| کد مطلب: ۱۱۹۶۷
پس لرزه‌‏های کارآفرینی در ایران

پس لرزه‌‏های کارآفرینی در ایران

 

 

گرمای دفتر و حرارت، مرد کم‌سن‌و‌سال را کلافه کرده است. منتظر آخرین قرار امروزش است. پدرش تاکید کرده بود که پروژه جدید را بدون شریک شروع نکند. هیچ‌وقت، دلیل این همه اصرار پدرش به شراکت را نمی‌فهمید؛ وقتی می‌توانند تنهایی کارها را سروسامان دهند دیگر چه نیازی است به شریک و شراکت و دردسرهایش؟ اصلاً چرا همیشه اوست که باید همه کارهای سخت را انجام دهد؟ اگر پدر شریک می‌خواهد، خُب خودش هم شریکش را پیدا کند! در همین فکرها بود که منشی دفتر، ورود فردی که منتظرش بود را اعلام کرد. یقه آهارخورده‌اش را صاف می‌کند و سیخ روی صندلی مخصوص‌اش می‌نشیند. مردی قدبلند وارد می‌شود و بعد از سلام و احوال، می‌نشیند. حرف‌هایش، چنگی به دل پسرک نمی‌زند ولی ادب اجازه بی‌توجهی نمی‌دهد. منتظر می‌ماند که سخنانش تمام شود. همین‌طور که به پروژه فکر می‌کند، ناگهان حس می‌کند چیزی درباره ورشکستگی شنیده است. گوش‌هایش تیز می‌شود. می‌پرسد: ببخشید، گفتید ورشکسته شده‌اید؟ پاسخ مثبت را که می‌شنود دیگر به حس اولیه‌اش اعتماد می‌کند و واقعاً نسبت به مرد بی‌اعتنا می‌شود. صبر می‌کند که بقیه شرایط را بشنود؛ اما می‌داند که قرار نیست ریسک کند و با فردی که یک‌بار، چنین شکستی خورده، شراکت کند. شب که به خانه می‌رود، همه ماجرا را برای پدر تعریف می‌کند و برای اینکه ضربه آخر را بزند، می‌گوید: «طرف حتی نتوانسته خودش و سازمانش را سامان دهد. خودتان ببینید چه کسانی را معرفی می‌کنید پدر!»هنوز جمله‌اش کامل منعقد نشده که آثار خشم در چهره پدر نمایان می‌شود. عجیب است؛ چون پدر هرگز با کسی تند نمی‌شود. پدر با صدای آرام همیشگی اما لحنی قاطع به پسر می‌گوید: «برای چه فردی که زمین خورده و توانسته دوباره از جا بلند شود را با خودت که در ناز و نعمت بزرگ شده‌ای مقایسه می‌کنی؟ اتفاقاً سرمایه این آدم، تجربه و استمرارش است. او شکست خورده اما دوباره تلاش کرده است. همین، کم‌سرمایه‌ای برای یک کارآفرین نیست؟ می‌بینی که حالا هم دوباره موفق شده است. کارآفرینی که می‌تواند این‌چنین، ارزش‌های کارآفرینی را حفظ کند، ناامید نشود و ادامه دهد، اتفاقاً فرد ثروتمندی است؛ اما ثروت او از جنس استمرار، تلاش و تعهد به کشورش است.»

این خاطره‌ای است که اشک‌های پویا پارسا را در اولین نشست «شب‌های کارآفرینان ایرانی» بر گونه‌هایش جاری کرد. مراسمی که در شب تولد مرحوم «محمد پارسا»، برای گرامیداشت او که یکی از کارآفرینان خوش‌نام صنعت برق و مؤسس سندیکای برق است، برگزار شده بود. او از اصلی‌ترین بنیانگذاران فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته و انجمن تابلوسازان نیز محسوب می‌شود و اولین صادرکننده برق کشور بود. فعالیت‌های پارسا از ابتدای دهه 50 آغاز شد و در حوزه برق، نوآوری‌ها و خدمات بسیاری انجام داد.

این مراسم، روز چهارشنبه، ۲۷ دی‌ماه و در اتاق بازرگانی تهران برگزار شد و سخنرانانش، پیام باقری، عضو هیئت‌رئیسه اتاق ایران و عضو هیئت‌مدیره سندیکای برق، علیرضا فیض‌بخش، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف، مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس، احمد میدری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه و معاون سابق وزیر کار و بهمن عشقی، دبیر کل اتاق تهران بودند. به گفته آنان باید روایت‌های زندگی کارآفرینانی چون محمد پارسا، بازگو شود زیرا تا قصه‌های بزرگ زنان و مردان بزرگ روایت نشوند، مردم جامعه رویاهای بزرگ نخواهند داشت. ملت بدون رویا هم توسعه نمی‌یابد.

 

هیچ راهی جز موفقیت وجود ندارد

پیام باقری، عضو هیئت‌رئیسه اتاق ایران در آغاز سخنان خود به مفهوم کارآفرینی پرداخت و گفت: کارآفرینی، ترجمه یک واژه فرانسوی، به معنای متعهدشدن است. به همین دلیل هم، اولین شاخصه‌ای که باید در کارآفرینی جست‌وجو شود، تعهد است. کارآفرینی همان خلق ارزش‌های جدید با تلاشی متعهدانه است.

باقری افزود: کارآفرینان بزرگ و خوش‌نامی در ایران زندگی کرده‌اند. بدون تردید یکی از این کارآفرینان، شادروان پارسا بود. او کارآفرینی اثرگذار و موفق در حوزه‌های بنگاهی و تشکلی بود. شاخصه‌های زیادی از پارسا، نام نیک به‌جا گذاشته است؛ یکی از این شاخصه‌ها، نقش‌اش به‌عنوان مربی و هدایتگر بود. افراد زیادی در کنار محمد پارسا آموزش دیده‌اند و امروز، تبدیل به فعالان اقتصادی و کارآفرینان موفق شده‌اند. نگاه او، همواره رو به جلو و مبتنی بر افق‌های روشن بود؛ به همین دلیل، هیچ مانعی او را متوقف نمی‌کرد. او فردی بود که همیشه به اطرافیانش امید تزریق می‌کرد.

به گفته نایب‌رئیس اتاق بازرگانی ایران، محمد پارسا همواره به رقابت سالم برای پیشرفت بنگاه‌ها اهتمام می‌ورزید. اجتماع‌سازی و علاقه به فعالیت‌های جمعی، موجب می‌شد که همه در کنار او رشد کنند. پارسا، بسیار متواضع و دلسوز جامعه بود.

پیام باقری ادامه داد: هیچ‌یک از این‌ها، شعار نیست؛ زیرا او در عمل هم برای حمایت از ساخت داخل، به‌ویژه در صنعت برق و بومی‌سازی فناوری‌های روز، گام‌های بزرگی برداشت. پارسا، بسیار بر ایجاد آزمایش‌های مرجع تاکید داشت. او در ادوار مختلف و دولت‌های گوناگون، صاحب برترین آزمایشگاه‌های انرژی کشور معرفی می‌شد.

پیام باقری همچنین اضافه کرد: نقش برجسته دیگر او در فعالیت‌های تشکلی محسوس بود؛ سندیکای برق ایران، به همت مهندس پارسا و ۲۰ شرکت دیگر تشکیل شد. با ریل‌گذاری سندیکای برق، این سندیکا، امروز حدود ۷۰۰ عضو دارد و تنها تشکل گرید A اتاق شناخته می‌شود. همه این‌ها، مرهون فعالیت‌های محمد پارساست. او جزو اولین نفراتی است که به اتاق بازرگانی ایران راه پیدا کرده و سال‌ها رئیس کمیسیون انرژی بود.

عضو هیئت‌رئیسه اتاق ایران و رئیس هیئت مدیره سندیکای صنعت برق، به شعاری که از پارسا باقی مانده، اشاره کرد. باقری گفت: شعار مرحوم پارسا، «راهی جز موفقیت ندارید» بود. این شعار، سه فراز در ذهن مخاطب متبادر می‌کند. اول اینکه کارآفرینی، تعهد به آرمان‌ها و اهداف است. پیام دوم این شعار، امید به آینده و افق‌های روشن است. در نهایت هم راهی جز موفقیت ندارید، یعنی اهتمام و پشتکار، کسب نتیجه قطعی در پی دارد. من هم به‌عنوان کسی که سال‌ها، در خدمت آقای پارسا بود، شهادت می‌دهم که نهایت لذت برای او، در کارآفرینی و فعالیت‌های بنگاهی و تشکلی خلاصه می‌شد. در واقع، می‌توان گفت حس مثبتی که ناشی از منشأ اثر بودن در ایشان وجود داشت، به ما هم منتقل می‌شد.

 

مشق پدر

پویا پارسا، پسر محمد پارسا و رئیس بنیاد مرحوم محمد پارسا، سخنران دوم این نشست بود. او در آغاز سخنان خود گفت: بزرگترین چیزی که از پدر یاد گرفتم، جسارت بزرگ فکر کردن و آرزوهای بزرگ داشتن است. آدم‌ها معمولاً وقتی برای خود هدفی تعریف می‌کنند، آن را غیرقابل دسترس می‌دانند. به همین دلیل هم همان اول ناامید می‌شوند و هدف خود را رها می‌کنند اما من از ایشان یاد گرفتم که هیچ محدودیت ذهنی وجود ندارد و همه چیز قابل دسترس است.  پسر مرحوم پارسا توضیح داد که پدرش معتقد بود ذهن انسان نامحدود و هر چیزی ممکن است اما برای نیل به اهداف بزرگ، باید از حاشیه بیرون آمد. همیشه و لزوماً، راه‌های معمولی که مردم برای یک هدف طی می‌کنند، راه هوشمندانه نیست؛ به همین دلیل باید خلاق بود و همیشه راه‌های غیرمعمول و خلاقانه پیشنهاد می‌داد. او اظهار کرد: من می‌دانم باید همه تلاشم را بکنم و شب، هنگامی که می‌خوابم، از خودم راضی باشم. مهم نیست به کجا برسم؛ بلکه مهم این است که روحیه کارآفرینی و تلاش کردن را حفظ کنم. بالاخره، نسل‌های آینده پاسخ تلاش‌های ما را می‌بینند و همین ارزشمند است. شرای همیشه این‌طور نمی‌ماند.

پارسا توضیح داد: نکته بعدی، استمرار داشتن است؛ من از ۱۷سالگی کار کردم؛ حدود ۱۲ یا ۱۳ سال اول فقط باختم و خروجی نگرفتم. آن زمان، من جوان بودم؛ گاهی قهر می‌کردم. گاهی از اینکه کلاهبرداران، مال ما را به باد می‌دادند، عصبانی می‌شدم. همیشه فکر می‌کردم چرا پدر کارهای سخت را به من می‌سپارد؛ اما اکنون، می‌دانم بزرگترین دارایی من، همان تجربیات گذشته است که پر از ناکامی بود. امروز سالگرد تولد پدر است که همزمان با اولین شب نشست کارآفرینی شد. من فکر می‌کنم بزرگترین هدیه‌ای که باید به پدر داد و به او ادای دین کرد، ادامه دادن مسیر او و انتقال این روحیه به نسل‌های بعدی است.

