مقاله مشترک دو محقق آمریکایی درباره حق غنیسازی کشورها
دو محقق آمریکایی، در مقاله تازه خود برای بولتن دانشمندان هستهای، درباره بحث از حق غنیسازی نوشتهاند. در این مقاله به بررسی ادعای اعطاء حق غنیسازی به کشورها در راستای مفاد NPT پرداخته شده است و موضع کشورمان در این زمینه را رد کرده است. در این مقاله به بررسی ابعاد فعالیتهای هستهای گذشته و تاریخچه فعالیت هستهای در ایران پرداخته شده است و بخشی از مهمترین ادعاهای غرب درباره برنامه هستهای کشورمان مورد بحث قرار گرفته است.

طبیعی است که این موضع رسمی دولت و نظام کشورمان و رسانههای هممیهن نیست و برای آگاهی مخاطبان از تعاملات بینالمللی، ارائه میشود.
نویسندگان مطلب:
هنری سوکولسکی
هنری سوکولسکی مدیر اجرایی «مرکز آموزش سیاست عدم اشاعه» در آرلینگتون، ویرجینیا است و نویسنده کتاب *چین، روسیه و جنگ سردِ پیشِ رو* (۲۰۲۴) میباشد.
شارون اسکواسونی
شارون اسکواسونی استاد پژوهشی در «مؤسسه سیاست بینالمللی علم و فناوری» در مدرسه امور بینالملل الیوت است.
واقعیت امر این است که معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) هیچ تضمینی برای حق تولید سوخت هستهای قائل نشده است
در اقدامی که نشانهای از اعتدال جلوه داده شد، کاظم غریبآبادی، معاون وزیر خارجه ایران، اخیراً اعلام کرد که تهران بار دیگر مذاکرات با واشنگتن را از سر خواهد گرفت. غریبآبادی یک شرط به ظاهر معقول مطرح کرد: ایالات متحده باید حقوق ایران را تحت معاهده منع گسترش به رسمیت بشناسد. این عبارت رمزی است برای پافشاری ایران بر ادعای داشتن «حق» تولید سوخت هستهای ذیل NPT.
ایالات متحده به همراه بسیاری از کشورهایی که سیاستی مشابه داشتند، هم در دوران بوش پسر و هم در دوران اوباما چنین «حقی» را پذیرفته بود.
اما این ادعا دو ایراد اساسی دارد: نخست آنکه در متن معاهده هیچ اشارهای به چنین «حقی» نشده است. دوم آنکه وانمود کردن به وجود چنین حقی به این معناست که کشورها میتوانند آزادانه به تولید سوخت هستهای بپردازند، زیرا انحراف مواد شکافتپذیر از این فرآیندها گویا بهقدری زود و قابلاعتماد قابل شناسایی است که میتواند مانع ساخت بمب شود.
این باور مطلقاً درست نیست.
واشنگتن سالها در انکار به سر برده و عملاً مجوزهایی هستهای به کشورها داده است. ابتدا در اوایل دهه ۱۹۸۰ به ژاپن اجازه داد پلوتونیوم را از سوخت مصرفشده منشأ آمریکایی جدا کند. سپس به کشورهای عضو یوراتوم چنین مجوزی داد و غنیسازی تجاری اورانیوم آنان را پذیرفت. وقتی نوبت به کشورهایی رسید که برنامه تسلیحات هستهای داشتند ـ مانند هند و پاکستان ـ تلاشهای آمریکا برای جلوگیری از ساخت بمب دیری نپایید. در مورد آرژانتین و برزیل، آمریکا توانست مانع ساخت بمب شود، اما تولید سوخت هستهای آنان را پذیرفت.
خطرات اجازه دادن به کشورهای غیرهستهای برای تولید سوخت هستهای همواره بالا بوده است. در سال ۱۹۴۶، کارشناسان برجسته پروژه منهتن در گزارش «اچسون-لیلیینتال» نتیجه گرفتند که غنیسازی اورانیوم و بازیافت پلوتونیوم آنقدر در فرآیند بمبسازی مرکزی هستند که هیچ نظارتی نمیتواند از انحراف آنها به سوی مقاصد نظامی بهطور مطمئن جلوگیری کند. از نظر آنان بازرسی این فعالیتها و مواد ـ یعنی اورانیوم و پلوتونیوم قابلاستفاده در سلاح ـ نهتنها بیفایده، بلکه زیانآور بود، زیرا توجهها را به خطرناک بودن این فعالیتها جلب میکرد و در عین حال به کشورها اجازه میداد آنها را ادامه دهند. چنین فعالیتهایی را میشد پایش کرد، اما انحرافات احتمالی هرگز آنقدر زود آشکار نمیشد که مانع ساخت بمب شود.
کمیسیون انرژی اتمی آمریکا در آغاز امید داشت که این کشور بازار جهانی اورانیوم غنیشده را در انحصار خود نگاه دارد و رازهای تولید سوخت هستهای را از دیگر کشورها پنهان کند. اما فناوری بازفرآوری و غنیسازی سانتریفیوژی از دهه ۱۹۵۰ گسترش یافت. تا دهه ۱۹۷۰ انحصار آمریکا بر عرضه فرو ریخت. در دهه ۱۹۸۰ کشورهای متعددی سوخت هستهای تولید میکردند و واشنگتن عملاً از تلاش برای متوقف کردن آن دست کشید.
با این حال هیچ ضرورتی وجود ندارد که خطاهای گذشته به ارث گذاشته شوند. در زمان مذاکرات NPT هیچ اجماعی درباره اینکه کشورهای غیرهستهای عضو معاهده «حق» تولید سوخت دارند وجود نداشت. در واقع دیپلماتهایی از بریتانیا، سوئد و چند کشور در حال توسعه استدلال کردند که تولید سوخت باید ممنوع شود، چرا که همان چیزی بود که معاهده برای جلوگیری از آن طراحی شده بود ـ یعنی فعالیتهای خطرناک بمبسازی. وقتی این مسئله مطرح شد، به آنان اطمینان داده شد که بعداً مورد توجه قرار خواهد گرفت، اما هرگز نشد. برخی کشورها خواستار آن بودند که معاهده «حق» دسترسی کامل به «چرخه کامل سوخت» را به رسمیت بشناسد، اما تلاش آنان برای رسمی کردن این خواسته ناکام ماند.
ایالات متحده در این موضوع با ایران سابقهای پر فراز و نشیب دارد. ابتدا در سال ۱۹۵۶ ایران را به توسعه انرژی هستهای صلحآمیز تشویق کرد و توافقی در زمینه همکاری هستهای امضا نمود که کنگره حتی یک جلسه استماع درباره آن برگزار نکرد. در دهه ۱۹۷۰ دولت فورد نزدیک بود درخواست شاه برای بازفرآوری سوخت مصرفشده منشأ آمریکا را بپذیرد. سپس انقلاب ایران رخ داد و همراه آن یک دوره توقف در فعالیتهای هستهای ایران پدید آمد، اما این توقف چندان دوام نیاورد.