ضرورت پاسخگویی قاطع، سنجیده و متناسب ایران
رژیم صهیونیستی بهتنهایی فاقد ظرفیتهای لازم و کافی برای پیشبرد سیاستهای جنگطلبانه، ترور، نسلکشی و خشونت در «بلندمدت» است. آنچه که بیش از ۷۵ سال این رژیم را سر پا نگه داشته و باعث استمرار جنگطلبی آن شده است، عمدتاً به دو عامل بنیادین برمیگردد: نخست، حمایت کشورهای غربی بهویژه آمریکا از رژیمصهیونیستی و دوم، انفعال کامل و خودباختگی برخی دولتهای عربی در مقابل جنایات صهیونیستها.
در پی جنایت تروریستی اخیر رژیمصهیونیستی در تهران و در شرایطی که رژیمصهیونیستی به هیچ «خط قرمزی» اعتقاد ندارد و بهطور آشکار، قوانین و مقررات بینالمللی را زیر پا میگذارد و امنیت و حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در سایه سیاستهای «جانبدارانه» یا «انفعالی» آمریکا و دولتهای غربی نقض میکند، راهحلی جز «پاسخ قاطع، سنجیده و متناسب» وجود ندارد.
امروز، پاسخ متناسب جمهوری اسلامی ایران به جنایت تروریستی رژیمصهیونیستی در تهران و به شهادت رساندن سمبل مقاومت، اسماعیل هنیه، فقط یک «انتخاب» نیست، بلکه «ضرورت» اجتنابناپذیری است که از منطق حقوقی، سیاسی، امنیتی و حیثیتی محکمی برخوردار است؛ چراکه جمهوری اسلامی ایران نمیتواند در مقابل نقض تمامیت ارضی، امنیت، حاکمیت، عزت و اعتبار ملی، تعهداتی که در قبال جبهه مقاومت دارد و همچنین تهدید ثبات و امنیت در منطقه دست روی دست بگذارد.
اگرچه صحبت از اصول حقوق بینالملل در مواجهه با رژیمصهیونیستی معنا و مفهومی ندارد و با این رژیم باید با همان زبان زور رفتار کرد، لیکن رژیمصهیونیستی در عملیات تروریستی اخیر در تهران چهار «اصل بنیادین» حقوق بینالملل را «نقض» کرد؛
1- اصل حق حیات به عنوان بالاترین حق بشری،
2- اصل عدم توسل به زور،
3- اصل احترام به حاکمیت دولتها
4- اصل مصونیت رهبران سیاسی.
لذا براساس منشور ملل متحد و سایر مقررات حقوق بینالملل، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان دولتی که قلمرو آن توسط رژیم صهیونیستی جنایتکار مورد تجاوز مسلحانه قرار گرفته است، به هر شکلی که تشخیص میدهد حق «دفاع مشروع» از خود را دارا میباشد. از نظر سیاسی، با جنایتی که رژیم غاصب در تهران مرتکب شد و یکی از میهمانان عالیرتبه مراسم تحلیف رئیسجمهوری اسلامی ایران را ترور کرد، وجهه و حیثیت سیاسی جمهوری اسلامی را «خدشهدار» نمود.
این اعاده حیثیت، جز با پاسخ قاطع و متناسب برای خونخواهی احیا نمیشود. در این زمینه، اینکه مقامات غربی حاضر نشدند اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در تهران را محکوم کنند و ایران را به خویشتنداری دعوت میکنند، شبیه یک طنز است. سوال این است، اگر چنین عملیات تروری در یکی از کشورهای اروپایی و یا آمریکا و علیه یک شخصیت سیاسی میهمان آنها و بعد از مراسم تحلیف ریاستجمهوری رخ میداد، چگونه پاسخ میدادند؟ آیا خویشتنداری میکردند؟!
در پایان توجه به دو نکته مهم ضروری است: یک؛ همانطور که مقام معظم رهبری اعلام کردهاند، جمهوری اسلامی ایران خونخواهی شهید اسماعیل هنیه را وظیفه خود میداند و در این زمینه ذرهای شک و تردید به خود راه نخواهد داد. خونخواهی شهید هنیه، چند ویژگی مهم خواهد داشت؛ اولاً، کاملاً حسابشده، در زمان مناسب و فضای کاملاً عقلانی (تحلیل فایده – هزینه) و در راستای تامین منافع و امنیت ملی و همچنین در نظر داشتن منافع جبهه مقاومت اسلامی، فلسطین و غزه انجام خواهد شد، بهطوریکه این پاسخ بیشترین سود و فایده و کمترین هزینه را داشته باشد.
ثانیاً، برای رژیمصهیونیستی به اندازهای دردناک و وحشتناک باشد که در 75 سال گذشته آن را تجربه نکرده است. ثالثاً، ضمن ارتقای توان «بازدارندگی» ایران، به یک جنگ فراگیر منطقهای که صهیونیستها ماههاست دنبال آن هستند، منجر نشود. به عبارتی، هم رژیمصهیونیستی پاسخ سختی دریافت نماید و هم از وقوع یک جنگ فراگیر که مطلوب صهیونیستهاست، جلوگیری شود. دوم؛ جمهوری اسلامی ایران در انتقام و پاسخ خود، حتماً شرایط مردم غزه را هم در نظر دارد و اینکه این پاسخ و پیامدهای ناشی از آن، بتواند در صورت امکان منجر به عقبنشینی رژیم صیهونیستی از غزه و پایان جنگ شود.