| کد مطلب: ۳۱۷۶۷

گذار از دموکراسی به الیگارشی/حضور پررنگ میلیاردرها در مراسم تحلیف و کابینه ترامپ به‏‌چه معناست؟

منافع غول‏‌های فناوری اغلب در درگیری است. بزوس و ماسک در فضا با یکدیگر رقابت می‏‌کنند. ماسک و زاکربرگ در پلتفرم‌‏های شبکه‌‏های اجتماعی با یکدیگر رقیب‏‌اند. آمازون برگی از تبلیغات در فضای مجازی شرکت متا را به‏‌کار گرفته است. همه به‏‌سوی هوش مصنوعی حرکت می‏‌کنند. ترامپ از رؤسای‏‌جمهور پیشین معامله‏‌گرتر هست که خطر پارتی‏‌بازی و زد و بند را بیشتر می‏‌کند. اما اقتصاد آمریکا از جمله صنعت فناوری غیرقابل مدیریت‏‌تر و داینامیک‏‌تر است تا به الیگارشی واقعی تبدیل شود.

گذار از دموکراسی به الیگارشی/حضور پررنگ میلیاردرها در مراسم تحلیف و کابینه ترامپ به‏‌چه معناست؟

ثروت چند نفر آدم را می‌توانید داخل تالار روتاندای ساختمان کنگره آمریکا جا دهید؟ پاسخ: طبق آخرین آمار موجود از چند سال پیش، ثروت جمعیتی بین کشورهای پرتغال و تایلند. ثروت خالص کل خانوارها در هر کدام از این کشورها کمابیش 1/3 هزار میلیارد دلار است. رقمی که حدوداً مجموع ثروت میلیاردرهایی است که در 20 ژانویه برای مراسم تحلیف دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در واشنگتن دی‌سی گرد هم آمدند.

برنارد آرنالت، مالک امپراطوری برندهای LVMH (شامل دیور و لویی ویتان) و ثروتمندترین مرد اروپا نماینده ثروتمندان این قاره است. موکش آمبانی، کارخانه‌دار هندی که نسخه آسیایی آرنالت است، نماینده کشورهای در حال توسعه. با این حال، ایلان ماسک، جف بزوس و مارک زاکربرگ (ثروت خالص مجموع این دو نفر: 911 میلیارد دلار که کمتر از سه برابر لوکزامبورگ) بیشترین توجه و بهترین صندلی‌ها را به‌جای نامزدهای کابینه آتی ترامپ در این مراسم داشتند.

در میان غول‌های فناوری سوندار پیشای مدیرعامل گوگل و سم آلتمن، مدیرعامل اجرایی موسسه  Open AIنیز حضور داشتند. فقط خانواده ترامپ بودند که بین میلیاردرهای فناوری و چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور هنگام قسم خوردن قرار گرفته بودند. این فاصله نزدیک تا قدرت، به‌معنای واقعی کلمه و در فحوا، برای بسیاری هشداردهنده است. 

جو بایدن، در سخنرانی خداحافظی خود پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ، هشدار داد «در آمریکا یک الیگارشی از ثروت عظیم، قدرت و نفوذ در حال شکل‌گیری است که به معنای واقعی کلمه تمام دموکراسی ما را تهدید می‌کند.» 

این اظهارات بایدن اشاره‌ای است به آنکه در دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ به جای مردم این میلیاردرها خواهند بود که سیاست عمومی را شکل خواهند داد. با اینکه انتخاب ترامپ به‌طور مستقیم نشان‌دهنده تبدیل آمریکا به یک الیگارشی نیست  اما به‌گفته برخی از منتقدان، ترامپ به‌دلیل ارتباطات اقتصادی و تجاری‌اش، نماینده گروه کوچکی از افراد ثروتمند و قدرتمند است که می‌توانند منافع خود را در سیاست‌گذاری‌ها پیش ببرند.  

در پیش‌بینی نگران‌کننده بایدن قطعاً چندین شواهد وجود دارند که باید جدی گرفته شوند. ثروتمندترین مرد جهان و مالک شبکه اجتماعی ایکس، ایلان ماسک یکی از حامیان واضح نامزد جمهوری‌خواه بود. دیگر غول‌های فناوری میلیاردر نیز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 از جمله مارک زاکربرگ از شرکت متا، جف بزوس مالک آمازون و تیم کوک مدیرعامل شرکت اپل به اقامتگاه مارالاگوی ترامپ رفتند تا با او دیدار کنند.

