مباحثه کارشناسان اجتماعی درباره خشونت خانگی
خانه همیشه امن نیست
وقتی از شهرهای مختلف خبر میرسد که زنی توسط همسر یا پدرش در خانه به قتل رسیده، این سوال هم پشت سرش میآید که خانه هم برای زنان امن نیست؟ این سوالی است که سخنرانان نشست «خانه امن نیست» سعی کردند به آن جواب بدهند؛ نشستی از مجموعه نشستهای جنسیت و نابرابری که توسط مؤسسه رحمان برگزار میشود.
در این نشست فاطمه موسویویایه (جامعهشناس)، فاتیما باباخانی (مؤسس خانه امن) و مهناز افضلی (نویسنده، کارگران و بازیگر) به موضوع خشونت علیه زنان از نقطه نظرات متفاوتی پرداختند.
خانه همیشه امن نیست
فاطمه موسویویایه، جامعهشناس در ابتدایِ این نشست با بیان اینکه «خانه»، خلاف تصورمان مکانی نیست که همیشه برای زنان امن باشد، گفت: «خانواده همیشه یک جایگاه امن در برابر دنیایِ بیرحم بیرون است اما متأسفانه تحقیقات نشان میدهند که خانه همیشه هم امن نیست؛ بهویژه برای زنان. احتمال به قتل رسیدن زنان در خانه خیلی بیشتر از به قتل رسیدن در خیابان است.»
موسوی گفت که کشتن زن به دست شوهر، قتل شوهر با همکاری زن و قتل خواهر به دست برادر همه در زمره قتلهای خانوادگی محسوب میشوند: «بعضی قتلهای خانوادگی، زنجیرهایاند و در برخی موارد دیگر یک رفتار تکانشی ممکن است باعث آسیب و قتل شود. حسادتهایی که ممکن است از کودکی جمع شده باشند.»
این جامعهشناس در ادامه به تعریف «قتلهای ناموسی» پرداخت: «قتل ناموسی یک نوع قتل خانوادگی است که توسط مردان درجه اول خانواده قربانی انجام میشود. انگیزههای شخصی و احساسات شخصی قاتلان خیلی کمتر مهم است و حتی در مواردی قاتل مجبور به این کار میشود و معمولاً پس از توافق بین مردان خانواده این اتفاق رخ میدهد و زنان هم در سکوت و به اجبار آن را میپذیرند. این قتل نوعی حفظ آبرو و شرف است که معمولاً زنان آبرو را بهخطر انداختهاند. اینطور بهنظر نمیرسد که زنان به قتلرسیده همه گناهکار بودهاند، بلکه در اغلب موارد خانواده دنبال حقیقت نبودند و خودشان کار را تمام کردهاند.»
او درباره قدمت قتلهای ناموسی هم گفت که قدمت قتلهای ناموسی به دوران پیش از میلاد مسیح برمیگردد: «در رم، بابل و چین گزارشهایی داریم که این قتل قانونی محسوب میشد، اما با تغییر نظم جنسیتی از میزان قتلهای ناموسی کاسته شده و درحالحاضر بیشتر در محدوده کشورهای مسلمان رخ میدهد. درکشورهای دیگر هم شاهد هستیم که بیشتر قتلهای ناموسی توسط جمعیت مسلمان ساکن انجام میشوند. در ایران آمار دقیقی نداریم اما30 درصد قتلهای وقوعیافته، قتلهای خانوادگیاند و 6 درصد ناموسی. در استانهایی که بافت عشایری دارند، این آمار بالاتر است. در خوزستان 39 درصد و در ایلام 40 درصد از کل قتلها، قتلهای ناموسی بودهاند و در استانهایی که بافت طایفهای دارند، قتلهای ناموسی خیلی شدیدترند.»
او ادامه داد: «فعالان حقوق زنان میگویند، سالانه حدود 80 زن بهدلایل ناموسی کشته میشوند. حدوداً 2200 قتل عمد در سال اتفاق میافتد و باید توجه داشت بسیاری از مرگها بهعنوان قتل عمد ثبت نمیشوند؛ درحالیکه خانواده مثلاً فرزند خود را کشته و در باغچه دفن کرده است. تحت چه شرایطی خانواده به خود اجازه میدهد مادر، دختر و همسر خود را بکشد؟ تحقیقات نشان میدهند دلایل قتل ناموسی همان دلایل خشونت مردان علیه زنان هستند و برخی ارزشها که نهادینه شدهاند و برای مثال اینکه زن باید در خدمت مرد و فرزندان خود باشد و زنان از نظر مالی باید به مردان وابسته باشند. اینکه خانواده مقدم بر فرد است و در اینجا بار آبرو و ارزش خانواده بر دوش زنان است و زنان با رفتار شایسته باید آبروی خانواده را نشان دهند. اینکه مسائل خانواده باید در خانواده باقی بماند، آشکارکردن قربانی تجاوز بودن آبروی خانواده را میبرد و برخی اقوام حساسترند که روی موارد خشونت و قتل ناموسی سرپوش بگذارند. بهعبارتی، آبرو و حیثیت خانواده را مترادف با زنان خانواده میدانند که با قتل زن میتواند اعاده شود. این نگرش در افرادی که تحصیلات پایینی دارند بیشتر است.»
این جامعهشناس در ادامه به این سوال پاسخ داد که برای کاهش قتلهای ناموسی چه باید کرد: «ممکن است عدهای بگویند وقتی زنان به قتل رسیدهاند، یعنی سازگار نبودند و اگر زنانی پرورش دهیم که سازگار باشند، شاهد کاهش قتلهای ناموسی خواهیم بود. این سخن درست نیست چراکه بسیاری از انتظارات خانوادگی اصلاً پذیرفتنی نیستند برای مثال اصرار به ترک تحصیل یا ازدواج با شخصی که خانواده برای فرد مشخص کرده یا حتی مطالبه ارث نکردن زنان؛ بنابراین نمیتوان از زنان انتظار داشت که صرفاً اطاعت کنند. راهحل تضعیف طایفهگرایی هم نیست، چون هر نوع حمله به طایفهگرایی باعث یک واکنش شدیدتر میشود؛ به این دلیل که افراد حاضرند عضو طایفه بمانند چون طایفه مأمنی است دربرابر احساس ناامنی که افراد تجربه میکنند. هرچه احساس نابرابری و تبعیض در قومیتها بیشتر شود، خرده فرهنگ خشونت هم بالاتر میرود. مردی که خود را فقیر میبیند، تنها چیزی که به او عزت نفس میدهد این است که در مقابل زنان و کودکان کنترل و خشونت داشته باشد.»
او ادامه داد: «مهمترین کار در فرهنگسازی علیه قتلهای ناموسی این است که لایهای که دم از اخلاق، شرف و آبرو میزند را کنار بزنیم و این موضوع را جا بیاندازیم که زنان به قتل میرسند؛ چون مردان به مانند بردگان با آنها رفتار میکنند. همچنین با افزایش فرهنگسازی درباره مشکلات ازدواج اجباری این مسئله کمی کمرنگتر خواهد شد.»
خشونت، رفتاری غیرقابل کنترل در مردان
فاتیما باباخانی، مؤسس خانه امن ارومیه در سخنان خود به این موضوع پرداخت که خشونت یک موضوع زنانه نیست و متوقف شدن آن نیازمند پیگیری مستمر مردان نیز هست. او با بیان این نکته که رویکردش در بحث زنان بینالمللی است، گفت: «من تاکنون با اشکال، ابعاد و لایههای مختلف خشونت مبتنی بر جنسیت روبهرو شدهام و ابعاد مختلفاش را در پروسه کاری سنجیدهام. بعضاً در بین دوستانی که مخالف فمینیست بودن ایرانیان هستند، میبینیم که راهکارهایشان در این زمینه خشونت انتزاعی است اما من سعی کردم رویکرد پوزیتیویستی داشته باشم تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد. موضوعی که من در تمام این سالها میتوانم به آن بهعنوان یک دستاورد مهم نگاه کنم، کار با مردان و مشارکت دادن آنان در توقف خشونت علیه زنان است.»
