| کد مطلب: ۵۴۸۲۵

معلمان و کارشناسان آموزشی می‌گویند آلودگی هوا، آسفالت غیراستاندارد حیاط مدارس نبود میز، نیمکت و تهویه مناسب در کلاس‌ها، موجب آسیب به سلامتی دانش‌آموزان شده است

شکست در زنگ ورزش/ در بسیاری از مدارس پرونده تربیت بدنی و تندرستی برای دانش‌آموزان تشکیل نمی‌شود

دبیران ورزش و مسئولان مدارس از پایین‌بودن سرانه ورزشی برای دانش‌آموزان گلایه می‌کنند. به گفته آنها حیاط‌های آسفالت و غیراستاندارد مدارس، گلایه دیگر دبیران ورزش است. ازطرف‌دیگر، نبود میز و نیمکت مناسب، سلامت دانش‌آموزان را با خطراتی مواجه کرده و مشکلات ستون فقرات را تبدیل به شایع‌ترین مسئله سلامتی در دانش‌آموزان کرده است.

شکست در زنگ ورزش/ در بسیاری از مدارس پرونده تربیت بدنی و تندرستی برای دانش‌آموزان تشکیل نمی‌شود

دبیران ورزش و مسئولان مدارس از پایین‌بودن سرانه ورزشی برای دانش‌آموزان گلایه می‌کنند. به گفته آنها حیاط‌های آسفالت و غیراستاندارد مدارس، گلایه دیگر دبیران ورزش است. ازطرف‌دیگر، نبود میز و نیمکت مناسب، سلامت دانش‌آموزان را با خطراتی مواجه کرده و مشکلات ستون فقرات را تبدیل به شایع‌ترین مسئله سلامتی در دانش‌آموزان کرده است. 

سرانه فضای ورزشی در مدارس عادی دولتی به ازای هر دانش‌آموز کمتر از نیم متر است، اما در مدارس خاص مانند تیزهوشان برای هر دانش‌آموز سرانه ورزشی حدود 1/7 است. محمد جعفری، معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش‌وپرورش به «هم‌میهن» می‌گوید، سرانه فضای ورزشی درحال‌حاضر 0/38 مترمربع است که 0/21 مترمربع درون مدرسه‌ای و 0/17 مترمربع، برون‌مدرسه‌ای است که باید تا پایان قانون برنامه هفتم، سرانه فضاهای ورزشی درون‌مدرسه‌ای به یک متر مربع برسد. عددی که با آنچه اکنون از سوی مسئولان اعلام می‌‌شود فاصله بسیاری دارد. از سوی دیگر، معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش‌وپرورش در حالی از الکترونیکی شدن گواهی سلامت دانش‌آموزان خبر می‌دهد که دبیران ورزش و مسئولان مدارس اعلام می‌کنند این گواهی سلامت در بسیاری مواقع فرمالیته است. آنها از نگاه از بالا به پایین، بخشنامه‌ای و دستورالعملی در آموزش‌وپرورش انتقاد می‌کنند و می‌گویند تا زمانی‌که این نگاه تغییر نکند و اعتماد به مدیران و مدارس جایگزین آن نشود، تغییری رخ نخواهد داد. آنها می‌گویند مرگ هر دانش‌آموز در محیط آموزشی، یک شکست جمعی است.

کمتر از دوماه از شروع سال تحصیلی می‌گذرد و در این مدت پنج دانش‌آموز به‌دلایل مختلف جان باخته‌اند. نهم مهرماه بود که نیما نجفی، ۱۴ ساله، اهل روستای سهرین زنجان دچار ایست‌قلبی شد و جانش را از دست داد. عموی نیما درباره آنچه منجر به مرگ او شد، گفته بود: «دوربین‌های مدرسه را بررسی کردیم؛ نیما دو بار دور حیاط مدرسه دویده و هنگامی که خواسته در صف بایستد، حالش بد شده و روی زمین افتاده است. نیما نسبت به هم‌سن‌وسال‌های خود اضافه‌وزن داشت و همین موضوع منجر به ایست‌قلبی شده است.» 

دوازدهم مهرماه، سام زارعی دانش‌آموز ۱۲ ساله شیرازی، به‌دلیل فشار روانی ناشی از توبیخ مسئولان مدرسه خودکشی کرد. 

بیست‌ویکم مهرماه، زهرا گلمکانی، دانش‌آموز ۹ ساله دبستان شیخ صدوق منطقه تبادکان مشهد، در کلاس درس دچار ایست‌قلبی شد و تلاش‌ نیروهای اورژانس برای احیای او نافرجام ماند. 

