چک سفید آلمان به اسرائیل
معروف است که آنگلا مرکل، صدراعظم پیشین آلمان گفته است که امنیت اسرائیل «انگیزه دولت» آلمان است. این فرمولی است که از آن زمان توسط سیاستمداران برجسته این کشور پذیرفته شده است. اما این حرف یعنی چه و از کجا آمده است؟
اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در 12 اکتبر سال گذشته هنگامی که در پارلمان آلمان، قدم گذاشت، سیاه پوشیده بود. پنج روز پس از حمله حماس به اسرائیل او گفت که قلب همه آلمانیها در برابر رنج، وحشت، نفرت و تحقیری که بر مردم اسرائیل وارد شده، میتپد. به گفته او آلمان در کنار قربانیان اسرائیلی میایستد. او سپس جمله قابلتوجهی را بیان کرد: «امنیت اسرائیل انگیزه دولت آلمان است.» به عبارت دیگر، منظور او این بود که وجود آلمان با امنیت اسرائیل مرتبط است. این تقریباً دقیقاً همان فرمولی بود که آنگلا مرکل در سخنرانی معروف خود در پارلمان اسرائیل، کنست، در سال 2008 به کار برد. از آن زمان، بحث و جدلهای زیادی وجود داشته است: این سخن به چه معناست؟ آیا این سخن جزء دکترین سیاست خارجی آلمان است؟ آیا این سخن یک چک سفید برای اسرائیل است که آن را قادر میسازد در هر زمانی به آلمان روی بیاورد؟ یا مرکل صرفاً تحت تأثیر این مسئله قرار گرفته بود که به اولین رئیس دولت خارجی اجازه صحبت در کنست را پیدا میکرد؟ و آیا این فرمولبندی بهجای اینکه به آلمان کمک کند، به سیاست خارجی آلمان آسیب نزده است؟ هلموت اشمیت، صدراعظم سابق آلمان که یک سوسیالدموکرات بود یک بار گفت که مرکل «یک تصور عاطفی قابل درک اما احمقانه را ارائه کرده است که میتواند عواقب بسیار جدی برای آلمان داشته باشد.» فرانک والتر اشتاین مایر که برای مدتی وزیر امور خارجه مرکل بود و امروز بهعنوان رئیسجمهور آلمان فعالیت میکند، در این خصوص که مرکل نسبت به معنای جملهای که بر زبان آورده آگاهی کامل داشته، ابراز تردید کرده است. اشپیگل سعی کرده منشأ این سخن مرکل را پیدا کند. اشپیگل اسناد طبقهبندیشده از مجموعه ویکیلیکس را بررسی کرده و با دهها نفر از افراد آلمان و اسرائیل، از جمله دیپلماتها، سیاستمداران فعلی و سابق، مقامات ارشد وزارت خارجه آلمان و یا مقامات اطلاعاتی صحبت کرده است. تقریباً همه آنها بر ناشناس ماندن اصرار داشتند. خود مرکل از صحبت با اشپیگل امتناع کرد. بیت باومن، مدیر دفتر سابق و نزدیکترین معتمد سیاسی او، با پاسخ دادن به سوالات موافقت کرد و با صدراعظم سابق مشورت کرد. او اجازه استفاده از پاسخهایش را داد، اما به شرطی که مستقیماً از او نقل قول نشود.
برلین، مقر اتحادیه دموکرات مسیحی، ژانویه 2005
آنگلا مرکل تحت فشار بود. حزب بهتازگی در انتخابات ایالتی در شرق آلمان متحمل شکستهای دردناکی شده بود و مخالفان او در داخل حزب فرصت را بو میکشیدند. آنها بر این باور بودند که مرکل، که یک زن مطلقه و بدون فرزند اهل آلمان شرقی بود، نمیتواند بیش از این بهعنوان رئیس حزب محافظهکار دوام بیاورد.
با این حال، این واقعیت که در آن تابستان برای جشن تولد 60 سالگی خود آماده میشد، به نفع مرکل بود. او امیدوار بود که سخنرانی ویژهای ارائه کند تا حزب را تحت تأثیر قرار دهد. با شروع سال، او از تیمش خواست که یک سخنرانی قدرتمند از جمله چیزی در مورد اسرائیل تهیه کنند. به هر حال، کنراد آدناوئر، پدرخوانده حزب، پس از هولوکاست، به دنبال روابط نزدیک با اسرائیل بود.
روابط با اسرائیل برای مرکل نیز بسیار مهم بود. حتی در زمان آلمان شرقی، مرکل که دارای مدرک دکترا بود شیفته تحقیقات انجامشده توسط همتایان اسرائیلی خود شده بود. او همچنین برای وضعیت اسرائیل بهعنوان تنها دموکراسی در خاورمیانه ارزش قائل بود و تنوع جامعه اسرائیل، زیبایی مناظر و تاریخ قدیمی آن سرزمین را میستود. مرکل در دوران تصدی خود در مقام صدراعظمی، حتی پس از بازنشستگی از سیاست، برای مدتی به ایده نقل مکان به اسرائیل فکر کرد. او به طور ویژه قصد داشت در کیبوتص Sde Boker، جایی که دیوید بنگوریون، بنیانگذار دولت اسرائیل، در آنجا زندگی میکرد، ساکن شود. او به خوبی از سنگینی بار تاریخی که بر دوش آلمان بود، آگاه بود. پدرش در واکنش به هولوکاست کشیش شد و قتلعام یهودیان موضوعی بود که اغلب در خانه دوران کودکی او در تمپلین مورد بحث قرار میگرفت. با این حال، مرکل پس از فروپاشی دیوار برلین میگوید که «خیلی دیر متوجه شدم که آسیب وارد آمده به آلمان به خاطر هولوکاست چقدر غیرقابل تصور بوده است». برخی از معاصران او معتقد بودند که علاقه او به اسرائیل نوعی جبران بیش از حد فاجعه هولوکاست بوده است. تیم مرکل در انجام وظیفهای که رئیسشان برعهدهشان گذاشته بود، با مشکل مواجه شد. اما پس از آن، در ماه آوریل، مقالهای توسط رودولف درسلر، نماینده سابق حزب سوسیالدموکرات که اکنون سفیر آلمان در تلآویو است، منتشر شد. درسلر نوشت که نگران یهودستیزی در آلمان است و این مقاله با این سخن به پایان میرسید که «حفظ امنیت اسرائیل در راستای منافع ملی آلمان است و بنابراین بخشی از انگیزه دولت ماست.»
کارکنان دفتر مرکل شوکه شده بودند. آنها احساس میکردند که مفهوم «انگیزه دولت» ادبیات حزب دموکرات مسیحی است و هلموت کهل، صدراعظم سابق و ولفگانگ شوبله بنیانگذار حزب اغلب از این اصطلاح استفاده میکردند. اما چه کسی اهمیت میداد که این سخن را از یک سوسیالدموکرات بدزدند؟ به علاوه، درسلر و مرکل یکدیگر را میشناختند و به یکدیگر احترام میگذاشتند. اعتقاد بر این است که رودولف درسلرِ سوسیالدموکرات، مفهوم امنیت اسرائیل را بهعنوان بخشی از «انگیزه دولت» آلمان مطرح کرده است. معنای دقیق این اصطلاح از زمانی که در قرن هفدهم به آلمان راه یافت، موضوع بحثهایی در میان دانشگاهیان بوده است. بسیاری بر این باور بودند که این سخن فراخوانی برای رهبری سیاسی است که منافع دولت را بالاتر از ملاحظاتی مانند قانون و اخلاق در اولویت قرار میدهد. با این حال، سیاستمداران امروزی وقتی از منافع حیاتی آلمان صحبت میکنند، از این عبارت استفاده میکنند. معنایش این است که این ایده، مفهومی اساسی و غیرقابل مذاکره است. کنگره حزب دموکرات مسیحی در 16 ژوئن برگزار شد. موقعیت مرکل در درون حزب تا آن زمان بهطور قابلتوجهی بهبود یافته بود و او بهعنوان نامزد محافظهکار صدراعظمی در انتخابات برگزیده شد. او در صحبت با همحزبیهای خود گفت: «مسئولیت آلمان در قبال اتحاد اروپا، مشارکت فراآتلانتیک، موجودیت اسرائیل، بخشی از انگیزه کشور ما و بخشی از انگیزه حزب ما است.» این سخنان به وضوح جاهطلبانه بود و اساساً اسرائیل را در سطح ناتو و اتحادیه اروپا قرار میداد، اما خیلی به اهمیتش توجه نشد. مهمانان بیشتر مشتاق بودند در مورد انتخابات زودهنگام در ماه سپتامبر گپ بزنند. رسانهها نیز توجه چندانی به این سخن مرکل نکردند.
برلین، پاییز 2005
مرکل در انتخابات پیروز شد و تازه قدرت را به دست گرفته بود که ایهود اولمرت، معاون نخستوزیر اسرائیل، در حاشیه یک مراسم با او گفتوگو کرد. اولمرت تاریخ دقیق این ملاقات را بهخاطر نمیآورد. او دو بار در پاییز 2005 به برلین سفر کرد. اما او به وضوح فحوای گفتوگوی خود با مرکل را به یاد دارد. آریل شارون، نخستوزیر اسرائیل، به او مسئولیت داده بود تا بفهمد آیا مرکل برای صادرات زیردریاییهای کلاس دلفین به اسرائیل آماده است یا نه.
اسرائیل از زمان تصدی کهل در مقام صدراعظمی آلمان، چنین زیردریاییهایی را خریداری میکرد. در آن زمان کمتر کسی شک داشت که پیکربندی ویژه این زیردریاییها به اسرائیل کمک میکند تا آنها را به کلاهکهای هستهای مسلح کند. هر کشوری که مایل به حمله به اسرائیل بود، باید یک ضدحمله هستهای را پیشبینی میکرد. از دیدگاه اسرائیل، این زیردریاییها مهمترین کمک آلمان به امنیت کشور یهود بود. اما فروش چنین تسلیحاتی نقض آشکار قوانین آلمان در مورد صادرات تسلیحات بود. با این وجود، گرهارد شرودر، سلف مرکل از حزب سوسیالدموکرات، نشان داده بود که مایل است دو زیرمجموعه از این دست را به اسرائیل بفرستد. اولمرت میگوید: «شارون از من درخواست کرد که از مرکل بپرسم آیا از قرارداد زیردریایی حمایت میکند یا خیر. مرکل گفت که اگر شرودر اجازه این معامله را داده، طبیعتاً اوهم موافق است.» البته نزدیکان مرکل میگویند که او هیچ خاطرهای از این دیدار ندارد. شرودر قراردادها را در روزهای پایانی تصدیاش امضا و مرکل آن را اجرا کرد. چندین سال بعد، او در مراسمی که توسط مجله زنان بریژیت برگزار شد، میگوید: «امنیت اسرائیل برای ما بخشی از انگیزه دولت است. این را میتوان در این واقعیت مشاهده کرد که ما زیردریاییها را به آنها فروختهایم».
بیتالمقدس، هتل کینگ دیوید، ژانویه 2006
اولین دیدار مرکل از اسرائیل بهعنوان صدراعظم در این تاریخ صورت پذیرفت و او در هتل افسانهای کینگ دیوید اقامت داشت. برای اولین بار پس از سالها، به نظر میرسید که روند صلح اسرائیل و فلسطین در حال پیشروی است و اسرائیل بهتازگی از نوار غزه خارج شده بود. پس از ورود او، حماس مخفیانه پرسوجو کرد که آیا صدراعظم علاقهمند به گفتوگو است یا خیر. در آن زمان حماس در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفته و حسابهایش مسدود شده بود. اما چند روز قبل، این گروه به یک پیروزی چشمگیری در انتخابات در سرزمینهای فلسطینی دست یافته بود و به نظر میرسید که جبهه ضدحماس در اروپا در حال فروپاشی بود. مرکل تردید کرد. براساس یک گزارش محرمانه از سوی سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده، او در وهله اول با گنجاندن حماس در برگههای رای مخالف بود و همانطور که افراد نزدیک به او میگویند، او معتقد بود که حماس میخواهد از او بهعنوان اهرمی علیه اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین استفاده کند. اما او در عین حال نمیخواست به سادگی پیشنهاد حماس برای گفتوگو را رد کند. بالاخره حماس در انتخابات پیروز شده بود. او پیامی فرستاد که حماس باید ابتدا حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد یا حداقل گامهای روشنی در این راستا بردارد. این مذاکرات هرگز اتفاق نیفتاد و دیگر