اینکه رهبران کسب‌وکارها بخواهند گوش رئیس‌جمهور آینده را به خود جلب کنند، امری غیرعادی نیست. آنچه بایدن و دیگران را نگران کرده این است که بسیاری از حامیان بانفوذ ترامپ مالک پلتفرم‌های رسانه‌ای هم هستند و می‌توانند به افکار عمومی جهت دهند. 

الیگارشی چیست؟

همانند بسیاری از دسته‌بندی‌های آکادمیک و علمی که از قدیم تا امروز مورد استفاده قرار می‌گیرند، الیگارشی در ابتدا از سوی ارسطو، فیلسوف یونان باستان تعریف شد.  او استدلال کرد که مردم در سیاست «حیوانات سیاسی»، با ماهیت اجتماعی هستند که از نظر غریزی می‌خواهند در اجتماع زندگی کنند. او دولت‌های متفاوتی از جهان باستان را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که 6 نوع نظام سیاسی وجود دارد.

یک کشور می‌تواند با یک رهبر، گروه کوچکی از الیت‌ها یا از طریق مشارکت جمعی مردم اداره شود. اگر یک رهبر در مسیر بهره‌برداری‌های جمعی اقدام می‌کرد، این نظام‌ها به‌ترتیب پادشاهی، اشراف‌سالاری یا سازمان دولتی خطاب می‌شدند. اگر نظام سیاسی دچار فساد می‌شد و یک رهبر فقط برای پیشبرد منافع خود اقدام می‌کرد، برچسب آنها استبدادی، الیگارشی و دموکراسی بود. 

بنابراین برای ارسطو، الیگارشی شکل فاسدی از دولت است؛ زمانی که قدرت در دستان گروه کوچکی از الیت جامعه قرار داشت که به جای منافع مشترک منافع خود را پیش می‌بردند. 

طبق اصول ارسطو، دموکراسی هم نوع فاسدی از دولت است که در آن اکثریتی قدرت خود را برای سوءاستفاده از اقلیت‌ها به‌کار می‌گیرند. درحالی‌که امروز عبارت دموکراسی بازسازی شده و اغلب بار معنایی مثبت دارد در عین حال الیگارشی همچنان مفهوم منفی خود را حفظ کرده است.  زمانی که ایالات متحده به‌وجود آمد، پدران بنیانگذار به ارسطو، پلی‌بیوس، سیسرو و دیگر متفکران باستانی نگاه کردند تا بتوانند بهترین نوع قانون اساسی را وضع کنند. 

به‌گزارش کانورسیشن آنها با پیروی از سنت ارسطو تلاش کردند تا قانون اساسی ترکیبی را طراحی کنند که در آن نه یک نفر، نه چند نفر و نه عده کثیری نتوانند بر دیگران تسلط داشته باشند. رئیس‌جمهور قدرت بزرگ را در دست دارد. اما قدرت او از سوی کنگره و دستگاه قضایی تحت کنترل و نظارت قرار می‌گیرد که قدرت آنها نیز از سوی رسانه و درنهایت از طریق مردم در انتخابات‌های منظم و دوره‌ای کنترل می‌شود. 

الیگارشی‌های مدرن

در سیاست‌های مدرن، از عبارت الیگارش اغلب در مفهوم روسی آن به‌کار گرفته می‌شود. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، سرمایه‌گذاران فرصت‌طلب از خرید دارایی‌هایی مانند کمپانی‌های انرژی و نهادهای مالی، ثروت‌های عظیمی برای خود ساختند که در نتیجه، نفوذ سیاسی قابل‌توجهی را کسب کردند.

