فالش مدعیان و کوک بیصدایان/گزارشی درباره بازار شلوغ کنسرتهایی که این روزها در پایتخت در حال برگزاری است و گروههای موسیقی حرفهای که در میان این هیاهو گم میشوند
بهدلیل نزدیکی به ایام عزاداری محرم و صفر، ماه خرداد یکی از پرترافیکترین روزهای برگزاری کنسرت و برنامههای موسیقیمحور در کشور بود.

بهدلیل نزدیکی به ایام عزاداری محرم و صفر، ماه خرداد یکی از پرترافیکترین روزهای برگزاری کنسرت و برنامههای موسیقیمحور در کشور بود. ششم تیرماه، محرم شروع میشود و تا اوایل ماه شهریور دیگر کنسرتی برگزار نخواهد شد. این موضوع باعث شده که سطح شهر و فضای مجازی پر باشد از تبلیغات خوانندهها. اما در این روزها تنها کنسرتهای پرسروصدا در حال برگزاری نیست. در گوشه و کنار سالنها گاهی نامی از گروههای موسیقی فاخر هم شنیده میشود که بدون هیچ اسپانسر و تبلیغات پُر زرقوبرق، برنامه اجرا میکنند.
با وجود کیفیت بالای موسیقی و اجراها، اما این گروهها سهم کمتری از مخاطب عام را در اختیار دارند. از میان این برنامهها میتوان به فستیوال موسیقی «چند شب» اشاره کرد که امسال در چهاردهمین دورهاش با نام «چند شب موسیقی ایرانی»، در سه شب سراغ دونوازی یا کنسرتهایی با سه یا چهار نوازنده رفته. نوازندگانی که موسیقی اصیل ایرانی و انتقال آن به مخاطب، برایشان از هرچیزی مهمتر است، اما در هیاهوی بازار تجاری کنسرتها صدایشان به گوش عامه مردم نمیرسد. تفاوت این دو نوع رویکرد به موسیقی، این روزها قابل توجه است. برای درک بهتر شرایط حاکم بر موسیقی فاخر ایرانی، سراغ افشین معصومی، برگزارکننده فستیوال «چند شب» رفتیم.
در شهر چه خبر است
با یک جستوجوی ساده در اینترنت، احتمالاً از تعداد کنسرتهای موسیقی پاپ و موسیقی سنتی که بیشتر جنبه تجاری دارند، شگفتزده خواهید شد. اتفاقی که معمولاً هرسال پیش از شروع ایام محرم و صفر در پایتخت جاری است. موسیقی نقطه جدایی زندگی جدی روزمره از فراغت است. مخاطب هم گاه با هزینه زیاد به این فراغت تن میدهد تا ساعتی خوش باشد.
اما شکل تجاری پیدا کردن کنسرتها، باعث شده شاهد اتفاقات جدیدی در این حوزه باشیم. مثلاً بهتازگی خوانندهای با هزینه بسیار زیاد بخشی از ورزشگاه آزادی را دکوری بسیار پُرهزینه برای اجرای کنسرت خود انتخاب کرده. این اتفاق مسیر جدیدی در عرصه برگزاری کنسرت در ایران است و بسیار مورد استقبال قرار گرفته. منتقدان هم به این نوع برگزاری کنسرت روی خوش نشان دادند.اما نقدهایی هم به کیفیت موسیقی و پخش آن وارد است. از طرفی در این میان بخش خصوصی و افرادی که استعداد دارند، اما اهل هیاهو نیستند، از این مسیر جا میمانند.
شکل دیگری از کنسرتها هم وجود دارد که گاهی تکههایی از آنها در فضای مجازی وایرال میشود و نقدهای بسیاری به وجود میآورد. کنسرتهایی که نه خواننده بر خواندن خود تسلط دارد، نه گروههای نوزانده آنطور که از یک اجراکننده کنسرت انتظار وجود دارد، کارشان را انجام میدهند. هر چندوقت یکبار هم شاهد این فالشخوانیها و کیفیت پایین اجراها هستیم، اما از طرفی قیمت بلیتهای این کنسرتها و هزینههای اسپانسرینگ آنها، خوراک فرهنگی نامناسب اما با زرقوبرق زیادی را نشان میدهد که روی سبد فرهنگی خانوادهها اثر میگذارد.
اثری که احتمالاً در درازمدت خودش را بیشتر نمایان خواهد کرد. افشین معصومی بهعنوان یک فعال فرهنگی و کسی که 14دوره فستیوال موسیقی «چند شب» را با تکیه بر موسیقی اصیل ایرانی برگزار کرده، درباره تفاوت مخاطبی که این روزها انتخاب میکند سراغ کدام کنسرت برود، میگوید: «حقیقتاً شنوندگانی که من از موسیقی پاپ میبینم، دعا نمیکردم که هیچوقت شنونده ما شوند. البته توهینی نمیکنم، بههرحال هر نوع از موسیقی مخاطب خودش را دارد. هیچوقت یک گل میخک نمیتواند آرزو کند که یک گل رز باشد.
اما نمیتوانم انکار کنم که دوست داشتم مخاطب بیشتر داشته باشیم. اما اگر بخواهیم این موضوع را آسیبشناسی کنیم، باید همه فاکتورها مثل فرهنگ، جامعه و اقتصاد را در این موضوع دخیل بدانیم. اینها باعث میشوند مخاطبان یک نوع موسیقی خاص، ریزش کنند و بهسمت موسیقیهای دیگری بروند؛ موسیقیهای پاپ یا حتی سنتی که در ساختار پاپ ارائه میشوند.»
وقتی موضوع گمشدن فستیوالی حرفهای مانند «چند شب» در میان هیاهوی بازار کنسرتهای این روزها را با افشین معصومی درمیان میگذاریم، با اشاره به اینکه بازار موسیقی سنتی اصیل و حرفهای با بازار کنسرتهای تجاری این روزها متفاوت است، میگوید: «بازار ما و موسیقی پاپ، دو بازار جداگانه است. چون موسیقی پاپ یک بازار تجاری است و سازوکار خودش را دارد و بازار کار ما کاملاً غیرتجاری و فاخر است و شنونده خودش را دارد. البته شاید بهتر باشد بهجای بازار از کلمه مخاطب استفاده کنیم. مخاطب وقتی متفاوت باشد، فکر نمیکنم تداخلی وجود داشته باشد میان برنامههای کنسرتی که الان در حال برگزاری است».
همچنین برگزارکننده فستیوال «چند شب»، خودخواسته به تبلیغات شهری تن نداده و آن را بهدور از جایگاه موسیقی فاخری میداند که در این فستیوال عرضه میشود. او در توضیح بیشتر این موضوع میگوید: «بحث تبلیغات در زمینه موسیقی بسیار گسترده است. وقتی یک پای تبلیغات به اسپانسر میرسد، اسپانسر هم همیشه تمایل دارد در موسیقی تجاری شرکت کند چون در آنجا دیده میشود. اما درباره موسیقی به سبک ما، جامعه مخاطبی وجود دارد که بیشتر در شبکههای اجتماعی هستند و همدیگر را رصد میکنند.
آنها هم اغلب با همین تبلیغات مجازی متوجه میشوند. از طرفی خود من تمایلی ندارم که برای فستیوالی مانند «چند شب موسیقی ایرانی»، تبلیغاتی به سبک بیلبورد خیابانی داشته باشم؛ مگر اینکه این سبک از تبلیغ کمی مردمیتر باشد. البته در دورههای اول، روزنامه و مجله و اقبال به آن بیشتر بود و میشد از این شیوه برای تبلیغ استفاده کرد، اما آنها حالا حذف شدهاند.» این در حالی است که در شب اول برگزاری این فستیوال در روز دوشنبه 19 خردادماه در تالار رودکی، با وجود تبلیغات محدود، وقتی میثم ملکی نوازنده تار تکنوازی اجرا کرد و پس از آن فرزانه مهدیزاده نوازنده کمانچه، صبا حسینی نوازنده تار و امیرحسین حسینخواه نوازنده تمبک روی صحنه رفتند، بسیار مورد تشویق حاضران در سالن قرار گرفتند.
حمایت یا سنگاندازی
نمیتوان به این موضوع خوشبین بود که مبالغ بزرگی که در کنسرتهای با اسپانسرینگهای نجومی ردوبدل میشوند، از منابعی تامین شوند که نظارتی برآنها وجود ندارد. اما وقتی پای کیفیت پایین و تاثیر بر ذائقه مخاطب عام بهمیان میآید، نمیتوان بهراحتی از این نظارت گذشت. نظارتی که افشین معصومی درباره آن به سنگاندازی اشاره میکند. سنگاندازی درباره کنسرت موسیقی فاخری که تنها چند نوازنده حرفهای به دقت بالا، ساز میزنند تا در ارتقای آشنایی مخاطب از ساز و موسیقی اصیل ایرانی، دخیل باشند.
معصومی درباره مشکلات برگزاری کنسرت با هزینه شخصی و در ساختار حرفهای میگوید: «فستیوال «چند شب موسیقی ایرانی»، کاملاً خودگردان و بهصورت خصوصی اداره میشود، از سمت هیچ ارگان و دولتی حمایت نمیشود و حتی با سنگاندازی روبهرو شده. به همین دلیل چندیندوره ما با ضررهای سنگین روبهرو شدیم. پانادمی کرونا هم باعث شد از سال 1398 تا 1402، بهمدت چهار سال سکوت کنیم. البته من تنها نیستم و از طرفی از طریق موسسه فرهنگی که دارم، تلاش کردم این ضررها را جبران کنم تا فستیوال سرپا بماند. اما بههرحال کسی نیست که ضرر ما را جبران کند و باید خودمان پای کارمان بایستیم.»
این درحالیاست که معصومی درباره تاثیر و کیفیت این فستیوال در تاریخ موسیقی ایرانی معتقد است اینشکل از اجراها بیسابقه بوده: «در سال 1395 «چند شب» را راهاندازی کردم؛ با این هدف که در هر دوره بهصورت اختصاصی به یک ساز بپردازیم. مثلاً در ابتدا با چند شب تار شروع کردیم، بعد از آن سراغ چند شب کمانچه رفتیم و در دورههایی، ساز به همراه آواز داشتیم تا اینکه حالا به دوره چهاردهم رسیدیم.
مثلاً برای چند شب تار، ما با مشورت اساتید مهم تار، 12 تارنواز را به صحنه آوردیم و آنها به 12 شیوه متفاوت، تار نواختند. فکر میکنم این کار در تاریخ موسیقی ایران بیسابقه است. ما این را ضبط کردیم و در پورتالهای خارجی آنها را منتشر کردیم.» در یک مقایسه ساده وقتی این شکل از موسیقی و اجرا را در کنار اجراهایی بگذارید که با پلیبک و فالشخوانی همراه است، اما مخاطب خام تبلیغات میشود و هزینههای گزاف برای آن میکند، به حمایت غلط در حوزه موسیقی میرسیم که انگار هر مدت یکبار شاهد بدترشدن آن هم هستیم.