دوستی دشوار
بررسی اختلافات بالقوه آمریکا و اسرائیل با روی کار آمدن دولت راستگرای نتانیاهو

بررسی اختلافات بالقوه آمریکا و اسرائیل با روی کار آمدن دولت راستگرای نتانیاهو
دیوید ماکوفسکی
تحلیلگر انستیتو خاورمیانه
ترجمه: آریا صدیقی
گفته میشود که جو بایدن از جمله روسای جمهوری دموکراتی است که روابط بسیار خوبی با اسرائیل دارد. اما به نظر میرسد که با توجه به ترکیب کابینه جدید اسرائیل، رخدادهایی که به وقوع پیوسته و تحولاتی که در پیش است، نقاط اختلاف دولت جو بایدن با بنیامین نتانیاهو جدی و حائز اهمیت باشد.
بنیامین نتانیاهو دوره ششم تصدی خود را در ۲۹ دسامبر با اکثریت مطمئن ۶۹ کرسی در کنست که ۱۲۰ عضو دارد، آغاز کرد. اما مدیریت دولت ائتلافی جدید ممکن است بزرگترین چالش او از زمان اولین نخستوزیریاش در سال ۱۹۹۶ باشد. درحالیکه نتانیاهو اصرار دارد که او «دو دستی محکم فرمان را چسبیده»، حزب صهیونیست مذهبی (RZP)، حزب راستگرای افراطی به رهبری بتسلئیل اسموتریچ و ایتمار بنگویر، به شکلی بیسابقه اعمال قدرت میکند. حزب صهیونیست مذهبی، بهرغم داشتن فقط ۱۴ کرسی در مقایسه با ۳۲ کرسی حزب لیکود به رهبری نتانیاهو، امتیازات بزرگی در مذاکرات برای تشکیل ائتلاف کسب کرده است. مشکلات حقوقی نتانیاهو هم باعث شده دست برتر حزب صهیونیست تقویت شود، چون این حزب دارنده کلید رهایی او از جریان دادگاهی است که به اتهام فساد او رسیدگی میکند. یک سوال کلیدی این است که نخستوزیر چقدر میتواند چرخشهای مطلوب «حزب صهیونیست مذهبی» در سیاستگذاری امور فلسطین را مدیریت کند و همزمان آنچه را خود لازم میبیند دنبال کند: یعنی جلب حمایت آمریکا برای موضع مقابلهجویانهتر در قبال ایران و کاهش تنشهای واشنگتن با عربستان که میتواند به نوبه خود پیشرفتی در
روابط اسرائیل با عربستان ایجاد کند. مقامات آمریکایی تلویحا میگویند موازنهای بین این دو حوزه وجود دارد؛ در این صورت، هر دو دولت الان فرصتهایی برای بحث درباره آن دارند. بخش اول این نوشته به بررسی شیوههایی میپردازد که اگر در دولت ائتلافی اجرایی شود سیاستهای اسرائیل در قبال فلسطینیها ممکن است به موارد اختلاف با دولت بایدن تبدیل شود. موارد اختلاف دیگر در ارتباط با سیاست خارجی، مسائل حقوقی داخلی و امور دیگر در بخش بعدی بررسی میشود.
حرم شریف/جبل المعبد
بنگویر، در یکی از اقدامات اولیه خود بعد از انتصاب به وزارت امنیت ملی، از این مکان بسیار حساس اورشلیم دیدن کرد که برای مسلمانان و یهودیان به یک سان مقدس است و باعث برانگیختن موضوعی شد که از مدتها پیش مایه نگرانی آمریکا بوده است. در اکتبر ۲۰۱۵، نتانیاهو علنا به واشنگتن و اردن ــ تولیت رسمی حرم ــ قول داد که به حفظ وضع موجود این مکان متعهد است و اعلام کرد که «اسرائیل کماکان سیاست قدیمی خود را اعمال خواهد کرد: مسلمانان در جبلالمعبد نماز میخوانند؛ غیرمسلمانان به زیارت جبلالمعبد میروند». در تئوری، ملاقات کوتاه بنگویر این تعهد را تغییر نداد؛ شاید فقط حرکتی نمادین براساس وعدههای انتخاباتی او بوده باشد. اما بسیاری مشکوک هستند که این میتواند حاکی از سیاستی تنشبرانگیز در مورد این مکان باشد، خصوصا با توجه به کنترلی که بنگویر به خاطر وزارتش بهتازگی بر نیروی پلیس اسرائیل به دست آورده است.
نیت هر چه بود، حرکت بنگویر بلافاصله از سوی دولتهای عرب محکوم شد و امارات متحده از فراخوان اردنیها و فلسطینیها برای نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل درباره موضوع حمایت کرد. محکومیت این دیدار از طرف اردن با توجه به نقشش بهعنوان تولیت حرم شریف قابل انتظار بود؛ امّان از قدیم گفته که ثبات داخل اردن را وابسته به آرامش حرم قدس در اورشلیم میداند. اما محکومیت از سوی امارات هم، به خاطر روابط در حال گسترش این کشور با اسرائیل، اهمیت دارد. در پی آن، ابوظبی سفر برنامهریزیشده نتانیاهو به امارات را به تاخیر انداخت؛ مقامات مشکلات تدارکاتی را سبب تاخیر اعلام کردند، اما ناظران ظنین هستند که این تصمیم ناشی از اقدام بنگویر باشد.
مسائل کرانه باختری
«حزب صهیونیست مذهبی» از نتانیاهو میخواهد تمام کرانه باختری را به اسرائیل ضمیمه کند و توافق ائتلافی این حزب با لیکود از زبانی احساسی (هرچند مبهم) در این باره استفاده میکند (مثلا: «یهودیان دارای حق انحصاری و مسلم در همه بخشهای سرزمین اسرائیل هستند»). نتانیاهو خود میفهمد که ضمیمهسازی یکجانبه برای دولت بایدن و جامعه بینالمللی غیرقابل قبول است. شرکای عرب اسرائیل در «پیمان ابراهیم» هم نخواهند پذیرفت. مقامات اماراتی میگویند توافق عادیسازی روابط در ۲۰۲۰ را اصولا براساس این تفاهم که دستکم برای چهار سال مانع ضمیمهسازی خواهد شد، امضا کردهاند.
قانونیسازی آبادیها، توافق ائتلاف به قانونی کردن حدود ۷۰ آبادی در ورای مرز امنیتی کرانه باختری متعهد است، یعنی، در شهرکهایی که در قانون اسرائیل ممنوع است اما برای ایجاد حسن تعبیر از آنها با عنوان «شهرکهای نوساز» نام برده شده است. این تعداد غیر از ۷۸ شهرکی است که قبلا از سوی کابینه تصویب شده و محل سکونت حدود ۱۱۰ هزار اسرائیلی است.
بسیاری از این آبادیها در عمق مناطق بزرگ و پرجمعیت فلسطینی قرار دارند، پس قانونیسازی آنها عملا هر طرحی برای ایجاد یک دولت فلسطینی هممرز را باطل میکند یا جدایی اسرائیلیها و فلسطینیها را منتفی میسازد. بایدن هنگام تبریک برای تشکیل دولت جدید نتانیاهو با اشاره به این خطر گفت: «آمریکا کماکان از راهحل دوکشوری حمایت خواهد کرد و با سیاستهایی که امکان تحقق آن را به خطر بیندازد و با منافع و ارزشهای دوجانبه تناقض داشته باشد، مخالف خواهد بود». با توجه به این هشدارها، نتانیاهو شاید از قانونیسازی کامل صرفنظر کند و به جای آن در پی اتصال آبادیها به شبکه برق اسرائیل باشد.
دولت بایدن همینطور علاقهمند به گفت وگو درباره معیارهای دولت جدید برای توسعه شهرکهای قانونی فعلی است. اظهارت ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه، در ۴ ژانویه، حاکی از آن است که واشنگتن بیشتر بر شهرکهای دورافتاده مجاور با مناطق پرجمعیت فلسطینی تمرکز خواهد کرد تا بر شهرکهای «بلوکی» نزدیک به ناحیه خط سبز پیش از ۱۹۶۷: «خواست ما برای خودداری از گامهای یکجانبه حتما شامل هرگونه تصمیمی برای ایجاد یک شهرک جدید، قانونیسازی آبادیهای ورای مرز کرانه باختری یا اجازه هرگونه ساخت و ساز در عمق کرانه باختری در همسایگی شهرکهای فلسطینی یا زمین خصوصی فلسطینیان میشود.»
حزب صهیونیست مذهبی میخواهد شهرک حومش در شمال کرانه باختری را بازسازی کند؛ حومش یکی از چهار شهرکی است که تحت توافق عقبنشینی غزه در سال ۲۰۰۵ تخریب شد. این تخریبها به اسرائیل کمک کرد تا تعهد مورد نظر خود را از دولت جورج دبلیو بوش در زمینه مسائل پناهندگان فلسطینی کسب کند؛ پس نتانیاهو با نقض این پیمان احتمالا ریسکی جدی را متحمل خواهد شد. ساخت و ساز فلسطینیها در منطقه (C). در طبقهبندی ارضی کرانه باختری که در پیمان اسلو-۲ در سال ۱۹۹۵ تنظیم شد، تشکیلات خودگردان فلسطینی ناحیه الف (A) را بهطور کامل کنترل میکند و در ناحیه (B) دارای اقتدار مدنی است که با هم حدود ۴۰درصد کرانه باختری را تشکیل میدهد و محل سکونت حدود ۹۰ درصد جمعیت فلسطینی است. وضعیت بقیه این اراضی ــناحیه (C)ــ باید از طریق مذاکرات تعیین شود.
اسموتریچ قصد دارد هر چه زودتر در این تصمیمگیریها نفوذ پیدا کند. با این هدف، او برای کسب یک مقام ارشد درون وزارت دفاع به علاوه انتصاب به وزارت امور مالی پافشاری کرد. پیش از ورود رسمی به سیاست، او گروه کنشگران «رگاویم» را تاسیس کرد، که ۷۸ هزار سازه فلسطینی در ناحیه «C» را غیرقانونی میداند. (مقامات اسرائیلی بهندرت مجوز قانونی به فلسطینیها میدهند که باعث شده به لحاظ فنی بیشتر ساختوسازها در ناحیه «ج» بهطور پیشفرض غیرقانونی باشد.) مقامات امنیتی ادعای رگاویم را رد میکنند و میگویند تقریبا ۷۳ هزار از این سازهها نتیجه سرریز شهرهای بزرگ و کوچک در ناحیه «B» است، نه آبادیهای جداگانه. پیش از این، دولت اینگونه رشد شهری را تهدید استراتژیک محسوب نمیکرد و صرفا بر حدود ۵۰۰۰ سازه واقع در امتداد شاهراههای اصلی تمرکز داشت که در مجاورت شهرکهای اسرائیلی یا میدانهای تیر ارتش قرار دارند. اسموتریچ برای تعریف گستردهتری از سازههای قابل اعتراض و همینطور تخریبهای بیشتر فشار خواهد آورد.
توافق ائتلاف برای تشکیل دولت همچنین به او کنترل زیادی بر دو نهاد در ارتش اسرائیل میدهد که بر امور مدنی در ناحیه «C» کنترل دارند: «هماهنگکننده فعالیتهای دولتی در اراضی» و «اداره مدنی». نهاد اول یعنی «هماهنگکننده فعالیتهای دولتی» از قدیم واسطِ شناختهشده جهانی اسرائیل در امور مدنی فلسطینیها بوده است؛ از جمله کمکهای بینالمللی به تشکیلات فلسطینی. کنترل ارتش اسرائیل بر امور مدنی باعث تقویت این استدلال میشود که اشغال کرانه باختری موقت و نظامی خواهد ماند؛ این تمایزی کلیدی است چون ادعاها مبنی بر ضمیمهسازی و آپارتاید در دادگاه بینالمللی لاهه و دیوان کیفری بینالمللی را باطل میکند.
خشونت شهرکنشینان و کنترل پلیس. مقامات آمریکایی به کرات نگرانی خود را از افزایش شدید خشونت شهرکنشینان علیه فلسطینیان طی یک سال گذشته ابراز کردهاند و افزایش نفوذ شهرکنشینان در دولت جدید این نگرانی را تشدید میکند. ارتش اسرائیل اغلب گفته است این به عهده پلیس اسرائیل است که چنین حملاتی را، که از سوی اقلیت کوچکی از شهرکنشینان انجام میشود، مهار کند.
تحت توافق ائتلاف، کنترل پلیس مرزی به بنگویر داده خواهد شد. در کرانه باختری، این نیرو در حال حاضر تحت فرمان ارتش است و بسیاری از کارکردهای حیاتی آنجا را به عهده دارد، از جمله عملیاتهای ضدتروریسم، گشتهای مشترک با یگانهای ارتش و تخریب آبادیهای ورای مرز. ژنرال یهودا فوکس، فرمانده ارتش در کرانه باختری، برای کاهش تلفات فلسطینیها و کاستن از تنشها، اخیرا قواعد درگیری را برای همه نیروهای اسرائیلی سختگیرانهتر کرده است. اما بنگویر تصریح کرده است که میخواهد قواعد درگیری پلیس مرزی را آسانتر کند و به آنها امکان دهد در درگیریها زودتر شلیک کنند. در پاسخ، مقامات اسرائیلی گفتهاند که پلیس مرزی نمیتواند در کرانه باختری بهطور مستقل و با قواعد درگیری جداگانهای عمل کند و تصریح کردهاند که قواعد درگیری باید تابع وحدت فرماندهی باشد. اگر این مناقشهٔ بالقوه واقعیت یابد، ارتش بنا به گزارشها گفته است که به جای پلیس مرزی نیروهای ذخیره را همراه با ارتش مستقر خواهد کرد. اما این اقدام ارتش را وادار خواهد کرد گردانهای ذخیره بیشتری را احضار کند تا از دست دادن نیروی انسانی پلیس را جبران کند و توان عملیاتی را حفظ کند. پیش
از این، ژنرال آویو کوخاوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل از نتانیاهو تعهد گرفته است تا بدون مشورت قبلی تغییراتی ایجاد نکند که ارتش را تحت تاثیر قرار دهد. این ژنرال همینطور تصریح کرد که طبق قانون، ارتش فقط به وزیر دفاع گزارش میدهد. بسیاری از تغییر سیاستهای مطرحشده در توافق دولت ائتلافی اسرائیل اگر اجرا شود، وضع موجود فلسطینیان را به شکل چشمگیری تغییر خواهد داد. بنابراین، دولت بایدن سوالات زیادی از نتانیاهو دارد و احتمالا میخواهد جوابهای دقیقی مستقیما از خود او بگیرد؛ هم برای اجتناب از تنش دوجانبه و هم جلوگیری از تنشافزایی در میدان عمل. رویکرد بایدن به هرگونه مناقشه با اسرائیل این است که هرگاه امکانش باشد آنها را پشت درهای بسته حل کند، این ترجیح اسرائیل هم هست و مبتنی بر منافع و ارزشهای مشترک فراوان بین دو کشور است. اما با توجه به پیامدهای سیاسی ناشی از کاستن جاهطلبیهای شرکای ائتلاف، معلوم نیست نتانیاهو چقدر با تفاهم تفصیلی با واشنگتن موافقت خواهد داشت؛ بهخصوص که در صورت بروز هرگونه اختلاف در دولت او اپوزیسیون آماده حمله است. از این رو، ریسک اختلافات علنی با واشنگتن ممکن است ادامه یابد.
مقابله با ایران
توجه به خطر ایران ـکه نتانیاهو در سخنرانی خود در کنست آن را «تهدید وجودی» خواندــ معرف بخش بزرگی از حرفه سیاسی او از زمان اولین نخستوزیریاش در میانه دهه ۱۹۹۰ است. در تئوری، در مقایسه با دوره قبلی تصدی نتانیاهو که در ژوئن ۲۰۲۱ خاتمه یافت، این مسئله باید کمتر مایه اختلاف با کاخ سفید باشد. بعد از ماهها مذاکرات هستهای بیثمر با ایران، در کنار اعتراضات داخلی در ایران و حمایت نظامی ایران از جنگ روسیه علیه اوکراین، دولت آمریکا اشاره کرده است که موقتا تلاش برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ (موسوم به برجام) را، که نتانیاهو با صدای بلند با آن مخالف بود، کنار گذاشته است. اما اسرائیل خوب میداند که خود برنامه هستهای را نمیتوان کنار گذاشت. ذخایر اورانیوم غنیشده ایران از قرار به نقطهای رسیده که ایران اگر بخواهد میتواند در کمتر از دو ماه مواد هستهای با عیار بالا برای تولید چهار تا پنج بمب هستهای تولید کند. نتانیاهو در مصاحبهای با العربیه در ۱۵ دسامبر اعلام کرد: «من متعهدم هر کاری میتوانم بکنم تا نگذارم ایران زرادخانه هستهای داشته باشد. من طبیعتا جزئیاتش را اینجا بیان نمیکنم، اما این یک تعهد قطعی
من با خودم و مردم اسرائیل است... من میخواهم خودمان را از تهاجم ایران حفظ کنم، یعنی رژیمی که علنا خواستار محوشدن کشورم است.» او سپس گفت که «با یا بدون توافق» با واشنگتن به اقدامات ضروری دست خواهد زد. اسرائیل چندین نگرانی مشخص دارد درباره آنچه ممکن است در چند ماه و چند سال آینده رخ دهد. مثلا، برخی از مهمترین محدودیتهای توافق هستهای بهزودی برداشته خواهد شد: ممنوعیت توسعه موشکهای بالستیک با توان حمل کلاهک هستهای در اکتبر ۲۰۲۳ منقضی میشود و گزینه بازگشت فوری تحریمها از سوی سازمان ملل (فعالسازی مکانیسم ماشه) در اکتبر ۲۰۲۵ منقضی میشود. اسرائیل گویا مصمم به تقویت گزینه نظامی خود پیش از فرا رسیدن تاریخ دوم است.
نفتالی بنت، نخستوزیر پیشین مدعی بود که نتانیاهو نتوانست ارتش را برای برخورد متعارف با ایران آماده کند، بهجای آن بر خرابکاری مخفیانه و عملیاتهای ترور متکی بود. اما معلوم نیست که اسرائیل چقدر میتواند بهتنهایی به توانمندی حمله مطمئن دست پیدا کند. مقامات گفتهاند که برای اجرای چندین موج حمله موردنیاز برای رخنه به تاسیسات هستهای ایران، از جمله تاسیسات کوهستانی فردو، به امکان استفاده از هواپیماهای سوخترسانی کی.سی-۴۶ از آمریکا نیاز است. اما، اولین هواپیماهای این نوع مطابق برنامه تا اکتبر ۲۰۲۵ از راه نخواهد رسید و پنتاگون درخواستها برای جلو انداختن اسرائیل در نوبت دریافت را رد کرده است. برخی هم معتقدند به هواپیماهای جنگنده بیشتری نیاز است، اما تحویل جتهای جنگنده پیشرفته آمریکایی با یک مشکل فنی روبهروست: مقامات اسرائیلی میگویند پنتاگون درخواست آنها را برای ادغام تکنولوژی تسلیحاتی اسرائیل در ساختار اف-۳۵ پیشرفته تایید نکردهاند.
در همین حال، در مانور مشترک ماه نوامبر، سوخترسانی یک هواپیمای کی.سی-۱۳۵ به یک جت اسرائیلی هم انجام شد که پیامی آشکار به ایران بود. امسال نمایشهای بیشتری از این دست مورد انتظار است. حالا با کنار رفتن برجام از روی میز، نشانههایی وجود دارد از اینکه واشنگتن شاید مایل باشد رویکرد خود در قبال برنامه هستهای ایران را در قالب سیاست بلندپروازانهتری موسوم به «طولانیتر و قویتر» ارائه دهد که محدودیتهای غنیسازی طولانیتری باشد. اسرائیل از مدتها پیش هوادار این رویکرد بوده، اما تهران صریحا با آن مخالفت کرده است؛ و وقتی طرفها نتوانستهاند حتی برجام را احیا کنند، آینده برای پیگیری واقعی چنین توافقی تیره و تار به نظر میرسد. در هر صورت، بایدن و نتانیاهو باید با همکاری هم استراتژی مشترکی درباره ایران شکل دهند.
عادیسازی روابط با عربستان
نتانیاهو در مصاحبه ۱۵ دسامبر خود با العربیه درباره «بزرگتر کردن حلقه صلح» با صراحت بیشتری حرف زد: «منظورم چیزی است که میتواند یک صلح واقعا مهم تاریخی با عربستان سعودی باشد. توجه کنید، من متعهد به تعمیق و تقویت پیمانهای مهم ابراهیم هستم که با همسایگانمان داشتیم، اما فکر میکنم صلح با عربستان به دو هدف کمک خواهد کرد؛ جهشی عظیم برای صلح سراسری بین اسرائیل و دنیای عرب خواهد بود و منطقه ما را به شکلی غیرقابل تصور تغییر خواهد داد و فکر میکنم در نهایت صلح فلسطینیان و اسرائیلیان را تسهیل خواهد کرد. من به این باور دارم. من قصد دارم این را پیگیری کنم. البته این به رهبری عربستان بستگی دارد که بخواهد در این تلاش سهم داشته باشد. من واقعا امیدوارم که آنها هم بخواهند.»
مقامات عربستان به سهم خود برای هیئتهای آمریکایی ملاقاتکننده سه شرط برای روابط آشکارتر با اسرائیل مطرح کردهاند و هر سه به اقدام آمریکا بستگی دارد:
1) ارتقای رابطه استراتژیک آمریکا و عربستان و تنظیم تعهدات مکتوب برای اقدام آمریکا در صورت رخ دادن حملهای به عربستان؛
2)تضمین جریان قابل اطمینان فروش سلاحهای آمریکایی، از جمله تحویل خریدهای موجود و از سرگیری فروش سلاحهای تهاجمی که در فوریه ۲۰۲۱ متوقف شد؛
۳) برقراری همکاری در انرژی هستهای غیرنظامی، از جمله توانایی غنیسازی اورانیوم (واشنگتن از دادن توانمندی غنیسازی به هر شریکی بیزار است).نتانیاهو برای تسهیل عادیسازی روابط با رهبران عرب، معمولا به آنها پیشنهاد میدهد که در بهبود روابطشان با آمریکا کمک کند. اما اگر دولت بایدن باور داشته باشد که نتانیاهو در مسئله فلسطین پذیرا نیست، آیا او در موقعیتی هست که در واشنگتن وساطتی بکند؟ مقامات آمریکایی با اشاره به سود بادآورده سیاسی که او میتواند از پیشرفت در روابط با عربستان کسب کند، تلویحا میگویند که میخواهند تلاش او را برای بدهبستان در حوزههای دیگر [از جمله در مسائل فلسطینی] ببینند. اما در نهایت هیچ درجهای از میانجیگری از سوی نتانیاهو نمیتواند تضمین کند که آمریکا پذیرای مطالبات عربستان خواهد بود و هر یک از این مطالبات پیامدهای پیچیده سیاستگذاری خواهد داشت.
مشکلات مرتبط با روسیه/اوکراین
پرزیدنت بایدن روشن کرده است که متحدان را براساس اقداماتشان در کمک به اوکراین علیه تهاجم روسیه قضاوت خواهد کرد و اسرائیل از این جهت با انتقادهای قابلتوجهی از طرفهای مختلف مواجه شده است. تاکنون، اورشلیم کمک بشردوستانه و غیرتسلیحاتی و همچنین اطلاعات تجسسی درباره پهپادهای ایرانی به کییف داده است، اما بر کسی پوشیده نیست که اوکراینیها خواهان سامانه دفاع هوایی اسرائیل، بهخصوص گنبد آهنین، هستند.
پنتاگون درک میکند که اسرائیل میخواهد اطمینان یابد که تکنولوژی انحصاریاش هدف تجسس قرار نمیگیرد یا در جنگ به غنیمت گرفته نمیشود که مهندسی معکوس شود. کشورهای شرق اروپا از قرار خواهان خرید اسپایدر (SPYDER) هستند که سامانهای مشابه گنبد آهنین است اما همان نگرانیهای مالکیتی را ندارد. در واقع، این سامانه پیش از این به چندین کشور صادر شده است. برخی مقامات آمریکایی همچنین از معامله چند میلیارد دلاری اسرائیل برای فروش سامانه تولیدی مشترک دو کشور موسوم به ارو-۳
(Arrow 3) به آلمان حمایت کردهاند (این خرید منتظر تایید نهایی پنتاگون است). تجهیز اعضای ناتو با این سامانه دفاع هوایی اسرائیلی میتواند فضا را برای آنها باز کند تا سامانههای قدیمیتر و غیراسرائیلی خود را به اوکراین ارسال کنند. این رویکردی است که برای اسرائیل پذیرفتنیتر است چون کمتر ممکن است به ایجاد مشکلی در روابط با مسکو بینجامد. اسرائیل ملاحظات جدی دیگری هم در مورد روسیه دارد که ممکن است تمایلش را برای به کمک به اوکراین با پیچیدگی روبهرو کند. یکی از آنها این است که مقامات اسرائیلی میگویند ایران در ازای تامین پهپادها، فهرستی از سلاحها و درخواستهای استراتژیک آماده کرده که آنها را از مسکو طلب کند. نتانیاهو احتمالا از پرزیدنت پوتین ــاحتمالا شخصاــ خواهد خواست که تسلیحات یا کمک استراتژیک به تهران ندهد. هرگونه تماس علنی با پوتین در زمان جنگ مسلما در واشنگتن حساس خواهد بود، پس مقامات آمریکا و اسرائیل باید بهطور غیرعلنی قواعد عمل روشنی برای چنین گفتوگوی سطح بالایی از پیش تدوین کنند. برخی مقامات آمریکا تا همین جا هم از موضع دولت جدید اسرائیل در قبال اوکراین ناراحت هستند؛ مثلا الی کوهن، وزیر خارجه
اخیرا گفت که اسرائیل کمتر درباره جنگ بهطور علنی صحبت خواهد کرد که موجب ناراحتی متحدان کلیدی در کنگره مثل سناتور لیندسی گراهام (جمهوریخواه از کارولینای جنوبی) شد، چون او این حرف را به کاهش حمایت اسرائیل از اوکراین تعبیر کرد.
چرخش در سیاستگذاری داخلی
در حال حاضر، مسائل داخلی بر گفتمان سیاسی اسرائیل غالب است، بهخصوص پیشنهاد اصلاح نظام قضایی، که بسیاری باور دارند کشور را در مسیری غیرلیبرال و حتی غیردموکراتیک قرار خواهد داد. گروههای بزرگی از مردم همچنین نگراناند که شرکای کوچکتر در ائتلاف نتانیاهو تلاش کنند حقوق دگرباشان را کم کنند، تغییر دین یهودیان غیرارتدوکس در خارج را دیگر به رسمیت نشناسند، معیارهای «قانون بازگشت» را برای یهودیان مهاجر به اسرائیل سفت و سختتر کنند و امتیازات عمدهای برای یهودیان ارتدوکس افراطی در نظر بگیرند (مثلا، تداوم معافیت از خدمت سربازی؛ افزایش سوبسیدها به طلاب و مدارس دینی موسوم به یشیوا).
مقامات آمریکا روشن ساختهاند که این مسائل بعید است توجه رئیسجمهور را جلب کند، اما دیگر اعضای دولت ممکن است همچنان بر اهمیت تداوم محافظت از ارزشهای مشترک اسرائیل و آمریکا تاکید داشته باشند. نگرانیها درباره این مسائل همچنین در گزارشهای حقوقبشری دولت آمریکا در آینده میتواند خود را نشان دهد. اسرائیلیها معمولا بر آنچه مقامات رده بالای آمریکا تاکید دارند (یا ندارند) تمرکز میکنند، اما اشتباه است اگر خیال کنند آمریکا نسبت به مسائل اجتماعی آنها بیتفاوت است، فقط به این دلیل که کاخ سفید اشاره مستقیم به آنها نمیکند. سیاستگذاری تفرقهانگیز داخلی میتواند آثار ویرانگری بر احساسات نسبت به اسرائیل در کنگره و بخشهایی از جامعه آمریکا داشته باشد و این تاکیدی است بر اینکه رهبران اسرائیل باید به آن اهداف داخلی اولویت بدهند که بیشترین تناسب را با اولویتهایی داشته باشد که در سیاست خارجیشان با واشنگتن در نظر دارند.