| کد مطلب: ۱۰۷۱۲

حادثه‏۱۶آذر به روایت رئیس دانشکده فنی

mesbah-zia ضیا مصباح

ضیاء مصباح

عضو جبهه ملی

«ماجرای 16 آذر 32» از جوانب مختلف قابل بررسی است و از آن حیث که اتفاق ویژه‎ای در فضای سیاست و تاریخ معاصر ما بود؛ بررسی آن در هر دوره‎ای بنابر مقتضیات فضای سیاسی و اجتماعی می‎تواند درس‎آموز باشد. در این مطلب نگاهی گذرا به آن روزها و خاطرات عبدالحسین خلیلی، رئیس دانشکده فنی که در محل فعالیت او  3 دانشجو کشته شدند و روز 16 آذر رقم خورد؛ خواهیم داشت.

در مهرماه 1332، هفتاد سال قبل، دو ماه بعد از کودتای 28مرداد و پس از شروع کلاس‌های درس، تحرک دانشجویان برای مبارزه و مقاومت در برابر برنامه‌های کودتاچیان سراسر دانشگاه تهران را فرا گرفت.

پخش وسیع اعلامیه‌های نهضت مقاومت ملی و تجمع دانشجویان در محوطه‌ی دانشکده‌ها، مذاکرات و سخنرانی‌های دانشجویان در آن زمان که مراکز دانشگاهی کشور محدود به دانشگاه تهران و دانشسرای عالی بود، به‌طور آشکار از شروع جنب‌وجوش و تشکل دانشجویان برای ادامه‌ مبارزه حکایت می‎کرد و بر نگرانی دولت کودتا می‌افزود. انتشار مذاکرات دادگاه نظامی و اهانت و آزار رهبر ملی هیجانات را افزایش داد و تب و تاب حاکم بر محیط دانشگاه را دوصدچندان کرد. نهضت مقاومت ملی به محض شروع محاکمه‌ محمد مصدق، پیشوای ملت در مقام اعتراض برآمد و روز 21 آبان‌ماه را روز اعتصاب عمومی اعلام نمود.

برای برپایی این اعتصاب، نهضت تنها اکتفا به صدور اعلامیه نکرد و در کنار فعالیت وسیع انتشاراتی، اقدام به سازماندهی برای این تظاهرات عمومی نمود و با آنکه حدود دو ماه بیشتر از شروع فعالیت این نهضت در محیط دانشگاه  نگذشته بود، این سازماندهی تأثیر زیادی در موفقیت اعتصاب و تظاهرات در برابر شدت عمل نیروهای انتظامی داشت.

افزایش هیجان عمومی در سطح شهر تهران در آذرماه 32  که بر اثر قهرمانی‌های نخست‌وزیر قانونی در صحنه‌ دادگاه ایجاد شده بود، توده‌های مردم را به طرف یک برخورد تعیین‌کننده با دستگاه کودتا هدایت می‌کرد و اقدامات دولت به این هیجان می‌افزود.

در این بین اخباری مبنی بر برقراری رابطه با دولت انگلیس که نشان داد دولت وقت با بی‌پروایی تمام نتایج مبارزات ملت را نادیده می‎گیرد و برای تسلط استعمارگران بر همه‌ شئون کشور شتاب دارد، روز  12 آذر در روزنامه‌ها اعلام کرد که قرار است به زودی مناسبات سیاسی ایران و انگلیس تجدید شود و حکومت از این وحشت داشت که این اعلام در زمانی که محاکمه‌ دکتر مصدق در جریان است و اظهارات دادستان ارتش، وجدان جامعه را جریحه‌دار کند. مقاومت و عکس‌العمل‌های شدیدی را این جریان در میان مردم به‌وجود آورد و از این رو حکومت درصدد برآمد که از راه‌های مختلف این مقاومت را در هم کوبیده و امکان هرگونه تظاهرات را که ممکن است به یک قیام عمومی مبدل شود، از میان بردارد.

کاشانی با انتشار اعلامیه‌ای از خبر تجدید روابط سیاسی بین دو کشور اظهار نارضایتی کرد و آن را مخالف هدف‌های نهضت‌ ملی اعلام نمود و برای جلوگیری از تظاهرات مردم، اعلامیه‌ای صادر کرد که در روزنامه‌ی اطلاعات 13 آذرماه 32 چاپ شد. این اطلاعیه  می‌گوید: «باید متوجه باشید که فعلاً از تظاهراتی که برخلاف مصالح و ناقض امنیت می‎باشد، خودداری کنید.» 14 آذرماه در رادیو و روزنا‌مه‌های عصر اعلام شد که از امروز روابط سیاسی ایران و انگلیس برقرار گردید. 15 آذر تظاهرات متعددی در تمام دانشکده‌ها صورت گرفت و شعارها علاوه بر «مصدق پیروز است» اعتراض به تجدید روابط ایران و انگلیس بود.

دوشنبه 16 آذرماه حدود ساعت 10 صبح یک گروه کماندو که به مسلسل دستی مسلح بودند و لباس، قد، قامت و قیافه‌ آنان از سایر نظامیان متمایز بود، به دانشگاه تهران وارد شدند و به‌طرف دانشکده فنی رفتند؛ دانشکده‌ای که بعد از کودتای 28 مرداد مرکز تظاهرات و تجمع دانشجویان بود و در واقع رهبری مبارزات دانشگاه را به دست داشتند. یک ماه از شروع محاکمه‌ رهبر ملی در دادگاه نظامی می‎گذشت و جریان دادگاه نشان می‌داد که در مدت‌زمان کوتاهی رأی فرمایشی علیه رهبر نهضت ملی که بدون شک حکم محکومیت خواهد بود، صادر خواهد شد. به همین جهت از مدتی قبل نظامیان که به نظر می‎رسید از مأموران فرمانداری نظامی باشند، در محوطه‌ دانشگاه حضور  و رفت‌وآمد دانشجویان را زیرنظر داشتند ولی ورود کماندوها در روز 16 آذر به محوطه‌ شکل حضور نظامیان را در محوطه‌ دانشگاه تغییر داد.

در آن موقع دانشجویان در کلاس‌های درس حضور داشتند و زمانی که مهندس عبدالحسین خلیلی، رئیس دانشکده‌ فنی از ورود گروه کماندو، آن هم مسلسل به دست به محوطه‌ دانشکده مطلع شد، بلافاصله دستور می‎دهد زنگ دانشکده زده شود و چند نفر از نگهبانان دانشکده را مأمور می‌کند که به دانشجویان اطلاع دهند که هر چه زودتر و به آرامی از محوطه‌ی دانشکده خارج شوند. دانشجویان با سکوت و آرامش از کلاس‌ها خارج شده و ساختمان را ترک می‎کنند. هنگام خروج دانشجویان از سرسرای ورودی دانشکده، کماندوها بر روی آنان آتش گشوده و سه نفر از دانشجویان را مورد هدف قرار می‌دهند که در دم جان می‌سپارند، بقیه که نزدیک راهروها بودند از تیررس دور می‎شوند.

بر اثر این حمله ناجوانمردانه، احمد قندچی، مهدی شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌‌نیا سه جوان بی‌گناه به قتل رسیده و تعداد زیادی از دانشجویان مجروح و بیش از سی تن از دانشجویان دستگیر می‎شوند.

اگر زنگ دانشکده به‌صدا درنمی‌آمد و به دانشجویان اطلاع داده نمی‎شد که آرام از محوطه خارج شوند، چه‌بسا دانشجویان بدون توجه به موقعیت آن روز در ساعت مقرر از کلاس‌ها خارج شده و مانند روزهای قبل تظاهرات می‎کردند و سربازان که مأمور کشتار دسته‌جمعی دانشجویان بودند فرصت و بهانه‌ کافی به دست می‎آوردند و کشتار وسیع می‎شد.

رئیس دانشکده با فرمانداری نظامی تماس و به کشتار دانشجویان اعتراض می‎کند، فرمانداری نظامی از مأموریت کماندوها اظهار بی‌اطلاعی کرده و نماینده‌ای را به دانشکده فنی اعزام می‌دارد. خلیلی با کمک سرهنگ اعزامی دانشجویانی را که در ساختمان دانشکده محبوس شده بودند، به بیرون هدایت و بقیه دانشجویان از خطر تیراندازی دور می‎شوند. خلیلی بعداً به عضویت شورای مرکزی جبهه‌ ملی درمی‎آید و او در 16 آذر 1358 در اولین یادبود شهدای دانشجو پس از انقلاب در «باشگاه جبهه ملی» به تفصیل جریان حوادث آن روز را بازگو می‎کند و می‎گوید:«در آن روز تظاهراتی انجام نگرفت و مأموران مسلح به قصد کشتار و بدون هیچ‌گونه بهانه‌ای به دانشگاه وارد شدند و هدف آنها از قبل کشتار دسته‌جمعی دانشجویان دانشکده فنی بود و می‎خواستند هسته‌ اصلی مقاومت را درهم‌بکوبند و با شدت عمل و ایجاد رعب خیال‌شان را از اقدامات دانشجویان نسبت به رویدادهای بعدی کشور آسوده کنند. دانشکده فنی سومین ساختمان در غرب محوطه‌ دانشگاه قرار دارد و تظاهرات دانشجویان اغلب در جلوی باشگاه دانشگاه که نخستین ساختمان در این قسمت است، انجام می‎گیرد و اگر در آن روز هجوم مأموران مسلح به محوطه دانشگاه در برابر تظاهرات دانشجویان انجام گرفته بود، این برخورد در محوطه‌ جلوی باشگاه دانشگاه و یا دانشکده‌ حقوق که ساختمان هر دو مقدم بر ساختمان دانشکده‌ فنی قرار دارد صورت می‎گرفت، وانگهی در موقع ورود کماندوها به دانشکده‌ فنی دانشجویان در کلاس‌های درس بودند و نمی‎شود تظاهراتی صورت گیرد.» اما حکومت آن زمان با توجه به اینکه از تنش‌های موجود در جامعه آگاهی داشت و دانشگاه تهران رهبری مبارزات ملی را در دست داشت به نوعی یک پیشگیری خونین را انجام داد. دستگاه حکومتی بیم آن داشت که ورود نیکسون و پذیرایی از او خشم دانشجویان را برانگیخته و صبری که از محاکمه‌ی رهبر دربند ملت و تجدید روابط با دولت استعماری انگلیس، لبریز شده، با ورود یکی از نمایندگان اصلی طراحان کودتا به انفجار بینجامد. بعد از گذشت مدتی در بعضی از نوشته‌ها دیده شد که علت حمله‌ نظامیان به دانشگاه تهران در روز 16 آذر و کشتار دانشجویان، سرکوب تظاهرات دانشجویان علیه ورود «نیکسون» معاون رئیس‌جمهور آمریکاست و این موضوع به مرور در همه‌ کتب و نشریات نوشته شد و این تعبیر عمومیت یافت. با وجود اینکه ریچارد نیکسون در تاریخ چهارشنبه 18 آذرماه دو روز بعد از فاجعه دانشگاه به تهران وارد شد و خبر ورود او روز سه‌شنبه 17 آذرماه در روزنامه‌های عصر تهران اعلام گردید.

 

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار