| کد مطلب: ۱۰۶۶۱

رئیس‌جمهوری کوبا با میراث کاسترو آمد

خاطره فیدل در تهران

سفر رئیس‌جمهوری کوبا به تهران شور و شوقی به پا نکرده است. چراکه طی دهه‌ها کوبا با فیدل کاسترو گره خورده بود و حالا میگل دیاز کانل، نه در گفتار و نه در سیما و رفتار شباهتی به رهبر فقید کوبا ندارد و این مشکلی است که دامان غالب رهبران کاریزماتیک را می‌گیرد. چه، در غیاب آنان حفره‌ای ایجاد می‌شود که جانشینان و بعدی‌ها چه‌بسا قادر به پر کردن نباشند.

خود فیدل کاسترو هم عملاً با فروپاشی اتحاد شوروی به آخر خط رسید و هرچند مانند اروپای شرقی وابستگی تام و تمام نداشت و کوشید روی پای خود بایستد اما کاستروی بعد از ۱۹۹۰ بیشتر به درد خاطره و تاریخ می‌خورد و گذشته‌ای بود که در زمان حال می‌زیست. رهبر فقید کوبا البته آن‌گونه که مترجم و روزنامه‌نگارانی در ایران به خطا رمانی درباره او را زندگی‌نوشت پنداشتند از اینکه بی‌چشیدن طعم کوکاکولا جهان را ترک نمی‌کند، اظهار خرسندی نکرده بود تا به معنی پشیمانی تلقی شود.وقتی در دولت اصلاحات و در دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی به تهران سفر کرد (‌در سال ۱۳۸۰) روزنامه‌نگار خوش‌قریحۀ ایرانی برای گزارشی در همشهری‌ماه این عنوان را نشاند: ۲۰ سال دیر به ایران آمد. اشاره یا به اینکه اگر در گرماگرم سال‌های ۵۸ و ۵۹ به تهران آمده بود، گروه‌های چپ برای او طاق نصرت‌ها برپا می‌کردند و البته پیش‌بینی نمی‌شد که بعد از دولت اصلاحات احمدی‌نژادی روی کار آید که به‌رغم سابقه چپ‌ستیزی دختر چه‌گوارا را دعوت کند و دوست هوگو چاوز شود. استقبال محتمل البته منحصر به گروه‌های چپ مارکسیستی نبود. کافی است به یاد آوریم در سال ۶۰ وقتی قرار می‌شود هیئتی از ایران در کنفرانس بین‌المجالس در اجلاسی در هاوانا شرکت کند، چه تعداد نماینده به کوبا رفتند و لابد اکثر آنان به شوق دیدار فیدل! علی‌اکبر ناطق‌نوری که خود در آن زمان نماینده مجلس بوده، شرح آن را در کتاب خاطرات خود چنین آورده است: «در سال ٦٠ قرار شد هیئتی از طرف مجلس در بین‌المجالس کوبا شرکت کنند. فکر می‌کردیم هر چه تعدادمان بیشتر باشد، بهتر است!  در این هیئت از نمایندگان اهل سنت، اسحاق مدنی بود، از اقلیت‌ مذهبی، بیت اوشانا بود که بعد توده‌ای از آب درآمد. از خانم‌ها، سرکار خانم دستغیب بودند و چندتا شیخ و سید و کت‌وشلواری که اسامی آنها در ذهنم باقی مانده ‌است. آقایان: سیدابوالفضل موسوی‌تبریزی، سیدمحمد خاتمی، امامی‌کاشانی، دکتر ولایتی، دکتر مهاجرانی، محمدی، بشارتی، دعایی، دکتر زرگر، فخرالدین حجازی و الویری.  اول خیال می‌کردیم چون خود کوبایی‌ها دعوت کرده‌اند، پذیرایی و هتل رایگان است لذا سه حیاط بغل هم گرفتیم. روز بعد آمدند و گفتند که اجاره‌اش این مقدار است، مجبور شدیم دو تا حیاط را تخلیه کنیم و همگی در یک حیاط مستقر شویم. گاهی اوقات تا سالن اجلاس پیاده می‌رفتیم و برای عابرین ترکیب ما جالب بود: یکی عمامه سفید، یکی سیاه و یک خانم چادری. مردم خیلی نگاه می‌کردند. روز افتتاح کنفرانس، ما، عراقی‌ها و اسرائیلی‌ها کنار هم بودیم، چون براساس حروف الفبا ترتیب آن را تنظیم کرده بودند. در افتتاح مراسم چند تا دختر کوچک آوردند، رقص و پایکوبی کردند و رفتند. بعد ١٢ساله‌ها آمدند. سپس زنان و دختران جوان آمدند و دسته‌جمعی رقص و پایکوبی کردند. مانده بودیم چه کار کنیم. آقای موسوی‌تبریزی با عصبانیت و ناراحتی گفت: «گرفتار مجلس معصیت شدیم». با گریه گفت: «خدایا چه گناهی کردیم که اینجا گرفتار شدیم؟ بعد از پایان مراسم، می‌خواستیم نماز بخوانیم. فکر کردیم با به‌ راه‌ انداختن نماز جماعت، تبلیغ اسلام و انقلاب می‌شود. آمدیم وسط بلوار روی سبزه‌ها به امامت آقای امامی‌کاشانی نماز جماعت برگزار کردیم. خبرنگاران خارجی ریختند فیلم و عکس تهیه می‌کردند و ما هم خنده‌مان گرفته بود و فکر می‌کردیم این کارها، صدور انقلاب است.» به‌رغم تصور البته روابط کاسترو با ایران انقلابی همیشه گرم نبود. می‌توان حدس زد نخست به خاطر مذهب. کاسترو در ۹۰ سالگی هم اعلام کرد همچنان به متافیزیک باور ندارد و خواستار آن شد که جسد او را بسوزانند. این سخنان را اندکی قبل از آخرین دیدار خود با یک رئیس‌جمهوری ایران – حسن روحانی- گفته بود. دوم به این سبب که در جنگ ایران و عراق موضع بی‌طرف و گاه به جانب عراق گرفت چراکه تسلیح صدام حسین با شوروی بود. کاسترو چند بار گفته مشتاق دیدار با امام خمینی بوده اما به خاطر جنگ نیامد و اندکی بعد بر آن بود که سفر کند که به خاطر درگذشت رهبر فقید انقلاب منتفی شد. دلیل سوم در نیامدن او به تهران تا سال ۱۳۸۰ را برخی پروتکلی می‌دانند چراکه کاسترو اگرچه حسب ظاهر رئیس‌جمهوری بود اما همتای خود را رهبران ایران چه زمان امام و چه آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانست. انتظار استقبال رسمی در این سطح نداشت اما دیدار با امام خمینی پیش‌بینی نشده بود منتها چون رهبر بعدی در هراره و با عنوان رئیس‌جمهوری با او ملاقات کرده بود همین سابقه و نیز پروتکل دیدار رئیسان‌جمهوری با رهبری برای او هم اجرا شد. چهارم اینکه او بارها به مقامات ایران توصیه کرده بود خود را از مناقشه هسته‌ای نجات دهند چون غربی‌ها اجازه نخواهند داد به اتمی‌های دنیا اضافه شود و سرانجام اینکه ادبیات احمدی‌نژاد علیه اسرائیل را یهودی‌ستیزی می‌دانست و نمی‌پسندید. بعد از فیدل کاسترو مدتی برادرش که هیچ نشانی از کاریزمای او نداشت زمام امور را در دست گرفت و حالا ایران میزبان میگل دیاز کانل است. آقای کانل اگرچه دبیر اول حزب کمونیست و منتخب مجمع ملی است و به کاستروها وفادار است اما در این پنج سال نه توانسته در قامت کاسترویی دیگر ظاهر شود و نه مسیر دیگری بگشاید. تنها مفر کوبا در این سال‌ها توسعه صنعت توریسم بوده است تا گردشگرانی به این کشور سفر و حس کنند در دهه ۷۰ میلادی به سر می‌برند: سفری به تونل زمان و غالباً روزهایی را با دلبرکان غمگین سپری سازند. آن‌قدر کوبا طی ۶۰ سال با نام فیدل کاسترو و بعد برادر او گره خورده که تا خبر می‌آید رئیس‌جمهوری آن به ایران آمده یک آن تصور می‌کنیم فیدل کاسترو آمده است. در تصویری که از همسر رئیس‌جمهوری کوبا منتشر شده او پوشش رسمی زنان در ایران را رعایت کرده حال آنکه همان سال ۸۰ عکاس سرشناس خبری به نویسنده این سطور می‌گفت همراه فیدل گروهی از زنان آمده بودند که وجهه سیاسی نداشتند و اسباب دردسر حراست فرودگاه و استقبال‌کنندگان شدند. وارث فیدل کاسترو در تهران است بی‌کاریزمای او و بی‌آنکه شوقی برانگیزد.

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی