عملکرد گروههای منتسب به ایران تغییر نخواهد کرد
در شرایطی که با مرگ رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران در حادثه سقوط هلیکوپتر، موضوع جانشینی در ایران در هالهای از ابهام قرار گرفتهاست، اما بعید به نظر میرسد که مرگ این دو تاثیری بر تلاشهای ایران برای نمایش قدرت از طریق استفاده از گروههای شبهنظامی مسلح در سراسر خاورمیانه بگذارد.
این گروهها، یعنی حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن و چندین گروه شبهنظامی در عراق، ابزارهای ایران هستند تا بهرغم اینکه دههها زیر تحریمهای شدید قرار دارد، بتواند نفوذ خود را بسیار فراتر از مرزهایش اعمال کند.
ایران از طریق نیروی قدس، یکی از زیرمجموعههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با این گروهها کار میکند. سپاه مستقیماً به رهبر معظم ایران پاسخگو است و نه دولتی که توسط رئیسجمهور اداره میشود. در نتیجه تحلیلگران معتقدند که بهرغم رقابتهای داخلی و عدم قطعیت ناشی از مرگ رئیسجمهور و وزیر خارجه، تغییر چندانی در بسامد حملات و رویکرد کلی این گروهها ایجاد نخواهد شد. همین دوشنبه هفته گذشته شاهد نبردها میان حزبالله و اسرائیل در نزدیکی مرز لبنان بودیم.
روز سهشنبه گروههای عراقی خبر حمله به یک پایگاه نظامی در اسرائیل را اعلام کردند. این خبرها نتیجه تلاش گروههای متحد ایران بود که نشان میدهند وضعیت مانند گذشته است و تغییری ایجاد نشدهاست. تریتا پارسی، مدیر اجرایی اندیشکده مؤسسه کوئینسی میگوید: «از همان پیامهای نخستی که نظام ایران بعد از سقوط هلیکوپتر رئیسجمهور مخابره کرد، مشخص بود که میخواهند در دوران جانشینی، پیام ثبات را به جهان برسانند و فعالیتهای این گروهها هم بخشی از همان پیامرسانی بود.»
پارسی میگوید: «ایران بهخوبی میداند که در شرایطی که بیشترین آسیبپذیری را داشتهباشد، باید نمایش بدهند که سیاستهای نهادی دارند و بر اشخاص متکی نیستند تا نشان دادهشود که میتوانند رویدادهای پیشبینینشده را مدیریت کنند.»
به گفته کارشناسان برای ایران مهم است که این شرایط را با موفقیت پشت سر بگذارد، چراکه موفقیت در این شرایط نشان میدهد که در صورت درگذشت رهبر ایران هم امکان مدیریت شرایط بهخوبی وجود دارد.
امیلی هاردینگ، پژوهشگر اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی معتقد است که چون نیروی قدس این شبهنظامیان را مدیریت میکند و به آنها سلاح، آموزش و اطلاعات میدهد، نباید انتظار داشت که تغییر در عملکرد آنها ایجاد شود.
هاردینگ که تحلیلگر پیشین آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) است، میگوید: «ایران هرگونه بینظمی و اختلال داخلی را بهعنوان فرصتی برای دشمنان میبیند، در نتیجه در ۵۰ روز[فرصت تا انتخاب رئیسجمهور بعدی] بیشتر پارانویید خواهد بود و به همین دلیل ممکن است محتاطانهتر اقدام کند.»
به گفته این تحلیلگر مشکل اینجاست که اگر در شرایط کنونی نیروهای نیابتی ایران مورد حمله قرار بگیرند، ایران ممکن است تمایل بیشتری به انتقام شدید داشتهباشد، تا تصویر ضعف از ایران در خارج از کشور دیدهنشود.
گروههای منتسب به ایران، مستقیماً تصمیمگیری اقدامات روزمره را بر عهده دارند و برای ایران مشکل است که بتواند اقدامات آنها را تنظیم کند. در نتیجه خطر جدی سوءمحاسبه و ایجاد یک چرخه انتقام جدید وجود دارد.
نه ایران و نه آمریکا خواهان یک درگیری مستقیم نظامی نیستند، اما ماه ژانویه دو طرف به چنین وضعیتی نزدیک شدند. گروههای منتسب به ایران که خودشان را محور مقاومت میخوانند، از آغاز جنگ غزه نشان دادهاند که توانایی حملات روزمره و ایجاد اختلال را در سراسر منطقه دارند.
پاتریک کلاوسون، تحلیلگر اندیشکده مؤسسه واشنگتن میگوید: «اینکه امیرعبداللهیان به زبان عربی مسلط بود، یک امتیاز مهم محسوب میشد. او میتوانست با آدمهای محور مقاومت قاطی شود و با آنها صحبت کند و میتوانست با دیپلماتهای کشورهایشان هم صحبت کند.»
این مسئولیت تا پیش از اینکه ژنرال قاسم سلیمانی در سال ۲۰۲۰ توسط آمریکا ترور شود، بر عهده او بود. اسماعیل قاآنی، جانشین سلیمانی تلاش میکند کمتر در چشم باشد و به گفته رهبران گروههای مقاومت عربی، صحبت کردن به زبان عربی برای او مشکلتر است. با مرگ امیرعبداللهیان، باید دید که برخی از این گروهها که در گذشته هم مدیریت آنها برای ایران مشکل بود، چگونه در ادامه عمل خواهند کرد.