علل جلوگیری کابینه نتانیاهو از دستیابی به توافق آتشبس
حماس با رویکرد «جدی و فعال» جهت پایان دادن به جنگ غزه در مذاکرات شرکت داشت و در مرحله پایانی گفتوگوها نیز موافقت خود را با پیشنویس توافقنامه ارائهشده اعلام کرد، اما «زیادهخواهی» کابینه جنگ رژیمصهیونیستی و اصرار نتانیاهو بر پیگیری اهداف شکستخورده جنگ، عملاً باعث توقف گفتوگوها شد.
با توجه به ادامه نسلکشی رژیمصهیونیستی در غزه و بمباران رفح، درحال حاضر چشمانداز توافق آتشبس میان طرفهای درگیر در هالهای از ابهام قرار دارد و تا حدود زیادی دستنیافتنی است. در حال حاضر، هیچ موضوعی «مهمتر» از آتشبس و پایان جنگ در غزه وجود ندارد. هم شرایط لازم برای انجام آتشبس فراهم بوده و هم شکست راهبردها و اقدامات طرف اصلی جنگ، یعنی رژیمصهیونیستی، قبول توافق را ضروری ساخته است.
بنابراین، آنچه درحال حاضر، باعث شکست گفتوگوهای آتشبس و ادامه جنگ در غزه شده است، «لجاجت» نتانیاهو برای ادامه جنگ است که اتفاقاً برخلاف مواضع اعلامی کاخ سفید است.
این امر علل مشخصی دارد که باید آن را در کابینه جنگ رژیمصهیونیستی و دیدگاههای افراطی بنیامین نتانیاهو جستوجو کرد. نتانیاهو با نگرانی، هرگونه توافق آتشبس با حماس را به ضرر خود ارزیابی میکند.
مهمترین و بلندترین صدایی که امروز در سرزمینهای اشغالی و با صراحت از سوی احزاب و جریانهای مخالف و منتقد و بخش عمدهای از افکار عمومی شنیده میشود، این است که عملکرد نتانیاهو در قبال عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه، همه چیز رژیمصهیونیستی را نابود کرده و این رژیم را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
لذا چارهای جز این وجود ندارد که فردای پایان جنگ، انتخابات زودهنگام برگزار شود و نتانیاهو از قدرت کنار رود. لذا از نظر نتانیاهو قبول آتشبس در نوار غزه، به معنای «مرگ سیاسی» اوست.
ازهمینرو، نتانیاهو بهدنبال توافقی است که هم «بقای» او در قدرت را تضمین کند و هم در آن «راه گریزی» برای از سرگیری جنگ در هر زمانی که کابینه او اراده کند، وجود داشته باشد که چنین چیزی عملاً غیرممکن است.
نابودی حماس از متغیرهای مهمی است که میتواند به بقای نتانیاهو در قدرت کمک کند، اما این هدف قابل دستیابی نیست. بیش از هفت ماه جنگ تمامعیار رژیمصهیونیستی در غزه نهتنها حماس را تضعیف نکرد بلکه بر قدرت میدانی و وجهه و محبوبیت سیاسی آن نیز بیش از پیش افزوده است.
بنابراین ادامه جنگ، «رمز بقای» نتانیاهو در قدرت است. او بهخوبی میداند که با قبول آتشبس، شروع دوباره جنگ، سختتر خواهد بود. نکته قابل تأمل اینجاست که وی در فوریه 2024 / بهمن 1402 در گفتوگو با شماری از خانوادههای اُسرای صهیونیست و در پاسخ به درخواست قبول آتشبس از سوی آنها، ادعا کرده بود، «در صورت قبول آتشبس، جامعه جهانی دیگر اجازه از سرگیری جنگ را به ما نخواهد داد.»
در این چارچوب، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز مسئله مهمی است که به انگیزهای برای مخالفت کابینه نتانیاهو با توافق آتشبس تبدیل شده است. نتانیاهو و اعضای تندرو کابینه او بر این باورند که متن توافق پیشنهادی اخیر برای آتشبس توسط کاخ سفید و دموکراتها، بیشتر در جهت پیروزی بایدن در انتخابات پیشرو تنظیم شده است.
این در حالی است که نتانیاهو رابطه خوبی با بایدن ندارد و همچنان به دنبال پیروزی متحد سابق خود یعنی ترامپ در انتخابات آتی است. نتانیاهو پیروزی ترامپ در انتخابات پیشرو را فرصت خوبی برای فرار از بحرانها و پیامدهای ناشی از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه و در نتیجه تضمین بقای خود در قدرت ارزیابی میکند، بنابراین با هر ابتکاری که توسط بایدن و دموکراتها ارائه میشود، مخالفت میکند.
در هر حال باید تأکید کرد، «موازنه جنگ» در غزه به ضرر رژیمصهیونیستی است و این رژیم چه در عرصه تحولات میدانی – نظامی و چه از ناحیه فشارهایی که در منطقه و سطح بینالملل بهویژه از سوی افکار عمومی وجود دارد، از «موضع ضعف» برخوردار است.
بنابراین قبول آتشبس پایدار، «واقعبینانهترین» گزینهای است که رژیمصهیونیستی در اختیار دارد. اینکه کابینه جنگ نتانیاهو تصور میکند میتواند با ادامه جنگ و حتی حمله زمینی به رفح، حماس را نابود کند و مقاومت فلسطین را برای امتیازگیری بیشتر در موضع ضعف قرار دهد، یک «محاسبه غلط» و بیشتر شبیه «توهم» است.