کارنامه بایدن/کارشناسان موسسه کوئینسی درباره عملکرد چهارساله بایدن در سیاست خارجی نظر میدهند
بایدن در حالی به قدرت رسید که بهخوبی میدانست داشتن قدرت در خارج از کشور مستلزم داشتن قدرت در داخل است. سیاست خوب نیاز به سیاستورزی خوب دارد. او ابتکار «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» را دنبال کرد که مستلزم ترکیبی از بازبینی استراتژیک و سرمایهگذاری داخلی بود و هدف آن مقاوم کردن آمریکاییهای شاغل و تقویت رقابت اقتصادی بود.
ریاستجمهوری جو بایدن دیروز به پایان رسید و بنابراین سیاست خارجی فاجعهبار او نیز به پایان رسید. درباره نحوه مدیریت بایدن در جنگهای اوکراین و غزه زیاد نوشته شده است؛ درحالیکه میدانیم چه تعداد از تصمیمات او تقریباً بداهه اتخاذ شده اما از برخی جهات، نتایج واقعی دیگر انتخابهایی که او در آن تأمل شده، برای مدتی ناشناخته خواهد ماند.
اگرچه همه ابعاد سیاست خارجی بایدن هم بد نبود. در طول 4 سال گذشته فراتر از درگیریهای فوق، اتفاقات زیادی در جهان رخ داده است. اندیشکده کوئینسی از کارشناسان خود خواسته است که فارغ از موضوعات مربوط به غزه و اوکراین، تصمیمات مهم سیاستخارجی بایدن را نام برده و دربارهاش توضیح دهند:
برندن باک پژوهشگر مؤسسه کاتو
مناقشهبرانگیزترین و البته بهترین تصمیم جو بایدن در سیاست خارجی، حفظ تصمیم سلف خود برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود. هرچند کاملاً واضح است که در پیشبینی و در نتیجه آمادهسازی خروج از افغانستان اشتباهات زیادی رخ داد، اما تصمیم بایدن برای عقبنشینی از افغانستان یک پایان ضروری برای یک جنگ 20 ساله بود. اگر بایدن میخواست مسیر خود را در خصوص افغانستان تغییر دهد، مسلماً از حمایت نهادهای مختلف در آمریکا برخوردار میشد. در عوض، او به موقعیت دوحزبی و مردمی پایبند ماند. این اقدام، جسارت میخواست و قابل ستایش است.
دن دیپتریس مقالهنویس شیکاگو تریبون
یکی از گیجکنندهترین و بیفایده ترین ابتکارات دیپلماتیک بایدن، اجلاس سران برای دموکراسی بود. درحالیکه این پروژه بزرگ به گونهای طراحی شده بود که نتیجه چارچوب سیاست خارجی گستردهتر دولت به نام «دموکراسی در مقابل استبداد» باشد، اما نتوانست تغییری اساسی ایجاد کند و نشان داد که واشنگتن چقدر ریاکارانه در این موضوعات عمل میکند. این اجلاس واقعاً اهداف روشنی نداشتند و صرفاً محدود به گفتوگوهایی شد که هدفشان موعظه کردن است. در سطح عملی، از همان ابتدا «نیازی به اجرای چنین پروژهای نیست» زیر سوال بود.
به هر حال، ایالات متحده روابط دیپلماتیک و امنیتی نسبتاً قوی با برخی از کشورهای به شدت سرکوبگر (مثل عربستان سعودی، مصر و رواندا و چند کشور دیگر) دارد. بنابراین اگر بایدن امید داشت که شگفتیهای کثرتگرایی سیاسی را به نمایش بگذارد، باید گفت که امروز هیچ کسی آن نشست را به یاد نمیآورد. اما واقعیت این است که همان رئیسجمهور کره جنوبی که مشتاقانه میزبان اجلاس سران 2024 بود، اکنون دستگیر شده و به شورش متهم شده است و البته این پایان مناسبی برای یک اقدام نمایشی دیپلماتیک بیمعنی است.
بن فریدمن مدیر سیاستگذاری در بنیاد Defense Priorities
بایدن اصرار داشت که ایالات متحده یک مبارزه جهانی در نبرد کشورهای دموکراتیک علیه کشورهای خودکامه را رهبری میکند. در سطحی از صحبتهای استاندارد ریاستجمهوری درباره نظم بینالمللی لیبرال و حقوق بشر، زمانی که دولت بایدن با اشتیاق به حمایت مالی از اسرائیل در غزه پرداخت، این موضوع ریاکارانه شد. اما مشکل بدتر از ریا بود. به نظر میرسید که دولت آمریکا به هذلگویی افتاده بود. دولت بایدن با کنار گذاشتن رقابت نظامی با چین، گسترش زنجیرهای حمایت از اوکراین، و رها کردن روابط با ایران در تنگناهای پس از توافق با ایران، به نظر میرسید تعداد مخالفانش را به حداکثر رساند و آنها را علیه ایالات متحده، متحد کرد.
جولیا گلدهیل همکار پژوهشی مرکز استیمسون
پرزیدنت بایدن در پیشبرد سیاست خارجی برای طبقه متوسط به طرز بدی شکست خورد. بایدن مانند جنگطلبان لیبرال قبل از خود، منابع ارزشمند ملی را در جنگ هدر داد. در واقع، درخواستهای او برای هزینههای امنیت ملی در طول چهار سال ریاستجمهوریاش ۱۹ درصد افزایش یافت. با این حال، بایدن در سخنرانی خداحافظی خود نسبت به «پیامدهای خطرناک» یک الیگارشی «در حال شکلگیری در آمریکا» هشدار داد. زنگهای هشدار او پس از چهار سال هزینههای نظامی بیبندوبار، که کنترل الیگارشیها را بر سیاست خارجی ایالات متحده تقویت کرده است، چیزی جز ادعاهای توخالی نیست. در نتیجه، بایدن معضلات امنیتی را تشدید کرده و خطر درگیری قدرتهای بزرگ را افزایش داده و چشمانداز صلح را تهدید کرده است. جهان پس از خروج بایدن از کاخ سفید از عواقب چنین سیاستی رنج خواهد برد.
دن گرازیر عضو ارشد مرکز استیمسون
ریاستجمهوری جو بایدن بهعنوان دورهای پرآشوب که با عقبنشینی آشفتهوار آمریکا از افغانستان و جنگها در اوکراین و خاورمیانه نمود مییابد در خاطرهها خواهد ماند. با این حال، یک نقطه از کره زمین تا حد زیادی توجه نشده است. برای سالها، مردم آمریکا تقریباً هر روز هشدارهایی درباره تهدید نظامی وجودی ناشی از چین را میشنوند. شبح تهاجم چین به تایوان به توجیه اصلی اختصاصدادن بزرگترین بودجه دفاعی زمان صلح در تاریخ آمریکا تبدیل شده است.
هزینههای بیسابقه برای تعداد زیادی از برنامههای تسلیحاتی شکستخورده مانند ساخت ناوگان رزمی دریایی، F-35، برنامه سنتینل و چندین برنامه دیگر هدر رفته است. دولت بایدن با وجود شواهد فزاینده مبنی بر اینکه چین دیگر آن غول بزرگی نیست که واشنگتن ادعا میکند، کار چندانی برای کاهشدادن شدت این لفاظیها انجام نداد. طبق گزارش بانک جهانی، اقتصاد چین از نقطه اوج خود به میزان قابل توجهی کُند شده و جمعیت این کشور رو به کاهش است. این عوامل همراه با یک بحران بدهی در حال افزایش، رهبران چین را از شروع یک ماجراجویی نظامی پرهزینه منصرف خواهد کرد. دولت بایدن باید استراتژی چینی خود را با توجه به این تحولات تعدیل میکرد.
جنیفر کاوانا همکار ارشد مرکز Defense Priorities
جو بایدن بهعنوان رئیسجمهور، «ابهام استراتژیک» را که ایالاتمتحده به طور سنتی در قبال تایوان حفظ میکرد، با اعلام اینکه نیروهایی را برای دفاع از تایوان خواهد فرستاد، از بین برد. این تعهد تایوان را به مرکز استراتژی نظامی ایالات متحده در آسیا تبدیل کرد و تنشها با چین را افزایش داد و پکن را وادار کرد تا فعالیت نظامی خود را در نزدیکی تایوان افزایش دهد.
بدتر از آن، تضمینهای بایدن یه تایوان اهمیت استراتژیک و اقتصادی این جزیره را برای ایالات متحده بیش از حد بالا برد، درحالیکه هزینههای مخربی که چنین درگیریای به همراه خواهد داشت دستکم گرفته شده؛ حتی اگر ایالات متحده به عنوان برنده ظاهر شود که البته این هم نتیجهای است که تضمینشده نیست. بایدن خطر جنگ در تنگه تایوان را افزایش داد و موقعیت ایالات متحده در منطقه نسبت به زمان ورودش را تضعیف کرد.
چارلز کوپچان استاد روابط بینالملل دانشگاه جورج تاون
بایدن در حالی به قدرت رسید که بهخوبی میدانست داشتن قدرت در خارج از کشور مستلزم داشتن قدرت در داخل است. سیاست خوب نیاز به سیاستورزی خوب دارد. او ابتکار «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» را دنبال کرد که مستلزم ترکیبی از بازبینی استراتژیک و سرمایهگذاری داخلی بود و هدف آن مقاوم کردن آمریکاییهای شاغل و تقویت رقابت اقتصادی بود. بازسازی مرکز سیاسی کشور، نقطه شروعی برای یک دولت باثبات و هدفمند است. متأسفانه، بایدن نتوانست کار را به پایان برساند و این یکی از دلایل بازگشت ترامپ به قدرت است.
لورا لومپ مدیر عامل موسسه کوئینسی
تصمیم پرزیدنت بایدن در آوریل 2021 برای پایان دادن به جنگ ایالات متحده در افغانستان نقطه اوج سیاست خارجی دولت او بود. شجاعت زیادی لازم بود تا از این خرد متعارف در واشنگتن که میگوید «جنگ میتواند و باید در سطوح فعلی خود ادامه یابد»، عبور کند. او میدانست که اگر دولتش مسیر توافقی که دولت ترامپ برسرش مذاکره کرده بود را در پیش نگیرد، طالبان در همان ماه اول بار دیگر حمله به سربازان و پیمانکاران آمریکایی را آغاز خواهد کرد و باز هم ایالات متحده مجبور به اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان شده و در جنگی که در آنها پیروزی به دست نخواهد آمد، غرق خواهد شد.
وی در سخنرانی اعلام تصمیم خود گفت: «من اکنون چهارمین رئیسجمهور ایالات متحده هستم که مسئولیت حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را برعهده دارد؛ دو جمهوریخواه، دو دموکرات. من این مسئولیت را به پنجمی واگذار نمیکنم.» به نظر میرسید که او در آن لحظه دریافته بود که شروع یک جنگ بسیار آسانتر از پایان دادن به آن است.
سومانترا مایترا از موسسه American Conservative
تصمیم بینظیر بایدن در سیاست خارجی این بود که توافق خروج از افغانستان را دنبال کرد. او در این خصوص سزاوار ستایش است. سیاستمداران، سیاستها را اجرا خواهند کرد اما مسئولیت فاجعه خروج از افغانستان نه برعهده تیم مذاکرهکننده ترامپ است و نه شخص بایدن. زیرا مسئولیت بر عهده نیروهای نظامی بود که بیش از سه سال پیش از آن از خروج اطلاع داشتند اما روند خروج را به کندی پیش بردند.
با این امید که در نهایت این تصمیم لغو شود. بایدن همچنین غریزه توازن قوا در جنگ سرد را برای اجتناب از درگیری مستقیم با یک قدرت هستهای نظیر روسیه حفظ کرده بود. اما متاسفانه او هیچ کنترلی بر کابینه جنگطلب و فرماندهان نظامی خود نداشت. ایرادات او بیش از آن است که بتوان توضیح داد؛ از جمله ویرانی در غزه و تسلیم شدن در برابر زیادهخواهی اروپا در اوکراین به قیمت از دست دادن کنترل در سیاست داخلی.