پویا پارسا در پایان اظهار کرد: خاطره‌ای در ذهن من است که به نظرم مستند کردن آن به اقتصاد کشور کمک می‌کند. سال‌ها پیش، ما نیازی به شریک نداشتیم و اتفاقاً در پروژه‌هایی بودیم که در آن‌ها، مزیت رقابتی هم داشتیم؛ اما ایشان همیشه و هرجا ترجیح می‌داد با فعالان اقتصادی دیگر شراکت کند. یک روز فردی به منظور شراکت، به من مراجعه کرد که قبلاً ورشکسته شده بود. شب که به خانه رفتم، به پدر گفتم فردی ورشکسته به ما پیشنهاد شراکت داده است. من آن زمان کم‌تجربه‌تر بودم و با دیدگاهی که داشتم با کاهلی گفتم: فردی که نتوانسته خود و شرکت خود را نجات دهد، می‌خواهد با ما شراکت کند. ناگهان ایشان تند شدند که تو نمی‌توانی فردی که زمین خورده و بلند شده را با خودت که در ناز و نعمت بودی، مقایسه کنی. عصاره آن مرد دارایی‌هایی او نیست؛ دانش، اندوخته و تجربه‌اش است. هر کسی ممکن است دچار ورشکستگی شود. اتفافاً ما باید از او بیاموزیم. افرادی که در شرایط سخت ایران زمین خوردند و دوباره از نو شروع کرده‌اند، ثروتی دارند که فرد شکست‌نخورده، از آن ثروت محروم است.

 

اهمیت آموزش علوم جدید به کودکان و جوانان

پس از آن، علیرضا فیض‌بخش، عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف، محمد پارسا را کارآفرینی از جنس فردا معرفی کرد و گفت: ۲۰ سال قبل، ۱۰۰ شرکت اول دنیا، شرکت‌های پتروشیمی‌ و خودروسازی بودند؛ اما اکنون اگر از شرکت آرامکو فاکتور بگیریم، 10 شرکت اول جهان، شرکت‌هایی با سابقه کارآفرینی مانند گوگل، اپل و ماکروسافت هستند. جهان به سمت کارآفرینی حرکت کرده است. تحول بزرگی در عرصه کارآفرینی آغاز شده که تنها، پس‌لرزه‌های آن به ایران رسیده است. هزینه‌ای که ایران برای ترویج کارآفرینی و پژوهش درباره کارآفرینی می‌کند، با بقیه دنیا یکی نیست. این در حالی است که دنیای آینده، شدیداً تحت‌تاثیر استارتاپ‌های نوآور است.

فیض‌بخش عقیده دارد که «نوسان شدید» ، «عدم اطمینان»، «پیچیدگی» و «ابهام» چهار ویژگی عصر جدید است. به همین دلیل شرکت‌ها به دنبال مزیت رقابتی می‌روند تا قابلیت‌های جدید به مشتریان ارائه دهند و تقلیدناپذیر باشند.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه شریف، مهم‌ترین مزیت رقابتی را نوآوری دانست و توضیح داد: روزگاری، شرکت کداک یک غول اقتصادی شناخته‌شده بود؛ اما زمانی که فردی به هیئت‌مدیره این شرکت پیشنهاد کرد که دوربین بدون فیلم بسازند و مدیران سازمان به او توجهی نکردند، نسخه‌ شرکت هم پیچیده شد. زیرا شرکت‌های رقیب دوربین‌های بدون فیلم ساختند؛ پس نوآوری، بزرگترین مزیت رقابتی هر شرکت است.

فیض‌بخش همچنین به نتیجه تحقیقی از مجمع جهانی اقتصاد اشاره کرد و خبر داد: تغییر مشاغل مهم‌ترین نکته مقاله مجمع جهانی اقتصاد است. بر اساس این گزارش تا پنج سال آینده، ۲۳ درصد مشاغل یا کاملاً از بین می‌روند یا چنان متحول می‌شوند که محلی از کارکرد قبلی خود ندارند. به جز این، تا پنج سال آینده از هر چهار شغل، یکی از آن‌ها از بین می‌رود. حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد محصلان کنونی در آینده، در مشاغلی فعالیت خواهند کرد که اکنون وجود خارجی ندارد. جدا از اینکه آموزش عالی ایران ناتوان و آموزش و پرورش کشور عقب‌افتاده است؛ یک نگرانی بسیار بزرگتر به وجود می‌آید؛ آن هم اینکه باید چه مهارت‌هایی را به کودکان و جوانان آموزش دهیم؟

