| کد مطلب: ۳۰۱۹۶

سقوط رژیم اسد ضربه‌ای به چین نمی‌زند

اگر در یک دهه گذشته اخبار مربوط به چین در خاورمیانه را دنبال کرده باشید، لزومی ندارد بیش از حد به سوریه فکر کنید.

سقوط رژیم اسد ضربه‌ای به چین نمی‌زند

اگر در یک دهه گذشته اخبار مربوط به چین در خاورمیانه را دنبال کرده باشید، لزومی ندارد بیش از حد به سوریه فکر کنید. به‌رغم اظهارنظرها مبنی بر اینکه سقوط بشار اسد رهبر سوریه به‌معنای از دست رفتن یکی از شرکای مهم پکن است، این دو کشور تعاملات معنادار بسیار کمی داشته‌اند. حقیقت این است که رخدادهای سوریه، فضای استراتژیک چین را بازسازی می‌کند اما در سطح تعاملات دوطرفه احتمالاً تغییر بسیار کمی رخ خواهد داد.

  آشکارترین دلیل برای فرض اهمیت سوریه برای پکن، استفاده چین از حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل در مواقع مهمی در جنگ داخلی سوریه بود تا مانع رژیم سقوط اسد شود. چین تاکنون 8 بار قطعنامه‌های شورای امنیت علیه جنگ داخلی سوریه را وتو کرده است. این کشور در کل 16 بار از حق وتوی خود استفاده کرده و اینکه نیمی از این آراء برای پیش‌گیری از سقوط اسد بوده این مفهوم را ایجاد کرده که دولت اسد برای چین اهمیت دارد. 

اما در این مورد، حمایت چین از رژیم اسد احتمالاً بیشتر به تهدیدهای احتمالی مربوط می‌شد تا هرگونه قرابت و نزدیکی به خاندان اسد. زمانی که بهار عربی آغاز شد، چین با حجم بزرگی از ناآرامی‌های داخلی روبه‌رو بود. شرایط در تبت و شین‌جیانگ برای حزب کمونیست چین تحمل‌ناپذیر شده بود و واکنش‌های گسترده‌ای علیه فساد به‌راه افتاده بود. در سال 2010 به‌طور میانگین روزانه 500 حادثه عظیم رخ می‌داد. وقوع انقلاب‌ها در جهان عرب آسیب‌پذیری را در میان رهبری حزب کمونیست چین افزایش داده بود. 

جنگ داخلی سوریه واکنش پکن به بهار عربی را پیچیده‌تر کرد. هزاران نفر از اویغورها، اقلیت مسلمان ترک‌زبان در غرب چین (اکثراً از شین‌جیانگ) به سوریه رفتند تا در کنار القاعده علیه دولت سوریه مبارزه کنند. برای حزب کمونیست چین، چشم‌انداز شورشیانی که در سوریه مبارزه می‌کردند و سپس به‌خانه برمی‌گشتند به‌ویژه مشکل‌زا بوده است. یکی از مبارزان اویغور سال 2017 در مقاله‌ای در آسوشیتدپرس گفت:«برای ما مهم نبود که مبارزه چگونه پیش می‌رفت یا اسد چه کسی بود. ما فقط می‌خواستیم استفاده از تسلیحات را یاد بگیریم و دوباره به چین برگردیم.» بنابراین شکست دولت سوریه می‌توانست عواقب جدی را برای پکن داشته باشد. 

دلیل دیگر اهمیت نجات اسد برای چین، افزایش تعاملات دوجانبه چین و سوریه بود. در ژانویه 2022، اسد اعلام کرد که سوریه به «ابتکار کمربند و جاده» پیوسته است. این امری طبیعی به‌نظر می‌آمد. سوریه پس از یک دهه جنگ برای احیای زیرساخت‌های خود به ابتکار کمربند و جاده نیاز داشت. با این حال، این فرض که سازمان‌های چینی تمایل داشتند در پروژه‌های بدون سود در مکان‌هایی که تهدیدها و خطرات بسیاری وجود داشت، بازتابی از واقعیت نیست.

در حقیقت چین از سال 2010 هیچ‌گونه قرارداد یا سرمایه‌گذاری در سوریه انجام نداده است. حتی می‌توان به تجارت بسیار کم میان دو کشور هم اشاره کرد. در 15 سال گذشته اوج تجارت سوریه و چین در سال 2011 اتفاق افتاد که فقط 541 میلیون دلار ارزش داشت. شرکت‌های چینی هیچ کمبودی از نظر بازارهای جذاب در خاورمیانه نداشتند و سوریه مدت‌هاست که در میان این کشورها وجود ندارد. 

با این حال، اسد در سپتامبر 2023 به چین سفر کرد تا در بازی‌های آسیایی شرکت کند و در عین حال توافقنامه همکاری استراتژیک چین و سوریه را هم امضا کند. اما همکاری استراتژیک مکانیسمی است که چین استفاده می‌کند تا بر منافع مشترک متمرکز شود و هیچ تعهدی به‌جز همکاری بر سر مشکلات بی‌دردسر ایجاد نمی‌کرد. 

روابط چین و سوریه از آنچه در سر خط خبرها آمده اهمیت کمتری دارد. اما سقوط رژیم اسد برای پکن دردسرساز است چون دو شریک مهم چین، ایران و روسیه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. سقوط اسد بر حضور چین در خاورمیانه نیز تاثیری نخواهد گذاشت. چین در وهله اول یک بازوی اقتصادی در خاورمیانه است و روابط این کشور با کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس و مصر قطب‌های اصلی سیاست منطقه‌ای او به‌شمار می‌روند؛ روابطی که تحت تاثیر رخدادهای سوریه قرار نخواهند گرفت.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
سرمقاله