حمله به کنسولگری ایران توجیهپذیر نیست
هنجارهای کمی در عرصه بینالمللی وجود دارد که با قاطعیت کنوانسیونهای وین در روابط کنسولی و دیپلماتیک در عرصه جهانی رعایت شود. اما در طول هفت ماهی که از آغاز جنگ اسرائیل و حماس میگذرد، هنجارهای بینالمللی به شدت نقض شدهاند و نتیجه این نقض مکرر، حمله به تاسیسات دیپلماتیک ایران در دمشق در تاریخ ۲ آوریل بود.
نگرانیهای زیادی در مورد رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل وجود داشت و ماه آوریل در واکنش به این حمله، این اتفاق روی داد. این وقایع اهمیت رعایت اصول اساسی حقوق بینالملل مانند حفاظت از اماکن دیپلماتیک را برای جلوگیری از غرق شدن در باتلاق جنگ، نشان میدهد. نهایتاً بدترین دشمنان هم باید به قوانینی که توسط پیمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل عرفی قرار دادهشدهاست، پایبند باشند.
براساس این کنوانسیونها، تردیدهای جدی در مورد مشروعیت حمله اسرائیل وجود دارد. مجموعه ابنیه سفارتخانهها از لحاظ کنوانسیونهای وین املاک تحت حاکمیت یک کشور در کشور دیگر محسوب میشوند و محل امنی برای اقامت شهروندان آن کشور محسوب میشوند.
حمله به چنین اماکنی فقط در موارد معدود مشروع تلقی میشود، برای مثال اگر دو کشور در جنگ باشند و حمله به این تاسیسات معیارهای عدم تلفات غیرنظامی را زیرپا نگذارد. ایران و اسرائیل رسماً در جنگ نیستند، هرچند که تعامل میان دو طرف هم چندان مسالمتآمیز نیست.
تردیدی نیست که دو طرف برای سالیان دراز در جنگ سایه قرار داشتند که به تدریج بدتر شدهاست و باعث کشتهشدن تعداد زیادی غیرنظامی و نقض قوانین از سوی هر دو طرف شدهاست.
در واقع دو طرف در یک «مسابقه قانونشکنی» قرار دارند، یعنی وقتی یک طرف اقدامی میکند که حقوق بینالملل را نقض میکند، طرف دیگر هم تلاش میکند فراتر برود و نقض قانون توسط دیگری را توجیه اقدام خود تلقی میکند.
این رقابت دائمی از این جهت اهمیت دارد که نقض قانون توسط یک طرف، نقض توسط دیگری را توجیه نمیکند. با توجه به اظهارات نمایندگان کشورها در شورای امنیت سازمان ملل متحد هم میتوان گفت که از لحاظ حقوق بینالملل عرفی هم این اقدام مردود تلقی میشود.
کشورها حمله به اماکن دیپلماتیکشان را از دیدگاه حمله در خاک طرف مقابل یا حمله در خاک کشور ثالث نمیبینند، بلکه آن را حمله به تمامیت ارضی خود تلقی میکنند.
هرچند تحلیل حقوق در زمینه این حمله ضروری است، اما چنین تحلیلهایی با توجه به خلأهایی که در قوانین بینالمللی وجود دارد و بیمیلی ایران و اسرائیل به رعایت این قوانین، به صورت ذاتی با مسائل سیاسی همراه هستند.
بدتر اینکه هر دو طرف و هوادارانشان تلاش میکنند تا حقوق بینالملل را بهگونهای دستکاریشده نمایش دهند تا روایتشان را توجیه کنند. در این شرایط حقوق بینالملل عرفی و هنجارهایی که کشورها براساس آنها اقدام میکنند باید مبنای کار باشد.
با درک این مطلب که اغلب کشورها هر حمله از طرف هر دولتی را در هر شرایطی به ابنیه دیپلماتیک و تمامیت ارضی خود مردود میدانند، مشکل میتوان حمله اسرائیل به کنسولگری ایران را در دمشق توجیه کرد.
ایالات متحده آمریکا بهعنوان حامی اصلی اسرائیل این واقعیت را پذیرفت و معاون سخنگوی پنتاگون، سابرینا سینگ تاکید کرد که «ما از حمله به اماکن دیپلماتیک حمایت نمیکنیم.»
با پذیرش اینکه همه شکلهای حقوق بینالملل وقتی از حقوق شهروندان یک کشور حفاظت میکنند، به صورت ذاتی از حقوق شهروندان همه کشورها حمایت میکنند، در نتیجه انحراف از حقوق بینالملل عرفی میتواند هم به لحاظ سیاسی مسموم و خطرناک برای امنیت بقیه کشورها باشد.
به این ترتیب باید حمله اسرائیل به کنسولگری ایران به شکل گسترده محکوم شود. قطعاً حمله یک سیگنال سیاسی به ایران برای رسیدن به بازدارندگی بود و نه اقدامی برای دفاع از خود.
متاسفانه هنوز ملاحظات ژئوپلیتیک و منافع سیاسی انگیزه اصلی اقدامهای رهبران جهان است که میخواهند به قیمت حقوق بینالملل و تلاشهای گستردهتر برای ایمن نگه داشتن انسانها، از متحدانشان حمایت کنند. به همین دلیل، جهان جای بدتری برای زندگی کردن شدهاست.