سوم آبان‌ماه، پرنیا رضایی، دانش‌آموز ۹ ساله ایلامی در زنگ تفریح دچار ایست‌قلبی شد. به گفته شاهدان، پرنیا هنگام بازی در حیاط مدرسه ناگهان از حرکت ایستاد و بی‌هوش بر زمین افتاد. 

دوازدهم آبان‌ماه، امیرحسین سیستانی، دانش‌آموز ۱۷ ساله شهرستان زرند در استان کرمان، در زنگ ورزش دچار ایست‌قلبی شد و جان‌اش را از دست داد. 

نورالله اکبری، معاون یک مدرسه استعدادهای درخشان در لاهیجان است. او درباره تربیت‌بدنی دانش‌آموزان که در سند تحول بنیادین هم به آن اشاره شده به «هم‌میهن» می‌گوید: «در ساحت بدن باید به سه حوزه سلامت بدن، توان و نیرومندی بدن و زیبایی بدن توجه کرد. یکی از مشکلات بزرگ ما در مدرسه این است که دانش‌آموزان در هر سه‌حوزه دچار مشکل‌اند. توان جسمی و نیرومندی آنها، زیبایی جسمی آنها و سلامت بدنی‌شان با مشکل روبه‌روست.» او معتقد است مشکل ستون فقرات در دانش‌آموزان مشکلی شایع است و سلامت آنها با مسائل جدی روبه‌روست: «امکانات در مدارس خاص بسیار خوب است اما ازسوی‌دیگر، در مدارس دولتی سرانه ورزشی و دانش‌آموزی بسیار ضعیف است. سرانه فضای ورزشی در مدارس عادی دولتی 0/48 به‌ازای هر دانش‌آموز است که به‌معنای کمتر از نیم‌متر برای هر فرد است، اما در مدارس خاص مانند تیزهوشان برای هر دانش‌آموز سرانه ورزشی حدود 1/7 است.» او معتقد است در حوزه نیروی انسانی هم وضعیت به همین شکل است. پیش‌تر، محمد جعفری، معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش‌وپرورش اعلام کرده بود درحال‌حاضر ۳۴ هزار و ۲۵۰ معلم ورزش (به‌ازای هر ۴۱۰ دانش‌آموز یک معلم تربیت بدنی) در مدارس حضور دارند اما برای رسیدن به وضعیت مطلوب، به حدود ۱۵ هزار و ۷۵۰ معلم جدید نیاز است. 

اکبری با اشاره به مرگ نیما نجفی می‌گوید: «مدیر یا معاون مدرسه به نحوی دانش‌آموزان را تنبیه می‌کنند که منجر به گرفتن جان دانش‌آموز می‌‌شود و این مسئله ناشی از این است که متاسفانه ما در حوزه توزیع نیروی انسانی در مدارس ناعادلانه عمل می‌کنیم.» به گفته او، در هر دو حوزه سخت‌افزار و توزیع نیروی انسانی بی‌عدالتی وجود دارد: «به‌همین‌علت هم معلم و مدیری که آموزش کمتری دیده در مدارس دولتی و عادی مناطق روستایی و شهرهای کم‌برخوردار به‌کار گرفته می‌شود. این مسئله باعث می‌‌شود که شاهد چنین معضلاتی باشیم.» به گفته اکبری، میزان آسیب‌هایی که دانش‌آموزان می‌بینند بسیار زیاد است اما جامعه ما حساسیت لازم نسبت به آن را ندارد: «جان یک فرد در محیطی که برای تحصیل و آموزش است و باید امن باشد، گرفته می‌‌شود و فوت می‌کند اما واکنش‌های مناسبی از سوی دولتمردان نسبت به این‌دست اتفاقات در مدارس دیده نمی‌شود.» ازسوی‌دیگر، آلودگی هوا در سال‌های اخیر به یکی از جدی‌ترین بحران‌های زیست‌محیطی بدل شده که می‌تواند سلامت دانش‌آموزان را با خطر جدی مواجه کند: «ما با مشکلاتی در عرصه‌های اجتماعی مانند آلودگی هوا و محیط‌زیست مواجه‌ایم که عمومیت دارد. در بسیاری شهرها مانند تهران این مسئله هست و تمام مدارس، خاص و غیرخاص، با آن مواجه‌اند. یک مدرسه خاص با امکانات متفاوتی با این معضل محیط‌زیستی مواجه می‌شود. اما مدرسه عادی دولتی در حاشیه‌شهر، شکل مواجه دیگری دارد که ناعادلانه است.» او درباره آموزش طبقه‌بندی‌شده می‌گوید: «مدارس خاص به‌دلیل داشتن امکانات تهویه هوا نسبت به مدارس عادی قوی‌ترند و به‌همین‌دلیل نسبت به آلودگی هوا هم دانش‌آموزان طبقه‌بندی می‌شوند. به این معنی که یک آموزش طبقه‌بندی‌شده نسبت به یک موضوع عام و عمومی را شاهدیم.» برخورداری از میز و نیمکت، مناسب جزو حقوق اولیه دانش‌آموزان است که در صورت نداشتن کیفیت مناسب می‌تواند تهدیدی برای سلامت جسمی دانش‌آموزان محسوب شود: «کیفیت و استاندارد میز و نیمکت‌ها، مسئله بسیار جدی‌ای است و ما میز و نیمکت مناسب با ارگونومی بدن دانش‌آموزان نداریم که همین امر باعث می‌‌شود سلامت جسمی و تندرستی آنها دچار مشکل شود.»

در برخی مدارس،‌ قد دانش‌آموزان با میز و نیمکت تناسب ندارد: «میز و نیمکت‌های تمام کلاس‌های مدارس استعداد درخشان در استان گیلان، نوسازی می‌شود. میز و نیمکتی که مستعمل‌شده را به مدارس عادی دولتی می‌دهند و بسیاری از آنها فرسوده‌اند. این ناعدالتی عمیقی است که رخ می‌دهد.» در بسیاری از مدارس عادی دولتی، مجبورند برای تهویه هوا، پنجره را باز بگذارند و دانش‌آموزان در معرض آلودگی هوای بسیار بیشتری قرار می‌گیرند: «دانش‌آموزان مدارس عادی دولتی که ناگزیرند با پنجره باز تحصیل کنند، با آلودگی بیشتری مواجه می‌شوند و همین مسئله نشان می‌دهد که چگونه کمبود امکانات سخت‌افزاری منجر به آسیب‌های جسمی برای دانش‌آموزان می‌شود.»

مدارس استعداد درخشان و مدارس خاص دارای سالن‌های ورزشی و زمین چمن مصنوعی هستند، اما در مدارس عادی این امکانات وجود ندارد: «من از سال ۱۴۰۰ تاکنون در مدرسه استعداد درخشان مشغول به‌کارم و در این مدرسه سالن ورزشی استاندارد، زمین چمن مناسب و امکانات ورزشی خوب وجود دارد. اما مدرسه همجوار ما که هنرستان کشاورزی است، از حداقل این امکانات هم برخوردار نیست.» آنها حتی امکانات اولیه ورزشی مانند توپ را هم ندارند: «در مدارس استعداد درخشان چون مشکل بودجه ندارند، توپ و وسایل ورزشی همیشه در اختیار دانش‌آموزان قرار دارد اما دانش‌آموزان مدارس عادی دولتی از این امکانات برخوردار نیستند.» ازسوی‌دیگر، مدیران مدارس استعداد درخشان می‌توانند خودشان معلم را گزینش کنند: «به‌همین‌دلیل هم معلم ورزشی‌ای را انتخاب می‌کنند که سرآمد سایرین است و معلمان با سابقه کمتر، موفقیت‌های کمتر و توانمندی کمتر، برای مدارس عادی دولتی باقی می‌مانند.» 

اکبری می‌گوید آموزش‌وپرورش به‌تنهایی قادر به حل این مشکل نیست؛ چون حل این مسئله نیازمند بودجه و سرمایه‌گذاری است: «این نهاد ۹۸ درصد بودجه‌اش را دستمزد و حقوق می‌دهد و هرسال هم با کسری بودجه مواجه است.» او با اشاره به کاهش بودجه آموزش‌وپرورش در سال ۱۴۰۴ ادامه می‌دهد: «در سال ۱۴۰۴ سهم آموزش‌وپرورش از بودجه عمومی دولت نسبت به ۱۴۰۳، کاهش پیدا کرد و این نقدی جدی است. عدالت آموزشی با شعار محقق نمی‌شود، با تخصیص بودجه، استقلال آموزش‌وپرورش و کوتاه‌کردن دست سیاسیون از این حوزه محقق می‌شود.»