او ادامه داد: «در فعالیتهای اجتماعی، کارهای پژوهشی و در کمپینها رویکردهای علمی و حقوقی همیشه بر مبنای این بوده که مفهوم و برداشتی که از جنسیت وجود داشته این بود که مردان اساساً ماجراجو هستند و خشونت یک رفتار غیرقابل کنترل در آنان محسوب میشود که بهنوعی مشروع قلمداد میشده است. زنان گروه بیشتر در معرض خشونتاند و بهدلیل جنسیتشان خشونتپذیرترند درحالیکه در معرفی مردان خشم بهعنوان یک عنصر مردانه معرفی میشود. خشم، کنترل، سلطه و پروسه قدرت موضوعاتیاند که اساساً مردانه معرفی میشوند. آیا وقت آن نرسیده که این معنا و تعاریف را تغییر دهیم و بار را از دوش زنان برداریم؟ آیا وقت آن نرسیده که سهم مردان را از این پروسه تعریف کنیم؟»
این مددکار اجتماعی با اشاره به این نکته که هم مردان و هم زنان قربانی خشونت میشوند، گفت: «از نظر من در بحث خشونت هر دو طرف قربانیاند، اما شدت آن فرق میکند. مردان و زنان قربانی نقشپذیری اجتماعی مسموم هستند که با کنترل و سلطه قدرت ارتباط دارد و زنان را ضعیف و وابسته تعریف میکند.»
او درباره ویژگی زنان و مردان در موضوع خشونت گفت: «اساساً مردان خشونتگر و زنان پذیرنده خشونت هستند که به عنوان اولین کار، باید این رویه را تغییر دهیم. بحث تمکین وجود دارد ما یک لایحه 13-12 ساله خاکخورده در مجلس داریم که بین قوههای مختلف رفتوآمد داشته و درنتیجه با سکون و بیعملی مواجه شده. آیا اگر همین الان این لایحه تصویب شود، تفاوتی در وضعیت زنان در جامعه ما ایجاد خواهد شد؟ خلأ قانونی بخش مهمی است و در کنار آن بحث اقوام، رویههای محلی و حتی رویکرد تکتک زنان به مسائل چالشبرانگیز است و همه اینها تسهیل میکند که روند خشونت سرعت بگیرد.»
این مددکار اجتماعی درباره راهحل توقف چرخه خشونت علیه زنان گفت موضوعی که به توقف چرخه خشونت کمک میکند، این است که مردان سهمی در پروسه توقف خشونت ندارند و اولین قدم بهنظرم این موضوع است: «خانههای امن بهعنوان تنها راهکار مشروع قانونی و در دسترس برای خشونت خانگی در کشور مطرح شدهاند که یک ساختار بسیار پیشرفتهاند. متأسفانه تعداد خانههای امن در کشور کم هستند و برخی خانههای امن بهدلیل مشکلات اقتصادی تعطیل میشوند.»
او ادامه داد: «ما تمام تلاشمان را کردیم که خشونت را از منبع اولیهاش قطع کنیم و مهارت لازم را به زوجین یاد دهیم تا از رفتارهای مسالمتآمیز به جای رفتارهای خشونتآمیز استفاده کنند. نگاه پدرانه به زنان جوابگو نیست و مشارکت مستمر، پیگیر و عمیق مردان که یک وظیفه اجتماعی است، ضروری محسوب میشود. مردها ملزم هستند در این مسیر مشارکت داشته باشند که یک نفع اجتماعی برای همگان است.»
زنی از دسته فیلمسازان آزاد
مهناز افضلی، نویسنده، کارگردان و بازیگر سینما است که مستندی راجع به شهلا جاهد با عنوانِ «کارت قرمز» ساخته و در اثری دیگر نیز به موضوع زنان روسپی پرداخته است. او که به عملکرد رسانه و تأثیر آن روی فرهنگسازی اعتقاد دارد، در این باره گفت: «بهنظرم امروزه رسانه صرفاً مختص به سینما نیست. برای من سینما پاسخدادن به سوالات خودم در قبال جامعهای که در آن زندگی میکنم است و این هم خیلی دور از زندگی سینماگران نیست. ما میبینیم قبل از انقلاب زن در سینما یک وسیله ابزاری بود و بعد از انقلاب کلاً وجود زن از سینما حذف شد و سینما تبدیل به بستر انتقال پیامهای ایدئولوژیک انقلاب شد. در دهههای 70-60، سینما تغییر کرد و ما وارد ستارهسازی شدیم و باز هم توقع مطلوب زنان سینماگر نبود؛ چراکه بهنوعی باز استفاده ابزاری از موجودیت زن در سینما بود اما من باز امیدوارم؛ چراکه در اواخر دهههای 70-60 زنان سینماگر حضور پررنگتری در این عرصه پیدا کردند.»