درخواست مشابهی در دوران تصدی مرکل بهعنوان صدراعظم تکرار نشد. او با میزبان خود ایهود اولمرت که از آن زمان به مقام نخستوزیری اسرائیل رسیده بود، بهخوبی کنار آمد. آن دو در مجالس کوچک با هم خوشوبش میکردند، با هم شوخی میکردند و مشروب مینوشیدند. اولمرت مرکل را زنی خوشمشرب یافت؛ زنی از آلمان شرقی سابق که نه به حزب حاکم تعلق داشت و نه در جنبش حقوق مدنی شرکت کرده بود. مرکل در این میان تحت تأثیر حضور همهجانبه تاریخ قرار گرفت. او از مرکز یادبود هولوکاست بازدید کرد و به گفته برخی در آنجا بسیار شرمگین شد. هنگام شام، او در کنار رافی ایتان، کارشناس حقوق بازنشستگی و مامور سابق موساد، سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل، نشست. آن دو در مورد اعطای حقوق بازنشستگی به ساکنان سابق محله یهودینشین و در مورد آدولف آیشمن، مسئول تدارکات هولوکاست صحبت کردند. ایتان بخشی از تیم موساد بود که آیشمن را در سال 1960 در آرژانتین دستگیر کرده و ربود. براساس یک تلگراف دیپلماتیک ایالات متحده، اولمرت به مرکل گفت که آماده است «روند طولانی مذاکره با فلسطینیها» را طی کند، اما نه با حماس. زمانی که اسرائیلیها از او درخواست کردند برای حفظ اتحاد اتحادیه اروپا در مورد تحریمها علیه حماس تلاش کند، او در انظار عمومی گفت که اجتناب از مذاکره با حماس تا زمانی که این گروه اسرائیل را به رسمیت بشناسد، «یک موضوع اصولی» است. این موضع مبتنی بر موضع بینالمللی نبود. تنها چند ماه بعد، شرودر، صدراعظم سابق آلمان از اسرائیل خواست بدون هیچ پیششرطی با حماس مذاکره کند. سه نماینده پارلمان از حزب سوسیالدموکرات و دموکراتهای آزاد، حتی یک وزیر حماس را در برلین پذیرفتند که باعث عصبانیت مرکل شد. او میگوید اگر امنیت اسرائیل از سوی حماس به خطر بیفتد، «پس حماس را بههیچوجه نمیتوان تحمل کرد».
جشنواره بایروث، 16 اوت 2006
وقتی که مرکل در مصاحبهای با شبکه تلویزیونی عمومی ZDF آلمان گفت، «وجود اسرائیل بخشی از انگیزه دولت ما است» شماری ازمقامات ارشد وزارت خارجه و دفتر صدراعظم از این سخن خشمگین شدند. البته آنها سخنرانی او را در جشن سالگرد حزب دموکراتمسیحی در سال قبل از دست داده بودند.
سوال این بود که آیا مرکل ضمانت امنیتی به اسرائیل داده بود که قابل مقایسه با بند دفاع متقابل ناتو بود؟ افراد نزدیک به مرکل امروز میگویند، قصد او کمتر از این بوده، هرچند که رابطهاش با اسرائیل رابطه بسیار ویژهای بود. قصد مرکل در طول جنگ لبنان در سال 2006 به زودی مشخص شد. در این جنگ واکنش اولمرت شدید بود. اسرائیل کمپین بمباران را آغاز کرد، حریم هوایی لبنان را بست، محاصره دریایی ایجاد کرد و در نهایت، نیروهای اسرائیل را به آن سوی مرز فرستاد. پس از چند روز، افکار عمومی جهانی بهشدت علیه اسرائیل شد. مرکل هشدار داد که نباید فراموش کرد چه کسی باعث خشونت شده است، اما در عین حال از اسرائیل خواست که تخریب را «تا حد امکان به حداقل ممکن» برساند. اولمرت سپس این سوال را مطرح کرد که آیا مرکل آماده اعزام سربازان آلمانی برای شرکت در یک ماموریت حافظ صلح سازمان ملل در مرز اسرائیل و لبنان است یا خیر. مذاکرات آتشبس قبلاً در شورای امنیت سازمان ملل آغاز شده بود. این امر کاملاً احساسی بود: قرار بود سربازان، ارتش آلمان - 60 سال پس از هولوکاست – در قالب «نیروی محافظت از اسرائیل»، همانطور که اولمرت آن را توصیف کرده، به جنوب لبنان بروند. مرکل برای چند روز در ملأ عام چیزی در مورد این درخواست نگفت. در گفتوگوی تلفنی با اولمرت، او ابراز نگرانی کرد که سربازان آلمانی ممکن است در موقعیتی در مرز قرار بگیرند که به سمت اسرائیلیها شلیک کنند. او در نهایت به نخستوزیر اسرائیل گفت که این درخواست را نمیتواند قبول کند. اولمرت تصریح کرد که او چنین سناریویی را پوچ میداند و به نظر میرسید که تأثیر مطلوب خود را بر مرکل داشته باشد. اما اتحادیه سوسیالمسیحی، حزب خواهر باواریایی دموکرات مسیحی مرکل، قاطعانه با این ایده مخالف بود. اکثریت مردم آلمان هم با این ایده مخالف بودند. فرستادن سربازان آلمانی به مرز اسرائیل هرگز مورد حمایت اکثریت پارلمان قرار نمیگرفت. جلبنظر پارلمان یک الزام در آلمان برای استقرارهای نظامی است. بالاخره چه کسی میخواست با حزبالله بجنگد؟ با این حال، مسئولیت بر عهده مرکل بود. لبنان از محاصره دریایی رنج میبرد و دولت اسرائیل گفت که تنها در صورتی این محاصره را لغو خواهد کرد که حجم سلاحهای قاچاق به حزبالله از طریق دریای مدیترانه و از طریق مرز زمینی از سوریه محدود شود. فواد سینیوره، نخستوزیر غربگرای لبنان، از مرکل خواست تا میانجیگری کند. در کمال تعجب مرکل، اولمرت موافقت کرد که محاصره را تا زمانی که ارتش آلمان در تلاش برای محدود کردن قاچاق اسلحه مشارکت داشته باشد، لغو کند. همین امر منجر به پذیرایی مرکل از رهبران ائتلاف حکومتی خود در بایروث شد؛ جایی که او برای جشنواره سالانه اُپرا در آخرین روز تعطیلات خود در اواسط آگوست حضور داشت. در نهایت، دو ناوچه آلمانی به همراه قایقهای تندرو و سایر شناورها برای شرکت در مأموریت سازمان ملل برای گشتزنی در سواحل لبنان به راه افتادند. پلیس و مقامات گمرک آلمان قرار بود به ایجاد یک سیستم کنترل در مرز سوریه کمک کنند که در نهایت برای جلوگیری از رسیدن سلاح به حزبالله کمک چندانی نکرد.
پارلمان آلمان این توافق را امضا کرد. مرکل در چندین مصاحبه به دنبال جلب حمایت از این مأموریت با استفاده از فرمول «انگیزه دولت» بود. او همچنین برای اولین بار از این ایده در پارلمان استفاده کرد: «اگر حفظ حق موجودیت اسرائیل بخشی از انگیزه دولت آلمان است، پس ما نمیتوانیم فقط بگوییم: اگر حق اسرائیل برای موجودیت در خطر است – و حالا اینطور است – این به ما ربطی ندارد.»
برلین، هتل اینترکانتیننتال، 11 تا 12 دسامبر 2006
اولمرت بهعنوان نخستین سفرش به آلمان بهعنوان نخستوزیر راهی برلین شد. موقعیت او به واسطه جنگ با حزبالله ضربه خورده بود، اما با این وجود مصمم بود که روند صلح با فلسطینیها را به پیش ببرد. تمایل او برای سازش پایانناپذیر به نظر میرسید. او حتی برای تخلیه تقریباً کامل کرانه باختری توسط اسرائیل و تقسیم احتمالی بیتالمقدس آماده به نظر میرسید. مرکل به سرعت متوجه فرصتهایی شد که به وجود آمده بود. عصر روز قبل از ملاقات رسمی، او به تنهایی به هتل اولمرت رفت تا بتوانند خصوصی با او صحبت کنند. پرسنل امنیتی اولمرت زن آلمانی را که در راهرو پرسه میزد، نشناختند و به سمت مرکل هجوم بردند و او را محاصره کردند. اولمرت از راه رسید و اوضاع ختم به خیر شد.
این دو نفر سپس سه ساعت در مورد لبنان و روند صلح گفتوگو کردند. گفتوگوی داغی بود اما در نهایت، آنها یک روال کاری ایجاد کردند. از آن زمان به بعد، مرکل مکرراً مشاور امنیتی خود، کریستوف هوسگن و ینس پلوتنر، کارشناس خاورمیانه - که اکنون مشاور امنیتی اولاف شولتز است - را به منطقه میفرستاد تا در مذاکرات بین اولمرت و محمود عباس، بهطور مجزا کمک حال باشند. امروز، افراد نزدیک به مرکل میگویند که برای او، حمایت از اسرائیل در دستیابی به راهحل دودولتی، عنصر اصلی درک او از ایده «انگیزه دولت» بود.
در حقیقت، البته، آلمانیها غیر از نیت خوب، چیز دیگری برای ارائه نداشتند. هیچ چیز برای ارائه به اسرائیلیها که نگران امنیت خود بودند، در دست نداشتند و هیچ چیز برای فلسطینیها که مرکل را به عدم همدردی با وضعیتی که با آن روبهرو هستند متهم میکردند، نداشتند. حتی هوسگن در مورد تلاشهای آلمان برای میانجیگری گفت: «نمیتوانم بگویم که این تلاشها قرار است جهان را تغییر دهد.» در مورد یک مسئله حساس، مرکل موضع روشنی اتخاذ کرد که بسیاری معتقدند ناشی از نفوذ شیمون اشتاین، سفیر اسرائیل بر صدراعظم آلمان بود. اشتاین از معدود دیپلماتهایی بود که مرکل به حضور پذیرفت. مرکل برای دانش اشتاین احترام قائل بود و از گفتوگو با او لذت میبرد. نتیجه این بود که در پلتفرم جدید حزب دموکرات مسیحی در سال 2007، اسرائیل بهعنوان یک «دولت یهودی» به رسمیت شناخته شد. این فرمولی بود که درست در برابر مطالبات فلسطینیها برای حق بازگشت به مرزهای سال 1948، قرار میگرفت. مرکل در سخنرانی خود در جمع همحزبیهایاش گفت: «امنیت اسرائیل بهعنوان یک کشور یهودی برای ما غیرقابل مذاکره است. این چیزی است که ما برای همه در جهان روشن میکنیم.»
نیویورک، مقر سازمان ملل، 25 سپتامبر 2007
مرکل در سخنرانی سال 2007 خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برای اولین بار از عبارت «انگیزه دولت آلمان» در خارج از کشور استفاده کرد. در آن زمان، محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، برنامه هستهای کشورش را تسریع میکرد و اسرائیل را تهدید به نابودی کرده بود. او حتی در این خصوص نامهای برای مرکل نوشته بود که مرکل از پاسخ دادن به آن خودداری کرد. اکنون، در صحبت با مردم جهانی، او افکار خود را تشریح کرد. او بهعنوان بخشی از درخواست خود مبنی بر جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران گفت: «همه صدراعظمهای آلمان قبل از من، مسئولیت ویژه آلمان در قبال موجودیت اسرائیل را برعهده گرفتهاند و این بخشی از انگیزه کشور من است.» این شکل از حمایت، در اسرائیل از نزدیک تحت نظر بود. اما به گفته نزدیکان مرکل در آن زمان، مرکل عملاً هیچ برنامهای برای جنگ احتمالی بین ایران و اسرائیل نداشت. ابزارهای برلین برای سوق دادن ایران به سمت سازش صرفاً شامل تحریمهای اقتصادی بود.
بیتالمقدس، کنست، 18 مارس 2008
دالیا ایتزیک، رئیس وقت کنست، صدراعظم آلمان را برای شصتمین سالگرد تأسیس اسرائیل دعوت کرده بود و مرکل را با بیان این جمله در کنست پذیرفت: «من قوانین را برای شما تغییر دادم.» تا آن زمان، تنها رئیس دولتها اجازه صحبت در پارلمان اسرائیل را داشتند. اما تغییر پیشنهادی ایتزیک به اتفاق آرا تایید شد. موضع مرکل در حمایت از اسرائیل همه را تحت تاثیر قرار داده بود. مرکل 24 دقیقه سخنرانی کرد و در مورد درسهای هولوکاست، مبارزه با یهودستیزی و روابط آلمان و اسرائیل صحبت کرد. در دقیقه نوزدهم سخنرانی از اصطلاح «انگیزه دولت»، سخن گفت. مرکل تقریباً دقیقاً از سخنرانی خود در سازمان ملل نقل قول کرد و گفت:«امنیت اسرائیل برای من بهعنوان صدراعظم آلمان یک اصل بدیهی است.» تعدادی از نمایندگان پارلمان اسرائیل از شنیدن زبان آلمانی بهعنوان زبان عاملان هولوکاست، آنهم در کنست، ناراحت بودند. احساس عجیبی بود: از یک طرف، زنی نماینده مردمی بود که زمانی میخواستند یهودیها را نابود کنند و از طرف دیگر حالا به مانند یک خواهر بزرگتر قصد داشت از آنها محافظت کند. امروز، نزدیکان مرکل میگویند که این محل سخنرانی بود که آن را به چنین رویداد ویژهای تبدیل کرد.
برلین، 27 اوت 2009
تعهدی که مرکل از طریق این عبارت ایجاد کرده بود پس از استعفای اولمرت آشکار شد. جانشین او، بنیامین نتانیاهو از حزب راستگرای لیکود، ساخت شهرکسازی در کرانه باختری را پیش برد که مانع فوقالعادهای بر سر راه یک کشور فلسطینی متحد قرار داد. مرکل در جریان سفر نخست نتانیاهو به برلین به وی هشدار داد که «پنجره فرصت» برای روند صلح در حال بسته شدن است و شهرکسازیها باید متوقف شود. نتانیاهو توجهی به مسئله نکرد. چند هفته بعد، هوسگن، مشاور امنیتی مرکل، مخفیانه با فیلیپ گوردون، رئیس بخش وزارت خارجه ایالات متحده و فیلیپ مورفی، سفیر ایالات متحده در آلمان ملاقات کرد. او پیشنهاد کرد که فشار بر نتانیاهو افزایش یابد. وی بهطور خاص پیشنهاد کرد که واشنگتن تهدید کند حمایت از اسرائیل را در شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با گزارش موسوم به گلدستون که اسرائیل را به نقض حقوق بشر در غزه متهم میکند، لغو خواهد کرد. پیشنهاد هوسگن در یک گزارش محرمانه ایالات متحده مستند شده است. آمریکاییها از این ایده خیلی خوشحال نشدند. بعدها، مرکل به این ایده فکر کرد که تحویل تسلیحات به اسرائیل را منوط به دادن امتیازاتی به فلسطینیان کند. هنگامی که نتانیاهو در مورد یک زیردریایی هستهای جدید پرسوجو کرد، مرکل تصمیمگیری در مورد تامین مالی آن را به تاخیر انداخت. این زیردریایی حدود 400 میلیون یورو قیمت داشت و آلمان باید یکسوم قیمت خرید را خودش پرداخت میکرد. حتی منتقدان نتانیاهو در اسرائیل او را تحت فشار قرار دادند تا فشارها را افزایش دهد. اما از سوی دیگر، تردید او در مورد تامین مالی این زیردریایی با قول او مبنی بر اینکه امنیت اسرائیل غیرقابل مذاکره است، همخوانی نداشت. در نهایت، او رضایت داد. در 20 مارس 2012، قرارداد فروش ششمین زیردریایی امضا شد. در بیتالمقدس گفته شد که هر چه باشد میتوان روی آلمانیها حساب باز کرد. با این حال، اسرائیل یک امتیاز داد: آزاد کردن درآمدهای مالیاتی مسدودشده فلسطین. این موفقیت کوچکی بود، اما بعید به نظر میرسید که بتوان بیشتر از این به دست آورد. در ایالات متحده، باراک اوباما به کاخ سفید رفته بود و مشارکت او در روند صلح همچنان محدود باقی میماند و سیاست خاورمیانهای آلمان تنها در صورتی میتوانست موفقیتآمیز باشد که آمریکاییها پیشقدم شوند. همانطور که یک گزارش محرمانه ایالات متحده اشاره میکند، اولمرت تنها چند روز پس از سخنرانی مرکل در کنست به همه گفت: «مرکل «دوست واقعی» اسرائیل است. اما در نهایت این ایالات متحده است که اهمیت دارد.»
برلین، دسامبر 2012
مرکل بعدها چندین بار سیاست شهرکسازی اسرائیل را مورد سرزنش عمومی قرار داد و زمانی که نتانیاهو بار دیگر به برلین سفر کرد، در مقابل دوربینها گفت: «ما موافقت کردهایم که با هم مخالف باشیم.» در همین حال، نتانیاهو از شکل رای دادن آلمان در سازمان ملل شکایت کرد و گفت که «ناامیدکننده» است. برای مثال، حدود 138 کشور به قطعنامه اعطای «وضعیت ناظر غیرعضو» به تشکیلات خودگردان فلسطین رای مثبت داده بودند. آلمان رای ممتنع داده بود که همین امر باعث ایجاد وحشت شد. تا آن زمان، مرکل بهعنوان یک متحد قابلاعتماد برای اسرائیلیها در سازمانهای بینالمللی تلقی میشد. در واقع، مرکل احساس میکرد که حمایت از اسرائیل در سازمان ملل ضروری است اما او به همان اندازه به راهحل دوکشوری هم معتقد بود. در تماسهای تلفنی مرکل و نتانیاهو صداها بلند شد. نخستوزیر اسرائیل در صحبت با نمایندگان دولت آلمان حتی به گناه تاریخی آلمان در هولوکاست اشاره کرد. «شما میخواهید کرانه باختری از وجود یهودیان پاک شود؟» مرکل اما از تشدید تنش اجتناب کرد. او در سفری به اسرائیل در سال 2014 گفت: همه طرفها باید مصالحه کنند. اما او تا حد زیادی استفاده از فرمول انگیزه دولت آلمان را متوقف کرده بود. نزدیکان او میگویند که این فرمول هرگز یک استراتژی نبوده است، بلکه ناشی از این واقعیت است که مسائل دیگری در پس پرده وجود دارد. چهار سال بعد، مرکل به اسرائیل سفر نکرد.
آسیزی، باسیلیکا دی سان فرانچسکو، 12 مه 2018
کلسیای آسیزی در سال 2018 چراغ صلح را به مرکل اهدا کرد که ماکتی از لامپ قبر فرانسیس آسیزی بود. همین جایزه در گذشته به یاسر عرفات، رهبر فقید فلسطین و شیمون پرز، رئیسجمهور سابق اسرائیل اهدا شده بود. مرکل در سخنرانی پذیرش این جایزه این ادعا را تکرار کرد که «امنیت اسرائیل بخشی از انگیزه دولت آلمان است.» این سخن در زمانی بیان شد که رابطه او با نتانیاهو به پایینترین حد خود رسیده بود. سال قبل، مرکل حتی رایزنیهای سالانه دو طرف را که از سال 2008 آغاز شده بود، لغو کرده بود. دلیل رسمی این کار تداخل در برنامهها اعلام شد اما لغو برنامه در حقیقت در پاسخ به سیاستهای نتانیاهو بود.
برلین، امروز
آنگلا مرکل در حال حاضر مشغول کار بر روی خاطرات خود است که قرار است پاییز امسال منتشر شود و البته بخشهایی هم درباره اسرائیل نیز در آن هست. بسیاری اقدامات دوران تصدی او پس از ترک پست مورد انتقاد قرار گرفته است، از جمله رویکرد او نسبت به روسیه و سیاستهایش در مورد مهاجرت. اما فرمول «انگیزه دولت آلمان» همچنان بر جای خود باقی مانده و به میراث مرکل تبدیل شده است.
مرکل بهعنوان صدراعظم این راه را نشان داد. این فرمول به سرعت خود را توسعه داده و در افکار عمومی آلمان رسوخ کرده است. این امر توضیح میدهد که چرا شولتز پس از حمله 7 اکتبر توسط حماس به این فرمول بازگشت و اعلام کرد که این موضع دولت آلمان است.
و اسرائیلیها چطور؟ اولمرت، نخستوزیر سابق میگوید: «در شرایط عادی، ما به حمایت هیچکس نیاز نداریم و آلمان هیچ کاری نمیتواند از نظر نظامی انجام دهد که ما نتوانیم از ایالات متحده دریافت کنیم». و با این حال، فرمول مرکل بهعنوان یک حمایت اخلاقی، برای ما ارزشمند است.
ترجمه:آریا صدیقی