از زمانی که ولادیمیر پوتین در سال 2000 به ریاست‌جمهوری رسید، رهبری روسیه مستبدانه‌تر شده است. درحالی‌که همچنان طبقه الیگارشی حضور دارند اما قدرت آنها مهار شده است. آنها نمی‌توانند قدرت یا دیدگاه پوتین نسبت به کشور را به‌چالش بکشند. از سوی دیگر چین بااینکه ظاهراً کشوری کمونیستی است اما شاخص جینی این کشور در سال‌های اخیر (شاخص سنجش نابرابری اجتماعی) به حد انفجار رسیده؛ چون گروه کوچکی از الیت جامعه چین ثروت بسیاری کسب کرده‌اند.  باوجود تعهد رسمی دولت به اصول سوسیالیست‌ها، مینگ شیا، دانشمند سیاسی استدلال می‌کند که چین در حال گذار به الیگارشی مدرن است. 

الیگارشی یا دموکراسی؟

به‌رغم هشدار بایدن مبنی بر پتانسیل الیگارشی، دانشمندان سیاسی مارتین گیلنز و بنجامین پیج، در سال 2014 استدلال کردند که آمریکا هم‌اکنون به الیگارشی تبدیل شده است. 

آمریکا مشخصه‌های اساسی یک لیبرال دموکراسی (انتخابات منظم و منصفانه، آزادی بیان و رسانه مستقل) را دارد. اما گیلنز و پیج نگرانند که کسب و کارهای بزرگ و گروه‌های کوچکی از شهروندان ثروتمند، نفوذ نامتناسبی در سیاست پیدا کرده‌اند. 

در استرالیا همچنین می‌توان استدلال کرد که الیگارشی یا در حال ظهور است یا اتفاق افتاده است. استرالیا، ظرفیت اقتصادی و فهرست فزاینده‌ای از میلیاردرهایی مشابه روسیه دارد که نفوذشان در سیاست‌های دولت قابل توجه است. 

قدرت خانواده مرداک و امپراطوری رسانه‌ای آنها به‌خوبی مستند شده است. میلیاردرهای دیگری مانند جینا رین‌هارت، غول صنعت معدن و تجارت، اندرو فارست، تاجر شرکت معدن فلزات نیز وجود دارند و حتی کلایو پالمر مالک هولدینگ‌های زغال‌سنگ، نیکل و سنگ آهن تا جایی پیش رفت که حزب سیاسی خود را آغاز کرد.  هیچ شکی وجود ندارد که میلیاردرها در آمریکا و استرالیا قدرت و نفوذ فوق‌العاده‌ای دارند. اما این به‌خودی خود الیگارشی نمی‌سازد. 

در عبارات ارسطو، مشخصه تعریف الیگارشی این است که الیت حاکم آشکارا از موقعیت خود به‌جای منفعت رساندن به جامعه برای دستاوردهای شخصی خود استفاده می‌کنند.  این قضاوت اخلاقی است و زمانی که بسیاری از ابرثروتمندان مالک رسانه‌های خبری سنتی و پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی هستند که می‌توانند افکار عمومی را شکل دهند، امری دشوار است. 

با این حال هرگونه تغییری به‌سمت الیگارشی عامل هشداری برای تمام افرادی است که به سنت دیرینه دموکراتیک هم در آمریکا و استرالیا ارزش می‌دهند. 

الیگارشی مشغول به کار است

سناتور برنی سندرز یکی دیگر از سیاستمداران فعال و نگران آینده نظام سیاسی آمریکاست. او این نگرانی خود را پس از نفوذ ایلان ماسک بر مجلس نمایندگان بر سر تصویب بودجه دولت ابراز کرد. برنی سندرز در توئیتر خود نوشت: «آیا ما همچنان یک دموکراسی هستیم یا به الیگارشی و استبدادگرایی تبدیل شده‌ایم؟» سندرز اعتراض ماسک به نسخه‌ای از این لایحه را «الیگارشی مشغول به‌کار است» توصیف کرده بود. 

به گزارش نیوزویک، نگرانی‌ها درباره مسیر نظامی سیاسی آمریکا موضوع جدیدی نیست. در سال‌های اخیر برخی از مقامات از جمله جیمی کارتر ابراز کرده‌اند که حاکمیت به سمت الگویی پیش می‌رود که به نفع الیت‌های ثروتمند است. 

اخیراً برخی از دموکرات‌های مجلس نمایندگان آمریکا با سندرز هم‌نظر بوده‌اند مثل سامر لی، مکسول آلحاندرو فراست، جزمین کروکت و گری کانلی اقدامات ماسک را نشانه «الیگارشی» خواندند. 

ماسک از سوی دونالد ترامپ به‌عنوان یکی از رهبران دپارتمان تازه‌تاسیس وزارت کارآمدی دولت موسوم به دوج یا DOGE شده اما بسیاری از قانون‌گذاران دموکرات می‌گویند ماسک فراتر از آن است و به‌عنوان رهبر دوفاکتوی حزب جمهوری‌خواه عمل می‌کند. 

پس از شکست طرح تصویب بودجه و پیش‌گیری از تعطیلی دولت، برخی از قانون‌گذاران دموکرات حتی او را «رئیس‌جمهور ماسک» و «تصمیم‌گیرنده کل قوا» خطاب می‌کنند. ماسک و ترامپ حتی توافقی که مایک جانسون رئیس مجلس با دموکرات‌ها مذاکره کرده بود را نقش بر آب کردند. 

به جهان الیگارشی خوش آمدید

برنی سندرز در واکنش به توئیت‌های ایلان ماسک درباره مخالفت‌های او با لایحه افزایش بودجه در ویدئویی در کانال یوتیوب خود گفت ماسک به صراحت به جمهوری‌خواهان گفت که اگر به این لایحه رای دهید (که آنها رای داده بودند) او کیف پولش را برمی‌دارد و هر چقدر پول لازم باشد برای شکست آنها در انتخابات مقدماتی و بیرون کردن آنها از دفترشان خرج می‌کند.

سندرز می‌گوید: «ثروتمندترین فرد جهان که دست‌کم 277 میلیون دلار برای انتخاب دونالد ترامپ در کنگره‌ای با اکثریت جمهوری‌خواه حالا ادعای مالکیت کامل این حزب را دارد و می‌گوید آهای جمهوری‌خواهان، رای‌دهندگان را فراموش کنید، مسئولیت‌های قانون اساسی خود را فراموش کنید. اگر کاری که ایلان ماسک می‌خواهد را انجام ندهید، شما برکنار می‌شوید.» 

سندرز استدلال می‌کند که نامزدها به‌شدت به ثروتمندان وابسته‌اند. اگر سیاستمداران عادی بخواهند 20 میلیون یا 50 میلیون دلار حمایت مالی جلب کنند باید سراغ ثروتمندان بروند، به کلاب‌های خصوصی بروند که عضویت در آنها با دعوتنامه‌های خصوصی است و مهمانی‌های جلب حمایت مالی خود را در هتل‌های تجملاتی برگزار می‌کنند. سندرز می‌گوید: «موضوع اصلی سیستم فاسد شیوه جذب سرمایه است.»

به‌عبارت دیگر طبقه میلیونرها و میلیاردرها به‌طور فزاینده‌ای صاحب‌اختیار روند سیاسی و مالک سیاستمدارانی می‌شوند که برای جذب سرمایه سراغ آنها می‌روند. سندرز می‌گوید که نگرانی شدیدی دارد از اینکه آمریکا به‌سرعت از کشوری دموکراتیک، هر فرد یک رای، به شکل الیگارشی جامعه تبدیل می‌شود؛ جایی که میلیاردرها تعیین می‌کنند مقامات منتخب این کشور چه کسانی باشند. سندرز در گفت‌وگو با عذرا کلین می‌گوید پیش‌گیری از وقوع الیگارشی را باید با لغو قانون دیوان عالی درباره تامین بودجه کمپین‌ها و آزادی بیان تحت متمم اول قانون اساسی آمریکا که فاجعه‌بار است، آغاز کرد. به گفته سندرز آزادی بیان به معنای توانایی مردم برای خریدن انتخابات‌ها نیست. 

برنی سندرز همچنان تلاش می‌کند تا مردم را از وقوع الیگارشی آگاه کند. فرح استاکمن، عضو شورای دبیران نیویورک‌تایمز می‌نویسد جلسات استماع به‌ندرت به مسئله موجودیتی درباره ماهیت جامعه آمریکا می‌پردازند. اما در جلسه استماع اسکات بست، گزینه موردنظر ترامپ برای وزارت خزانه‌داری این اتفاق افتاد؛ زمانی که برنی سندرز، سناتور ورمانت تلاش کرد تا او بپذیرد که آمریکا به یک الیگارشی تبدیل شده، سوالی که سوژه مباحث عمومی شده است. 

سندر در این جلسه سوال کرد که آیا بست موافق است که تمرکز این میزان ثروت و قدرت سیاسی و رسانه‌ای در دستان سه نفر، ماسک، زاکربرگ و بزوس، خطری برای دموکراسی است یا نه. 

بست که خود میلیاردر و مدیر صندوق سرمایه است و تا پیش از این هیچ‌وقت در دولت خدمت نکرده همانطور که انتظار می‌رفت، پاسخ داد: «ماسک و دیگران ثروت خود را منصفانه و درستکارانه به‌دست آورده‌اند.» بایدن هم با برخی از میلیاردرها رفتار دوستانه‌ای داشته است. سندرز گفت: «فراموش کن که آنها ثروت خود را چگونه به‌دست آوردند. زمانی که افراد بسیار کمی، قدرت و ثروت بسیاری دارند، آیا به‌نظر شما این شکل الیگارشی از جامعه است؟» 

بست پاسخ داد که بستگی دارد مردم توانایی رشد داشته باشند یا نه، به این معنی که تحرکات اجتماعی، کشور را در برابر اثرات مخرب نابرابری شدید ایمن می‌کند. پاسخ او ممکن است برای دهه 1980 منطقی به‌نظر برسد اما درمورد نابرابری‌های امروز قابل درک نیست. سندرز با او مخالفت کرد اما رفت سراغ موضوع بعدی. او مدت زمان محدودی داشت و می‌خواست به مسائل دیگری بپردازد مانند افزایش حداقل حقوق و محدود کردن نرخ بهره کارت‌های اعتباری. 

استاکمن می‌گوید این حقیقت که زاکربرگ و بزوس مشتاق‌اند خود را به ترامپ بچسبانند که چه دوست داشته باشید و چه نداشته باشید از سوی رای‌دهندگان انتخاب شده، نشان می‌دهد که مردم عادی همچنان تاثیر مهمی دارند. اما این امر می‌تواند اشتباه باشد. شاید بزوس و زاکربرگ همچنان منتظر دعوتنامه‌ خود برای جشن میلیاردرهای ترامپ‌اند؛ جایی که آمریکا مانند غنائم جنگی تقسیم می‌شود. شاید ماسک، که زودتر از همه برای ترامپ سرمایه‌گذاری کرد، کسی باشد که این تقسیم‌بندی را برعهده بگیرد. شاید بست هم به او کمک کند. استاکمن می‌گوید: «نگرانم زمانی صحبت درباره الیگارشی را آغاز کنیم که خیلی دیر شده باشد.» 

این فقط آمریکایی‌ها نیستند که نگرانند. در 18 ژانویه، رویترز گزارش داد که سفیر آلمان در آمریکا، مرد سخت‌کوش موقری که اهل مبالغه نیست، به‌طور محرمانه به دولت برلین هشدار داد که در میان اقدامات مخل دولت دوم ترامپ «به تکنولوژی‌های بزرگ قدرت حاکمیتی مشترک داده خواهد شد.»‌

با وجود ترتیبات نشستن مراسم تحلیف، چنین ارزیابی‌هایی به‌نظر ناامیدکننده می‌آیند. به گزارش مجله اکونومیست آمریکا الیگارشی نیست و به سه دلیل احتمالاً هم به الیگارشی تبدیل نمی‌شود. اول، کنترل فرضی تکنوالیگارشی‌ها بر بخش بسیار کوچکی از اقتصاد گسترده و به‌شدت گوناگون است که بتوانند بر مسیر کلی آن تاثیر بگذارند؛ یکی از نگرانی‌های بزرگ پشت هشدارهایی مانند بایدن است.

با اینکه شرکت آمازون بزوس، متای زاکربرگ و تسلای ماسک یک‌دهم ارزش تمام سهام آمریکا را تشکیل می‌دهند، اما مشارکت اقتصادی آنها بسیار معتدل‌تر است. این مشارکت یا ارزش افزوده خالص با اضافه کردن سودهای شرکت قبل از مالیات‌های خالص و هزینه‌های سرمایه‌گذاری تا حقوق و مزایای کارمندان آنها محاسبه می‌شود. شرکت‌ها به‌ندرت صورتحساب کل دستمزدهای خود را گزارش می‌کنند اما اگر هزینه‌های فروش و  اداری عمومی با هزینه‌های تحقیق و توسعه ترکیب شود، ایده کلی را ارائه می‌دهد.

  به این درآمد قبل از بهره، مالیات، کاهش بها و استهلاک را اضافه کنید؛ آمازون، متا و تسلا 1/8 درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکایی‌ها را تشکیل می‌دهند. حتی اگر شرکت اپل و آلفابت را اضافه کنید که مدیران اجرایی آنها نیز در مراسم تحلیف حضور داشتند اما به‌جای مالکان-بنیانگذاران، ناظران استخدامی هستند و قطعاً غیرالیگارشی هستند، این رقم تنها به 3/1درصد افزایش می‌یابد.

روسیه که خانه الیگارش‌های اصیل است (در جهت غیر یونان باستان) این آمار بسیار بالاتر است. تحقیقی در سال 2004 در مجله چشم‌اندازهای اقتصادی نشان داد که 24 نفر از نجیب‌زادگان نزدیک به یک‌پنجم از کارکنان را استخدام کرده‌ و درآمد ناشی از 77درصد از فروش تولیدات کارخانجات و معدن‌کاری را کسب کرده‌اند که در آن زمان دوسوم کل تولیدات روسیه بود.

طبق یک تخمین، در مجارستان، نزدیکترین کشور غربی به الیگارشی واقعی، دوستان نزدیک به ویکتور اوربان، نخست‌وزیر دیکتاتور، ممکن است بر 20تا30درصد از اقتصاد نظارت داشته باشند. معیارهای دیگر روایت مشابهی تعریف می‌کنند. آمازون، متا و تسلا 9درصد سرمایه‌گذاری‌های تجاری 1500 شرکت از بزرگترین شرکت‌های آمریکا را تشکیل می‌دهد. در هند،  شرکت Reliance Industries متعلق به موکش آمبانی 16درصد است.

هزینه سرمایه‌ای این سه شرکت آمریکایی برابر با 0/4 درصد از تولید ناخالص داخلی است که در مقایسه با شرکت «نفت استاندارد» جان دی راک‌فلر در سال 1906 یک درصد بوده است.  تجربه راکفلر هم دلیل دیگری است که نگرانی الیگارشی شدن آمریکا را از بین می‌برد. توی تروی، نویسنده کتاب «قدرت و پول» درباره تاریخ سازگاری قدرتمندان آمریکا با فرمانده کل قوا می‌گوید، به‌رغم ثروت عظیم راکفلر، که در دوران اوج خود نسبت به ظرفیت اقتصادی آن زمان آمریکا دو برابر ثروت ماسک محسوب می‌شد، او تقلا می‌کرد که صدایش در راهروهای قدرت شنیده شود.

  رئیس‌جمهور جیمز گارفیلد نمی‌دانست نام خود را چگونه هجی کند. با اینکه ترامپ نسبت به پیشینیان خود در یک قرن پیش به‌وضوح با تجارت برخورد دوستانه‌تری دارد، به‌نظر نمی‌آید گرایش بسیار عمیقی نسبت به فناوری داشته باشد. او در سخنرانی مراسم تحلیف او کلمه «فناوری»  (در مقایسه با «طلای مایع») را یک بار هم بیان نکرد. علاوه بر آن، افکار عمومی همچنان در آمریکا مهم است و نمی‌توان آن را به‌آسانی علیه میلیاردرهای فناوری تغییر داد. بخش‌‌هایی از «آمریکا را دوباره باعظمت می‌کنیم» هم هم‌اکنون از آنها متنفرند. 

مهم‌تر از همه، برخلاف راکفلر که کنترل تقریباً کامل خود را بر ورودی‌های مهم اقتصادی در قالب محصولات نفتی پالایش شده گسترش داد، این میلیاردرها نمی‌توانند از اقتصاد آمریکا باج‌گیری کنند. اگر آمازونی نباشد؟ والمارت با کمال میل هر آنچه نیاز دارید را به شما می‌فروشد. اینستاگرام دسترسی را ممنوع کند؟ عالی شد، پس می‌توانید کتاب جذاب توی تروی را بخوانید. خودروی جدید می‌خواهید؟ به‌هر حال ممکن است این روزها تسلا گزینه اول شما نباشد.  حتی فضاپیماهای اسپیس‌ایکس ماسک هم ممکن است برای همیشه تنها رقیب بزرگ باقی نمانند با اینکه Rocket Lab، نزدیک‌ترین رقیب اسپیس ایکس و Blue Origin کمپانی بزوس بسیار عقب‌ترند. 

منافع غول‌های فناوری اغلب در درگیری است. بزوس و ماسک در فضا با یکدیگر رقابت می‌کنند. ماسک و زاکربرگ در پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی با یکدیگر رقیب‌اند. آمازون برگی از تبلیغات در فضای مجازی شرکت متا را به‌کار گرفته است. همه به‌سوی هوش مصنوعی حرکت می‌کنند. ترامپ از رؤسای‌جمهور پیشین معامله‌گرتر هست که خطر پارتی‌بازی و زد و بند را بیشتر می‌کند.

اما اقتصاد آمریکا از جمله صنعت فناوری غیرقابل مدیریت‌تر و داینامیک‌تر است تا به الیگارشی واقعی تبدیل شود، حالا هر چقدر هم که دیپلمات‌ها و رؤسای‌جمهور پیشین بگویند الیگارشی یک‌شبه رخ نمی‌دهد، دهه‌ها خط مشی سیاسی و سیاست در طیف‌های سیاسی به‌نفع شرکت‌های بزرگ و ثروتمندان ما را به اینجا می‌رساند.  به‌گزارش آکسفام، آمریکا در گذشته هم با الیگارشی مبارزه کرده است. سال 1948، ویلیام او داگلاس، قاضی دیوان عالی استدلال می‌کند «قدرت که اقتصاد را کنترل می‌کند باید در دستان نمایندگان منتخب مردم باشد، نه در دستان الیگارش‌های صنعتی.»  قدرت الیگارشی در نهایت ریشه در ثروت دارد.

قدرت الیگارش‌ها از تمرکز عظیم ثروت فراهم می‌شود. به گزارش آکسفام، برای شروع باید نگاه کنیم چه کسانی در اقتصاد آمریکا قدرت را در دست دارند. صنایع از فناوری، مواد غذایی و دارو فقط توسط چندین کمپانی متمرکز شده که قدرت بزرگی به تعدادی از صاحبان و مدیران اجرایی می‌دهد. تحقیقات آکسفام در سال 2024 نشان داد که ازمیان 10 شرکت بزرگ جهان، 7 شرکت یک میلیاردر یا مالک آن است یا سهام‌دار اصلی آن. 

پس رویکرد الکتورال چی؟ آیا مردم قدرت برابری در این سیستم ندارند؟ به گزارش آکسفام کاملاً نه. سال 2024، 10 خانوار میلیاردر در کل 1/9 میلیارد دلار در حمایت از نامزدهای ریاست‌جمهوری و کنگره آمریکا خرج کرده‌اند. ترامپ تا الان 13 میلیاردر را در کابینه پیشنهادی‌اش دارد که ثروت کل آنها بیش از 450 میلیارد دلار است. حتی بدون ماسک، ترامپ ثروتمندترین کابینه را دارد.

به گفته مجله فوربز، ثروت ترامپ به 6/8 میلیارد دلار می‌رسد. این تمرکز فوق‌العاده‌ای از ثروت در شهری است که قدرت همیشه مهم‌تر از پول بوده اما امروز بیش از همیشه با هم گره خورده است. ترامپ در کمپین خود به‌عنوان مدافع پوپولیست طبقه کارگر آمریکا نشان داد اما ثروتمندترین اهداکنندگان را در سمت‌های فرماندهی دولت قرار داده. این افراد بر صنایعی نظارت خواهند داشت که ثروت آنها را تامین کرده است.  دفتر ماسک قرار است در ساختمان اجرایی آیزنهاور مقابل کاخ سفید باشد. شریک او، ویوک راماسوامی، کارآفرین دارویی با ثروت خالص یک میلیارد دلار برنامه دارد که برای فرمانداری اوهایو در سال 2026 رقابت کند. 

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار