جستارهایی در باب مفهوم کرونوتوپ
باختین نشان داد که ادبیات و هنر چگونه میتوانند یه یاری ما بشتابند تا این واقعیت را فراچنگ آوریم که طی تاریخ، دگرگونی مفاهیم زمانی و بازنماییهای مکانی، بازتابدهنده تغییر و تحولات اساسی در نگرشهای فرهنگی و تجارب زیسته آدمی شده است.
مفهوم «کرونوتوپ» میخائیل باختین ناظر بر پیکربندی زمان و مکان در متون ادبی و هنری است که فهم آن در تحلیل گفتمانی واجد اهمیت است. زمان و مکان نهفقط مقولات زمانی و مکانی بلکه دلالتمند و دارای ارزشهایی که به آنها پیوسته است. باختین نشان داد که ادبیات و هنر چگونه میتوانند یه یاری ما بشتابند تا این واقعیت را فراچنگ آوریم که طی تاریخ، دگرگونی مفاهیم زمانی و بازنماییهای مکانی، بازتابدهنده تغییر و تحولات اساسی در نگرشهای فرهنگی و تجارب زیسته آدمی شده است.
درواقع «کرونوتوپ» به پیوند و ارتباط میان جهان متن و جهان فرامتن بازمیگردد. الهام میاحی در کتاب «جهان در دل جهان» طی جستارهایی درباره این مفهوم، میکوشد با تعمق در اندیشههای باختین به شناخت کرونوتوپ دست یابیم و برهمکنش آن را با سایر مفاهیم علوم انسانی دریابیم. همچنین در پیوند آن با ادبیات، هنر و زندگی تأمل کنیم.
جهانی در دل جهان
نویسنده: الهام میاحی
انتشارات: لوگوس