او درباره دلایل عمیق‌شدن شکاف ناعدالتی در سیستم آموزشی می‌گوید:‌ «بودجه‌های بخش‌های مختلف آموزش‌وپرورش به‌جز بند «و» که حقوق و دستمزد است به‌شدت پایین است. بند نوسازی که جور آن را خیرین می‌کشند هم بودجه پایینی دارد. برای کیفیت‌بخشی و سرانه آموزشی و ورزشی، بودجه‌های محدودی در نظر گرفتند و این موارد باعث‌شده که شکاف ناعدالتی آموزشی هرروز عمیق‌تر و بیشتر می‌شود.» 

 

تفاهم‌نامه‌ای برای مدارس کم‌برخوردار

فروردین‌ماه امسال، وزارت آموزش‌وپرورش تفاهم‌نامه‌ای با ادارات کل آموزش‌وپرورش استان‌ها امضاء کرده که یکی از موضوعات آن، کمک به تهیه تجهیزات ورزشی با اولویت مدارس کم‌برخوردار است. محمد جعفری، معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش‌وپرورش درباره جزئیات این تفاهم‌نامه به «هم‌میهن» می‌گوید: «براساس این تفاهم‌نامه باید حداقل ۵۰ درصد مدارس هر منطقه یا شهرستان در کل کشور این تجهیزات را خریداری می‌کردند. مشارکت برای خرید این تجهیزات بخشی به‌عهده وزارتخانه و بخش دیگر برعهده استان و شهرستان است. کاروان ورزشی «مهر با نشاط» در تاریخ ۲۹ شهریورماه به استان‌ها و مدارس ارسال شد و نزدیک به یک میلیون و ۵۰۰ هزار قلم کالای ورزشی و بهداشتی خریداری کردند.»

به گفته او، این کالاها باتوجه به نیازی که کارشناسان در سطح مناطق و شهرستان ارزیابی و در فرم‌های خاصی مشخص کرده بودند و با اعتباری که وزارتخانه مشخص کرد و اعتباری‌که مدارس استان‌ها از درآمد اختصاصی‌شان یا سایر منابع می‌توانستند جذب کنند، تهیه شدند: «درحال‌حاضر براساس سامانه‌ای که طراحی‌شده، مدیران وارد سامانه می‌شوند و اعلام می‌کنند تجهیزات دریافت کردند یا نکردند.» او می‌گوید، این مسیری است که شروع شده و ادامه خواهد داشت. 

جعفری در پاسخ به سوال دیگری درباره راهکارهای این وزارتخانه برای جبران کمبود نیروی انسانی متخصص می‌گوید: «اولین مسیر، جذب نیرو از طریق ماده ۲۸ و دانشگاه فرهنگیان است که تعداد قابل‌توجهی امسال در حوزه تربیت بدنی جذب شدند. مسیر دیگر، جذب معلمان حق‌التدریسی و مسیر سوم، آموزش آموزگاران پایه است که بتوانند دراین‌زمینه کمک کنند.» او در ادامه به آخرین آمار سرانه فضاهای ورزشی مدارس اشاره می‌کند: «آمار استان‌ها نشان می‌دهد که سرانه فضای ورزشی 0/38 مترمربع است که 0/21 مترمربع درون‌مدرسه‌ای و 0/17 مترمربع برون‌مدرسه‌ای است. براساس آمار و تکلیفی که قانون برنامه هفتم به دستگاه محول کرده، باید سرانه فضاهای ورزشی درون‌مدرسه‌ای در پایان برنامه هفتم به یک‌مترمربع برسد.»

یکی از محورهای تفاهم‌نامه فروردین‌ماه، ایجاد دو هزار و ۸۶۲ فضای ورزشی در قالب زمین چمن مصنوعی، کفپوش‌های روباز، تجهیز کلاس درس تربیت بدنی و تیپ پنجم سالن‌های ورزشی، تکمیل سالن‌های ورزشی سقف بلند و تعمیر، بهسازی و بهینه‌سازی برخی از فضاهاست: «این موضوع در طرحی با عنوان «میدان همدلی» و کیفیت‌بخشی از طریق توسعه فضاهای ورزشی درون‌مدرسه‌ای با مشارکت مردم با رویکرد دولت چهاردهم در آموزش‌وپرورش انجام شد و در چهار مرحله تا پایان هفته تربیت بدنی افتتاح شده که براساس تفاهم‌نامه جدید، این مسیر باز هم اتفاق خواهد افتاد که بتوانیم سرانه فضای ورزشی را ارتقاء دهیم.»

به گفته او سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور هم از اعتبارات تملکی که از طریق 0/27 مالیات بر ارزش‌افزوده جذب می‌کند به‌دنبال این است که پروژه‌های نیمه‌تمام را تکمیل کند و هر درصدی از آنها هم که تکمیل شود، به سرانه فضای ورزشی کشور اضافه خواهد شد. معاونت تربیت بدنی و سلامت آموزش‌وپرورش، از تابستان امسال طرحی به‌نام «رصد و پایش فضاهای ورزشی» را آغاز کرده است: «دوره‌های آموزشی برگزار و ناظرینی تربیت شدند که آنها هم به استان‌ها رفتند و ناظرانی را تربیت کردند و سامانه‌ای طراحی شد که براساس شاخص‌های تعریف‌شده فضاهای ورزشی به‌دقت از تمام ابعاد وارد سامانه شود و یک خودارزیابی انجام شود.»

به گفته او، ناظران ملی در این پروژه ورود کردند و رصدهای لازم را انجام دادند: «این کار انجام شده و منتظر خروجی آن هستیم که بتوانیم در آینده نزدیک، آمار جدید و دقیق فضاهای ورزشی را ارائه کنیم.» او در پاسخ به سوال دیگری درباره وضعیت صدور کارنامه سلامت برای دانش‌آموزان می‌گوید، دو موضوع دراین‌باره در حال انجام است: «موضوع اول، گواهی سلامت دانش‌آموزان است که اولیاء باید در ابتدای سال تحصیلی فرمی را پُر و رضایت‌شان را اعلام کنند. اگر هم دانش‌آموز مشکل جسمی دارد، پزشک باید تایید کند که او به‌دلیل مشکل پزشکی نمی‌تواند فعالیت ورزشی انجام دهد. پیش‌تر این فرآیند به‌شکل دستی انجام می‌شد اما امسال الکترونیکی شده و هر دانش‌آموز در سامانه مای مدیو، فرمی دارد که باید آن را پُر کند.» به گفته او، این فرم ملاکی است که براساس آن تشخیص می‌دهند، دانش‌آموز می‌تواند فعالیت ورزشی انجام دهد یا نمی‌تواند: «موضوع دیگر هم بحث غربالگری دانش‌آموزان در حوزه سلامت است. این غربالگری در زمان ورود به مدرسه، سپس در پایه‌های سوم به چهارم، سپس ششم به هفتم و نهم به دهم، با همکاری وزارت بهداشت و درمان انجام می‌شود.»

 

شکست درس تربیت‌بدنی در مدارس

کوکب بداغی‌پگاه، معلم ورزش در یکی از شهرهای خوزستان است. او درباره کمبود امکانات ورزشی در مدارس به «هم‌میهن» می‌گوید، قهرمانان فردای این سرزمین در زمین‌های خاکی و حیاط‌های آسفالت محبوس‌اند: «ثروت ملی که باید برای ساختن مدارس ایمن، زمین ورزشی استاندارد و آینده روشن فرزندان ایران هزینه شود، به جیب گروهی خاص سرازیر می‌شود؛ این نام‌اش کمبود نیست؛ خیانت به آرمان‌های ملی و نسل آینده است.»

به گفته او، تا زمانی‌که مدارس ایران کانکس و کپر باشد و ساختمان ادارات از سنگ مرمر، نباید انتظار پیشرفت در آموزش را داشت: «کمبود امکانات ورزشی در مدارس ایران را نمی‌توان صرفاً یک کمبود دانست، به‌نظر من یک شکست ساختاری است. براساس استانداردهای سازمان جهانی بهداشت هر دانش‌آموز به حداقل چهار تا شش مترمربع فضای ورزشی نیاز دارد. اما در بسیاری از مدارس ما، این رقم به یک‌مترمربع هم نمی‌رسد. این محرومیت، درس تربیت‌بدنی را از یک حق مسلم به یک ساعت خطر تبدیل می‌کند.»

بداغی در سال ۱۴۰۰ پس از آنکه دو سال شفاهی درباره مشکلات حیاط مدرسه حرف زده بود، نامه‌ای به مدیر مدرسه‌ای که در آن کار می‌کرد نوشت و این موضوع را مطرح کرد که برخی از نقاط حیاط مدرسه، حادثه‌خیز است. اما مدیر مدرسه به‌جای بررسی موضوع، نامه را به حراست اداره کل آموزش‌وپرورش شهرشان فرستاده است: «حیاط‌های آسفالتی و غیراستاندارد نه‌تنها زمینه‌ساز آسیب‌های عضلانی اسکلتی است، بلکه همان‌گونه که تجربه من نشان داد، هشدار درباره آنها هم اغلب نادیده گرفته می‌شود.» او مرگ هر دانش‌آموز در محیط آموزشی را یک شکست جمعی می‌داند: «داده‌های پژوهشگاه تربیت‌بدنی نشان می‌دهد که بیش از ۷۰ درصد این حوادث قابل پیشگیری‌اند.» 

بداغی سه عامل؛ پزشکی، آموزشی و مدیریتی را عواملی می‌داند که می‌توانند سبب بروز حوادث و منجر به مرگ دانش‌آموزان ‌شوند: «برای شناسایی بیماری‌های خاموشی مانند «کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک» که شایع‌ترین عامل مرگ ناگهانی در ورزشکاران جوان است، با فقدان غربالگری مواجه‌ایم. برگه سلامتی که توسط مدارس در اختیار دانش‌آموزان گذاشته می‌‌شود بیشتر اوقات فرمالیته است و توسط پزشک عمومی، در ویزیتی زیر یک‌دقیقه، با مهر و امضاء تحویل دانش‌آموز می‌شود.»

بداغی در طول سال‌های معلمی‌اش شاهد چندین مورد بوده که دانش‌آموزان، نظارت پزشکی مناسب را دریافت نکرده‌اند: «در یکی از مدارسی که کار می‌کردم، مدیر از پزشکی دعوت می‌کرد و همه دانش‌آموزان با سرعت نور توسط پزشک معاینه می‌شدند. پزشک به‌صورت تصادفی چند سوال می‌پرسید، درنهایت فشار دانش‌آموز را چک می‌کرد و اگر نرمال بود، اعلام می‌کرد که مانعی برای ورزش ندارد.» اجرای فعالیت‌های غیراصولی و فشارهای ورزشی یکسان‌ساز، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های فیزیولوژیک، مسئله دیگری است که بداغی از آن انتقاد می‌کند و آن را ازجمله عوامل آموزشی مشکل‌ساز می‌داند. او همچنین به مسئله پوشش دختران در ورزش اشاره می‌کند و از آن به‌عنوان تناقضی دردناک نام می‌برد: «از دیدگاه علم فیزیولوژی ورزش، پوشش غیراستاندارد (مانند مقنعه و مانتوهای ضخیم) موجب اختلال در سیستم تنظیم حرارت مرکزی بدن می‌شود. این امر خطر «هایپرترمی» یا افزایش بحرانی دمای بدن و ایست‌قلبی را به‌شکل محسوسی افزایش می‌دهد و زمانی‌که اولویت مدیر کنترل موی‌سر است تا کنترل ضربان قلب، درحقیقت، ظاهر بر سلامت پیروز شده است.» 

او بر این‌باور است که کارنامه سلامت یک سند پویای مراقبتی است که می‌تواند با شناسایی زودهنگام مشکلات، نقش یک سیستم هشدار اولیه را ایفا کند: «اجرا نکردن کارنامه سلامت، تنها به‌دلیل هزینه‌بر بودن نیست. این امر نشان‌دهنده فقدان اراده سیاسی و باور نداشتن به اولویت سلامت بر سایر شاخص‌های ظاهری در نظام آموزشی است.» او می‌گوید در ساختاری که حل یک مشکل کوچک ایمنی حیاط مدرسه به یک بحران اداری تبدیل می‌شود، صحبت از یک طرح ملی مانند کارنامه سلامت، آرزویی دور از دسترس به‌نظر می‌رسد: «ما در حال ازدست‌دادن سرمایه انسانی‌مان در پشت دیوارهای مدارسی هستیم که گاه خود به دام آن تبدیل شده‌اند. این درحالی‌است که سلامت دانش‌آموزان نباید قربانی روزمرگی، بی‌توجهی و فرهنگ نادرست مدیریتی شود.» 

 

کودکان و نوجوانان بی‌پناه 

«تربیت‌بدنی از همان اول ابتدایی، جایگاه درستی نسبت به مأموریت ذاتی و ماهیتی آموزش‌وپرورش ندارد.» این جمله را محمد داوری،‌کارشناس آموزشی و سخنگوی سازمان معلمان ایران به «هم‌میهن» می‌گوید. او معتقد است، تربیت‌بدنی در مدارس به‌قدری تنزل پیدا کرده و در حاشیه قرار گرفته که زنگ ورزش در بیشتر مدارس در حداقل شرایط و ویژگی‌های یک زنگ مبتنی بر تربیت‌بدنی است: «اولین گام سنجش برای ورود به مدرسه، براساس مأموریتی که مدارس دارند، شکل‌گیری پرونده تربیت‌بدنی و تندرستی است. این اتفاق نمی‌افتد و معلم ورزش که باید با دانش‌آموزان کار کند اطلاعاتی درباره بیماری‌ها، نارسایی‌ها، ویژگی‌های بدنی آنها، همچنین اطلاعات پزشکی‌شان ندارد.»

به گفته او این ضعف اطلاعات موجب‌شده که نگاه سطحی و حداقلی نسبت به دانش‌آموز داشته باشند: «امکانات و تجهیزات کم است و مربی اختصاصی تربیت‌بدنی هم کم است. همان مربیان اختصاصی با امکانات هم به‌دلیل محدودیت زمانی، کاهش انگیزه‌های شغلی، اهمیت‌ندادن مدیران مدارس به جایگاه تربیت‌بدنی، پیگیری‌نکردن اولیا و اولویت نداشتن تربیت‌بدنی برای اولیا و دانش‌آموزان، سبب تنزل تربیت‌بدنی به پایین‌ترین سطح خودش در مدارس شده است.»

داوری می‌گوید آموزش‌وپرورش متمرکز، پرمشغله و گرفتار روزمره‌های خودش، از اولویت‌هایش دور شده است: «آموزش‌وپرورش انقدر درگیر روزمرگی‌هایش است که به‌صورت هدفمند و برنامه‌محور، متمرکز بر اولویت کارکردهای مدرسه نیست. بسیاری از طرح‌ها و برنامه‌های خوبی که وجود دارد یا می‌تواند تدوین شود به‌دلیل گرفتاری‌ها و روزمرگی‌های آموزش‌وپرورش، تمرکز بالا و دستورالعمل ‌محوربودن و اختیارندادن به مدارس و مراکز گرفتار بوروکراسی، ضعف مدیریتی و ساختاری است که باعث‌شده همچنان کارنامه سلامتی عملیاتی‌نشده باشد.»

او در ادامه آلودگی هوا را یکی از تهدیدکننده‌های سلامت دانش‌آموزان می‌داند: «در دوره کودکی و نوجوانی، آلودگی هوا تاثیر بیشتری دارد چون قلب، ریه و دستگاه تنفسی آنها در حال رشد و آسیب‌پذیر است. به‌همین‌دلیل بی‌توجهی به این مسئله آسیب را تشدید می‌کند.»‌ دانش‌آموزان علاوه بر رفت‌وآمدی که دارند که می‌تواند منجر به آسیب به آنها شود، حتی در زنگ‌های تفریح هم در معرض این آلودگی هستند: «حتی اگر دانش‌آموزان در زنگ‌های ورزش، ورزش هم نکنند، در زنگ‌های تفریح می‌دوند و تحرک دارند و این تحرک باعث می‌‌شود تنفس عمیق‌تری داشته باشند و آلودگی را بیشتر به داخل ریه‌هایشان ببرند. در زنگ ورزش هم در ضربان قلب بالاتر و تحرک بیشتر، باز هم تنفس عمیق‌تر است و آلودگی آسیب بیشتری دارد.»

به گفته او تعطیلی مدارس، تبعات زیادی دارد و به‌همین‌دلیل دیگر مسئولان به‌راحتی مدارس را تعطیل نمی‌کنند: «پیش‌تر، هوا که آلوده می‌شد مدارس تعطیل می‌شدند اما در همین هفته‌های گذشته، آلودگی هوا در برخی شهرها بسیار شدید بود اما تعطیلی اتفاق نیفتاده است.» او می‌گوید کودکان و نوجوانان همانطور که در جامعه بی‌پناه‌اند، در مدارس هم پناه و صدایی ندارند: «مطالبه‌گری آنها با واسطه، محدود و با صدای پایین انجام می‌شود.»

داوری، آموزش‌وپرورش را متولی سلامت اجتماعی، فکری، ذهنی، روانی و سلامت جسمی دانش‌آموزان می‌داند: «مدرسه در ۱۲ سال باید تکلیف دانش‌آموز و خانواده را از نظر سلامت جسمی مشخص کند. باید مشخص باشد که دانش‌آموز از چه سطحی از سلامت جسمی برخوردار است و در نتیجه آن تربیت‌بدنی مناسب را دریافت کند.» به گفته او در مدارس روی نگرش دانش‌آموزان نسبت به بدن‌شان کار نمی‌شود، نگرش آنها مبهم می‌ماند و به‌همین‌دلیل آنها تا آخر عمر درگیر هویت جسمی می‌مانند: «نگرش آنها درباره چهره‌شان به‌عنوان بخش زیبایی، اندام‌شان به‌عنوان تناسب اندام و سلامت و قدرت‌شان دچار چالش می‌شود. آنها در هویت جسمی و ناتوانی در مدیریت نیازهای جسمی خودشان با چالش روبه‌رو می‌شوند و تا آخر عمر، این ضعف با آنها باقی می‌ماند؛ چون آموزش عمومی را ندیده‌اند.» 

 

نگاه‌های بخشنامه‌ای 

ورود تکنولوژی به زندگی کودکان سبب‌شده آنها تحرک کمتری در روزمره‌شان تجربه کنند. علیرضا تفکری، مدیر بازنشسته است و دراین‌باره به «هم‌میهن» می‌گوید: «بحث ورزش و تربیت‌بدنی غیر از اینکه سلامت جسمی دانش‌آموزان را پوشش می‌دهد، می‌تواند به تمرکز و فعالیت‌های آموزشی و یادگیری دانش‌آموزان کمک بسیاری بکند و در بحث یادگیری، باعث تمرکز و کاهش اضطراب می‌شود.»

او با انتقاد از مرگ‌های دانش‌آموزی رخ‌داده در دوماه ابتدایی سال می‌گوید: «هر فردی را بدون آمادگی جسمانی و بدون نرمش‌دادن، به حرکات سختی مانند دویدن مجبور می‌کنند و ممکن است دچار ایست‌قلبی شود. این اتفاق برای چند دانش‌آموز رقم خورده و همه این موارد از سوءمدیریت و نگاه غلط مسئولان نسبت به زنگ ورزش نشأت می‌گیرد.»  تفکری معتقد است، در بیشتر مدارس ما ورزش نادیده گرفته می‌شود: «گاهی زنگ‌های ورزش حذف می‌‌شود یا تبدیل به زمانی برای جبران عقب‌افتادگی دیگر درس‌ها می‌شود.»

بعضی از معلمان ورزش هم کل زمان کلاس را با انجام یک تحقیق ورزشی خلاصه می‌کنند و زنگ‌های ورزش به علوم نظری تبدیل می‌شود: «در زمستان و زمانی‌که هوا سردتر می‌‌شود، بیشتر این اتفاق می‌افتد.» او با انتقاد از کمبود نیروی تخصصی تربیت‌بدنی می‌گوید: «ما مربی ورزشی به‌عنوان دبیر تخصصی تربیت‌بدنی، تربیت نکردیم و در بحث تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان، دبیر ورزشی خوب تربیت نکردیم.»

این درحالی‌است که زنگ ورزش برای تقویت عزت‌نفس بچه‌ها مفید است و نقطه شروعی برای مشارکت آنها در فعالیت گروهی است: «آنها می‌توانند در این کلاس تشویق شوند و احساس پیشرفت شخصی داشته باشند. این روش‌ها برای افزایش اعتمادبه‌نفس کاربرد دارد.» به اعتقاد تفکری، تربیت جسمی آنها هم در همین کلاس‌ها اتفاق می‌افتد: «اما از این فرصت استفاده نشده و نقش دبیران ورزش بیشتر با مبصر کلاس است. آنها یک توپ به دانش‌آموزان می‌دهند و اگر ناظر خوبی باشند، صرفاً نظم‌دهی دانش‌آموزان را انجام می‌دهند.»

تفکری می‌گوید عمده دبیران ورزش این‌گونه‌اند، نه همه آنها: «من دبیر ورزشی را دیدم که روی اسکلت‌بندی و آناتومی بدن دانش‌آموزان کار می‌کرد و گزارش ماهانه به مدیر و خانواده می‌داد.» او از نگاه دانش‌آموزان به زنگ ورزش هم انتقاد می‌کند و درباره آن می‌گوید: «دانش‌آموزان هم به زنگ ورزش به‌عنوان زنگ تفریح و در رفتن از کلاس نگاه می‌کنند. برخی از دانش‌آموزان در زنگ ورزش حتی لباس ورزشی هم ندارند و زمانی‌که از آنها علت این موضوع را می‌پرسیم، می‌گویند می‌خواستیم صرفاً سر کلاس درس نباشیم.»

تفکری معتقد است تمام این موارد به نظام آموزشی برمی‌گردد: «وزارت آموزش‌وپرورش و وزارت ورزش و جوانان باید شانه‌به‌شانه هم حرکت کنند و بهای زیادی به زنگ‌های ورزش و تربیت‌بدنی بدهند اما این اتفاق رخ نداده و باعث‌شده که در سطوح پایین‌تر هم این موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نباشد.»

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
آخرین اخبار