو طرف و عقبنشینی شبهنظامیان ۱۰ کیلومتری از مرز است.
واکنش ایران به جنگ احتمالی در لبنان
علی باقری در مصاحبه با شبکه راشاتودی، در پاسخ به سوالی در خصوص حمله احتمالی اسرائیل به لبنان گفت: «ما هیچگاه به صهیونیستها توصیه نمیکنیم که به شکست سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ که در لبنان متحمل شدند مراجعه کنند. صهیونیستها، شکستهای تاریخی را از مردم و مقاومت لبنان متحمل شدند. اگر صهیونیستها در مقابل مقاومت مردم مظلوم و بیسلاح غزه در طول هشت ماه گذشته موفق شدند؛ میتوانند این امید را داشته باشند که با گسترش جنگ و درگیری با لبنان به موفقیتی دست پیدا کنند. اگر صهیونیستها بخواهند از چاله غزه به چاه لبنان بیفتند ما هیچگاه به آنها توصیه نمیکنیم که مرتکب چنین خطای راهبردی نشوند. مقاومت چه در فلسطین و چه در لبنان از چنان قدرتی برخوردار است که اجازه نخواهد داد صهیونیستها به هیچیک از اهدافشان دست پیدا کنند. لذا مقاومت در لبنان بهعنوان یک نیروی مستقل، رشید و بالغ و دارای هوشمندی قطعاً اجازه نخواهد داد که صهیونیستها دست از پا خطا کنند».
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز روز دوشنبه در جریان نشست خبری هفتگی خود در واکنش به احتمال حمله همهجانبه اسرائیل به لبنان گفت: «سیاست ایران حمایت از صلح و ثبات منطقهای است. این یک اعتراف جهانی است که رژیم صهیونیستی مهمترین منبع ناامنی در منطقه است. اکنون بعد از ۸ ماه جنگ ظالمانه علیه نوار غزه، جهانیان متقاعد شدند که این رژیم اشغالگر قدس است که درصدد ناامنی در منطقه است. تهدیدات رژیم علیه لبنان باید از سوی سازمان ملل با جدیت مورد توجه قرار گیرد و هرگونه اقدام تحریکآمیز علیه تمامیت ارضی این کشور مورد محکومیت شدید قرار بگیرد. مسئولیت حامیان رژیم صهیونیستی مشخصاً آمریکا و انگلیس در این زمینه دوچندان است. آنها باید با نفوذی که دارند، هم دست از حمایت بردارند و هم مانع تداوم جنگافروزی رژیم صهیونیستی شوند. حفظ ثبات و امنیت و تمامیت ارضی لبنان میبایست مورد توجه همه طرفها قرار بگیرد. ارتش و دولت و ملت لبنان حق پاسخ هرگونه اقدام تجاوزکارانه را دارند و مقاومت در برابر اشغالگری ضامن ثبات و امنیت در لبنان است. صهیونیستها باید بدانند که منظومه مقاومت در منطقه مقابل هرگونه اقدام ماجراجویانه در قبال لبنان و حاکمیت این کشور دستبسته نخواهند ماند».
چالشهای حزبالله برای ورود به جنگ تمامعیار
شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزبالله در تازهترین واکنش به خبر آغاز جنگ علیه لبنان گفت: «آنچه که تاکنون حزبالله در نبرد برای حمایت از غزه و دفاع فعالانه از لبنان، از خود نشان داده، بخش کوچکی از تواناییهایی است که در اختیار دارد. دشمن نمیتواند روی عامل زمان شرطبندی کند؛ زیرا ما قدرت کافی برای ادامه نبرد را داریم و این نبردی است که ما در آن پیروز خواهیم شد.»
وی با تاکید بر اینکه حزبالله بهدنبال جنگ گسترده نیست، گفت: «اگر دشمن بخواهد به سمت چنین جنگی حرکت کند ما لحظهای در ورود به این جنگ تردید نخواهیم کرد و اسرائیلیها این را خوب میدانند». پیشتر نیز سیدهاشم صفیالدین، رئیس شورای اجرای حزبالله به اسرائیل هشدار داده بود که این گروه آماده استفاده از سلاحهای جدید در میدان جنگ است.
این در حالی است که لبنان در شرایطی در ۸ ماه اخیر و پس از ۷ اکتبر وارد یک رویارویی نسبتاً کنترلشده با اسرائیل شده است که بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در این کشور، از ماهها پیش از جنگ، این کشور را به کشوری جنگزده مبدل کرده است که شرایط مشابهی با سال ۲۰۰۶ نیست. در جریان جنگ ۳۳روزه، حزبالله با ائتلاف استراتژیک ایران و سوریه بـه نحو شایستهای رویاروی رژیـم صهیونیسـتی ایستاد و پس از جنگ نیز کمکهای مالی ایران موجب شد تا این گروه مقاومت، با موفقیت روند بازسازی مناطق جنگزده را پیش برده و توانست فضای داخلی کشور را مدیریت کند.
در سالهای اخیر اما آغاز دور جدید تحریمهای ایالات متحده پس از خروج یکجانبه این کشور در برجام که با عنوان سیاست فشار حداکثری از آن یاد میشود، توان جمهوری اسلامی ایران برای کمک به نیروهای محور مقاومت که غرب آنها را نیروهای نیابتی تهران میداند به شدت کاهش یافت. برایان هوک، نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران تاکید دارد که «استراتژی فشار حداکثری آمریکا علیه ایران در کاهش حمایتهای ایران از گروههای نیابتیاش در منطقه و اقدامات بیثباتکننده، موفق بوده است».
تحریمهای دولت جو بایدن نیز با تمرکز بر صنایع نظامی ایران، تلاش کرده است تا قدرت ایران و محور مقاومت را کاهش دهد؛ رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی فروردینماه خود گفت: «بعد از روی کار آمدن دولت من، آمریکا بیش از ۶۰۰ فرد و نهاد را تحریم کرده است؛ از جمله ایران و گروههای نیابتی این کشور، حماس، حزبالله، حوثیها و کتائب حزبالله. من تیم خود، از جمله وزارت خزانهداری را موظف کردهام تا همچنان به اعمال تحریمهایی که صنایع نظامی ایران را بیش از پیش تضعیف میکند، ادامه دهند».
دیگر چالش حزبالله برای ورود به جنگی تمامعیار، مشکلات سیاسی داخلی است که بخش قابل توجه آن ناشی از خلأ حضور رئیسجمهور است. جدیدترین بحران داخلی در لبنان نیز مرتبط با حضور پناهجویان سوری است که جرقه آن پس از قتل یکی از اعضای قوات لبنان به رهبری سمیر جعجع زده شد. حزبالله همچنین در مقطع کنونی در نتیجه بحرانهای سیاسی و اقتصادی، از حمایت حامیان مارونی خود مانند جریان ملی آزاد که حامی سنتی این حزب بود تا حدودی محروم شده است.
جبران باسیل، رهبر این حزب خواستار پایان جنگ و خروج مقاومت لبنان از میدان نبرد شده است؛ وی در سخنانی در این خصوص گفته است که «مجبور نیستیم درگیر جنگ غزه بمانیم، نه میدانیم چه زمانی پایان مییابد و نه میزان تأثیر و عواقب آن را بر لبنان میدانیم. نمیدانیم که آیا سیصد شهید، سه هزار میشود یا نه. هفتصد خانه کاملاً ویرانشده، هفت هزار میشود و آیا پنج هزار خانه نیمهویرانشده، پنجاه هزار میشود! پس منتظر چه هستیم؟ آیا منتظر تایید جنایات نتانیاهو هستیم یا معادله قدرت و بازدارندگی را حفظ و آن را تقویت میکنیم؟ آیا ما با درگیریهایی که متعلق به ما نیست و هزینههای زیادی برای ما تحمیل کرده، باقی میمانیم و آن را طولانی میکنیم؟ آن را برای چه کسی تمدید میکنیم؟ به نفع چه کسی؟»