چگونه بزرگترین تولیدکنندگان سلاح در بالکان غربی، ضمن حفظ روابط خوب با روسیه به اوکراین کمک میکنند؟
اقتصاد نظامی بالکان در سایه جنگ اوکراین
رویکرد روسیه در راستای یافتن راههای کمهزینه برای اعمال نفود در بالکان، تلاش برای کُندکردن ادغام بالکان در نهادهای غربی و همچنین تعمیق روابط خود با صربستان و گروههای صرب در دیگر کشورهای منطقه است. این کشور برای کُند کردن ادغام کشورهای بالکان در نهادهای غربی، در پی دامن زدن به اختلافات منطقهای و تشدید تنش بین جوامع قومی و مذهبی است.
دهه ۱۹۹۰ میلادی، زمانی که با فروپاشی یوگسلاوی تنش و بیثباتی منطقه بالکان را فرا گرفت، این گروههای شبهنظامی و تروریستها بودند که از فرصت بهوجودآمده استفاده کرده و به تسلیحات و مهمات ساخت کارخانههای صنایع نظامی در این منطقه دسترسی پیدا کردند؛ حالا اما سه دهه بعد از این تحولات، نوبت دولتهای غربی فرا رسیده و آنها هستند که از فعالیت کارخانههای ساخت سلاح و مهمات در بالکان سود میبرند.
آمارهای اقتصادی نشان میدهد کارخانههای ساخت سلاح و مهمات در غرب بالکان با رشد ناگهانی و قابل توجهی طی سالهای اخیر مواجه بودهاند. بهعنوان نمونه، صادرات تسلیحات صربستان در مقایسه با سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۴ برابر شده است و این کشور از زمان آغاز حمله نظامی تمامعیار روسیه به اوکراین، ۸۹۰ میلیون دلار تسلیحات به اوکراین صادر کرده است. بوسنی دیگر کشور منطقه بالکان در ۴ ماه نخست سال ۲۰۲۴ شاهد رشد دوبرابری صادرات خود در مقایسه با بازه زمانی مشابه در سال گذشته بود. جاسمین موجانوویچ، تحلیلگر اندیشکده نیولاین در این باره مینویسد: «کارخانههای ساخت سلاح و مهمات در بالکان همانند ساعت کار میکنند تا پاسخگوی نیازهای مشتریان دست به نقد باشند.»
توسعه و تجهیز کارخانهها و صنایع نظامی در بالکان به دوران جنگ سرد بازمیگردد. در آن زمان، یوگسلاوی به دلیل نگرانیهای امنیتی زیاد تلاش میکرد تا همواره ارتش خود را آماده نگه دارد و از همین رو برای پشتیبانی از ارتش بزرگ خود به صنایع نظامی قوی و فعال احتیاج داشت. این میراث باارزش پس از فروپاشی یوگسلاوی در اختیار بوسنی و صربستان قرار گرفت و آنها اکنون مجموعاً ۹۰ درصد از سهم صادرات نظامی منطقه بالکان غربی را به خود اختصاص دادهاند.
توان تولید بالای صنایع نظامی این کشورها در کنار استاندارد بالا و قیمت مقرونبهصرفه در مقایسه با نمونههای غربی، بالکان غربی را به یک منبع تأمین تجهیزات و مهمات جذاب برای اوکراین و متحدان غربیاش تبدیل کرده است.
دور زدن قوانین داخلی محدودکننده
با توجه به پیچیدگیهای سیاست در منطقه بالکان و نزدیکی سیاستمداران این منطقه به مسکو، تداوم روند ارسال مهمات از سوی این کشورها به اوکراین موضوعی جالب توجه به نظر میرسد اما روشن است که هیچکدام از آنها نمیخواهند فرصت رشد اقتصادی ناشی از جنگ را از دست بدهند.
