به مناسبت روز ملی کارآفرینی
یک رویای باورپذیر
در کلیشههای رایج یادداشتنویسی برای مناسبتها، معمولاً با این جمله یادداشت آغاز میشود: «روز سوم اردیبهشت همراه با بزرگداشت شیخ بهایی به نام روز ملی کارآفرینی نامگذاری شده است» اما نمیشود موضوع کارآفرینی باشد و کلیشهای نوشته شود.
یادی کنیم از اصطلاح «تخریب خلاق شومپیتر» (رواج از دهه 1950) که توصیفی برای روند جهشی بیوقفه صنایع و متحول کردن ساختار اقتصادی است. بیوقفه کهنهها را نابود کردن و جدیدها را ایجاد کردن! شومپیتر، کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی میدانست و معتقد بود کارآفرین یک مدیر صاحبفکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسکپذیری، هوش، اندیشه و وسعت دید، فرصتهای طلایی میآفریند.
میگویند مفهوم کارآفرینی ریشه در قرون وسطی و سدههای میانی دارد. هرچند سابقه ثبت آن به قرن هفدهم برمیگردد، اما عدهای اعتقاد دارند، کارآفرینی بهعنوان یک پدیده در قرن سیزدهم از زمانی که مارکوپولو، تجارت بینالمللی را آغاز کرد، ظهور کرده است و گروهی دیگر گستره تاریخی را وسیعتر دیده و معتقدند اولین نمونه شناختهشده از تجارت به 17000 سال قبل از میلاد و گینه نو برمیگردد! جایی که کارآفرینان اولیه، مجموعهای از کالاها را با مجموعهای دیگر مبادله میکردند.
تغییرات تکاملی «مفهوم کارآفرینی» با صنعتی شدن جوامع همراه است و اصل مرغ و تخممرغ بین این دو صدق میکند. در قرن هفدهم، مفهوم ریسک با کارآفرینی آمیخته شد اما هنوز دیدگاهها به کارآفرینی با دنیای امروز متفاوت بود چنانچه در قرن هجدهم، کارآفرین صرفاً مخترعی به دنبال عرضه محصول خود به بازار بود، برخلاف سرمایهگذاران ریسکپذیر که بهدنبال سرمایهگذاریهای سودآور بودند در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، کارآفرینان تقریباً نقشی مشابه مدیران داشتند.
امروزه کارآفرینی به فرایند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) با شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها، داشتن تلاشی متعهدانه و ریسکپذیری در کار گفته میشود. به همین دلیل است که برای موفقیت، یک کارآفرین باید بتواند ابتکار عمل داشته، فرآیند خلاقانهای را اجرا کند و زمان و تلاش قابلتوجهی را اختصاص دهد و نوع امروزی آن باید آنقدر توانمند باشد که ضمن برنامهریزی برای فعالیتهای فعلی، آینده محصول و صنعت خود را پیشبینی کند و طرحهای آیندهنگرانه داشته باشد.
حال بماند که انواع مختلف کارآفرینی طی سالهای گذشته تعریف شده و در این دستهبندی از کارآفرینی قومیتی تا اجتماعی را شاهد هستیم و نوع عجیبتر از همه نیز کارآفرینی عمومی-دولتی است که جمع نقیضین است. «مفهوم رویایی کارآفرینی» ریشه در وعده استقلال، خودشکوفایی و پتانسیل موفقیتهای خارقالعاده دارد. آزادی در تقسیم زمان و نوآوری بدون محدودیت، جذابیت این تلاش را تقویت میکند.
با این حال، در زیر این جذابیت، واقعیتی آزاردهنده نهفته است و آن هم مسیری مملو از چالشها، عدم قطعیتها و نیاز دائمی به ارزیابی و بازنگری چشماندازها و قابلیتهای فردی است. گذشت از این مسیر پرتلاطم نیاز به ویژگی باورپذیری دارد.
«باورپذیری کارآفرینی» توانایی کارآفرین برای ایجاد اطمینان، اعتبار و اعتماد در چشماندازها، ایدهها و قابلیتهای فردی است، نشانی از اصالت و تخصص و روایتی قانعکننده است تا از طرف سهامداران، سرمایهگذاران و مشتریان حمایت شود. در حقیقت سنگبنای روابط با ذینفعان است. بدون آن، حتی پیشگامترین ایدهها نیز ممکن است دچار تزلزل شوند و رویای شیرین کارآفرینی همچنان دستنیافتنی باقی بماند. سوالی که کمتر مطرح شده این است که چگونه میشود باورپذیری را تقویت کرد یا پرورش داد؟ آیا میتوان با ایجاد یا تقویت مهارتهایی در کارآفرینان به این مهم دست یافت؟ شاید نمونهای از این مهارتها به شرح زیر باشد:
* بیان شفاف چالشها، ریسکها و فرصتهای مرتبط با سرمایهگذاری که میتواند اعتماد ذینفعان را جلب کند. کارآفرینی که آشکارا درباره محدودیتهای محصول خود بحث و در عین حال نقاط قوت آن را برجسته میکند، اصالت و شفافیت را نشان میدهد.
* انعطافپذیری و تابآوری برای افزایش توانایی در تحمل موانع، سازگاری با تغییرات و درس گرفتن از شکستها
* تأثیرگذاری معنادار، تصمیمگیری جسورانه و همسویی با نیازهای اجتماعی یا شیوههای پایدار
* ارتباطات مؤثر و داستانسرایی قانعکننده و توانایی بیان روایتی محکم و متقاعدکننده
* اشتیاق و اعتقاد به ایده و چشمانداز خود که باعث اعتماد و اطمینان سرمایهگذاران و شرکای بالقوه میشود.
* همسو نمودن محصول و فعالیتهای خود با ارزشها و نیازهای جامعه و تأثیرگذاری بر آن و به نمایش گذاشتن بازخوردهای مثبت مشتری. یک کارآفرین اجتماعی با هدف بهبود دسترسی به آموزش در جوامع محروم میتواند با نشان دادن تأثیر ملموس ابتکارات خود، حمایت کسب کند.
* و در نهایت تخصص و سابقه
سفر کارآفرینی گواهی بر نبوغ انسان است، جایی که پشتکار، تدبیر و ایمان تزلزلناپذیر، راه را هموار میکند. کارآفرینان معماران پیشرفت هستند، رویاها را در کسب و کار میبافند و با جسارت و بینش خود جهان را تغییر میدهند. الهامبخش هستند، فراتر از مرزها، ایدهها را به گردش درمیآورند و قدرت تخیل خود را برای بازتعریف قلمروهای امکان استفاده میکنند. از این روست که میتوان با اطمینان و با صدای رسا اعلام کرد: «کارآفرینی نه یک تکنیک و نه یک مفهوم، بلکه یک سبک زندگی است!»