معادله‌های دیفرانسیل، دیگر کسی را موفق نمی‌کند. آموزش عالی و آموزش و پرورش باید مهارت‌هایی مانند اقتصاد، فعالیت تیمی، حل مسئله، رهبری و مدیریت به کودکان و جوانان کشور آموزش دهد. تربیت نسل آینده، بسیار مشکل است. امروزه حدود ۷۹ درصد از نیروی کار آمریکا، در حال انجام فعالیت‌های خدماتی هستند و دنیا متحول شده است. اقتصاد جدید و تحولات آن، دولت‌های جدیدی را شکل می‌دهد که سیاست‌مداران را تحت سلطه خود خواهد گرفت.

او در پایان هشدار داد: 100 سال قبل، متخصصان قسم می‌خوردند که هواپیما، هرگز پرواز نمی‌کند. روزگاری، روزنامه لندن‌تایم، وسیله نوظهور تلفن را آخرین تکنولوژی جهان معرفی کرد و مدعی شد دیگر بیش از این امکان پیشرفت وجود ندارد اما امروزه، همه می‌دانند که هم هواپیما پرواز کرد و هم تکنولوژی‌هایی پیچیده‌تر از تلفن به وجود آمد؛ بنابراین باید هوشیار باشیم و خود را با تغییرات جدید، منطبق کنیم.

 

پارساها را روایت کنیم

سخنران بعدی نشست شب کارآفرینان ایرانی، مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس بود. او اقدامات محمد پارسا را با نظریه توضیح داد؛ نظریه جهانی میم‌ها و نظریه ابداعی کنش‌گران مرزی.

فراستخواه ابتدا نظریه تولیدی خود را چنین توضیح داد: من سعی کردم با نگاه تاریخ جزئیات، از تاریخ ایران، آشنایی‌زدایی کنم. سوال اصلی این است که چگونه با وجود تمام مشکلات، صورِ خیالِ ایرانی، وسیع است و به کشف و خلق امکان روی می‌آورد؟ تخیل و تعقل ایرانی، فضاهای بدیع و نابهنگام تولید می‌کند و آن را ادامه می‌دهد. من با آشنایی‌زدایی تاریخی، متوجه شدم عاملانی در تاریخ ایران وجود داشته‌اند که می‌توان آنان را عاملان مرزی نامید. اگر بخواهم مصداقی‌تر صحبت کنم، باید بگویم منظور این است که بخش خصوصی ایستادگی کرد و از عاملیت، تولید و ارزش‌افزوده مستمر خود در برابر سیطره دولت دفاع کرد. خودسوژگی در ایران سخت بود اما مرحوم پارسا، الگوی کنش خاص را دنبال و در فضاهای مرزی حرکت کرد تا بین خلأهای موجود بین دولت و صنعت، امکان ایجاد کند. همیشه باید یک محرکی وجود داشته باشد تا ماندن را به حرکت درآورد. کار امثال مهندس پارسا به حرکت‌درآوردن این ماندن‌هاست.

فراستخواه در ادامه به توضیح نظریه میم‌ها پرداخت و اضافه کرد: ما به داستان نیاز داریم زیرا جامعه ما، داستان‌های کمی دارد. ملت‌هایی که داستان و روایت داشتند، پیشرفت کردند. پارسا یک داستان است که باید روایت شود. میم‌ها در دنیای واقعی وجود دارند و الگوی ادراک و عمل هستند. وقتی پسر مرحوم پارسا خاطره و داستانی از ایشان می‌گوید، میم ساخته شده است. ما باید روایت‌های خود را بازگو کنیم و داستان کارآفرینان خود را حفظ کنیم. ملتِ بی‌قصه، ملتِ توانمندی نمی‌شود زیرا الگو و میم ندارد.

