| کد مطلب: ۱۶۸۲۳

هیچ کودکی چریک نیست

از «ایکس» به «اینستاگرام» می‌روم و از آنجا به «تلگرام» و  مدام این چرخه باطل را تکرار می‌کنم. این‌بار می‌خواهم ببینم که جز اراذل بی‌ونام و نشانی که مشغول فحاشی هستند و آن هشتگ مایه شرمِ زبان فارسی را ترند کرده‌اند، آیا آدم نشان‌دار و حسابی‌ای هم پیدا می‌شود که از این قوم‌الظالمین دفاع کند و اگر می‌کند، منطقش چیست. منظور از آدم نشان‌دار کسی است که از هشتگ‌هایش ارتزاق نمی‌کند، می‌اندیشد و پیش از این هم حرف قابل اعتنایی زده است.

به نام مرتضی مردیها می‌رسم. استاد سابق گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی؛ نامی آشنا در فضای ترجمه و روشنفکری که همیشه برای اهل کتاب نام معتبری در ترجمه و تألیف بود. این روزها مردیها هم قبای دیگری بر تن کرده است. در سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش واضحاً از فضای آکادمیک و روشنفکری فاصله گرفته و بیشتر سمت رویکردهای عامه‌پسند رفته است. با اینکه خیلی وقت بود دیگر از گفته‌های شاذ ایشان غافل‌گیر نمی‌شدم، این‌بار حسابی بهت‌زده شدم. استوری چنداسلایدی ایشان با این شروع می‌شود که «کودک فلسطینی یعنی چه؟» و بعد می‌خواهند که مخاطب بپذیرد فرقی بین کودک و چریک نیست و با این ترکیب از آنها سوءاستفاده نکنند. در نهایت توصیه می‌کنند که چغر باشید و بی‌قلق. احتمالاً به لحاظ احساسی منظورشان است و دنباله همان ایده‌ای که می‌گوید «بالاخره این کشته‌شدن‌ها هم پرتی‌های جنگ است و هزینه بهتر شدن جهان.»

حتماً هر چیزی می‌تواند مورد شبهه قرار بگیرد و سوال‌برانگیز شود، اما بعید می‌دانم این سوال که چه فرق است بین کودک با چریک و سرباز، سوالی باشد که امروز به ذهن استاد نام‌آشنای اندیشه سیاسی آمده باشد. بعید است ایشان ندانند که تفاوت است میان طفل صغیری که هنوز قوای شناخت جهان پیرامونش را ندارد و از سر جبر روزگار میان آتش و خون به دنیا آمده است با چریکی که خودش انتخاب کرده لباس رزم به تن کند؟ البته که کار متفکر به چالش کشیدن بدیهیات است، ولی به گمانم عام‌ترین مردم هم دلایل متقنی برای این داشته باشند که چرا کودک با چریک متفاوت است و چرا باید از کودک در سخت‌ترین شرایط جنگی هم حراست شود.

ایشان در ادامه گفته‌اند که اگر کودک بودن برای کسی مهم است باید که کودکان حادثه‌های دیگر هم مهم باشد. حتماً همین‌طور است. کسی که کودک فلسطینی برایش مهم باشد اما دیگر کودک‌ها نه، قطعاً غشی در کارش است و یا تفکرش ایراد دارد. کودک فلسطینی همان‌قدر مهم است که کودک اوکراینی، کودکی که در حمله هفتم اکتبر قربانی شده، کودک کشته‌شده در هواپیمای اوکراینی و همه کودکان عالم فارغ از اینکه پدر و مادرشان کجا هستند و کجا زندگی می‌کنند.

جناب مردیها در همین چند خطش بیش از همه خود و تئوری‌اش را باطل می‌کند. زبان ناخودآگاه آدمی را هویدا می‌کند. مثالی که ایشان می‌زنند، کودکان قربانی حملات 11 سپتامبر، مثال درستی برای نقد رادیکال‌های سوی مقابل ایشان است؛ آنان‌که که از آدم‌های دیگری انسانیت‌زدایی می‌کنند. ولی پیش‌تر باید از خود ایشان پرسید که شما چرا وقتی همه عالم و میلیون‌ها فارسی‌زبان از مردم اوکراین دفاع می‌کردند این شبهه برایتان به‌وجود نیامد و نوبت به کودک فلسطینی که رسید مو را از ماست می‌کشید؟ خود شما که نگران کودکان 23 سال پیش حملات یازده سپتامبر هستید تا به حال از کودکانی که قربانی حمله تروریستی کرمان هم شدند گفته‌اید؟ و پرسشی مهم‌تر مسئله فلسطین و کشته شدن کودکانش مسئله امروز و دیروز نیست. تاریخ مسئله آن دیار از هفتم اکتبر شروع نمی‌شود، این را حتماً شما که استاد علوم سیاسی هستید بهتر از دیگران می‌دانید. پس چرا چنین می‌گوئید که انگار کل مسئله از همان هفتم اکتبر شروع شده و همه این سبعیت اسرائیل فقط دفاع از خود از پساهفتم اکتبر است؟

در نهایت آقای مردیها توصیه کرده‌اند که مخاطبان‌شان چنان باشند که روی حماقت‌شان چندان حساب نکنند.  اتفاقاً ایشان هم خیلی روی بلاهت ما حساب باز کرده‌اند. گویی که همه چون کبک سر در برف دارند و ایشان چون جغد مینروا در دل تاریکی شب مشغول آگاه کردن بقیه و نورتاباندن بر حقیقتند. کمی سر می‌چرخاندند ده‌ها بلکه صدها روشنفکر، فعال سیاسی، روزنامه‌نگار و.... می‌دیدند که هزاران بار بیشتر از ایشان هزینه داده‌اند و امروز بی‌کینه و بی‌عقده آن سمتی می‌ایستند که همیشه برای آن هزینه داده‌اند؛ سمت مظلوم. در عجبم چطور آن نویسنده‌ای که سال‌ها پیش آن متن رقیق را درباره عشق نوشت، با آن ادبیات درخشان که می‌توان خط به خطش را بارها خواند حظ برد و به دیگران هم توصیه کرد، امروز ادبیاتش هم‌تراز با ارتش سایبری یک طرز تفکر خاص شده که بوی بلاهت‌شان از کلمه به کلمه متن‌های کوتاه‌شان بیرون می‌زند؟ چطور آن آدم که چنین عشق را توصیف می‌کند فرقی بین کودک و چریک نمی‌بیند؟

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار