چین در سال 2024
جورج فریدمن
استراتژیست
تغییرات اساسی در چین مدتهاست که اقتصادی بوده است. مردم این کشور به دلیل درگیری در جنگها، طی سالها بیثباتی داخلی و نیاز برای ارائه تصویری قدرتمند از خود، همیشه درگیر فقر بودهاند. در دورهای طولانی از تاریخ، اقتصاد چین ضعیف بود. این روند اما در سال 1982، تغییر کرد. چرخهای برای ظهور اقتصادهای بزرگ جهانی وجود دارد که تقریباً 40 سال طول میکشد. اولین بار این چرخه در ظهور ایالات متحده دیده شد. پس از جنگ داخلی، ایالات متحده از نظر اقتصادی متلاشی شد. حدود سال 1890، ایالات متحده تمرکز خود را بر تضمین ورود سرمایه از اروپا و حتی مهمتر از آن، صادرات به اروپا گذاشت. تا سال 1910، ایالات متحده حدود نیمی از محصولات تولیدی جهان را تولید و به فروش میرساند و آنها را عمدتاً به اروپا صادر میکرد. این روند در حدود سال 1929 شکسته شد و منجر به رکود بزرگ در آمریکا شد. جنگ جهانی اول پایههای اقتصاد اروپا را شکسته بود و در اواسط دهه 1920، اروپا دیگر نمیتوانست تولیدات آمریکا را بخرد. چهل سال پس از شروع جهش آمریکا، اقتصاد ایالات متحده دوباره وارد بحران شد. روند مشابهی را میتوان در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم مشاهده کرد. اقتصاد ژاپن که در جنگ جهانی دوم شکست خورد، با تمرکز بر کالاهای تولیدی، که عمدتاً به آمریکا صادر میشد، شروع به بهبود کرد. حدود 40 سال بعد، کسبوکارها و اقتصاد آمریکا، تحت تأثیر محصولات ژاپنی، موانع سیاسی را برای کالاهای ژاپنی ایجاد کردند. اقتصاد ژاپن سرگردان شد و در حدود سال 1990 وارد یک رکود عمیق شد که بسیاری آن را دهه گمشده مینامند. چین نیز روند مشابهی را طی کرده است. در اوایل دهه 1980، حزب کمونیست چین، اقتصاد این کشور را از تولید برای بازار داخلی به صادرات کالاهای تولیدی، در درجه اول به آمریکا و همچنین به سایر کشورها تغییر داد. چین نیز بهدنبال سرمایهگذاری خارجی بود. چین برای چندین دهه صادرکننده انرژی و مقصد سرمایهگذاری بود و به نظر میرسید که در شرف تسلط بر جهان است. مانند نمونههای دیگر، این فرآیند، محدودیتهای اقتصادی و همچنین محدودیتهای سیاسی ایجاد کرد. شهرها و استانهای ساحلی چین ثروتمند شدند، درحالیکه مناطق داخلی فقیرتر و توسعهنیافته و عقب ماندند. اقتصاد چین در سال 2020 روند ضعف در پیش گرفت و تا سال 2022 این روند بهطرز چشمگیری سرعت گرفت. مانند سایر موارد، سیستم چین با موانع اقتصادی و سیاسی روبهرو شد و تقریباً 40 سال پس از شروع رشد خود، اقتصاد چین نیز رو به افول نهاد. توجه به این نکته مهم است که در دو مورد دیگر، روند اقتصادی ارتباط نزدیکی با جنگ داشت. آمریکا به دلیل جنگ داخلی وارد بحران اقتصادی شد. یک دوره رشد داشت و سپس در نتیجه جنگ جهانی اول وارد بحران اقتصادی شد و تا جنگ جهانی دوم بهبود نیافت. ژاپن به دلیل جنگ جهانی دوم وارد بحران شد و در طول جنگ کره زمانی که سرمایهگذاری آمریکا و تقاضا برای منابع از عوامل حیاتی برای ژاپن بود، حرکت خود را به سمت بهبودی آغاز کرد. چین به دلیل جنگ جهانی دوم و اشغال ژاپن دچار شکست اقتصادی شد، اما ظهورش در دهه 1980 به جنگ مرتبط نبود.
بنابراین میبینیم که اقتصاد چین به آرامی از رکود خود در سال آینده خارج میشود. اما چین همچنان با تنشهای داخلی، هم در بین مردم و هم در داخل ساختار خود مواجه است. مشکلات اقتصادی چین، بیثباتی قابلتوجهی را ایجاد کرده است. همه مناطق چین نیاز به سرمایهگذاری دارند، اما دولت فاقد منابع لازم برای سرمایهگذاری در همه جا است و همین امر منجر به بیکاری و شکست کسبوکارها میشود. این روند باعث ایجاد ناراحتی در بین مردم و تلاش دولت برای سرکوب میشود. ما قبلاً نمونههایی از این روند را در چین دیدهایم و انتظار داریم که در سال 2024 اقدامات سرکوبگرانه فزاینده ادامه یافته یا تسریع شود. ما شاهد اقدام نظامی علیه ایالات متحده در سال پیش رو نیستیم، به همان دلیلی که چین در سالهای گذشته بلوف زد اما از جنگ اجتناب کرد. بنابراین رویدادهای مهم سال 2024 برای چین درجاتی از بهبود اقتصادی و مدیریت ناآرامیها خواهد بود. اقتصاد چین روندی ثابت خواهد داشت؛ هرچند ممکن است در سال 2024 رشد کند، اما این رشد مانند دورههای قبلی نخواهد بود.