فراستخواه گریزی به سخنان پیام باقری زد و گفت: راهی جز موفقیت وجود ندارد - شعار محمد پارسا-، یک میم است. در وضعیت سخت و دشوار ایران، میم‌ها و عاملیت‌ آن‌ها بسیار مهم است زیرا الگوسازی‌ها را هوشمند می‌کند. باید تلاش کنیم و بفهمیم کدام معلم، مادر یا پدر، دوست یا استادی چنین میمی را به مرحوم پارسا انتقال داده است. بعد از آن، این وظیفه ماست که میمِ «راهی جز موفقیت وجود ندارد» را انتقال دهیم. وقتی ساختار توانایی تولید چنین میمی ندارد، عامل باید هوشمند باشد.

فراستخواه با تاکید بر اهمیت بازگو کردن روایت‌ها، بیان کرد: حالا بیایید دوباره سراغ مرحوم پارسا برویم، میم یعنی پارسا مبدع بود. او ایده سندیکا را خلق کرد و همواره به دنبال شراکت بود؛ زیرا تحمل ابهام داشت و از عدم قطعیت نمی‌گریخت. کدام ملت یاد گرفته از عدم قطعیت نگریزد و ریسک کند؟ ملتی که چنین میمی را دیده باشد.

 

میل به شراکت، لازمه توسعه

احمد میدری، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. او توضیح داد، انسان‌ها نفع‌طلب هستند؛ بنابراین باید با ایجاد بازار رقابتی، این نفع را به خیر همگانی متصل کرد و مرحوم پارسا نیز چنین کرد.

میدری گفت: در تاریخ ایران، سه گروه همواره حاکم بودند؛ اهل شمشیر، اهل تجارت و اهل قلم. استمرار و ثبات تاریخ ایران حاصلِ تلاش اهل تجارت و اهل قلم بود. زیرا آنان هرگز منتظر دولت‌ها نماندند و در راستای حفظ فرهنگ و دیکته آن به حاکم، تلاش کردند. مرحوم پارسا نیز، چنین خط‌ومشی داشت. شاهد حرف من، فعالیت‌های ایشان برای وصل مطالبات بخش خصوصی از دولت در سندیکای برق است. وی ادامه داد: ویژگی دیگر محمد پارسا، میل به شراکت بود. تاریخ توسعه اقتصادی نشان می‌دهد که انگلستان زودتر از همه جهان توسعه یافت زیرا زودتر از همه قواعد شراکت را آموخت.

 

دولت مداخله‌گر، دولت نیست

بهمن عشقی، دبیرکل اتاق تهران، آخرین سخنران این نشست بود که به رابطه تکنوکراسی و توسعه اقتصادی پرداخت و به دولت توصیه کرد دست از دخالت در اقتصاد بردارد.

عشقی گفت: دولتِ سازندگی، نماد تکنوکراسی ایرانی و تلاش پاره‌ای از سیاسیون برای فن‌سالاری در عرصه اقتصاد بود. دولت‌های ایرانی هرگز ادبیات توسعه ندارند؛ یعنی یا تمایل دارند خودشان توسعه انجام دهند یا اصلاً با توسعه مشکل دارند و از واژه پیشرفت به جای آن استفاده می‌کنند.

وی افزود: امروز ملاحظه می‌کنید که دانشجویان دانشگاهی معتقدند حتی ساندویچ‌فروشی‌ها باید دولتی شوند. در چنین شرایطی ما به اشخاصی مانند پارسا نیاز داریم زیرا جامعه به دست عقلا اداره نمی‌شود. متاسفانه دولت، دولتی به‌شدت مداخله‌گر است؛ دولتی که در همه حوزه‌ها دخالت کند، دولت نیست.

دیدگاه

ویژه اقتصاد
سرمقاله
آخرین اخبار