این فیلمساز درباره یکی از فیلمهایی که ساخته است هم گفت: «فیلم زنانه و کل موضوع در یک توالت زنانه در پارک لاله میگذرد که درواقع روایتگر زندگی هشت زن مختلف است که هرکدام بهنوعی دچار بهرهکشی جنسیتی شدهاند یا مورد تجاوز یا خشونت خانگی قرار گرفتهاند و آخرین نفر کسی است که از گذشته میآید و این موضوع را نشان میدهد که درحالحاضر هنوز هم این موضوع جریان دارد. در مستند من، یک موقعیت را نشان میدهم که یک گفتوگو بین مخاطب، فیلمساز و خود سوژه ایجاد میکند. سینما روی خود سوژه هم تأثیر میگذارد و آنها هم ممکن است دچار یک تحول درونی و فرهنگی شوند.»
این کارگردان درباره مستند «کارت قرمز» ادامه داد: «من دیدم قانون و مردان همهچیز را در اختیار دارند و شهلا جاهد نه بهعنوان یک فرد؛ بلکه بهعنوان همسر دوم و یک زن قاتل دیده میشد که برای منِ فیلمساز انگیزه شد سراغ آن موضوع بروم. من در حد قضاوت نبودم؛ ولی برای من هم یک مکاشفه بود.»
او ادامه داد: «فیلمسازی این تخیل را ایجاد میکند که ما بتوانیم جای هم قرار بگیریم. سینما میتواند احساس همزاتپنداری را در ما بیدار کند و این میتواند سطح فرهنگ ما را ارتقاء دهد. اولین فیلم من بهنام «بدون شاهد» در مود خانمی است بهنام فرنگیس که در گیلان غرب زندگی میکرد. این زن درواقع در همان اوایل جنگ وقتی با دو سرباز عراقی مواجه میشود که قصد تعرض به او داشتند، یکی را با تبر میکشد و دیگری را به اسارت میگیرد. من به نقش زنان در جنبشهای انقلابی و جنگ پرداختم که دیده نمیشد. ما در قالب فیلم مستند فرنگیس را پیدا کردیم که درنهایت فقر در گیلان غرب زندگی میکرد. فرنگیس به جامعه حداقلی سینماگران معرفی شد درنتیجه یک عده که از من عاقلتر بهنظر میرسیدند دوباره درمورد فرنگیس فیلم ساختند، کتاب نوشتند و زندگی فرنگیس از یک زندگی حداقلی به یک زندگی متوسط تبدیل شد. من از این دستاورد فیلمم بسیار احساس رضایت میکنم؛ چون بهنظرم فرهنگ همین است و ذرهذره در سطح جامعه نفوذ میکند.»
افضلی با اشاره به پیشرفت سینمایِ مستند گفت: «سینمای مستند بهعنوان تفکر و تعقل کمی جلوتر بوده است. بهنظرم درحالحاضر بهویژه باتوجه به کارگردانان جدیدی که آمدهاند، خیلی روی مسائل خشونت خانگی و محوریت جنسی کار میشود.»
این کارگردان همچنین در پاسخ به سوال هممیهن که آیا خودش را متعلق به جریانِ هنر آزاد که هنرمندان اغلب بدون مجوز کار میکنند، میداند یا خیر؛ پاسخ داد: «فیلم زنانه من که در دهه 80 ساخته شد، اینطور بود که پایان فیلم با تصویر زن روسپی که در آیینه موهایش را شانه میکند و با صدای خانم سیمین قائم تمام میشود. من خیلی به منافع فیلمسازی فکر نکردم. من اول برای آموزش خودم فیلم میسازم، بنابراین فکر میکنم جزو دسته آزاد هستم.»