منطق اعتراضات مجارستان
من تصاویر ویدئویی اعتراضات بوداپست را از نزدیک مشاهده کردم و افرادی در این اعتراضات دیدم که پلاکاردهایی در دست داشتند که بهرویشان شعارهایی در محکومیت فساد نوشته شده بود. من هیچ کسی را ندیدم که خواستار ورود مهاجران به مجارستان، به رسمیت شناخته شدن حقوق همجنسگرایان و پذیرش دیگر ارزشهای اروپای غربی باشد.
چند هفته پیش، من مقالهای درباره تظاهراتهای گسترده در بوداپست نوشتم که در آن معترضان از فساد مالی که سراسر کشور را فرا گرفته ابراز نارضایتی کردند. معترضان معتقد بودند که دولت مجارستان در این فساد دخیل است و یا اینکه حداقل نسبت به آن بیتفاوت است.
اعتراضات بسیار گسترده بود و حدود 100 هزار نفر در آن شرکت داشتند. از آن زمان تاکنون چهار یا پنج تظاهرات دیگر برگزار شده است؛ برخی در شهرهای نسبتاً بزرگ که حزب حاکم نخستوزیر ویکتور اوربان در آنها از حمایت قوی برخوردار است.
به یاد دارم اعتراضات بزرگ و مشابهی در کشورهای دیگر مانند فرانسه در سال 1968 برگزار شد. آن تظاهرات توسط سرویسهای امنیتی سرکوب نشدند و شارل دوگل را مجبور کرد تا استعفا دهد.
در خصوص اعتراضات بوداپست اینطور به نظر میرسید که معترضان مخالف اوربان باشند، اما پلیس بهجای تلاش برای متفرق کردن اجباری آنها، بهطور کلی سعی در حفظ صلح و آرامش داشت.
ابتدا اینطور به نظرم میرسید که با توجه به اینکه هیچ مدرکی دال بر مقاومت او در مقابل معترضان وجود نداشت، اوربان کنترل خود را بر کشور از دست داده است. اما من اشتباه میکردم.
این نکتهای است که به لحاظ اخلاقی باید به آن اعتراف کنم. اشتباه من این بود که تفاوت بین بوداپست 2024 و پاریس 1968 را تشخیص ندادم. مسئله این نیست که اعتراضات در بوداپست به اندازه گسترده نبود و یا اینکه موضوع نارضایتی مردم تمام شده است. بلکه واقعیت این است که، این آخر هفته تظاهرات گستردهتری در شهر دبرتسن برگزار شد.
اشتباهی که من مرتکب شدم این بود که اوربان را «سیاستمداری مقتدر» به حساب آوردم که رژیمی سرکوبگر را اداره میکرد که از ابزار ارعاب برای کنترل کشور استفاده میکند.
حکومتهای اقتدارگرا با اعمال قدرت و ترس حکومت میکنند، بنابراین از نظر آنها هرگونه تظاهراتی که ممکن است باعث ضعف رژیم شود، باید سرکوب شود. در چنین حکومتی، وقتی تظاهراتی از این دست صورت میگیرد، پلیس با اقدام مستقیم و دستگیری دستهجمعی سعی در سرکوب آنها دارد.
اوربان چنین حرکتی انجام نداده است. من شک دارم که او آرامش خیال داشته باشذ، اما در عین حال تمام تلاش خود را کرده است تا به شهروندان نشان دهد که حق دارند نظرات خود را بهطور دستهجمعی بیان کنند.
او معتقد است که این موضوع خود به خود حل خواهد شد. رهبران اقتدارگرا استدلال میکنند که مجارستان یک کشور متمدن است. پس تاکنون، نه معترضان و نه دولت دست به خشونت نزدهاند.
بسیاری در اروپا و ایالات متحده که اوربان را یک رهبر اقتدارگرا میدانند، ممکن است مجبور به تجدیدنظر درباره او شوند. من هرگز اوربان را اقتدارگرا ندانستهام اما از او انتظار داشتم که در چنین شرایط وحشتناکی مانند یک رهبر اقتدارگرا رفتار کند.
این بدان معنا نیست که باید سیاستهای او را ستود. به این معنی است که سیاستهایش سطحی نیستند. رهبران شیطانصفت وجود دارند، اما شیطان ساختن از کسی که با او مخالف هستید، به همان اندازه خطرناک است که از افرادی که شایسته نیستند چهرهای قدرتمند بسازید.
بیمیلی اوربان به استفاده از زور تا حدی به دلیل ماهیت دولت او و تا حدی به دلیل تمایل او برای نشان دادن این واقعیت است که اتحادیه اروپا چهرهای نادرست و غلطانداز از او تصویر کرده است. هدف دیگر اوربان این است که نشان دهد در حفظ فاصله مجارستان از اتحادیه اروپا، تصمیم درستی اتخاذ کرده است.
نگاه اروپاییها هم بسیار مهم است. اروپاییها اوربان را مسئول مخالفت مجارستان با ارزشهای اروپایی میدانستند و عموماً تصور میکردند که بدون او، مجارستان ارزشهای اروپایی را خواهد پذیرفت.
من تصاویر ویدئویی اعتراضات بوداپست را از نزدیک مشاهده کردم و افرادی در این اعتراضات دیدم که پلاکاردهایی در دست داشتند که بهرویشان شعارهایی در محکومیت فساد نوشته شده بود. من هیچ کسی را ندیدم که خواستار ورود مهاجران به مجارستان، به رسمیت شناخته شدن حقوق همجنسگرایان و پذیرش دیگر ارزشهای اروپای غربی باشد.
بنابراین، اگر تظاهرکنندگان اوربان را سرنگون میکردند - یعنی حتی اگر این چیزی بود که آنها به دنبال آن بودند - بعید به نظر میرسد که مسیر سیاستهای اخیر مجارستان را تغییر دهند.
من اشتباه کردم که فکر میکردم اوربان حمایت خود را از دست میدهد. دیگران هم اشتباه میکنند که فکر میکنند اعتراضات با هدف عبور از رویهها و اصول سیاسی اوربان به راه افتاده است.