| کد مطلب: ۱۵۰۶۹
فقه بی‌خانمان یا توقف؟

فقه بی‌خانمان یا توقف؟

در شهرستان طالقان ایران، جماعتی زندگی می‌کنند که به آنها مکتب «توقف» گفته می‌شود. آنها در عصر پیش از انقلاب صنعتی باقی ماندند و منتظر ظهور منجی هستند. از آب و برق لوله‌کشی استفاده نمی‌کنند و لوازم برقی و مکانیکی مانند خودرو ندارند. تا حد ممکن تلاش می‌کنند از مظاهر تمدن (که اساساً بعد از انقلاب صنعتی اول) ایجاد شد، دوری کنند.

نمونه دیگری از آنها، جماعتی با عنوان «آمیش‌ها» هستند که مسیحیان معتقدی هستند. این دسته در ایالت پنسیلوانیا در آمریکا زندگی می‌کنند و از مظاهر تمدن دوری می‌کنند. برخی از آمیش‌ها هم اگرچه از برق استفاده می‌کنند، اما از وسائل مدرن مانند خودرو و موبایل دوری می‌کنند. با این حال همه آنها به ظاهر پول را به‌عنوان یکی از اختراعات بشری که توانسته به مردم در دادوستد کمک کند، قبول دارند.

با این وجود شاهد هستیم نسخه‌هایی که برخی از فقها برای اقتصاد امروز می‌پیچند، نوعی رجعت عجیب به گذشته است که حتی آمیش‌ها و مکتب توقف را هم رد کردند.  در همین رابطه می‌توان به توصیه آیت‌الله محسن‌اراکی برای جایگزینی طلا و نقره به‌عنوان «واسطه‌های مالی» در اقتصاد اشاره کرد. این توصیه‌ها این سوال را ایجاد می‌کند که آیا برخی از فقها اساساً با دنیای جدید و انقلاب‌های صنعتی آشنا هستند و عامدانه از آن عبور می‌کنند؟

یا آنکه نگرش فقهی آنها از پویایی برخوردار نیست؟ اما سوال اصلی این است: در جامعه معاصر، فقه سنتی که کسانی چون آیت‌الله اراکی و حتی آملی‌لاریجانی آن را نمایندگی می‌کنند، می‌تواند برای مشکلات جامعه امروز حرفی برای گفتن داشته باشد؟ یا آنکه به مانند توصیه به طب سنتیریال تنها راه‌حل را «رجعت به گذشته» می‌دانند؟

تورم با طلا کنترل می‌شود

به‌طور خلاصه بحث آیت‌الله اراکی این است که «پول کاغذی» فاقد پشتوانه است و ارزش ذاتی ندارد. این پول از نظر اسلام مردود است. اما طلا و نقره ارزش ذاتی دارند و باید ازآنها برای معامله استفاده شود. همچنین تاکید دارند که اگر این کار انجام شود مشکل تورم و اقتصاد حل می‌شود.

او گفته است: «تورمی که امروز در جامعه شاهد هستیم ناشی از افزایش تقاضا و عدم عرضه نیست بلکه ناشی از اعتباری بودن پول و عدم ارزش حقیقی پول است. اعتقاد ما بر این است که پول‌طلا و نقره امکان حل مشکلات را دارد و به اقتصاددانان پیشنهاد دادیم که راجع به این موضوع بحث و بررسی دقیق و فنی داشته باشند.»

ایشان حتی معتقد است که «ضرب سکه ‌طلا» خیانت است: «خیانتی که به سرمایه‌های این مملکت می‌شود ضرب سکه‌های طلا است چراکه سکه‌های طلا در خانه‌ها انبار شده و هیچ مشکلی از جامعه را رفع نمی‌کند.»

این تنها نکته‌ای نیست که از آیت‌الله اراکی عجیب به نظر می‌رسد. او سال‌ها قبل هم در مورد «فقه شهر و شهرنشینی» و «فقه بلندمرتبه‌سازی» هم حرف زده بود. 

از نگاه برخی اساساً اینکه آیت‌الله اراکی در یک جمع چه حرفی زده، اهمیت پرداختن ندارد. اما این افراد توجه نمی‌کنند که ایشان عضو شورای عالی حوزه‌های علمیه کشور و همچنین  عضو مجلس خبرگان رهبری است. به علاوه این سخنان را  در همایش «اقتصاد اسلامی در مواجهه با چالش‌های اساسی اقتصاد ایران» برزبان آورده است. لذا بیشتر از آنکه تفکرات ما برای مسئولان در دولت و حکومت اهمیت داشته باشند، نگاه کسانی چون آیت‌الله اراکی است که مهم است.

فقه و ثبت رسمی معاملات

گذشته از اظهارنظر آیت‌الله اراکی، این اولین بار نیست با مدلی از تفکر فقهی روبه‌رو می‌شویم که مشخصاً در مخالفت با دولت مدرن و عصر «دولت-ملت» می‌ایستد. نمونه نزدیکتر آن به لحاظ زمانی، طرح الزام به ثبت رسمی معاملات است که تیرماه سال گذشته رهبری در دیدار با اعضای قوه قضائیه ضمن تاکید بر اینکه «معاملات غیررسمی اموال غیرمنقول از منشأهای بزرگ فساد» معرفی می‌شود، به آن اینگونه اشاره می‌کنند: «باید از اینگونه معاملات سلب اعتبار شود و اگر هم از دیدگاه شورای نگهبان به مصوبه مجلس ایرادی هست، مصلحت قطعی کشور و نظام، تصویب نهایی این قانون است.»

این طرحی بود که مجلس آن را تصویب کرده و شورای نگهبان به این دلیل که فقه شرایطی را برای معاملات در نظر دارد که در میان آنها «الزام به ثبت رسمی معاملات جزو شروط فقهی نیست» آن را رد کرده  بود. با اصرار مجلس بر نظر خود این طرح به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت.

در همین زمینه با طرح انتقاداتی به مجمع آملی‌لاریجانی در ابتدای درس خارج فقه و اصول خود به منتقدان پاسخ تندی داد. در آن پاسخ تاکید می‌کرد که عده‌ای از طلاب به رهبری نامه نوشتند و توضیح دادند که 1400 سال است فقه اسلامی شروط معامله را تعیین کرده و حالا نمی‌شود آن را کنار گذاشت.

این همان نقطه کلیدی ماجراست. از نگاه آنها راه‌حل همان است که در تمام این سال‌ها فقه بر آن تاکید داشته است.

فقه بی‌خانمان

علی اشرف‌فتحی، کارشناسی ارشد تاریخ اسلام (دانشگاه شهید بهشتی) و طلبه و مدرس حوزه علمیه قم درباره تفاوت این نوع از فقه معتقد است که آن را باید «فقه بی‌خانمان» خواند: «شبه‌علم (Pseudoscience) پدیده جدیدی نیست و همواره طالب خود را داشته و خواهد داشت. اینکه بدون اعتنا به روش‌های مرسوم در یک رشته و علم، از یافته‌ها و استنباط‌های جدید مثل خودداری از آشپزخانه اوپن یا آپارتمان‌نشینی سخن بگوییم همین شبه‌علم است.

من این‌گونه رویکردهای حوزوی را «فقه بی‌خانمان» می‌نامم.»  به اعتقاد او این نوع تفکر می‌تواند برای امورات جاری مردم اختلال ایجاد کند: «در دهه چهل و پنجاه هم برخی روحانیون فعال سیاسی، از این سخنان می‌زدند و قائل به شیمی، ریاضی و فیزیک اسلامی بودند، ولی حتی از طرف علمای سنتی هم مورد پذیرش قرار نگرفتند. این رویکرد حتی در جریان نوگرا هم نتوانسته جایی برای خودش پیدا کند. علاوه بر این چون با واقعیت‌های علمی و عینی هم همخوانی ندارد، مورد اقبال ذائقه عمومی متشرعین هم قرار نمی‌گیرد. دلیلش هم این است که علاوه بر روش‌مند نبودن، در دایره مباحات عرفی مداخله می‌کند و منجر به اخلال در زندگی مردم و عسر و حرج و مشقت می‌شود.»

سوال مهم این است که آیا فقه سنتی که در مقابل مدرنیته هم تا حدی مقاومت دارد، در کنار این تفکر می‌تواند قرار بگیرد؟ آقای فتحی در این باره گفته است که حتی فقه سنتی هم چنین رویکردی ندارد:‌ «پروبلماتیک این رویکردها به‌ظاهر مقاومت در برابر جریان مدرنیته‌ است، ولی این حد از مقاومت حتی در جریان اصلی فقه هم دیگر مقبول نیست. بله ما زمانی فی‌المثل مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری‌یزدی را داشتیم که حدود یک قرن قبل فتوا می‌داد که استفاده از کارد و چنگال چون تشبه به کفار است پس مثل کراوات اشکال دارد (استفتائات مرحوم حائری‌یزدی،  ص489)، اما خب این رویکردها دیگر در جریان سنتی هم متداول نیست.»

تقابل با دنیای مدرن

بیایید یکدفعه دیگر مرور کنیم، این تفکرمعتقد است برای حل مشکلات اقتصادی باید از طلا و نقره استفاده کرد و یا در معاملات به همان شاهدانی که فقه سنتی گفته، اکتفا کرد.

به نظر میرسید این تفکر مانند مکتب «توقف در طالقان» پیشرفت‌های بشری را تا عصر انقلاب صنعتی اول و ماشین بخار پذیرفته و از آن پیشتر نمی‌آیند. درحالی که پس از آن انقلاب صنعتی دوم (فراگیر شدن برق) انقلاب صنعتی سوم (اینترنت) را گذراندیم و حالا مدتی است وارد عصر انقلاب صنعتی چهارم شدیم. عصری که در‌ آن ماشین «فکر»‌ می‌کند حتی طرف مشورت انسان قرار می‌گیرد.عصری که هوش‌مصنوعی در آن توانایی یادگیری دارد. 

در چنین زمانه و دورانی که بلاکچین‌ها خودشان را حتی به دولت‌ها تحمیل کردند، توصیه برای بازگشت و مبادله از طریق طلا و نقره با کدام منطق صورت می‌گیرد؟ با منطق این تفکر برای معامله‌های کلان چگونه باید طلا حمل و نقل کرد؟ مهمتر از آن دولت چگونه تراکنش‌ها را کنترل کند و با گرفتن مالیات امورات ملت را بگذراند؟

واضح است که باید به این تفکر پرداخته شود. خصوصا آنکه در میان ورودی‌های اخیر مجلس از تهران شاهد حضور کسانی هستیم که به این تفکر معتقدند. وجه مشترک همه این افراد در یک چیز است: «رجعت به گذشته.» آنها تلاش می‌کنند چرخ حرکت جامعه را متوقف کنند و آن را به عقب بازگردانند. در مورد آنها و پیوندشان با نمایندگان راه‌یافته به مجلس بیشتر خواهیم نوشت.

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
آخرین اخبار