جنگ تکنولوژی و سیاست
سایههای جنگ همچنان بر گستره ایران سایه افکنده است و دیر یا زود همچون طوفانی با سرعت بالا وزیدن میگیرد. دلیل آن هم کاملاً روشن است. آمریکا و اسرائیل به هدفهای خود دست نیافتهاند و از ظواهر پیداست که ایران هم هنوز به آن میزان آمادگی که آمریکا و اسرائیل را از ترغیب حمله به ایران بازدارد، نرسیده است.

سایههای جنگ همچنان بر گستره ایران سایه افکنده است و دیر یا زود همچون طوفانی با سرعت بالا وزیدن میگیرد. دلیل آن هم کاملاً روشن است. آمریکا و اسرائیل به هدفهای خود دست نیافتهاند و از ظواهر پیداست که ایران هم هنوز به آن میزان آمادگی که آمریکا و اسرائیل را از ترغیب حمله به ایران بازدارد، نرسیده است. نقطه قوت یا همان تواناییهایی که آمریکا و اسرائیل را برای استمرار درگیری با ایران ترغیب و تشویق میکند، سه عامل است:
۱- برتری محسوس در تکنولوژی چندمنظوره نظامی.
۲- انسجام و برنامهریزی رسانهای.
۳- قدرت سیاسی.
در هیچکدام از این سه عامل ایران توانایی برقراری توازن را ندارد. در جنگ ۱۲روزه ما بهراحتی غافلگیر شدیم. فرماندهان بزرگ نظامی خود را در یک روز از دست دادیم. تعدادی از دانشمندانمان شهید شدند. اما بهرغم این، بهدلیل سرعت عمل و دقت رهبری، توانایی در کنترل اجتماعی، همگامی مردم و اشتباه راهبردی اسرائیل در تهدید تمامیت و استقلال سرزمینی توانستیم از ضربه اولیه رها شویم و سپس به اتکای توانایی موشکی دشمن را موقتاً به عقبنشینی وادار کنیم.
اما آیا این پایان راه است و آیا هدف آمریکا و اسرائیل فقط یک ضربه کاری به توانایی هستهای ما بود؟ اگر چنین پنداشتی داشته باشیم، بهشدت زیان میبینیم. اگر تصور کنیم که آمریکا و اسرائیل به خانههایشان بازگشتهاند، دچار خطا شدهایم. اگر فکر کنیم همه توان و برنامه آنها برای غافلگیری ما همان طرح روز اول جنگ بود، باز هم خطا کردهایم و از همه مهمتر اینکه اگر بر این باور هستیم که اتکا به توانایی موشکی میتواند کاملاً بازدارنده باشد، در آنصورت هم دچار اشتباه شدهایم.
جنگ کنونی جنگ تکنولوژی، رسانه و سیاست است. در هر سه مورد ما نقاط ضعف و قوت داریم. اما اگر بخواهیم توازن برقرار کنیم، بهجای تمرکز روی نقاط قوت آمریکا و اسرائیل که نیازمند زمان و سرمایه است، باید روی نقاط ضعف آنها و مهمتر از آن روی ضعفهای خودمان و احیای نقاط قوتمان تمرکز کنیم. نقطه ضعف اصلی آمریکا و اسرائیل ابتدا اقتصاد و سپس سرمایه اجتماعی است؛ چیزی که در جنگ ۱۲روزه ما اصلاً توجه جدی به آن نداشتیم.
در جنگ ۱۲روزه قیمت نفت نوسان زیادی نداشت، تورم در آمریکا تکان نخورد، اقتصاد اسرائیل در تنگنا قرار نگرفت؛ خلاصه اینکه در بُعد اقتصاد و تجارت آسیب جدی و کارساز متوجه آمریکا و اسرائیل نشد. یکی از مهمترین نقطهضعفهای اسرائیل سرمایه اجتماعی آنهاست که میزان تابآوری آن کوتاهمدت و کم است. ما هیچ طرح مشخصی برای آسیبزایی این سرمایه اجتماعی نداشتیم و نداریم. ما موشکهایمان باید تجارت، اقتصاد و سرمایه اجتماعی اسرائیل را تخریب و ناتوان کند؛ درست نقطه مقابل کار اسرائیل. آنها میدانند تابآوری سرمایه اجتماعی در ایران بهدلیل هشت سال تجربه جنگ تحمیلی و حس تاریخی همبستگی ملی بسیار زیاد است.
بهرغم اینکه این سرمایه در دو دهه اخیر با سیاستهای غلط آسیب دیده است؛ اما متلاشی نشده و هنوز امکان رساندن آن به حدی که امتیازی بزرگ و بازدارنده باشد، وجود دارد. آیا طرحی برای این کار داریم؟ اگر داریم، باید در خیلی از سیاستهایمان بازنگری کنیم. چهرههایی چون مصطفی تاجزاده، سعید مدنی و منتقدان شرافتمند و وطنپرست را از پشت میلههای زندان رها کنیم، رسانه ملی بهشدت انحصارگرا و فاقد توان حرفهای در ایجاد همبستگی اجتماعی را مورد بازنگری قرار دهیم، به دولت فضای کافی برای ایجاد تغییرات را بدهیم، چهرههای ناخوشایندی که اعصاب و روان مردم را بازیچه امیال نادرست خود کردهاند به مرخصی بفرستیم. همه قوت و توان ما تابآوری مردم است؛ چون انطباق کاملی با هدف پنهان و نهایی اسرائیل و آمریکا دارد.
آنها فقط بهدنبال ایرانی ضعیف با چالشهای دائمی، غرق در فقر و درگیری داخلی، کشوری قطعهقطعه شده و مستعد عقب نگه داشته شدن است. آنها جنگ را شروع نکردهاند که زود تمام کنند. آنها میخواهند سایههای جنگ را روی سر ایران نهادینه کنند و استمرار دهند تا روزی که کشوری قطعهقطعهشده را به چشم ببینند. گرچه آن روز هرگز نخواهد رسید؛ اما این بهمعنای نشستن و نظاره کردن نیست، بلکه بهمعنای برخاستن و بر نقاط قوت و برتری خود تکیه کردن است.