فعالیت دانشجویی و جامعه مدنی
نگاهی به رابطه حکومت و تشکل های دانشجویی به مناسبت سالگرد ۱۶ آذر روز دانشجو
70 سال از 16 آذر 32 میگذرد؛ روزی که به گفته احسان شریعتی خواهرزاده مهدی شریعترضوی، از کشته شدگان این روز «اگرچه از سوی جنبش انقلاب و کنفدراسیون جهانی دانشجویان به اسم روز دانشجو شناخته شد اما پس از پیروزی انقلاب تا سالها به رسمیت نشناختنش تا اینکه در دولت سیدمحمدخاتمی، رئیسجمهور دوره اصلاحات این روز را به صورت رسمی با عنوان روز دانشجو اعلام کردند» هنوز هم هر سال مباحث گوناگونی پیرو فعالیت دانشجویی، جنبشهای دانشجویی و تشکلهای آنها در این روز مطرح میشود. از بحث بر سر اینکه در سالگرد چنین روزی به چه باید پرداخت؟ تا اهمیت این روز و اثرگذاری گرامیداشت چنین روزهایی. مثلاً گاهی افرادی همچون عمادالدین باقی، فعال حقوق بشر و محقق حتی مخالف برگزاری چنین مراسمی در 16 آذر هستند و میگویند:«وقتی وقایع 18 تیر 78 یا اعتراضات دورههای بعد را میبینم معتقدم مطلوب نیست رنج نقد امروز را فدای نسیه دیروز کنیم.» و در برابر چهرههای بسیاری از محسن آرمین گرفته تا مینو مرتاضی و... از این ارزیابی تاریخی و گرامیداشت دفاع کردهاند و به نقد همین سخنان پرداختهاند یا برخی این جنبشها را همسو با فعالیت چریکی تعریف میکنند و دیگران خط سیر و جایگاه آن را متفاوت میدانند. در چنین روزی مباحث دیگری نیز به میان میآید از اینکه دانشجویان چقدر تحت عنوان این تشکلها خوب است فعالیت کنند یا موظف به فعالیت در دانشگاه صرف مباحث آموزشی رشته خود یا همان علمآموزی هستند؟
شروع فعالیت جنبشهای دانشجویی
البته که جنبشهای دانشجویی که تشکلهای دانشجویی در راستای آن دست به فعالیت زدهاند، در طول تاریخ هم صبغه سیاسی و هم صبغه اجتماعی داشتهاند و به گفته مهدی فتاپور، از فعالان جنبش دانشجویی در دهه 40 و 50 این جنبشها در جهان به نوعی با همین محوریت شکل گرفتهاند. او در این باره گفته است:«این جنبشها چون با هم ارتباط نداشتند، با نگاه رادیکال با ایدههای جدید و رمانتیسیسمی شکل گرفت که ایدههای گذشته جریانات سیاسی را زیر سوال میبرد. شعار عمومی آنها این بود که میخواهند دنیا را عوض کنند و یک دنیای انسانیتری بسازند. همچون نوع نگاهی که در اروپا و آمریکا شکل گرفته، در ایران، ترکیه و آمریکای لاتین و کره جنوبی هم شکل گرفت.» او درباره علت شکلگیری این جنبشها در جهان تصریح کرده است:«وجود دولتهای رفاه و افزایش امکانات آموزشی و رفاهی این امکان را فراهم کرد که اقشار میانی و ضعیف جامعه درس بخوانند. در ایران و بسیاری از کشورهای جهان هم با افزایش امکانات رفاهی و آموزشی و ایجاد فضای آموزشی برای کسانی که ارگانیک با سیستم ارتباط ندارند، موجب شد قشری به تحصیل بپردازند که نارضایتیهایی به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم داشتهاند.» شکلگیری جنبشهای دانشجویی و شروع فعالیت تشکلهای دانشجویی بهویژه با اهداف اجتماعی و سیاسی معمولاً آن زمان رونق مییابد و شکوفا میشود که به گفته بهزاد نبوی، فعال سیاسی و فعال دانشجویی دهه 40 و 50 «در فضای باز سیاسی و در شرایط دموکراتیک باشیم» و عملاً این جنبشها از فعالیتهای زیرمجموعه تشکلهای دانشجویی مشخص است که در پی حرکت به سمت «جامعه مدنی» باید به آن بها داد و از آن بهعنوان جلوهای از جامعه دموکراتیک از آن بهره برد. در غیر اینصورت هر چه از سازوکار دموکراتیک دورتر شویم و از آن فاصله بگیریم، با تحدید فعالیت باز سیاسی، فعالیتهای دانشجویی نیز به همان سو سوق پیدا میکند. با این تفاوت که با توجه به اینکه دانشجویان در نهاد و مرکز مشخص دست به فعالیت میزنند؛ خشکاندن نهال این فعالیتها آسانتر است. در کشور ما فعالیت دانشجویی قدمت قریب به بیش از 80 سال دارد؛ انجمنهای اسلامی پیش از انقلاب و در دهه 20 با هدف مقابله با اندیشه مارکسیستی و فعالیت حزب توده با همراهی آیتالله محمودطالقانی در دانشگاه شکل گرفت و در طی سالهای بعد تشکلهای ملیگرا و تشکلهای دانشجویی دیگر که گاهی نه ملیگرا، نه تودهای و نه مذهبی بودند و منتقد همه آنها به شمار میآمدند نیز جای خود را در دانشگاه باز کردند و در فضای باز سیاسی که در دهه 30 و در دوران محمد مصدق و در پی فشارهای بینالمللی (با روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا) نقش اساسی در پیگیری اهداف «نهضت ملی» ایفا کردند. البته فرازونشیب فعالیت این تشکلها چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب با توجه به نوع نگاه حاکمیت به فعالیت سیاسی و تشکیلاتی قابل تعریف است.
تشکل سیاسی و انقلاب اسلامی ایران
در سالهای منتهی به انقلاب که عملاً کنترل فعالیت سیاسی از دست حاکمیت خارج شده بود و با همه فشارها نه در داخل دانشگاه و نه در بیرون از آن، نقش بازدارندگی را از دست داده بود؛ عملاً شاهد نقشآفرینی این تشکلها در پیروزی انقلاب بودیم. پس از آن هم در سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب این تشکلها در چارچوب نوع نگاهی که داشتند، دست به فعالیت میزدند؛ مهمترین نمونه آن فعالیت دانشجویان خط امام و انجمنهای اسلامی در فضای باز سیاسیای که ایجاد شده بود که تا تسخیر سفارت آمریکا پیش رفتند، بعد هم تا دو دهه بعد تحت عنوان تحکیم وحدت و ادوار آن فعالیت را ادامه دادند البته که در کنار این تشکل، بسیج دانشجویی و شوراهای صنفی نیز فعالیت خود را آغاز کردند اما به مرور در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 فعالیتها در هالهای از رخوت فرو رفت تا اینکه در نیمه دوم دهه 70 انجمنهای اسلامی و تحکیم وحدت بهعنوان بازوی تشویقکننده جوانان به حمایت از سیدمحمدخاتمی بدل شد و عملاً 8 سال دولت خاتمی را که باردیگر با ایجاد فضای باز سیاسی و تلاش برای ایجاد توسعه سیاسی بود، به دوران شکوفا در فعالیت دانشجویی بدل کرد. در این دوره حوادثی مانند 18 تیر 78 هم رقم خورد اما قرار گرفتن دولت و وزارت علوم در کنار دانشجویان برای رسیدگی به آنچه در آن روز بر جوانان گذشت و پاسخگوییهایی که شاید بهطور مطلوب اقناعکننده نبود اما از مقبولیت نسبی برخوردار بود، موجب شد که این تشکلها پویا بمانند و حتی به فضای سیاسی هم ورود کنند. البته با این رویکرد که در دوره دوم دولت خاتمی بخش قابلتوجهی از آنها بهعنوان منتقد دولت لب به گلایه باز کردند. پس از آن هم که در دولت احمدینژاد و حوادث پس از انتخابات 88 و اعتراضات باردیگر تحدید فعالیت دانشجویی همسو با بسته شدن فضای سیاسی و فعالیت تشکیلاتی سیاسی و حزبی رقم خورد و موج برخوردها با فعالان دانشجویی شکل گرفت و عملاً تا روی کار آمدن دولت حسن روحانی بخش عمدهای از تشکلهای دانشجویی با محدودیتهای عمده روبهرو بودند که به بیرونقی و بیعملی آنها منجر شد. دولت روحانی هم اگرچه تلاش کرد فضای حاکم بر دانشگاهها را تغییر دهد اما گرد بیعملی پاشیده شده در فضای تشکیلاتی دانشجویی و مشکلاتی مانند ستارهدار شدن، تعلیق و اخراجهایی که در سالهای گذشته رخ داده بود؛ موجب شد که دانشجویان تمایل چندانی به افزایش فعالیت نشان ندهند اما به مرور بهویژه در دوره دوم روحانی که همزمان با اعتراضات 96 و 98 بود؛ دوباره این فعالیتها رونق گرفت.
فعالیت دانشجویان در 1402
حالا در 70 سالگی روز دانشجو و یکسال پس از اعتراضات 1401 هستیم؛ اگرچه قرار بر این بود که جامعه ما به سمت جمهوریت بهعنوان یکی از دو بال جمهوری اسلامی حرکت کند و اگرچه قرار بر این بود که توسعه سیاسی هم در دستور کار مسئولان ما قرار گیرد، اما تحدید فعالیت تشکلهای دانشجویی بهعنوان نهادی که در آن آیندهسازان کشور قرار بر شروع فعالیت گروهی دارند؛ موجب شده که هم حساسیت این قشر به مسائل سیاسی و اجتماعی به اجبار نگاه به آینده خود کم شود و هم آن دانشجویان را از نقشهایی که رهبران انقلاب از جمله امام خمینی برای آنها توصیف کردهاند و یکی از آنها «مقابله با استبداد» است، دور سازد. رابطه حکومت و تشکلها و جنبشهای دانشجویی بنا بر نوع حکومت و نگاه مسئولان آن تعریف میشود طبیعتاً هر چه حکومت معتقدتر به دموکراسی و خواهان جامعه پیگیر و پویا برای مقابله با آسیبهایی مانند فساد باشد؛ بیشتر از فعالیتهای دانشجویی استقبال میکند؛ خواه این فعالیتها در راستای نقد عملکرد و معترض به آنها بهعنوان تشکلی مردمی باشد یا همسو با خواستهای آنها عمل کند. موضوعی که هنوز پس از سالها تجربه فعالیت دانشجویی در کشور و پس از 70 سال گذر از 16 آذر 32 و 45 سال از انقلاب اسلامی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی مسئولان ما نتوانستهاند خط و مشی ثابت و مقبولی برای جامعه مخاطبشان و دانشجویان در پیش گیرند.