| کد مطلب: ۱۵۵۷۰

فلسطین ما، فلسطین آن‌ها

یورش پلیس به دانشگاه محکوم است. هیچ دانشجوی آزادی‌خواهی که خواست خود را در حمایت از مردم فلسطین در دانشگاه‌های آمریکا فریاد می‌زند، مستحق به زمین کوبیده شدن و بازداشت نیست. آنچه از حقیقت‌جویی و حقیقت‌طلبی دانشجویان آمریکایی در ایران مورد سوءاستفاده و تحریف قرار گرفته، خیانت در حق آرمان‌های آنان است.

اول؛ جو غالب در میان دانشجویان آمریکا، مسئله انسانی و واکنش به کشتاری است که صهیونیست‌ها در غزه انجام دادند. قتل‌عام ۳۵ هزار انسان بی‌گناه و غیرنظامی در نوار غزه، احساس دانشجویان را به درستی تحریک کرده و آن‌ها را به واکنش وا داشته است. حضور دانشجویان از کشورهای عربی و ایران، نسل جدید دانشجویان را با مسئله فلسطین و ظلمی که بر مردم این سرزمین می‌رود، بیشتر آشنا کرده است. روایت غالب طی سال‌های گذشته مبنی بر اینکه حق با اسرائیل بوده و هست، به چالش کشیده شده است.

جو غالب میان دانشجویان مسئله انسانی کشتار در غزه و خواست عمده آنان اعمال فشار بر دولت اسرائیل است. به‌طور مشخص، بخشی از این مطالبه به دانشگاه‌ها برمی‌گردد و دانشجویان خواهان عدم سرمایه‌گذاری و مراودات تجاری با شرکت‌های اسرائیلی هستند. از سوی دیگر خواهان فشار بر دولت اسرائیل برای پایان دادن به این کشتار هستند. همین مطالبات و اعتراضات، در دوران حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی، جنگ ویتنام، اشغال عراق و افغانستان نیز انجام شد.  دانشگاه‌های تراز اول مثل هاروارد، کلمبیا و ام‌آی‌تی درگیر این اعتراضات شدند که نشان‌دهنده برانگیختگی دانشجویان نخبه علیه کشتار اسرائیل در غزه است.

دوم؛ مسئولان دانشگاه‌ها در دو حالت می‌توانند خواستار ورود پلیس به دانشگاه‌ها شوند: به خطر افتادن امنیت دانشجویان و آسیب به دانشگاه. آنچه ما از طریق رسانه‌ها دیدیم، تظاهرات مسالمت‌آمیز حامیان فلسطین بود. بنابراین، احتمال وجود دارد که این مسئله ورود پلیس از لحاظ قانونی مورد توجه رسانه‌ها و دستگاه قضایی قرار بگیرد. باید به تفکیک هر دانشگاه مشخص شود که آیا این خطر واقعاً وجود داشته یا بهانه‌ای برای یورش پلیس شده است.

نکته مهم، نفوذ شدید محافظه‌کاران یهودی و تجار دارای ارتباطات مالی با اسرائیل، بر فضای کلان آکادمیک دانشگاه‌های آمریکاست. هر دانشگاه یک هیئت امنا (board of trustees) دارد که اغلب از فارغ‌التحصیلان همان دانشگاه و رؤسای شرکت‌های چندملیتی، بانک‌ها و مانند آن‌ها هستند. بخش نه‌چندان کمی از این افراد متعلق به جناح افراطی یهودیان طرفدار اسرائیل هستند و بخشی دیگر منافع تجاری گسترده در سرزمین‌های اشغالی دارند. بنابراین، نقش آن‌ها در یورش به دانشگاه و بازداشت دانشجویان را نباید نادیده گرفت.

سوم؛ جناح محافظه‌کار و افراطی یهودیان آمریکا، اعتراضات به کشتار مردم فلسطین را به عنوان «یهودستیزی» تبلیغ می‌کند. آن‌ها دقیقاً دنباله همان عناصر راست افراطی کابینه نتانیاهو هستند که هرگونه تلاش برای پایان جنگ را خیانت می‌دانند و صاحب گفتار رسمی پیشین که مورد اشاره قرار گرفت، هستند. یهودیان عادی آمریکا که پیرو این تفکر هستند، هم‌کیشان خود که طرفدار پایان دادن به جنگ هستند را طرد می‌کنند و آن‌هایی که صاحب نفوذ هستند، تلاش می‌کنند مخالفت با اقدامات اسرائیل را تحت عنوان «یهودستیزی» به جامعه منعکس کنند. طبیعی است که «حمایت از مردم فلسطین و پایان دادن به کشتار مردم بی‌گناه» می‌تواند مورد قبول قرار بگیرد اما «یهودستیزی» خیر.

بنابراین گزاره دوم در دستور کار قرار می‌گیرد. این در حالی است که دانشجویان یهودی که به کیش خود افتخار می‌کنند و حامی نتانیاهو و کشتار در غزه نیستند، از اقدام دیگر دانشجویان حمایت کردند. شعارهای «یهودستیزانه» در اجتماعات دانشجویان اندک بوده و تمرکز بر مسئله انسانی فلسطین است. مسئله‌ی نابودی اسرائیل مطرح نیست.

چهارم؛ مسئله فلسطین در کشور ما تبدیل به یک امر حاکمیتی شده که همین قلب موضوع، کمرنگ شدن آن در میان عموم مردم را رقم زده است. حتی تجمع دانشگاه‌های ایران در حمایت از فلسطین نیز از سوی تشکل‌های ساختارساخته و بالا به پایین برگزار شد که ریشه در بحث تشکل‌ها دارد و از حوصله این نوشتار خارج است. دانشجویان آمریکایی علیه گفتار دولت خود در حمایت از اسرائیل دست به اعتراض می‌زنند و یورش‌های پلیس امکان دارد که حجم آن را بالا ببرد. این اعتراضات از دل جنبش دانشجویی بیرون آمده است و بخشنامه‌ای نیست.

پنجم؛ آنچه شاهدش بودیم، سوءاستفاده رسانه‌های خاص از توحش پلیس و گارد ملی آمریکا در برخورد با دانشجویان بود. پلیس‌هایی که با لباس فرم، اتیکت و گاهی کد شناسایی به دانشگاه‌ها حمله کردند. البته با توجه به اینکه سیستم پلیس در آمریکا با سیستم پلیس در کشور ما متفاوت است، نوع فرم و تجهیزات آن‌ها نیز تفاوت دارد. فارغ از اینکه آن صحنه‌ها در کشور ما به وجود آمد یا نه، باید پوشش رسانه‌ها، رفتار دادگاه‌ها و پیگیری‌های بعدی را مد نظر قرار داد. اما در کنار تمام این مسائل، به رسمیت شناختن آزادی‌خواهی دانشجو و دانشگاه، امر مبارکی است.

* در نگارش این یادداشت از مشورت‌های دو استاد علوم سیاسی با بیش از ۳۰ سال سابقه تدریس در دانشگاه‌های آمریکا استفاده شده است.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی