از واقعیت میدانی تا شعارهای انتزاعی / درباره مناظره محمدرضا باهنر و یاسر جبرائیلی بر سر بررسی مجدد FATF
همزمان با اجازه و اذن رهبری به بررسی مجدد FATF در صحن و سرای مجمع تشخیص مصلحت نظام با درخواست رئیسجمهوری، صداوسیما شامگاه پنجشنبه در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، پذیرای دو چهره سیاسی موافق و مخالف FATF بود.
همزمان با اجازه و اذن رهبری به بررسی مجدد FATF در صحن و سرای مجمع تشخیص مصلحت نظام با درخواست رئیسجمهوری، صداوسیما شامگاه پنجشنبه در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، پذیرای دو چهره سیاسی موافق و مخالف FATF بود؛ برنامهای که بهشکل غیرمنتظره و جالبتوجهی به نماد تقابل و تفاوت دو دیدگاه و نگرش کلان در حوزه سیاست و تصمیمگیری و مدیریت کشور تبدیل شد و نمایانگر تفاوت در بینش و نگرش به چگونگی مدیریت بحرانها و تصمیماتی شد که شرایط، اوضاع و احوال کشور را بدین سمتوسو رسانیده است.
محمدرضا باهنر که در مقام موافقت با تصویب FATF وارد این گفتوگویِ مناظرهگونه شده بود، از چهرههای نامآشنای ادوار مجلس است که چند دهه دبیرکلی یک حزب ریشهدار اصولگرا را عهدهدار بوده است. باهنر را با هیچ متر و معیاری نمیتوان اصلاحطلب یا حتی همسو با گفتمان دولت خواند و مدعیان نمیتوانند نکات و اشارات او را منتسب به هواداری سیاسی و نگرشهای طیفی کنند.
چنین بود که حضور این اصولگرای ریشهدار در این برنامه، او را تبدیل به نماینده واقعگرایانی کرد که فارغ از تعلقات طیفی و جناحی، بهدنبال برونرفت از شرایط بغرنجِ برآمده از نگرشهای توهمی و فانتزینگریهای تصنعی هستند و نگاه عقلانی و غیرشعاری به مقولات مختلف ازجمله در سیاست خارجی در شرایط کنونی را ضروری و گریزناپذیر میدانند.
دیگر مهمان برنامه، یاسر جبرائیلی، اما هیچ سمت رسمیای را در حال حاضر عهدهدار نیست و بالاترین سمتی که داشته، ریاست سابق «مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام» بوده است. او حضور در صحنه رسانه و سیاست را با روزنامه «کیهان»، سپس خبرگزاری فارس و روزنامه جوان آغاز کرد و با روی کارآمدن دولت سیزدهم، از او بهعنوان یکی از تئوریسینهای اقتصادی دولت و حتی نامزد حضور در کابینه یاد میشد. در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری هم شایعات پررنگی مبنی بر ثبتنام او مطرح شد که گفته میشود بهعلت عدم احراز شرایط سنی، از نامزدی برای حضور در عالیترین منصب اجرایی کشور خودداری کرد.
طرفه آنکه طی چند روز گذشته، حضور او در یک همایش و ادعایی که همراه با حسین صمصامی (نماینده مجلس و سرپرست وزارت اقتصاد در دولت احمدینژاد)، مبنی بر توانایی رساندن قیمت دلار به 20هزار تومان مطرح کرد، واکنشهای گستردهای را در فضای مجازی در پی داشت. با این عقبه و سابقه سیاسی و رسانهای، میتوان جبرائیلی را نماد طیفی از کنشگران سیاسی، سایبری و رسانهای منتقد دولت فعلی و کلیت جریانهای میانهرو و اصلاحطلب دانست که شعارهای پرطمطراق، ادعاهای گزاف و همیشگی علیه نگرشهای تعاملی و تعادلی در سیاستخارجی، اقتصاد و معیشت مردم داشتهاند و همواره از تریبونهای یکطرفه به طرح ادعا پرداختهاند و زبان به هجمه و حمله گشودهاند و از حسن اتفاق، در دولت احمدینژاد بهخصوص در دولت سیزدهم شاهد کارنامه درخشان و مشعشع آنان بودهایم.
اما بهرغم این تجربه نزدیک و ملموس از هنر مدیریتی این جریان، دوباره در این روزها با ادعاهای گزاف و تعابیر شاذ پا به وادی سیاست و رسانه گذاشتهاند. اینکه چگونه صداوسیما در مناظرهای با این سطح از اهمیت موضوع سراغ جبرائیلی رفته و او را مقابل فردی چون باهنر مینشاند، خود محل تحلیل است؛ چنانکه باهنر نیز در چند مقطع از گفتوگو با کنایه به جبرائیلی و خانم مجری که بهطور مشخص سویه جانبداری از جبرائیلی را داشت، پیام و حرف خود را به گوش مخاطب رساند و آنچه باید منتقل میکرد، گفت.
اما نکته جالبتوجه و شایسته تأمل در این گفتوگو، آن بود که اگر یکی از دولتمردان یا کارشناسان اقتصادی اصلاحطلب و تحولخواه در مقابل جبرائیلی قرار میگرفت؛ طبعاً با اتهامزنیها و فرافکنی این چهره سوپر انقلابی و رویکردهای مسبوقبهسابقه مجری، فضای بحث و مناظره به سمتوسوی بازنمایی تفکر متصلب و خالصمدارانه این مدعیان همیشه طلبکار نمیرفت و آنان با فرافکنی، طرح موضوعات کلی و ارجاع به روندهای چنددهساله، اجازه و مجال و فرصت برای روشنگری پیرامون موضوع گفتوگو یعنی FATF را نمیدادند و درنتیجه نوع نگرش، مبنای تفکر، نوع مواجهه و تصمیمگیری این جریان به مقولات مختلف مبتلابه جامعه و روندهایی که ما را به اینجا رهنمون کرده، در برابر افکارعمومی مشخص و هویدا نمیشد.
امتیاز حضور محمدرضا باهنر در این گفتوگو آن بود که جبرائیلی نمیتوانست با برچسبهای همیشگی و رویکرد سلبی سراغ او برود و باید در وجه ایجابی حرفی برای گفتن میداشت. باهنر نیز با هوشمندی بهجای آنکه از دریچه نگرش شخصی به موضوع سابقه و عقبه پروندهFATF بپردازد یا از دریچه نظرگاه شخصی در فضای موجود و شرایط امروز درباره ضرورت و اهمیت تصویبFATF سخن بگوید و استدلال و محاجه کند؛ مقدمهای از سوابق پرونده گفت، سپس به مطالبه فعالان اقتصادی و کنشگران میدانی این عرصه اشاره کرد و با اشاره به تورم هفتساله بالای 40درصد گفت که ما باید فراتر و بالاتر از هر چیزی منافع مردم و 86 میلیون ایرانی را در نظر بگیریم، بدون آنکه بکوشیم نظر و دیدگاه خودمان، نگرش طیفی و سیاسی و منافع فردی و جریانی خود را به واقعیت تحمیل کنیم.
درست اینجا بود که جبرائیلی خلعسلاح شد. او نمیتوانست با ادعاهای پوپولیستی همیشگی درباره معیشت و اقتصاد و زندگی مردم، پشت آن موضع بگیرد و نگرشهای ایدئولوژیمحور انتزاعی و شعاری فاقد استدلال و توجیه عملیاتی در حوزه اقتصاد و سیاستخارجی را تکرار و سفیدشویی و ارزشنمایی کند. اینگونه بود که ارجاعاتی داد که با واقعیت میدانی پیرامون محور مقاومت هم همخوان نبود؛ توجیهی که همیشه برای رد طرح FATF کاسبان تحریم به آن متوسل میشوند و پای خدشه و ضربه به مناسبات ایران و حزبالله لبنان را به ماجرا میگشایند.
او مدعی شد در سال2023 دولت لبنان به درخواست گروه اقدام مالی مشترک، اطلاعات بانکی حزبالله را با اعضا (ازجمله اسرائیل) به اشتراک گذاشته و در پی آن، ماجرای انفجار پیجرها اتفاق افتاد. این درحالیاست که به گزارش رسانههای معتبر آمریکایی و عبری، طرح مورد اشاره از 10سال پیش در دستور کار بوده و هیچ ارتباطی به سال2023 ندارد. همچنین اشاره جبرائیلی به سخنان مایک پمپئو و چند مقام آمریکایی که توأم با اصرار مجری هم بود، پاسخ جالبتوجهی از سوی باهنر گرفت که به آنان گفت، برای من نظر مقامات آمریکایی مهم نیست؛ مهم منافع مردم ایران است و باید ببینیم آنان چه میخواهند.
به هر تقدیر، مناظره-گفتوگوی مورد اشاره، تبدیل به صحنه تمامنمایی از رونمایی واقعیت تفکر و استدلال جریان پرمدعا و پرهیاهویی شد که صرفاً در فضای ذهنی خود سیر میکند و فراتر از آنکه با اصلاحات و جریان تحولخواه و نوع نگرش آنان مشکل داشته باشد، با هرگونه واقعنگری و روزآمدی در هر رسته، صنف و جایگاهی مشکل دارد. جریانی که همواره پشت برداشتهای شعاری و انتزاعی از اصول و ارزشها پنهان میشود؛ اما جز تخریب و هجمه در وجه ایجابی و مدیریت کلان کشور، چیزی در چنته ندارد.