معرفی فرصتهای سرمایهگذاری نفت، تیری با چند نشان/ مذاکره به ضمانت طلای سیاه
همزمان با نامگذاری امسال با عنوان سرمایهگذاری برای تولید و آغاز مذاکرات و بیان نکته رئیسجمهوری در موافقت با سرمایهگذاری آمریکاییها در اقتصاد ایران، همه چیز دست به دست هم داده که با بهرهگیری از ظرفیتهای حوزه انرژی زمینه مساعدی برای پیشرفت در حوزه دیپلماسی و مذاکره با طرف آمریکایی در راستای منافع ملی فراهم آید.

اکنون که یکبار دیگر باب مذاکره گشوده شده و تنور داد و ستد دیپلماسی گرمایش به خود گرفته و سکه به نام دیپلماسی ضرب خورده و هنوز در آغازین گامهای یک مسیر پرفرازونشیب قرار داریم و مهمترین اتفاق و رویداد و خبر در سپهر سیاسی و رسانهای حول و حوش مذاکرات و حواشی آن شاکله گرفته و به شکلی مضاعف مورد کنکاش و دقت نظر افکار عمومی قراردارد، خوب است با مرور برخی تجربیات از دوران مذاکرات برجام آن را چراغ راه مسیر پیش رو و زمینهساز موفقیت در این کارزار سخت و طاقتفرسا کنیم.
شاید اگر بخواهیم مهمترین چالش ناکامی و عدم فرجام برجام را مورد تدقیق و واکاوی قرار دهیم به مبحث فقدان ضمانت و عدم پایبندی به تعهدات طرف آمریکایی مبنی بر باقی ماندن در برنامه جامع اقدام مشترک برسیم، جایی که بعد از دو سال چانهزنی و مذاکرات بیواسطه و در سطوح عالی در نهایت با خروج ترامپ همه آنچه با سختی و زحمات بسیار حاصل شده بود، فروپاشیده و از حیز انتفاع ساقط شد.
این خروج را بسیاری از سر خلق و خوی خاص ترامپ و مخالفخوانی وی در برابر اوباما و دستاوردهای او ارزیابی میکنند اما فردی با مختصات و الگوهای شخصیتی چون ترامپ که خاستگاه در حوزه اقتصاد و تجارت و معاملهگردانی است با محاسبه هزینه و فایده به هر مقوله ریز و درشتی مینگرد و برای او عدم درگیری و انتفاع از توافق هستهای برای طرف آمریکایی به مثابه توافقی فاقد اعتنا و اعتبار بود و بارها نیز آن را بدترین توافق تاریخ آمریکا خواند و در نهایت از آن بیرون شد.
در ادامه از چند منظر به ظرفیتهای موجود تضمینساز برای توافق آینده با مرور تجربیات گذشته، خواهم پرداخت.
1- در بند ٣٧ برجام و پس از برشمردن شروط و ساز و کار حل اختلافات و فسخ قرارداد، میخوانیم: «این مفاد در خصوص قراردادهایی که بین هر طرف و ایران یا افراد و نهادهای ایرانی قبل از تاریخ اعمال آنها امضا شده باشد، دارای اثر عطف بهماسبق ندارد مشروط به اینکه فعالیتهای صورت گرفته وفق اجرای این قراردادها منطبق با این برجام و قطعنامههای قبلی و فعلی شورای امنیت باشد.»
چنین بندی که از آن به مکانیسم ماشه طرف ایرانی تعبیر میکردند، تضمین ایران نسبت به برجام و انتفاع اقتصادی از آن بود؛ اما با کارشکنیهای آمریکا و اشتباهات داخلی هیچگاه در دوران اجرای برجام، انعقاد قراردادهای بینالمللی به نتیجه مطلوب نیانجامید که این بند موضوعیت یابد. از یکطرف در پاسخ به کارشکنی طرف آمریکایی، از حضور شرکتهای آمریکایی ممانعت به عمل آمد و از طرف دیگر با اتلاف فرصت و سوءمدیریت داخلی به عنوان مثال در تصویب مدل قراردادهای نفتی که دو سال در مجلس سردوانده شد، امکان بهرهگیری از برجام در توسعه و پیشرفت کشور آنگونه که باید و شاید ممکن و میسر نشد، نشان به آن نشانی که محمدجواد ظریف در برههای عنوان داشت: برجام یک دریچه است برای برقراری ارتباط و مبادلات اقتصادی که باید در داخل برای انتفاع از آن اقدام و قوانین و مقررات را تسهیل کرد (نقل به مضمون).
2- ده سال پس از آن روزها و با آغاز زمزمهها برای شروع مذاکرات، در اولین واکنش رئیسجمهوری ایران، مسعود پزشکیان از موضوعی رونمایی کرد که میتوان گفت با توجه به تجربیات گذشته، مهمترین برگ تضمینکننده حصول توافق و ترغیب طرف خارجی برای جدیت و صرف اراده جدی در حصول توافق خواهد بود. پزشکیان در گفتاری کوتاه خبر از موافقت رهبر انقلاب با سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در اقتصاد ایران شد؛ درست همان چیزی که در فقدان آن ترامپ با فراغ بال از توافق هستهای با ایران به شکل یکجانبه خروج یافت. چهرهها و شخصیتهای مختلف طی این چند روز ارقام متفاوت و بعضاً حیرتآوری را برای ظرفیت سرمایهگذاری آمریکاییها در این توافق مورد اشاره قرار دادند که همگی ارقام تخمینی و استنباط شخصی آنان است اما در ادامه به یکی از زمینههای سرمایهگذاری بکر و مستعد ایران اشاره خواهم کرد.
3- جمهوری اسلامی ایران در مجموع ذخایر هیدروکربوری که شامل بر ذخایر نفت و گاز میشود، در دنیا حائز رتبه اول است اما طی دو دهه اخیر با توجه به فرآیند تحریمها، فقدان سرمایهگذاری خارجی و استهلاک حوزه بالادستی نفت و فقدان سرمایهگذاری در میادین مشترک، نقش و جایگاه خود را در بازار انرژی جهان از دست داده و بسیاری از طرفینهای قابل استحصال آن مغفول مانده است. نکتهای که با همه ضرر و زیانهای آن در حوزه توسعه و پیشرفت کشور، اکنون یک فرصت ایدهآل و بکر برای سرمایهگذاری در این صنعت بزرگ و سودآور در برابر ایران و طرفهای سرمایهگذار قرار داده است و میتواند با جذب و جلب شرکتهای بزرگ نفتی آمریکایی و اروپایی زمینه جهش تصاعدی در حوزه انرژی ایران و رقم خوردن نرخ رشد توسعه منطبق با برنامه هفتم و حتی فراتر از آن را فراهم کند، زمینه و بستری که در هیچیک از شاخههای اقتصاد ایران همانند حوزه انرژی فراهم نیست.
4- برای درک شرایط مستعد و فرصتهای ویژه در صنعت نفت ایران کافی است توجه داشته باشیم که صنعت نفت ایران با ذخایر عظیم ۱۵۷ میلیارد بشکهای نفت و ۳۴ تریلیون مترمکعبی گاز، قابلیت تبدیل به یکی از بازیگران اصلی انرژی جهان را دارد؛ اما تحریمها، ضعف در فناوری و سرمایه، توسعه در ظرفیت استحصال داخلی و بهخصوص در میادین مشترک را رقم زده است و با ورود سرمایه از طرف غربیها به این کویر تشنه آب، میتوان جهشی خیرهکننده را شاهد بود و دو طرف به شکلی مقبول و مطلوب از موهبت این همکاری مشترک بهرهمند شوند.
لازم به ذکر است که ایران ٢٨ میدان مشترک با ٨ کشور همسایه در حوزه نفت و گاز دارد که ارزش اقتصادی و ذخایر انرژی آن شامل بر ۴٠ درصد نفت و ٣٠ درصد گاز ایران میشود و به علت تحریمها و عمر بالای بسیاری از آنها نیازمند سرمایهگذاری جدی و پر حجم است که در صورت توافق میتوان شاهد انقلابی در حوزه انرژی ایران بود و قطار توسعه و پیشرفت کشور را روی ریل توسعه پایدار قرار داد.
نکته آنکه همزمان با نامگذاری امسال با عنوان سرمایهگذاری برای تولید و آغاز مذاکرات و بیان نکته رئیسجمهوری در موافقت با سرمایهگذاری آمریکاییها در اقتصاد ایران، همه چیز دست به دست هم داده که با بهرهگیری از ظرفیتهای حوزه انرژی زمینه مساعدی برای پیشرفت در حوزه دیپلماسی و مذاکره با طرف آمریکایی در راستای منافع ملی فراهم آید و جالب آنکه در ابتدای اردیبهشتماه سال جاری قرار است «رویداد معرفی فرصتهای سرمایهگذاری در صنعت نفت» با محوریت شرکت ملی نفت ایران برگزار شود و میتواند گام آغازین محکمی برای شناخت و جلب سرمایهگذاری در حوزه نفت و انرژی ایران را به طرفهای خارجی جلوهگر کرده و در مذاکرات و مراودات پیش رو یک گزاره و گزینه تسهیلکننده باشد.