کارنامه کیسینجر در خاورمیانه:
صلحی که به مصلحت نبود
مرگ هنری کیسینجر، موجی از مدیحهسرایی و محکومیت را بههمراه داشته. اما در دومی، توجه کمی به تلاشهای کیسینجر برای جلوگیری از وقوع صلح در خاورمیانه شده است؛ تلاشهایی که به وقوع جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 کمک کرد و باعث شد اشغال کرانه باختری و غزه توسط اسرائیل تثبیت شود. این جنبه نادیده گرفته شده از فعالیت حرفهای کیسینجر، دهها هزار نفر دیگر را به لیست افرادی که قربانی کرده، اضافه میکند؛ قربانیانی که تعدادشان به میلیونها نفر میرسد.
کیسینجر که روز چهارشنبه در 100سالگی درگذشت از سال 1969 تا 1977 در دوران ریاستجمهوری ریچارد نیکسون و جرارد فورد در دولت آمریکا خدمت میکرد. او کار خود را بهعنوان مشاور امنیت ملی نیکسون شروع کرد و در دور دوم ریاستجمهوری او، وزیر امور خارجه شد؛ سمتی که پس از استعفای نیکسون و روی کار آمدن فورد حفظ کرد.
در ژوئن 1967، دوسال پیش از شروع ریاستجمهوری نیکسون، اسرائیل برنده بزرگ جنگی 6روزه شده بود. در آن زمان اسرائیل به مصر حمله کرد، غزه و شبهجزیره سینا را اشغال و پس از واکنشهای ملایم سوریه و اردن، کرانه باختری و بلندیهای جولان را نیز تصرف کرد.
نتیجه درازمدت جنگ در سالهای بعد، بهویژه آنچه اسرائیل میتوانست از قلمرو جدید خود حفظ کند، همچنان در حال تغییر بود. سال 1968، شوروی تلاشهای کاملاً خالصانهای را برای همکاری با آمریکا برای رسیدن به یک برنامه صلح در منطقه انجام داد.
شوروی راهحلی را براساس قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد کرد. براساس این طرح، اسرائیل از سرزمینی که اشغال کرده بود، خارج میشد اما به هر حال کشور فلسطین هرگز بهوجود نمیآمد. علاوه بر آن، آوارگان فلسطینی جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 نمیتوانستند به اسرائیل برگردند و به جای آن با دریافت غرامت در کشورهای عربی اسکان داده میشدند. مهمتر از همه، شوروی دولتهای عرب متکی به خود را تحت فشار قرار میدهد تا این موضوع را بپذیرند.
این موضوع مهمی بود چون در این مقطع، بسیاری از کشورهای عربی، بهویژه مصر از متحدان شوروی بودند و تسلیحات خود را از این کشور تامین میکردند. حسنی مبارک که بعدها به مدت 30 سال رئیسجمهور یا به عبارت دیگر دیکتاتور مصر بود کار خود را با خلبانی در نیروهای هوایی مصر آغاز کرده بود و در مسکو و قرقیزستان که در آن زمان عضو اتحاد جماهیر شوروی بود، آموزش دیده بود.
زمانی که نیکسون در سال 1969 به قدرت رسید، ویلیام راجرز، اولین وزیر امور خارجه او، موضع شوروی را جدی گرفت. راجرز بیشتر سال را با آناتولی دوبرینین، سفیر شوروی در آمریکا مذاکره کرد. این امر منجر به وقوع آن چیزی شد که دیوید آ. کورن، دیپلمات آمریکایی که در آن زمان به تلآویو منتقل شده بود، آن را «طرح جامع و مفصل آمریکا برای حلوفصل مناقشه اعراب و اسرائیل» توصیف کرد.
یکی از افرادی که جلوی این را گرفت، کسی نبود جز هنری کیسینجر. او در پشتصحنه دولت نیکسون برای جلوگیری از وقوع صلح، پشتکار داشت. دلیل آن علاقه شخصی بزرگ کیسینجر به اسرائیل و اهداف توسعهطلبانهاش نبود. به گزارش اینترسپت کیسینجر با اینکه یهودی بود، از کار کردن برای دولت نیکسون، که میتوان گفت یکی از یهودستیزترین رؤسایجمهور تاریخ آمریکا به شمار میرفت، راضی بود. نیکسون یک بار که در اتاق بیضی با خود بلند فکر میکرد، گفت، یهودیها مشکلشون چیه؟ سپس به سوال خود پاسخ داد: «فکر کنم به این خاطر است که بیشتر آنها روانپزشکاند».
در عوض، کیسینجر تمام جهان را از دریچه منشور جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی میدید. هرگونه توافق در آن زمان به مشارکت شورویها نیاز داشت و برای همین کیسینجر نمیتوانست آن را قبول کند. در دورانی که به نظر میرسید توافق با شوروی قریبالوقوع باشد، کیسینجر به یکی از دستیارانش، همانطور که در کتاب خاطراتش «سالهای کاخ سفید» میگوید، این اتفاق نخواهد افتاد چون «نمیخواستیم به موفقیت سریعی برسیم (تاکید بر نسخه اصلی)». کیسینجر در همان کتاب توضیح میدهد اتحاد جماهیر شوروی بعدها با قاعده کلی موافقت کرد که بیشتر به نفع اسرائیل بود؛ آنقدری که خود کیسینجر هم درک نمیکرد چرا شوروی به آن رضایت داده است. با این وجود، کیسینجر مینویسد: «این قاعده کلی راه خود را به سرعت به برزخ بیش از حد شلوغ طرحهای بینتیجه خاورمیانه باز کرد؛ همانطور که من میخواستم.»
نتایج آن برای تمام طرفین فاجعهبار بود. انورسادات، رئیسجمهور وقت مصر سال 1971 اعلام کرد، این کشور براساس شرایطی همراستا با تلاشهای راجرز با اسرائیل صلح میکند. با این حال او همچنین به صراحت گفت که ممانعت اسرائیل از بازگشت به شبهجزیره سینا به معنای جنگ است.
در 6 اکتبر 1973 این اتفاق افتاد. مصر و سوریه بهترتیب به شبهجزیره اشغالی سینا و بلندیهای جولان حمله کردند. موفقیت اولیه آنها مقامات اسرائیلی را شوکه کرد. موشهدایان، وزیر دفاع اسرائیل متقاعد شده بود که اسرائیل ممکن است فتح شود. علاوه بر آن، اسرائیل با کمبود مواد اولیه جنگی مواجه بود و بهشدت نیاز داشت دوباره توسط آمریکا مجهز شود.
کیسینجر اطمینان حاصل کرد که آمریکا به آرامی حرکت میکند؛ چون هم میخواست اسرائیل درک کند که نهایتاً چه کسی مسئول است و چون نمیخواست کشورهای عربی نفتخیز را عصبانی کند. استراتژی او، همانطور که یک دیپلمات ارشد دیگر توصیف میکند، این بود که «اجازه دهد اسرائیل موفق شود اما خونریزی کند.»
شما میتوانید این را از زبان خود کیسینجر در مدارک مشورتهای داخلی که حالا در وزارت خارجه موجود است بخوانید. در 9 اکتبر، کیسینجر به مقامات عالیرتبه خود میگوید: «ارزیابی من پیروزی پرهزینه و بدون فاجعه(برای اسرائیل) بهترین (گزینه) است.»
سپس ایالات متحده مقدار زیادی تسلیحات به اسرائیل فرستاد تا از آنها برای شکست دادن مصر و سوریه استفاده کند. کیسینجر با رضایت به این نتیجه نگاه کرد. در نشست سطح بالای دیگری در 19 اکتبر، کیسینجر تجلیل کرد که «همه در خاورمیانه میدانند که اگر صلح میخواهند باید دم ما را ببینند. سه بار از طریق شوروی تلاش کردند و سه بار شکست خوردند.»
هزینه انسانی بسیار بالا بود. بیش از 2هزار و 500 نفر از نیروهای ارتش اسرائیل کشته شدند. بین10 تا 20هزار نفر از اعراب هم کشته شدند. این در راستای باور کیسینجر بود، همانطور که در کتاب «روزهای آخر» بهنوشته باب وودوارد و کارل برنشتاین مینویسند، سربازان «حیوانات احمق و پخمهای هستند» که باید از آنها بهعنوان گروگان در سیاست خارجی استفاده کرد.
کیسینجر بعد از جنگ به استراتژی خود یعنی ممانعت از هر گونه حلوفصل صلحآمیز برگشت. در یکی دیگر از خاطراتش کیسینجر ثبت کرده بود که در سال 1974 درست قبل از استعفای نیکسون به کیسینجر گفت: «ارسال تمام کمکهای نظامی به اسرائیل را تا زمانی که به یک صلح فراگیر موافقت کند، قطع کند» کیسینجر بیسروصدا برای گذشت زمان متوقف کرد، نیکسون برکنار شد و حتی زمانی که فورد رئیسجمهور شد این موضوع مطرح هم نشد.
تلاش برای ترور کیسینجر
اگر به متصدیان پیشین حزب لیکود بود، این امکان وجود داشت که کیسینجر نهتنها 100 سالگی را نبیند بلکه حتی قبل از 50سالگی کشته شود. برخلاف شهرتاش بهعنوان پادشاه ژئوپلیتیک، کیسینجر هیچوقت نتوانست بهطور کامل اقتدار ایالات متحده را بر اسرائیل تحمیل کند اما او به دنبال اهرم نفوذ آمریکا بود؛ گاهی برخلاف آنچه حزب راستگرای لیکود بهعنوان منافع خود میدید.
در دهه 1970، کیسینجر در میان اعضای حزب لیکود، که حالا دولت ائتلافی راستگرای اسرائیل را رهبری میکند، بسیار منفور بود. طبق برخی از اخبار آن زمان، بهقدری که تعدادی از اعضای این حزب تلاش کردند او را ترور کنند.
نیویورک دیلی نیوز در سال 1977 به نقل از مقامات ارشد وزارت خارجه گزارش داد: «دستهای از راستگرایان سرسخت اسرائیلی یک «قرارداد» 150هزار دلاری برای ترور کیسینجر، وزیر امور خارجه، تعیین کردهاند.» زمانی که برای اولین بار گزارشهایی از حمله احتمالی به کیسینجر بیرون آمد، این باور وجود داشت که کار شبهنظامیان فلسطینی باشد اما مقامات ارشد به روزنامهها گفتند که مطمئن بودند تهدید از طرف حزب لیکود نشأت گرفته است.
طبق گزارشها، تندروهای لیکود که این پول را جمعآوری کردند گروه کوچک و رادیکالی از بلوک مخالف در داخل حزب لیکود اسرائیل توصیف شده بودند که از دیپلماسی کیسینجر در اواخر جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 دل خوشی نداشتند. کیسینجر نقش مهمی در توافقنامههای جدایی با مصر و سوریه داشت که باعث شد اسرائیل از سرزمینهایی که اشغال کرده بود، عقبنشینی کند. در طرف اسرائیل، حزب کارگر که رقیب لیکود بود با کیسینجر برای موافقت با مصالحهها همکاری کرده بود.
جنگ 1973 منجر به تحریمهای نفتی و آسیبزای کشورهای عربی علیه آمریکا شد و گفتهها حاکی از آن است که کیسینجر مایل بود هرگونه توافقی که برای بازکردن شیر نفت باشد را از بین ببرد که در نتیجه آن توافقنامههای عدم مداخله 1974 بهدست آمدند.
دیلینیوز گزارش داد که این ضربه «به دلیل اینکه کیسینجر در دیپلماسی پروازی خاورمیانهایاش به اسرائیل خیانت کرده بود، انگیزه انتقام ایجاد کرده بود». در آن زمان حزب لیکود و وزارت خارجه آمریکا این اتهامات را به شدت رد کردند (توطئه گزارششده برای ترور کیسینجر تنها یکی از چندین موردی است که در آن اسرائیلیها خصومت شدیدی را نسبت به قویترین متحد خود نشان دادند، موارد دیگر آن شامل حمله در سال 1967 به یک کشتی جاسوسی آمریکایی و عملیات جاسوسی در دهه 1980 است.) درحالیکه کیسینجر در هدف کوتاهمدت خود برای پایان دادن به تحریم نفتی و بازگرداندن شبهجزیره سینا به مصر موفق بود، تلاشهای او در کشورداری عمداً مانع تلاشها برای پیدا کردن راهحل طولانیمدت برای اشغال دائمی فلسطین شد.
همانطور که جان شوارتر خبرنگار و روزنامهنگار اینترسپت مینویسد، کیسینجر خلاف دستور ریچارد نیکسون مبنی بر پیدا کردن راهی برای رسیدن به صلح پایدار زمانی که تمام گزینهها روی میز وجود داشت، عمل کرد. کیسینجر معتقد بود که وضعیت دائمی درگیری و بیثباتی به آمریکا دست برتر را در خاورمیانه میدهد.
باوجود یهودی بودن، کیسینجر برای اسرائیل یا مردم یهود فراتر از فایده آنها برای امپراطوری آمریکا اهمیت ناچیزی قائل بود. کیسینجر در سال 1973 به نیکسون گفت، کمک به یهودیان شوروی برای فرار از آمریکا برای اجتناب از سرکوب روسیه «هدف سیاست خارجی آمریکا نبود» و «اگر آنها میخواستند یهودیان اتحاد جماهیر شوروی را در اتاقهای گاز قرار دهند، این نگرانی به آمریکا مربوط نمیشود. شاید نگرانی بشردوستانه باشد.»
هر خصومتی که زمانی بین حزب لیکود و وزیر امور خارجه اسبق آمریکا وجود داشت، مدتهاست که از آن گذشته. امروز این حزب توسط بنیامین نتانیاهو رهبری میشود که اولین بار در سال 1996 به این جایگاه رسید. (این انتخابات با ترور اسحاق رابین اتفاق افتاد که بسیاری معتقدند آخرین امید بزرگ برای پایداری صلح در اسرائیل بود). نتانیاهو هم مثل کیسینجر برای چسبیدن به قدرت و دعوت از سیاستمداران تندروتر به ائتلاف لیکود از درگیریهای بیپایان استفاده میکند. در ماه سپتامبر، درست چند هفته قبل از آغاز جنگ اسرائیل و حماس، این دو نفر در نیویورک دیدار دوستانهای داشتند. کمپین بمباران اسرائیل در نوار غزه در هفتههای اخیر با بمباران متمرکز ویتنام و کامبوج که کیسینجر دههها پیش بر آنها نظارت داشت، برابری میکند.