الدار ممدوف کارشناس سیاستخارجی مستقر در بروکسل
خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان یکی از تصمیمات مهم سیاست خارجی بود که دولت بایدن به درستی آن را اتخاذ کرد. درحالیکه اجرای تصمیم مملو از عیب و نقص بود، اما خود تصمیم از نظر استراتژیک درست بود. بیست سال حضور نظامی آمریکا و هزینه 2/3 تریلیون دلاری در افغانستان و پاکستان از سال 2001 تاکنون نتوانست جامعه افغانستان را در راستای خطوط لیبرال و طرفدار غرب تغییر دهد. طالبان، هرچند عملکردشان تاسفبار بود اما ثابت کرد که قدرت خود را حفظ میکنند، درحالیکه دولت طرفدار غرب در کابل اغلب ناتوان و فاسد بود. منافع اصلی ایالات متحده در افغانستان جلوگیری از تبدیل مجدد این کشور به یک پایگاه تروریستی است که ایالات متحده را تهدید میکند، اما امروز تهدید اصلی تروریستی ناشی از افغانستان، طالبان نیست، بلکه ناشی از دولت اسلامی است که طالبان متعهد به مبارزه با آن است.
ای جی مانوزی دستیار برنامهریزی، انجمن کوئینسی آدامز
حذف کوبا از فهرست کشورهای حامی تروریسم برای تسهیل آزادی 553 زندانی سیاسی، هرچند قدمی ناچیز و بسیار دیرهنگام است، اما یک اتفاق مثبت است. شش دهه جنگ اقتصادی نتوانست دموکراسی را در کوبا به ارمغان بیاورد؛ درحالیکه زندگی روزمره کوباییها را سختتر و کوتاهتر کرد. درحالیکه تصمیم دولت مبنی بر اینکه هاوانا حامی تروریسم بینالمللی نیست صحیح است، اما دولت آمریکا باید به دلیل به تاخیر انداختن این تصمیم، آنهم برای چندین سال، مورد مؤاخذه قرار بگیرد. با توجه به اینکه دولت آتی آمریکا فهرستبندی خود را در خصوص تروریسم خواهد داشت و تحریمهای گستردهتر علیه کوبا دست نخورده است، بعید است که بانکها دستورالعمل تحریمهای کوبا را تغییر دهند.
راجان منون استاد بازنشسته کالج نیویورک
فارغ از حمایت بیقید و شرط بایدن از اسرائیل در جنگ غزه که با پاسخ به شدت نامتناسب به حمله حماس در 7 اکتبر 2023 شعلهور شد، او همچنان درحالیکه اسرائیل هزاران فلسطینی را در کرانه باختری از سرزمینهایشان بیرون میکند، سکوت کرده است. این اقدام اسرائیل در واقع راهحل دوکشوری را که قبلاً از پشتیبانی دولت بایدن برخوردار بود از بین میبرد، در نتیجه باید گفت که بایدن از استراتژی اسرائیل برای «چمنزنی» حمایت میکند. بایدن هیچ تلاش برای کنار زدن منبع اصلی درگیری بین اسرائیل و فلسطینیها که همان «اشغالگری» اسرائیل است، نکرد.
آرتا معینی مدیرعامل موسسه صلح و دیپلماسی
ناکامی دولت بایدن در درک داینامیکهای امنیتی در حال تحول در غرب آسیا و پیشبینی توازن جدید قدرت در آن منطقه نشاندهنده یک خطای استراتژیک مهم است. ظهور ترکیه جسور با گفتمان نئوعثمانی، در کنار ناتوانی واشنگتن در استفاده از اهرمهای در حال ظهور در قبال ایران و عربستان سعودی، فرصتهای کلیدی برای ایجاد ساختار امنیتی باثبات در خاورمیانه را هدر داده است. درحالیکه احتمال وقوع جنگ سرد بین اسرائیل و ترکیه وجود دارد، قاطعیت و حمایت آنکارا از گروه اسلامگرای اخوانالمسلمین، تهران و ریاض را نگران کردهاست.
با این حال واشنگتن از این نگرانی مشترک برای ایجاد چارچوبی تثبیتکننده که میتواند بازیگران کلیدی منطقه را گرد هم آورد، استفاده نکرده است. با توجه به تصمیم گیجکننده بایدن برای حفظ نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق در طول دوره تصدی خود، آنها را در منطقهای آسیبپذیر میکند که مطمئناً حداقل در آینده در دیدرس، خشونت و بیثباتی بیشتری را تجربه خواهد کرد.
کریس پربل عضو ارشد مرکز استیمسون
پایان دادن به جنگ ایالات متحده در افغانستان تصمیم مهمی بود. با وجود تمرکز روی پیامدهای تصمیم بایدن، از جمله فروپاشی سریع دولت اشرف غنی و بازگشت طالبان به قدرت، هیچکس دلیل قانعکنندهای مبنی بر اینکه ادامه حضور در افغانستان، به منافع ایالات متحده خدمت میکند یا خیر، ارائه نکرده است. خروج نیروها اولین گام اساسی برای آزمایش این ادعا بود که ایالات متحده دولتی را در کابل ایجاد کرده که میتواند به تنهایی روی پای خودش بایستد. نادرستی این ادعاها ثابت شده است. کسانی که این سیاست را بنا کردند هنوز پاسخگو نیستند. اما حالا وقت پاسخگویی آنهاست.
سام رتنر مدیر سیاست، پیروزی بدون جنگ
جنبهای از سیاست بایدن که توجهی که شایسته آن بود را دریافت نکرد، اما در سالهای آینده بازتاب منفی خواهد داشت، سابقه وحشتناک رئیسجمهور در کنترل تسلیحات هستهای است. طرفداران کنترل تسلیحات در سال 2020 خوشبین بودند و انتظار داشتند که بایدن به تعهدات خود برای برداشتن گامهای عقلانی مانند ورود مجدد به توافق هستهای ایران و از بین بردن برنامه SLCM-N، موشک کروز هستهای مخصوص زیردریایی عمل کند. آنها همچنین امیدوار بودند که او چالش حیاتی ایجاد یک رابطه مبتنی کنترل تسلیحات هستهای بین ایالات متحده و چین را جدی بگیرد.
در عوض، بایدن به طور کامل توافق ایران و SLCM-N را در میان برنامههای دیگر مورد بازنگری قرار داد و نتوانست دوباره این توافق را احیا کند و در نهایت هزینههای SLCM-N بیشتری را تأیید کرد. در مورد چین، دولت او شروع به تماس با دولت چین در مورد کنترل تسلیحات کرد و سپس، با ظهور اولین نشانههای جدی حصول توافق، بر تهدید گسترش زرادخانه هستهای ایالات متحده در صورتی که دولت چین به تولید هستهای خود ادامه دهد متمرکز شد. مسابقه تسلیحات هستهای با چین هم خطرناک است و هم نتیجهای جز شکست نخواهد داشت. اما بایدن بدون اینکه تیمش هیچ جایگزین جدی برای این سیاست پیشنهاد کرده باشد، دورهاش را به پایان میبرد.
آنل شلین عضو ارشد مؤسسه کوئینسی
لغو دستور ترامپ درباره تعیین حوثیها به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی برای کمک به جلوگیری از یک بحران انسانی بدتر در یمن بسیار مهم بود اما متأسفانه، دولت بایدن سیاستهای دوران اوباما و ترامپ مبنی بر حمایت از کمپین وحشیانه عربستان سعودی برای بمباران و گرسنگی دادن به بخش تحت کنترل حوثیها از خاک یمن را که 80 درصد جمعیت آن در آن زندگی میکنند، حفظ کرد.
تنها پس از اینکه حوثیها نشان دادند که موشکهایشان میتوانند برنامههای اقتصادی بنسلمان را تهدید کنند، ولیعهد در نهایت با آتشبس موافقت کرد. آتشبسی که تقریباً به مدت سه سال برقرار است. از قضا، پس از آنکه حوثیها محاصره بندر ایلات اسرائیل را آغاز کردند، ایالات متحده به طور ناگهانی اقدامات آنها را غیرقابل تحمل ارزیابی کرد و این امر باعث نارضایتی سعودیها و اماراتیها شد که از پیوستن به عملیات «نگهبان رفاه» به رهبری ایالات متحده خودداری کردند. بایدن در نهایت در ژانویه 2024 حوثیها را به عنوان یک «گروه تروریستی» نامید.
سارنگ شیدور مدیر برنامه جنوب جهانی موسسه کوئینسی
بایدن از طریق تعمیق روابط نظامی ایالات متحده با فیلیپین و گسترش سایتهای نظامی آمریکا در این کشور مجمع الجزایری که تا حدی توسط فعالیتهای نظامی چینیها تهدید میشود، موجب گسترش رقابت قدرتهای بزرگ در منطقه حیاتی و فعال آسیای جنوب شرقی شده است.
سینا طوسی عضو ارشد غیرمقیم مرکز سیاست بینالملل
یکی از مهمترین شکستهای بایدن در سیاست خارجی، رویکرد او نسبت به ایران بوده است. بهرغم شعارهای مبارزات انتخاباتی مبنی بر بازگشت به توافق هستهای ایران، دولت او پس از روی کار آمدن، سیگنالهای اشتباهی ارسال کرد. تیم بایدن به جای رویکرد مستقیم «گام به گام»، برای دریافت امتیازات بیشتر از ایران اصرار کرد و همین سیاست موجب کاهش اعتماد و توقف پیشرفت در مذاکرات شد. این اشتباه محاسباتی با شکست دولت بایدن در جلوگیری از خرابکاری اسرائیل در تاسیسات هستهای ایران در سال 2021 تشدید شد و دیپلماسی را بیشتر از مسیر خارج کرد.
در نتیجه، زمانی که حسن روحانی، رئیسجمهور میانهرو ایران، ریاستجمهوری را ترک کرد و ابراهیم رئیسی کارش را آغاز کرد، مذاکرات به جایی نرسید. طی سه سال بعد از آن، بایدن به اجرای تحریمهای «فشار حداکثری» دوره ترامپ ادامه داد و نتوانست تنشها را کاهش دهد. برنامه هستهای ایران به طور چشمگیری گسترش یافت و زمان گریز هستهای آن کاهش یافت. در همین حال، تهران حمایت خود را از متحدان منطقهای مانند حماس و حزبالله را دوچندان کرد و بیثباتی عمیقتر شد. دولت بایدن با نادیده گرفتن دیپلماسی و معافیت اسرائیل از مجازات، منطقه و منافع ایالات متحده را آسیبپذیر میکند و منابع ایالات متحده را از اولویتهای فوری در داخل و سایر نقاط خارج از کشور دور میکند.
مایکل سوین همکار ارشد برنامه آسیای شرقی موسسه کوئینسی
دولت بایدن مطمئناً سیاست چین واحد را فرسایش داده و پیامهای متفاوتی در رابطه با موضع ایالات متحده در قبال دفاع از تایوان ارسال کرده است. بایدن چندین بار اعلام کرده است که در صورت حمله چین به تایوان، ایالات متحده برای دفاع از این جزیره مداخله نظامی خواهد کرد. این موضع بخشی از ساختار سیاست ایالات متحده نیست. علاوه بر این، دولت بایدن به یک مقام ارشد وزارت دفاع ایالات متحده اجازه داده است که بیش از یک بار اعلام کند که تایوان یک مکان استراتژیک حیاتی برای موقعیت دفاعی ایالات متحده در آسیا است.
این هم دوباره موضعی است که با سیاست دیرینه ایالات متحده مطابقت ندارد. فراتر از این، مقامات ایالات متحده اظهارات خود را در مورد حمایت ایالات متحده از هرگونه نتیجه در مناقشه چین و تایوان تا زمانی که بهطور مسالمتآمیز و بدون اجبار و با رضایت مردم تایوان به نتیجه برسد، متوقف کردهاند. این موضع، که باز هم موضعی طولانیمدت بود، به وضوح نشان داد که واشنگتن دیگر از اتحاد مسالمتآمیز چین و تایوان حمایت نخواهد کرد.