مخالف تندروی و خشونت بود
آیتالله موسویبجنوردی، چند ویژگی داشت که ایشان را از همرتبهها و همطرازهای خودش متفاوت میکرد.
در خانوادهای هوشمند رشد کردند. دوران طلبگی را در عراق سپری کرده و بهعنوان یکی از تحصیلکردگان حوزه نجف، از افراد نزدیک به امام و بیت ایشان بود و از دوستان نزدیک مرحوم حاج مصطفی خمینی به شمار میرفت. با توجه به این نزدیکی و همچنین اینکه مکتب درسی و فقهی ایشان مکتب امام خمینی بود، مورد علاقه و اعتماد امام بوده و به همین علت بعد از انقلاب هم همیشه مورد توجه امام بودند.
در مباحث فقه نوگرایی داشته است، همچنین ایشان در فقه تبحر بالایی داشتند و کسی نمیتوانست این تبحر را انکار کند. با این تبحر، نظرات نویی که جامعه به آن نیاز داشت را از درون فقه و با پشتوانه فقه بیرون میکشیدند و به جامعه ارائه میکردند که شاید این نظریات نوگرایانه در ابتدا سنگین بود اما تنها چهره قدرتمند فقهی مثل ایشان توانایی این را داشتند که این مسائل را مطرح کنند. نواندیشی ایشان دو خصوصیت داشت، یکی اینکه منطبق بر واقعیات جامعه بود و مشکلات جامعه در حکومت اسلامی را درک میکرد و دوم اینکه مشکلات را میشناخت و طبیعتاً به علت شناختی که داشتند، بهتر میتوانستند نسبت به حل مشکلات اقدام کنند.
ایشان را میتوان عرفی دانست. عرفی بودن به این معناست که ایشان درون جامعه را میفهمید و درک میکرد. در محافل خصوصی که با ایشان داشتیم، این موضوع را کاملاً میفهمیدیم که ایشان جدای از فهم عمومی جامعه نیستند و در درون فهم عمومی جامعه فکر میکنند.
در سالهای دهه 60 که فضای تلخی را با توجه به جنگ، ترورهای منافقین و اعدامها در جامعه شاهد بودیم، ایشان بهعنوان عضو شورای عالی قضایی و یکی از افراد مورد اعتماد امام خمینی معروف بود به اینکه در برابر تندرویها مقاومت میکرد و تلاش زیادی برای تغییر چهرههایی داشت که به تندروی و خشونت معروف بودند. من از همان موقع با ایشان آشنایی داشتم و روح لطیفی که ایشان داشت، مانع از این بود که بحثها به صورت پیچیده و خشونتآمیز مطرح شود، گرچه در بسیاری از موارد هم زورشان نمیرسید.
در مجمع روحانیون مبارز هم که ما در خدمت ایشان بودیم، با اینکه فقیهی متبحر بودند، اما شوخطبعی و طبع لطیفی داشتند. گفتوگوهایی طولانی و جلسات تاریخگویی و طرح دوباره مسائل اجتماعی نزد ایشان بسیار شیرین بود.