انتقاد شدید ایهود اولمرت نخستوزیر اسبق اسرائیل از اقدامات نظامی دولت نتانیاهو در غزه:جنایت جنگی بس است
کاری که داریم در غزه میکنیم، جنگی برای نابودی دستهجمعی فلسطینیان است: کشتار بیتمایز، بیمحدودیت، بیرحمانه و مجرمانه غیرنظامیان. دلیل این کارمان هم این نیست که تصادفاً در یک بخش خاص کنترل اوضاع را از دست داده ایم؛ دلیلش این نیست که در یک واحد، سربازان طغیانی بیتناسب کردهاند. این کار ما نتیجه سیاستی است که کابینه نتانیاهو در پیش گرفته است؛ آنهم آگاهانه، متعمدانه، وحشیانه، بدخواهانه و بیمحابا. بله، ما داریم جنایت جنگی میکنیم

بیش از یک سال است که دادگاه کیفری بینالمللی، حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق را صادر کرده است. دادگاه کیفری بینالمللی این دو را به نسلکشی در غزه متهم کرده است اما در طول ماههای گذشته، این دو توانستهاند از حکم دادگاه بگریزند. در سراسر جهان انتقادات بسیاری از رفتار اسرائیل با ساکنان غزه مطرح شده است. حالا اما آش جنایات اسرائیل در غزه آنقدر شور شده است که کشورهای دوست اسرائیل نیز زبان به انتقاد گشودهاند.
حتی برخی اخبار حاکی از آن است که دولت ترامپ نیز روی خوشی به این اقدامات اسرائیل نشان نداده است و اخیراً جیدیونس، معاون ترامپ سفر خود را به اسرائیل به دلیل حمله اسرائیل به نوار غزه، لغو کرده است. اما سطح بعد رخدادها این است که از درون اسرائیل نیز انتقادات فزونی یافته است. مقامات سابق اسرائیل نیز زبان به انتقاد گشودهاند.
در تازهترین مورد، ایهود اولمرت، نخستوزیر اسبق اسرائیل که در دورانش جنگ 33 روزه اسرائیل با حزبالله لبنان رخ داد، در نوشتاری در نسخه عبری روزنامه اسرائیلی هاآرتص تندترین انتقادات را نسبت به عملکرد نتانیاهو در غزه مطرح کرده است و از همه دفاعیاتی که تا پیش از این از عملکرد نظامی اسرائیل در غزه داشته، ابزار پشیمانی کرده است. متن نوشته اولمرت را در ادامه میخوانید.
دولت اسرائیل الان مشغول جنگی بیهوده است، بدون هدف یا برنامه مشخص و بدون هیچ شانس موفقیتی. از زمان تاسیس اسرائیل هرگز چنین جنگی شروع نکرده است. باند خلافکارانی که بنیامین نتانیاهو رهبری میکند، در این زمینه هم سابقهای برجا گذاشتهاند که مشابهی در تاریخ اسرائیل ندارد. نتیجه آشکار عملیات «ارابههای جدعون» پیش از هر چیز آشوبگری واحدهای ارتشی است که در سراسر نوار غزه مستقر شدهاند.
این استقرار دقیقاً در محلههایی است که سربازان ما تا اینجای کار در آنها جنگیدهاند، مجروح شدهاند و از دست رفتهاند و علاوهبراین، سربازان بسیاری از حماس نیز کشته شدهاند و نیز بسیاری غیرنظامیان که دخالتی در کار نداشتهاند جانشان را از دست دادهاند. این گروه آخر، به فهرست آمار قربانیان جمعیت فلسطینی اضافه شدهاند؛ آماری که روزبهروز ابعاد هولناکتری به خود میگیرد.
آنچه در هفتههای اخیر در نوار غزه در حال وقوع است، هیچ ربطی به هیچ هدف جنگی مشروع ندارد. سربازان اسرائیل که از رهبران کشور و رهبران ارتشی اطاعتِ دستور میکنند، فرستاده میشوند تا در یک کارزار نظامی نامشروع، در محلههای شهر غزه، جبالیه و خان یونس، وحشیگری کنند. این حالا جنگی سیاسی-شخصی است و نتیجه فوریاش، تبدیل نوار غزه به منطقهی فاجعهای انسانی است.
در طول یک سال گذشته، اتهاماتی جدی در سراسر جهان به رفتار ارتش اسرائیل در غزه وارد آمده است. اتهام نسلکشی و جنایت جنگی از این جمله بود. در بحثهای رسانهای در اسرائیل و در صحنه بینالمللی، من قویاً با این اتهامزنیها مخالفت کرده بودم، درحالیکه دولت را هم از انتقاد مستثنی نکرده بودم. در رسانههای بینالمللی، میتوانید همه صداها درباره اسرائیل را بشنوید. میتوانید ببینید آنهایی را که علیه نتانیاهو و خواجههایش حرف میزنند. میتوانید مخالفانش را هم ببینید که نتانیاهو را به عبارت مرسوم رسانههای امروز، به عنوان رئیس یک باند مافیایی میبینند.
من ابایی نداشتم که در ایرلند، ایتالیا، هلند، بریتانیا و جاهای دیگر در صحنه جهانی حاضر شوم و مصاحبه کنم. چندین بار در این مصاحبهها، مصاحبهکنندگان را ناامید کردم؛ آن هم وقتی قاطعانه مدعی شدم که اسرائیل در حال ارتکاب جنایت جنگی در غزه نیست. کشتار بیحساب البته رخ داد. تعداد غیرقابلتصوری از قربانیانی که دخالتی در جنگ نداشتهاند، شامل کودکان، زنان و کهنسالان کشته شدند؛ اما من قاطعانه و به واسطه باوری که خودم را با آن قانع کرده بودم، بحث میکردم که در هیچ نمونهای، هیچ تصمیمگیری در سطح سیاسی رخ نداده به غیرنظامیان در غزه، از روی عمد آسیبی زده شود.
تعداد بالای غیرنظامیان بیگناه که در غزه کشته میشدند، غیرمنطقی بود، توجیهی نداشت، ناپذیرفتنی بود؛ اما همه اینها، آنطور که من در هر رسانهای در هر جای دنیا میگفتم، نتایج جنگی بیرحمانه بود.
این جنگ باید اوایل ۲۰۲۴ تمام میشد اما هنوز هم ادامه دارد، بدون توجیه، بدون هدفی معین و بدون چشمانداز سیاسی برای آینده نوار غزه و کل خاورمیانه. معتقد بودم حتی اگر میپذیرفتم که ارتش که اجازه و وظیفه دارد دستورالعملهای ردههای سیاسی را اجرا کند در برخی موارد، بیمحابا، بیدقت و با خشونت شدید عمل کرده، باز هم دستور یا امر یا قصدی عمدی از یک رده ارشد فرماندهی برای آسیب واردن کردن به غیرنظامیان در کار نبود؛ در نتیجه، آنطور که من آن زمان میفهمیدم، هیچ جنایت جنگی در حال وقوع نبود.
نسلکشی و جنایت جنگی، تعاریفی حقوقی هستند. عمدتاً به آگاهی و مسئولیت آنهایی مربوطاند که اختیار تعیین اهداف، رفتار و مقاصد نبرد، مرزهای برد و محدودیتهای استفاده از زور را دارند. من تلاش کردم، در هر فرصتی که به من داده شد، تمایز قائل شوم بین جرائمی که به اسرائیل نسبت داده میشد با فقدان دقت و بیتفاوتی نسبت به قربانیان فلسطینی در غزه و هزینه انسانی طاقتفرسایی که داریم آنجا تحمیل میکنیم. من اتهام اول را رد کردم، دومی را پذیرفتم.
اما در هفتههای اخیر نتوانستهام چنین کنم. کاری که داریم در غزه میکنیم، جنگی برای نابودی دستهجمعی فلسطینیان است: کشتار بیتمایز، بیمحدودیت، بیرحمانه و مجرمانه غیرنظامیان. دلیل این کارمان هم این نیست که تصادفاً در یک بخش خاص کنترل اوضاع را از دست دادهایم؛ دلیلش این نیست که در یک واحد، سربازان طغیانی بیتناسب کردهاند. این کار ما نتیجه سیاستی است که کابینه نتانیاهو در پیش گرفته است؛ آنهم آگاهانه، متعمدانه، وحشیانه، بدخواهانه و بیمحابا. بله، ما داریم جنایت جنگی میکنیم.
اول، گرسنگیدادن به مردم غزه. در این مسئله، موضع مقامات بالای کابینه نتانیاهو واضح و آشکار است. بله، داریم طبق سیاستی اعلامشده، ساکنان غزه را از غذا، دارو و ابزارهای حداقلی معاش محروم میکنیم. نتانیاهو دارد طبق معمول سعی میکند ذات دستوراتی را که میدهد، مخفی کند، تا وقتی زمانش رسید، از مسئولیت قانونی و مجرمانه فرار کند؛ اما برخی از خواجههایش دارند علناً و آشکارا، حتی با افتخار این را میگویند: «بله، به غزه گرسنگی خواهیم داد، چون همه ساکنان غزه عضو حماس هستند و در نتیجه هیچ محدودیت اخلاقی یا عملیاتی برای نابودکردن همه آنها وجود ندارد.»
کانالهای خبری اسرائیلی، هر کدام به دلیلی (که بعضیهایشان قابلدرک است) دارند سعی میکنند تصویر آنچه را که در غزه رخ میدهد، ملایمتر کنند؛ اما تصویری که در جهان دیده میشود، گستردهتر است و فراتر از آن، مبهوتکننده است. غیرممکن است که نسبت به این تصاویر بیطرف یا بیتفاوت باشید. دیگر ممکن نیست که نادیده بگیریم و سرمان را تکان دهیم، انگار واکنش جهان به آنچه دارد آنجا رخ میدهد، صرفاً شیوع گسترده یهودیستیزی است چون به هر حال، ما معتقدیم که همه از ما متنفرند و همه یهودیستیز!
بس است دیگر. نه. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، یهودیستیز نیست. او را به خوبی میشناسم و در ماههای اخیر با او صحبت کردهام. زمانی که ارتش فرانسه در مرحله آزمون قرار گرفت، مکرون در صف اول دفاع از اسرائیل ایستاد و در خنثیکردن حملات موشکی ایران کمک کرد. اخیراً گفت: «ما داریم به دستورِ من، در کنار شما علیه دشمنان شما میجنگیم و شما من را به حمایت از تروریسم متهم میکنید.» او دوست اسرائیل است؛ همینطور دیک شاف، نخستوزیر هلند، جیورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا و خیلیهای دیگری که روزبهروز از میان برجستهترین و مهمترین وزرا و رهبران اروپایی به انتقاد از اسرائیل میپردازند.
آنها صدای غزه را میشنوند؛ رنج صدها هزار شهروند را میبینند؛ صداهایی را میشنوند که از جلسات کابینه اسرائیل بلند میشود و آنچه را که واضح و آشکار است میفهمند؛ وزرای کابینه اسرائیل، به رهبری رئیس باند، نتانیاهو، واقعاً دارند بدون ملاحظه، بدون درنگ، سیاستی از گرسنگیدادن و فشار انسانی اتخاذ میکنند که نتیجهاش ممکن است فاجعهبار باشد.
همین حالا هم صداهای اعتراض دولتهای دوست اسرائیل شنیده میشود؛ از قبیل کانادا، بریتانیا و فرانسه که دارند میگویند باید تدابیری شدید علیه دولت اسرائیل عملی شود؛ حتی تدابیری که ممکن است آسیبی جدی به اسرائیل بزند. مکرون از تجدیدنظر در ادامه توافق ارتباط بین اسرائیل و اتحادیه اروپا میگوید و نخستوزیران اسپانیا، هلند و ایتالیا هم همین را گفتهاند. دوتای آخر رهبرانی هستند که برخلاف مکرون، راستگرا هستند و تا همین اواخر از هر حرکتی که ممکن بود اسرائیل را خجالتزده کند، پرهیز میکردند. این صداها بلندتر خواهند شد و خطر این است که علاوهبر اقدامات دادگاه کیفری بینالمللی در لاهه، تدابیر تنبیهی علیه اسرائیل عملی شود که هزینههای اقتصادی و سیاسی و در بعضی موارد نظامیشان، مهلک خواهد بود.
گروه کر اراذل و اوباش دولت نتانیاهو و ماشین سمپاشیشان، بلافاصه از جا خواهند جهید و جیغهای همیشگیشان را خواهند زد:«غیریهودیان یهودیستیزند. آنها از ما متنفرند. همیشه ضد ما بودهاند. از تروریسم حمایت میکنند و ما داریم با تروریسم میجنگیم.» حقیقت این است که این کشورها ضداسرائیل نیستند، تیم نتانیاهو ضداسرائیلاند. کشورهای حامی اسراییل بر این باورند که کابینه نتانیاهو علیه اسرائیل و ساکنانش اعلان جنگ کرده و خسارتی که دارد به اسرائیل میزند، ممکن است جبرانناپذیر باشد.
من با آنها موافقم. فکر میکنم کابینه نتانیاهو، دشمن داخلی است. علیه اسرائیل و ساکنانش اعلان جنگ کرده است. هیچ دشمن خارجی، در میان آنهایی که در ۷۷ سال موجودیت اسرائیل در مقابلشان جنگیدهایم، بیشتر از کابینه فعلی به رهبری ایتمار بنگویر، نتانیاهو و بتسالل اسموتریچ، به اسرائیل آسیب نزدهاند. هیچ دشمن خارجی موفق نشده است همبستگی اجتماعی را چنان تضعیف کند که کابینه نتانیاهو کرده و همچنان میکند؛ همبستگیای که اساس قدرت اسرائیل بوده است. در مقابل همه آزمونهای وجودی که از ۱۹۴۸ با آنها مواجه بوده.
اینجا خلاصه حرفی را تکرار میکنم که همین حالا هم مورد اجماع بخشهای بزرگی از شهروندان اسرائیل است: این دولت شایسته نیست. نمیتواند و نمیخواهد کاری را بکند که برای اسرائیل و شهروندانش بهترین کار است. تماماً مشغول نابودی هر گونه پایه و اساس برای اتحاد داخلی است و همکاری بین مردم، حتی آنهایی که در مسائل اساسی با هم اختلاف دارند را از میان برده است. تنها به خاطر اشتیاقی دیوانهدار برای قراردادن مردم در مقابل هم، مادر در مقابل فرزند، سرباز در مقابل سرباز، بچههای لوس و اراذل و اوباش علیه گروگانها و خانوادههایشان؛ تنها به خاطر لذتی سادیستیک، بیمارگونه، بیبندوبار و مجرمانه و البته این سیاست گروگانها را هم باز نمیگرداند.
و در میان تمام این آشوب ما به کشتار غیرنظامیان فلسطینی در کرانه باختری هم ادامه میدهیم. این را گفتهام و کوتاه هم نمیآیم: هر روز گروه «جوانان وحشت»*، جرائمی شنیع در کرانه باختری مرتکب میشوند، در حالی که پلیس و واحدهای ارتش که در صحنه جرم مستقر هستند، چشمشان را میبندند.
قتل «تسالا گز» [زن شهرکنشین اسرائیلی در کرانه باختری که به ادعای اسرائیل در یک حمله از سوی فلسطینیان کشته شد] بهتآور است. غیرممکن است که بابت سرنوشت این زن جوان احساس درد نکرد و بابت تراژدیای که در راه بیمارستان برای بهدنیاآوردن پسرش بر سرش آمد و من امیدوارم این پسر زنده بماند و در خانواده مهربانش بزرگ شود، خانوادهای که قطعاً از او حفاظت خواهند کرد؛ اما آنچه یوسی داگان، رئیس شورای منطقهای ساماریا اعلام کرده که روستاهای فلسطینی باید نابود شوند، اعلام نسلکشی است.
وقتی یک روستای فلسطینی میسوزد – و تعداد نهچندان کمی تا همین حالا هم سوختهاند – توضیحی که داده میشود این است که عامل این آتشسوزی گروههای کوچک و خشن و خودسر هستند که نماینده ساکنان این اسرائیل محسوب نمیشوند. این حرفها دروغ است. این گروهها بسیارند. جلوداری که حمله میکند همیشه کوچکتر از حامیانش است. پشت سر این گروهها یوسف داگان است که الهامبخش میشود، به این گروهها کمک میکند از شناسایی بگریزند و موج بعدی حمله را انجام دهند. پلیس کجاست؟ ارتش کجاست؟ دهها هزار شهرکنشین کجا هستند که بگویند جوانان وحشت، جنایتکارانی هستند که حقشان زندان است نه باغهای زیتون ساکنان کرانه باختری؟
دیگر غیرممکن است که آنچه در برخی واحدهای ارتش اسرائیل رخ میدهد نادیده گرفت، شامل واحدهای ویژه که بهترین و شجاعترین سربازان در آنها خدمت میکنند. نمونههای بیش از حد زیادی از شلیک بیرحمانه به غیرنظامیان، نابودکردن اموال و خانهها حتی وقتی قراری نبوده چنین شود، غارت اموال، دزدی از خانهها، کارهایی که در بسیاری موارد، سربازان ارتش اسرائیل به آنها افتخار هم میکنند و در پستهای شخصیشان منتشرشان میکنند، دیده شده است.
ما داریم جنایت جنگی میکنیم. من با ژنرال موشه یعلون موافق نیستم که میگوید داریم پاکسازی قومی میکنیم؛ اما داریم به نقطهای میرسیم که انکارش غیرممکن خواهد بود. چراکه نتیجه اجتنابناپذیر آنچه دولت، ارتش و سربازان ما واقعاً دارند انجام میدهند، همین است.
وقتش شده تمامش کنیم. پیش از آنکه همهمان طرد شویم و بابت جنایات جنگی به دادگاه کیفری بینالمللی احضار شویم و هیچ وکیلی نتواند دفاعی از ما کند. بس است دیگر.
پینوشت:
*عنوانی که مخالفان به گروه «جوانان تپه» دادهاند. «جوانان تپه» گروهی هستند که بدون پایه و اساسی حتی در قانون اسرائیل، اقدام به شهرکسازی و حمله به فلسطینیان در کرانه باختری میکنند.