هم در بوسنی و هم در صربستان قوانینی وجود دارد که ارسال تسلیحات را به مناطق جنگی منع میکند. با این حال، هر دو این کشورها با همکاری کشورهای ثالث راههایی برای دور زدن این قوانین پیدا کردهاند. بوسنی گلولههای خود را ابتدا به ایالات متحده میفروشد و واشنگتن سیستمی برای انتقال این تسلیحات به اوکراین طراحی کرده است.
صربستان نیز که بهرغم فشارهای اتحادیه اروپا حاضر به تحریم روسیه نشد، هزاران گلوله توپ را از طریق جمهوری چک، ترکیه و برخی از شرکتهای اروپایی واسطه به اوکراین ارسال کرده است. برخی کشورهای منطقه بالکان هم که عضو ناتو هستند، از جمله کرواسی، آلبانی، مقدونیه شمالی و مونتهنگرو علاوه بر ارسال تسلیحات انبارشده از زمان اتحاد جماهیر شوروی به اوکراین، تلاش کردهاند تا با سرمایهگذاری توان تولید خود را افزایش دهند.
گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد کرواسی میکوشد با تعمیر و بهینهسازی تانکهای M-84 (نسخه تولید یوگسلاوی تانک T-72 روسی( این تانکها را برای ارسال به اوکراین آماده کند.
علاوه بر بوسنی و صربستان، سایر تولیدکنندههای ادوات نظامی در منطقه نظیر آلبانی، مونتهنگرو و مقدونیه شمالی نیز به شدت در زمینه تولید و صادرات تسلیحات و مهمات به اوکراین فعال هستند.
مقدونیه شمالی ۳۰ تانک T-72 باقیمانده از دوره اتحاد جماهیر شوروی را در کنار هزاران گلوله توپ ۱۲۲ میلیمتری، ۱۲ بالگرد تهاجمی Mi-24، ۴ جنگنده SU-25 و حجم زیادی از گلولههای توپ ۳۰ میلیمتری را برای اوکراین ارسال کرده است.
مونتهنگرو ضمن صادرات توپهای اتوماتیک که روی عرشه ناوهای کلاس کونچار اوکراینی نصب شدهاند، دهها هزار گلوله توپ ۵۷ میلیمتری و ۷۶ میلیمتری برای اوکراین فرستاده و آلبانی نیز با ارسال ۲۲ ماشین مینروب، گلولههای 7/62 میلیمتری و گلولههای خمپاره ۶۰ میلیمتری و ۸۲ میلیمتری به کمک اوکراین آمده است.
فرصتی برای امتیازگیری اقتصادی و سیاسی از غرب
برای برخی دولتها در منطقه بالکان، موضوع تولید تسلیحات و صادرات آن به اوکراین یک فرصت ویژه برای کسب اعتبار سیاسی نزد آمریکا و سایر دولتهای غربی است. نشریه اکونومیست مینویسد: «اهداف سیاسی نزد دولتهایی در بالکان که به صادرات تسلیحات به اوکراین مشغولند کاملاً مشهود است؛ بهویژه آنهایی نظیر بوسنی و آلبانی که در تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا هستند از فرصت بهره میگیرند تا خود را به غرب نزدیکتر کرده و منافع سیاسی مدنظر خود را تأمین کنند.»
به نوشته اکونومیست، اوکراین هم از این فضای سیاسی ایجادشده نهایت بهره را میگیرد. در ماه فوریه، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین خواستار مشارکت کشورش در تولید تسلیحات مشترک با کشورهای حوزه بالکان شد تا به این وسیله به «بقای اوکراین» کمک کند.
کاتارینا جوکیچ، تحلیلگر مؤسسه صلح استکهلم در سوئد پیرامون این مسئله میگوید: «تولید و صادرات تسلیحات یک بازی برد – برد برای کشورهای حوزه بالکان بود که از یکسو منافع اقتصادی خود را تأمین کرده و صنایع نظامیشان را که در شرف ورشکستگی بود به صنعتی به شدت سودآور بدل ساختند و از سوی دیگر، این صنایع نظامی را به فرصتی برای امتیازگیری سیاسی از غرب تبدیل کردند.»
الکساندر ووچیچ، رئیسجمهور صربستان اظهارنظری جالب توجه پیرامون این موضوع دارد: «برای من صادرات تسلیحات نظامی کشورم ستایشبرانگیز است. این برای ما منبع مهم کسب درآمد و ارز است.»
صادرات نظامی صربستان و کشورهای بالکان البته فقط به اوکراین محدود نمیشود. آنها بخشی از تولید خود را به سایر مناطق جهان نیز که درگیری در آنها جریان دارد ارسال میکنند. براساس گزارش عفو بینالملل، یک نهاد ناظر حقوق بشری نمونههایی از تسلیحات تولید صربستان در سودان پیدا شده است.
تیمی از خبرنگاران تحقیقی در بالکان هم در گزارشی که در BIRN منتشر کردهاند نوشتهاند که بخشی از تسلیحات تولید صربستان از اکتبر ۲۰۲۳ به این سو به اسرائیل ارسال شده و در حملات اسرائیل به غزه مورد استفاده قرار گرفته است.
موضع کشورهای بالکان در جنگ اوکراین
برای درک بهتر تحولات نیاز است که موضع هر کدام از کشورهای حوزه بالکان (از جمله دو تولیدکننده بزرگ سلاح در این منطقه یعنی صربستان و بوسنی و هرزگوین) به جنگ اوکراین را دانست. در حال حاضر کشورهای رومانی، بلغارستان، یونان، کرواسی و اسلوونی اعضای اتحادیه اروپا در منطقه بالکان به شمار میروند. چهار کشور صربستان، مونتهنگرو، آلبانی و مقدونیه شمالی نیز در وضعیت کاندیداتوری عضویت در اتحادیه اروپا قرار دارند.
در ائتلاف ناتو، رومانی، بلغارستان، یونان، کرواسی، اسلوونی، مونتهنگرو، مقدونیهشمالی و آلبانی عضویت دارند. بوسنی و هرزگوین برای عضویت اقدام کرده اما هنوز عضو ناتو نیست. صربستان و کوزوو نیز درخواستی برای عضویت در ناتو نداشتهاند.
صربستان بزرگترین تولیدکننده سلاح در منطقه است و صربها متحد قدیمی مسکو به شمار میروند. آنها هرچند به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با موضوع محکوم کردن حمله نظامی به اوکراین رأی مثبت دادند و حاضر نشدند حاکمیت روسیه بر مناطق اشغالی را بپذیرند اما در عمل نیز از اعمال هرگونه تحریم بر روسها خودداری کردند. آنها که همواره از حمایت روسیه در موضوع کوزوو بهره بردهاند، دوست ندارند روابطشان با مسکو قربانی جنگ اوکراین شود. الکساندر ووچیچ، رئیسجمهور صربستان در گفتوگویی که فوریه ۲۰۲۴ با خبرگزاری تاس روسیه داشت، در این باره گفت: «دو سال از شروع حمله همهجانبه گذشته و صربستان تنها کشور اروپایی است که هیچ تحریمی علیه روسیه وضع نکرده است. امیدوارم این شرایط ادامه پیدا کند.»
در بوسنی و هرزگوین شرایط تا حدی پیچیدهتر است. در این کشور، مقامهای ارشد و رئیسجمهور جمهوری صرب که در کنار فدراسیون بوسنی و هرزگوین یکی از دو نهاد سیاسی موجود در بوسنی و هرزگوین محسوب میشود، بهطور آشکار از روسیه حمایت میکنند. این موضع از زمان اشغال شبهجزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ تا امروز بدون تغییر باقی مانده و دیدار میلوراد دادیک، رئیسجمهور جمهوری صرب با پوتین در کازان این مسئله را تأیید میکند. دادیک در این دیدار گفت: «ما پیوستن به هر اتحادی برای تحریم روسیه را رد میکنیم.» در مقابل فدراسیون بوسنی و هرزگوین حمله به اوکراین را محکوم کرده است اما آنها نیز زمانی که بحث کمک به اوکراین مطرح شده، به اعطای یک کمک نمادین ۱۵۰ هزار یورویی اکتفا کردند. از زمان حمله روسیه به اوکراین ۱۲۲ هزار اوکراینی به بوسنی و هرزگوین رفتند اما اکثر این افراد پس از مدتی بوسنی را به مقصدهای دیگری ترک کردند.
سکوت معنیدار روسیه
اینکه صربستان و بوسنی و هرزگوین (اصلیترین تولیدکنندگان سلاح و مهمات در منطقه) که تحت فشارهای شدید اتحادیه اروپا و آمریکا حاضر به تحریم روسیه یا کاهش سطح روابط اقتصادی و سیاسی با مسکو نشدند از طریق فروش تسلیحات به اوکراین کمک میکنند یک سوی ماجراست اما سوی دیگر ماجرا جایی است که روسیه بهرغم آگاهی از اقدامات این کشورها اجازه نمیدهد روابط دوجانبه تحت تأثیر قرار بگیرد.
بالکان اینسایت نوشته است: «صادرات سلاح از صربستان به اوکراین بهطور غیرمستقیم و از طریق کشورهای ناتو صورت میگیرد اما به اندازهای اهمیت دارد که شاید بتوان تأثیر آن را از کمکهای برخی کشورهای عضو ناتو مثل کرواسی یا اسپانیا مهمتر دانست. کمکهای صربستان بهویژه صادرات گلولههای توپ این کشور به اوکراین باعث میشود تمام تلاش روسیه برای خالی کردن انبارهای تسلیحات اوکراین خنثی شود و پیشروی روسها مستقیماً تحت تأثیر قرار گیرد.»
روسیه مستقیماً واکنشی به این موضوع نداشت اما زمانی که یک خبرنگار این موضوع را در قالب سوال از دمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین پرسید او اظهار داشت که آن را با «دوستان صربمان» مطرح خواهیم کرد. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه در اظهارنظرهای خود حتی اشارهای هم به این موضوع نداشت.
الکساندر گروشکو، معاون وزیر امور خارجه روسیه در سفر خود به بلگراد در اول و دوم جولای، دستکم در عرصه عمومی هیچ اشارهای به موضوع صادرات سلاح از صربستان به اوکراین نکرد و ترجیح داد بدون اشاره به این موضوع سفر خود را به پایان برساند. حتی سفارت روسیه در بلگراد هم کوشید تا جلوی طرح هرگونه گمانهزنی پیرامون گفتوگوی گروشکو با مقامهای صرب درباره موضوع تسلیحات صربستان را بگیرد.
مسکو از شنیدن خبر ارسال تسلیحات صربستان به اوکراین چندان حیرتزده نشد که نتواند واکنش نشان دهد. این واقعیت که صربستان به اوکراین سلاح ارسال میکند، دستکم از اوایل سال 2023 و با انتشار اولین افشاگریها، دیگر یک راز پنهان نبود. در آن زمان مسکو وعده داد که این موضوع را بررسی کند، اما همچنان الکساندر ووچیچ را بهعنوان یک دوست عزیز و شریک قابل اعتماد میستاید.
این خویشتنداری غیرمعمول روسیه نتیجه روشی است که ووچیچ برای مدیریت روابط صربستان با روسیه به کار میبرد. بهعنوان کسی که از دنیای سیاستهای پیچیده پساکمونیستی میآید، ووچیچ بهخوبی میداند که سیاستهای روسیه نه براساس منافع ملی انتزاعی، بلکه بر مبنای دستور کار شخصی مقامات آن شکل میگیرد. بنابراین، به جای اینکه تلاش کند روسیه بهعنوان یک کل را به خود علاقهمند کند، بسیار کارآمدتر است که دوستانی در داخل رژیم روسیه پیدا کند و مخالفان را به سکوت وادارد.
حتی جنگ در اوکراین و انزوای روسیه از اروپا نیز نتوانسته مانع شبکهسازی ووچیچ در مسکو شود. در حال حاضر شرایط برای ووچیچ بهقدری نامطلوب است که نه میتواند با پوتین ملاقات کند و نه حتی با او تماس بگیرد، اما ارتباطات شخصی میان رهبران دو کشور همچنان ادامه دارد. در غیاب ووچیچ، دستیار وفادارش، الکساندر ولین، در مسکو درهای مختلفی را میکوبد تا بلگراد را در نظر افراد قدرتمند روسیه محبوب نگه دارد.
روسیه چه منافعی در بالکان دارد؟
یکی از دلایل اصلی روسیه برای سکوت و نادیده گرفتن اقدامات کشورهای بالکان را میتوان به منافعی مربوط دانست که مسکو در منطقه بالکان دارد.
مسکو برای مدتی طولانی نقش نیروی برقرارکننده توازن را در منطقه بالکان بر عهده داشت و به حمایت از متحدان صرب میپرداخت. قدمت روابط روسیه با کشورهای بالکان به قرنها قبل و زمان امپراطوری روسیه بازمیگردد که روابط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی مسکو با کشورهای بالکان توسعه یافت؛ بهویژه در دورهای که مردم این منطقه از سوی مسیحیان کاتولیک و مسلمانان عثمانی احاطه شده بودند، روسیه در نقش حامی اصلی مسیحیان ارتدوکس و اسلاوها ظاهر شد و این باعث شد روابط روسیه با کشورهای منطقه بهویژه بلغارستان، رومانی و صربستان ارتقاء قابلتوجهی پیدا کند.
در دورههای اخیر، روسیه به اقدامات و دخالتهای کشورهای غربی در حوزه بالکان که در بمباران کوزوو (۱۹۹۹) متفاوتتر از گذشته نمود یافت، بهعنوان نشانهای از تضعیف جایگاه خود در منطقه نگاه میکند. پوتین که یک سال بعد از این واقعه به قدرت رسید، حملات ناتو به نیروهای صرب و رفتار مداخلهجویانه غرب در کوزوو را نمادی از نادیده گرفته شدن نقش و منافع روسیه در تصمیمگیریهای بینالمللی میدید. همین مسئله باعث شد، دولت او با دادگاههای بینالمللی رهبران صرب مخالفت کند، نیروهای حافظ صلح خود را در سال ۲۰۰۳ از کوزوو بیرون بکشد و مانع از به رسمیت شناخته شدن کوزوو توسط سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۸ شود.
در دهه گذشته، مسئله دستیابی به دریای آدریاتیک هم برای روسیه اهمیت زیادی داشت اما با پیوستن مونتهنگرو به ناتو در سال۲۰۱۷ آخرین بنادر غیرناتویی این دریا نیز به بخشی از بنادر زیر نفوذ ناتو بدل شدند.
زیر نظر پوتین، روسیه تلاش داشته تا جایگاه خود را در عرصه بینالمللی و بهویژه در اروپا باز یابد. استانیسلاو سکرریو، تحلیلگر امنیتی اهل اروپا در این خصوص مینویسد: «برای پوتین و ایدههای او درباره آنچه بازگشت چندجانبهگرایی به دنیا میخواند، منطقه بالکان اهمیت زیادی دارد. دقیقاً در نقطه مقابل وضعیتی که از نگاه روسیه، نظم یکجانبه آمریکایی تعریف میشود.»
یکی دیگر از موضوعاتی که باعث میشود روسیه به ابقای نفوذ و قدرت خود در بالکان علاقه داشته باشد، نگرانی از توسعه بیشتر ناتو به شرق است. این تحلیلگر امنیتی اهل اروپا، تأکید دارد که رهبران غربی تعهد خود مبنی بر عدم توسعه ناتو به شرق را زیر پا گذاشتند و با توسعه این ائتلاف به شرق به دنبال محاصره و نابود کردن روسیه هستند. روسیه توسعه روابط با کشورهای بالکان را راهی برای جلوگیری از حل شدن آنها در نهادهایی مثل اتحادیه اروپا و ائتلافهایی مثل ناتو میبیند.
رویکرد روسیه در راستای یافتن راههای کمهزینه برای اعمال نفود در بالکان، تلاش برای کُندکردن ادغام بالکان در نهادهای غربی و همچنین تعمیق روابط خود با صربستان و گروههای صرب در دیگر کشورهای منطقه است. این کشور برای کُند کردن ادغام کشورهای بالکان در نهادهای غربی، در پی دامن زدن به اختلافات منطقهای و تشدید تنش بین جوامع قومی و مذهبی است. علاوه بر این، روسیه از نهادهای اقتصادی قدرتمند خود از جمله گازپروم و اسبربانک برای سرمایهگذاری و وابستهسازی اقتصادی کشورهای منطقه استفاده میکند تا نفوذ خود را بیشتر کند.
مسکو از راهکارهای نرم نیز برای این منظور بهره میگیرد. روسها با حمایت غیررسمی از باشگاههای ورزشی، مدارس، مراکز مذهبی و رسانهها قدرت نرمی کسب میکنند که از آن برای دستیابی به اهداف خود بهره میجویند.
نمونههای این اعمال نفوذ روسیه در صربستان قابل توجه هستند. در درگیری میان صربستان و کوزوو، روسیه با مسدود کردن مسیر به رسمیت شناخته شدن استقلال کوزوو در سازمان ملل متحد، خود را در قامت مدافع تمامیت ارضی صربستان و مدافع مردم صرب معرفی کرده و روابط دوستانهای با گروههای صرب برقرار کرده است. مسکو همچنین توانسته، کلیسای ارتدوکس صربستان را به کلیسای ارتدوکس روسیه نزدیک و وابسته کند که همین مسئله باعث شده تا اغلب مواضع کلیسای ارتدوکس صربستان تابعی از مواضع کلیسای ارتدوکس روسیه باشد.
در حوزه انرژی روسیه از طریق گازپروم بخشی از سهام شرکت ملی نفت صربستان را در اختیار گرفته است و همزمان میزان قابلتوجهی گاز طبیعی به این کشور صادر میکند. در دوره کووید ۱۹ نیز روسها در واکنش به کمبودها در صربستان، با سرعتی مثالزدنی مقدار زیادی دارو و واکسن اسپوتنیک برای این کشور ارسال کردند.
در مقابل، عمده تلاش کشورهای غربی از دهه ۹۰ میلادی به این سو، از جمله حمله به نیروهای صرب و وادار کردن صربها به نشستن بر سر میز مذاکره نوعی تلاش برای عقب راندن کشورها و گروههای نزدیک به روسیه و همزمان بازگرداندن نوعی ثبات مطلوب خودشان در بالکان است.
تحلیلگران غربی هشدار میدهند رویکرد دولتهای غربی و تمرکز آنها روی موضوع بازگرداندن ثبات یک نقطه ضعف برای آنها بوده چراکه آنها را از توجه به ضرورت افزایش همکاریهای اقتصادی و سیاسی با کشورهای منطقه باز داشته است. از سوی دیگر، از سال ۲۰۱۳ که کرواسی توانست عضو اتحادیه اروپا شود، بیشتر کشورهای بالکان در وضعیت کاندیدای عضویت در اتحادیه اروپا باقی ماندهاند و به دلیل حلنشده باقیماندن اختلافات ارضی و برخی مسائل دیگر همچنان پشت درهای اتحادیه اروپا در انتظار ایستادهاند.
ایوان استرادنر، تحلیلگر آمریکن اینترپرایز میگوید: «انفعال غرب» میتواند فضا را برای نفوذ روسیه باز کند. چارلز کاپچان، انتقاد مشابهی هم نسبت به ایالات متحده دارد و معتقد است توجه ویژه آمریکا به شرق آسیا و خاورمیانه مانع از آن شده است که واشنگتن رویکرد صحیحی در منطقه بالکان اتخاذ کند. او باور دارد رویکرد کنونی بهگونهای است که گویا واشنگتن بالکان را به حال خود رها کرده است.