یادی از استاد بهمن کشاورز در پنجمین سال خاموشی
آشناییام با شادروان کشاورز مانند بسیاری از مردم به تماشای پخش تلویزیونی جریان محاکمه شهردار تهران بر میگردد؛ مجموعهای که شبها همزمان با مسابقات فوتبال جام جهانی 1998 فرانسه از شبکه دوم سیما پخش میشد و خانوادهها را برای انتخاب کانال مورد علاقه دچار مشکل کرده بود. در آن دوران دانشآموز دبیرستان بودم و تصمیم داشتم برای حرفه وکالت در کنکور علوم انسانی شرکت کنم. بعدها در جامعه وکالت شایعات زیادی درباره نقش انعکاس روند دادگاه شهردار در جایگاه کشاورز رواج یافت که البته واقعیت نداشت.
اینکه شهردار از میان هزاران وکیل، بهمن کشاورز را انتخاب میکند خود نشانگر تجربه و جایگاه وی در میان حقوقدانان است، انتخاب بهعنوان رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز و اولین رئیس اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری همین را نشان میدهد. پیشنهاد میشود جناب کرباسچی نیز بهعنوان موکل جریان انتخاب وکیل خود را برای ثبت در تاریخ شفاهی وکالت ایران بیان کنند.
وکیل دیگری به نام مسعود حائری نیز در پرونده حضور داشت که سالهاست از او بیخبریم. حائری در آخرین جلسه برای توصیف فرآیند رسیدگی واژه «سناریو» را بهکار برد که با تذکر شدید و تهدید به اخراج از جلسه توسط قاضی (غلامحسین محسنیاژهای) مواجه شد. خانواده استاد نیز از پیشگامان جامعه در زمینه قانونگذاری، حقوق و ادبیات بودند.
جدای از شخصیت پیشروی پدربزرگ یعنی محمدوکیلالتجار یزدی که نماینده رشت در اولین دوره مجلس شورای ملی بود و در رخدادی نادر در سال 1289 خورشیدی در صحن مجلس بدرود حیات گفت؛ کریم کشاورز پدر مرحوم کشاورز نویسنده، مترجم و از برجستهترین روشنفکران ادبی دوره گذشته به شمار میآمد. از وی که در شمار پیشتازان ترجمه روسی به فارسی است، حدود هشتاد کتاب شامل ترجمه و تألیف به جا ماند که میتوان به آثاری هچون «تاریخ ماد» ال.م.دیاکونوف، «قهرمان دوران» میخاییل یوری یوویچ و «دوبروفسکی» الکساندر پوشکین اشاره کرد که انتخاب و برگردان کتاب آخر در هشتاد سال پیش تحسینبرانگیز است.
مجموعه داستان «فی مدةالمعلوم» به فارسی برای اهل ادبیات آشناست. خدیجه کشاورز همسر عموی مرحوم کشاورز، نخستین زن ایرانی است که در تاریخ 21 فروردینماه 1316 پروانه وکالت گرفت. این بانو پیش از پیوستن به جرگه وکالت، از رساله دکترای خود با عنوان «روابط کار زنان و کودکان در حقوق ایران» در دانشگاه تولوز فرانسه دفاع کرده بود.
بهمن کشاورز در بیان خاطرهای از جلسه اعطای پروانه وکالت به اولین زن را اینگونه روایت کرده است: «در آن زمان یکی از اعضای هیئتمدیره کانون وکلا گفته بود که اگر قرار است این خانم پروانه وکالت بگیرد من در این حرفه نمیمانم. ولی مرحوم سیدهاشم وکیل بهعنوان اولین رئیس هیئت مدیره کانون وکلای مستقل از دادگستری به خانم خدیجه کشاورز پروانه وکالت دادند و به آن شخص گفت اگر اعتراضی دارید میتوانید بروید!»
مهمترین نقش استاد در دوران حیات شغلی را باید تلاش در جهت همگرایی و ارتقای وکیل و وکالت دادگستری دانست؛ چند دوره عضویت در هیئتمدیره و ریاست بر کانون وکلای دادگستری مرکز، نشاندهنده اقبال جامعه حقوقی از نگاه، روش و منش ایشان است. ارتباط مستمر با رسانهها در قالب گفتوگو و نوشتن یادداشت در روزنامهها پیرامون موضوعات روز حقوقی و مسائل صنف وکالت هنوز از یادنرفته و الگوی وکلای تازهکار است.
کتابهای باقیمانده در زمینه تجربههای وکالتی و رفتار حرفهای همچنان برای نسل جوان راهگشا و گرانبهاست. بیتردید تأسیس اتحادیه کانونهای وکلای دادگستری (اسکودا) بزرگترین اقدام صنفی شادروان کشاورز بود. خود در این باره مینویسد: «شاید از سالهای 1369 و 1370 به فکر تشکیل «اتحادیه وکلای ایران» و نه «اتحادیه کانونهای وکلا» بودم که با تصویب قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت و تشکیل کانونهای کوچک و کمجمعیت، فکر کردم که باید «اتحادیه کانونها» تشکیل شود...
هدف از تشکیل این بود که کانونهای کمجمعیت و دورافتاده از هم به هم بپیوندند و بتوانند در اهداف مشترک به هم عمل کنند و معضلات و مشکلات موجود را حل کند.» چند ماهی است که به دلیل نظرات دادگاه عالی انتظامی قضات، انتخابات اتحادیه به تأخیر افتاده و آینده آن در هالهای از ابهام قرار دارد. عدم اتحاد و همدلی کانونها و وکلا را نیز باید اضافه کرد.
«اتحاد» تنها وصیت بهمن کشاورز به همکاراناش بود. در روز انتخابات هیئتمدیره سال 1384 شاهد بودم که یکی از وکلای سالخورده خطاب به ایشان گفت «شما آبروی وکالت هستید»، امروز گاهی که رفتار همکاران و صنف را میبینیم، به ارزش جمله پی خواهیم برد. زیباترین تعبیر برای آسمانی شدن این وکیل پیشکسوت را خانم بتول کیهانی در جلسه یادبود خانه اندیشمندان علوم انسانی بیان نمود: «مرگ به او نمیآمد».