مقایسه حکمرانی ترامپ با احمدینژاد از نگاه گاردین
گاردین مینویسد: ترامپ همین که رئیسجمهور شد هنجارهای دموکراتیک آمریکا را از بین برد. او روابط بینالملل کشور را با اقدامات غیردیپلماتیک بهم میزند. نهادهای دولتی در اثر طغیان رادیکالیسم با هدف دگرگونی حکومت نابود میشوند.

گاردین مینویسد: ترامپ همین که رئیسجمهور شد هنجارهای دموکراتیک آمریکا را از بین برد.
او روابط بینالملل کشور را با اقدامات غیردیپلماتیک بهم میزند.
نهادهای دولتی در اثر طغیان رادیکالیسم با هدف دگرگونی حکومت نابود میشوند.
قوانین شکسته میشود. دانشگاهها و رسانهها هدف سرکوب آزادی بیان هستند.
به اعتقاد گاردین این رخدادها به همراه سایر اتفاقاتی که بعد از روی کار آمدن ترامپ رخ داده وقایعی را توصیف میکند که پس از انتخاب محمود احمدینژاد در ایران در 20 سال پیش اتفاق افتادند.
احمدینژاد پس از به قدرت رسیدن در سال 2005، دشمن اصلی غرب شد. سخنان او علیه اسرائیل- که باید از نقشه جهان پاک میشد- و انکار هولوکاست ماده اصلی شرارت کاریکاتورهایی بود که با برنامه هستهای جنگ طلبانهاش در ایران تیزتر میشد.
به اعتقاد گاردین احمدینژاد یک پوپولیست انتخاباتی در قالب ترامپ بود، زیرا در جذب جمعیت با پیام خود مبنی بر حمایت از چپگرایان و محرومان و طرد کردن مخالفان خود مهارت داشت.
ولی نصر، محقق ایرانی روابط بینالملل دانشگاه جان هاپکینز میگوید: «در دوره اول ترامپ در ایران یک شوخی وجود داشت که وقتی او رئیس جمهور شد، ایران بالاخره توانست انقلاب خود را صادر کند.
ترامپ اساسا احمدینژاد در آمریکا بود.»
احمدینژاد در سفر سال 2007 به نیویورک در دانشگاه کلمبیا هم حاضر شد، موسسهای که اکنون با ادعای مبارزه با یهودیستیزی دانشگاهی تهدید به قطع کمکهای مالی از سوی دولت ترامپ شده است.
رئیس وقت دانشگاه کلمبیا، لی بولینگر، احمدینژاد را به خاطر انکار هولوکاست «دیکتاتور ظالم و کوچک» خواند، توصیفی که گویا یک پیشبینی بود از انتقاداتی که مخالفان ترامپ به این رئیسجمهور میدهند.
اما شباهتها سطحیاند و تفاوتها به هماناندازه قابلتوجه.
احمدینژاد با ژاکت سفید، مردمی بودنش را نشان میداد اما ترامپ ثروت خود را به رخ میکشد و از کاهش مالیاتها حمایت میکند.
اما ایران بر عکس ایالات متحده، پیش از ریاست جمهوری احمدینژاد هم به سختی یک دموکراسی بود، حتی پس از یک دوره اصلاحات نسبتا لیبرال در زمان سلف او، محمد خاتمی.
کریم سجادپور از بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی میگوید: «او در یک رژیم کاملاً خودکامه به قدرت رسید. او آنچه را که قبلاً در مقیاس سرکوب شماره 7 بود، گرفت و تبدیلش کرد به عدد 9».
شاید پیوند مشترک ترامپ و احمدینژاد نیروهایی باشند که این دو را به قدرت رساندند.
نصر میگوید: «میتوان گفت اولین نوع واکنش در دوران ما علیه آنچه آزادسازی اقتصادی میتواند برای یک جامعه بیاورد، در ایران رخ داد.»
در دوران دو سلف احمدینژاد؛ خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی، اصلاحات اقتصادی لیبرال با هدف ایجاد رفاه پس از سالها ریاضت اقتصادی پس از انقلاب، طبقه متوسط مرفه و مصرفگرا را به وجود آورد، اما ناراضیانی را به وجود آورد که احساس میکردند همه چیز را از دست دادهاند.
نصر میگوید: «این منش، طبقهای را در ایران ایجاد کرد که بسیار شبیه مردمی بودند که به برگزیت (در بریتانیا) رأی دادند یا افرادی که به ترامپ رأی دادند.
بنابراین احمدینژاد مانند بوریس جانسون در جریان برگزیت یا ترامپ در طول دو مبارزات انتخاباتیاش، ضد نظام بود. قطعاً موارد مشابهی وجود دارد.»
نادر هاشمی، استاد خاورمیانه و مطالعات اسلامی در دانشگاه جورج تاون، مشابهت دیگری را در حملات ترامپ به دانشگاهها و رسانهها میبیند با ایران: روندی که ایران حتی قبل از به قدرت رسیدن احمدینژاد شاهد آن (همراه با سرکوب بسیار بیشتر) بود، زیرا تندروها تلاش کردند آزادیهایی را که اصلاحطلبان به همراه آورده بودند از بین ببرند.
هاشمی میگوید: «بعد احمدینژاد آمد و به مسیر استبدادی ادامه داد. موازی بین آن دوره و اکنون در آمریکا این است که رژیمهای اقتدارگرا از نهادهای مستقل، مطبوعات و بهویژه دانشگاهها متنفرند، زیرا آنها تفکر آزاد را پرورش میدهند و نهاد قدرت را پاسخگو میکنند. به همین دلیل است که ما شاهد این حمله به دانشگاه کلمبیا و سایر دانشگاهها هستیم.»
احمدی نژاد که تورم را با کمکهای نقدی پوپولیستی بیشتر و تسلط سپاه پاسداران بر اقتصاد تسهیل کرده بود، در نهایت توسط آیت الله علی خامنهای، رهبر ایران، به حاشیه رانده شد.
اما ترامپ که کنگره با حاکمیت جمهوری خواهان را تحت سلطه خود درآورده و اکنون با محدودیت قانون اساسی به دنبال دوره سوم ریاستجمهوریست مشمول چنین محدودیتهایی نیست.
سجادپور میگوید: «به نوعی، رفتار ترامپ شومتر است، زیرا او تلاش میکند دموکراسی را به خودکامگی تبدیل کند».