| کد مطلب: ۱۰۷۲۱

فراز و فرود 16 آذر

۱۶ آذر امروز ۷۰ ساله می‌شود. نه می‌توان گفت لهیب آذر ۱۳۳۲ فروخفته و خاموش شده است و نه می‌توان ادعا کرد همچنان فروزان است و روشن. 

واقعیت این است که ۱۶ آذر در این ۷۰ سال فرازوفرود داشته و گزاف نیست اگر ادعا شود در سال‌گردها در دورۀ اصلاحات شعله‌ور‌تر بوده، اگرچه بدترین خاطرۀ خاتمی در دیدارهای دانشجویی هم چه‌بسا در واپسین ۱۶ آذر رقم خورد؛ آنجا که در واکنش به مطالبات رادیکال پیش‌بینی کرد همین فضا هم در آینده به آرزو بدل شود.

در عصر پهلوی اولین مجوز سال‌گرد ۱۶ آذر ۷ سال بعد از آن در سال ۱۳۳۹ صادر شد؛ در دورانی که ریاست مؤسسۀ تحقیقات و مطالعات اجتماعی با دکترغلامحسین صدیقی و مدیریت آن با احسان نراقی بود و جمعی از دانشجویان و مشخصاً ابوالحسن بنی‌صدر، حسن حبیبی و حسن پارسا تصمیم به برگزاری مراسم گرفتند و وقتی ممانعت شد نراقی از ارتباطات خود استفاده کرد تا دکتر احمد فرهاد رئیس دانشگاه تهران اجازه داد و سرلشکر حسن پاک‌روان، معاون وقت سازمان امنیت هم موافقت کرد مشروط به آنکه دربارۀ شخص شاه سخنی به میان نیاید.

جلسه‌ای هم در خانه دکتر عباس شیبانی تشکیل و قرار شد مراسم در مقابل دانشکدۀ هنرهای زیبا برگزار شود و سخن‌ران آن پروانۀ فروهر بود؛ درحالی‌که روی یک پارچه نوشته شده بود: درود بر دکتر محمد مصدق، پیشوای ملت ایران.

کسانی که بعد از درگذشت دکتر مصدق در سال ۱۳۴۵ به خانۀ او در احمد‌آباد رفتند روی رف یا طاقچۀ بالای بخاری سه قاب عکس دیدند: یکی شمایل حضرت علی(ع)، دومی تصویر یا تندیسی از مهاتما گاندی و سومی عکسی از همین مراسم ۱۶ آذر ۱۳۳۹.

بعد از انقلاب ۵۷ نام خیابان ۲۱ آذر در جوار دانشگاه تهران به ۱۶ آذر تغییر یافت و برای اینکه سوءتفاهمی برنخیزد خیابان حشمت‌الدوله را به نام آذربایجان تغییر دادند تا مشخصاً یادآور روز بازگشت آذربایجان به آغوش میهن باشد.

با این حال بعد از ترور دکتر مفتح در ۲۷ آذر ۱۳۵۸ به دست گروه فرقان و نامیدن این روز به‌عنوان پیوند دانشجو- روحانی (چون استاد دانشکده الهیات بود و در حیاط آن ترور شد) در تبلیغات رسمی ۲۷ آذر بر ۱۶ آذر سایه انداخت و از آن پس ترجیح مقامات رسمی گرامی‌داشت ۲۷ آذر بود تا ۱۶ آذر که شهیدان سه‌گانه آن به جریان چپ غیرمذهبی هم منتسب شده بودند.

سال‌ها بعد و در پی دوم خرداد ۷۶ که نسیم اصلاحات و دموکراتیزاسیون وزید، ۱۶ آذر دوباره به جای خود بازگشت و اوج آن در سال ۷۷ و متأثر از قتل‌های سیاسی در پاییز بود. هنوز وزارت اطلاعات بیانیه تاریخی ۱۵ دی ۱۳۷۷ را صادر نکرده بود و هیجان آن دانشجو که شعر شاملو را در حضور خاتمی خواند، در یادها مانده است: هراس من/ باری/ همه از مردن در سرزمینی است/ که مزد گورکن/ از آزادی آدمی افزون باشد.

(برخی هم در انعکاس گزارش «تر»ی به «افزون» افزودند تا شعر شاعر به لحاظ دستوری مشکل نداشته باشد!)

شعله‌های ۱۶ آذر اما به مرور از هیجان و فروزَندگی افتاد و حالا به دلایل گوناگون از آن فضا فاصله گرفته‌ایم. 

کالایی شدن فرهنگ و کاهش تمایلات سیاسی در دانشجویان و موج سرخوردگی و یأس و میل به مهاجرت و تیره‌بینی افق از دلایل است ولی دلیل اصلی را باید در دوپاره شدن جامعه دانست و غلبه گفتمان سبک زندگی.

با این همه همین که ۱۶ آذر نه کاملاً رسمی است و نه اپوزیسیونی و می‌توان به آن پرداخت، فرصتی مغتنم است.

نواصول‌گرایان البته دوست‌تر می‌دارند از ۱۶ آذر یک ۱۳ آبان دیگر بسازند به این معنی که سویۀ ضدآمریکایی آن را پررنگ کنند؛ هرچند علت اصلی اعتراض دانشجویان دانشکدۀ فنی در سال ۳۲ تجدید رابطه ایران و انگلستان در دولت زاهدی و 

بازگشت سر دنیس رایت بود که در دولت مصدق اخراج شده بود و اهمیت آن شکستن سکوت کمتر از ۴ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد.

درست است که دو روز بعد نیکسون معاون رئیس‌جمهوری آمریکا به ایران آمد ولی چون دکتر مصطفی چمران – شاهد و حاضر در دانشکده- و دکتر علی شریعتی که از آن سه (قندچی، بزرگ‌نیا و آذر شریعت‌رضوی) به‌عنوان قربانیان پیش پای نیکسون یاد کردند، این تلقی غالب شد که اعتراض به این سفر بوده است خاصه اینکه وقتی به دانشگاه تهران رفت تا دکتری افتخاری بگیرد، گفته شد پا روی خون آن سه گذاشته است.

تعبیر «سه قطره خون» که شریعتی از داستان صادق هدایت وام گرفت و اشارات او در وصیت‌نامه سال ۱۳۵۴ هم در ماندگاری آن اثر داشت.

۱۶ آذر اما در ۷۰سالگی اگرچه خاموش نشده رو به کهن‌سالی گذشته است. برای دانشجویان سبک زندگی و زیست مدرن مهم‌تر از سیاست است و حاملان قرائت رسمی هم برای طرح دیدگاه‌های خود مناسبت‌های دیگری به جز ۱۶ آذر نیز در اختیار دارند هرچند عادت به مصادره سبب شده بر آن باشند به مناصب بسنده نکنند و سراغ مناسبت‌ها هم بروند و این روز را نیز بر مجموعه مصادره‌های خود بیفزایند. 

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی