| کد مطلب: ۱۲۴۴۷

شما هم نیستید

درباره واکنش رئیس سازمان صداوسیما به تعطیلی شبکه «منوتو»

میان واکنش‌های بی‌شمار که نسبت به تعطیلی «منوتو» دیدیم و شنیدیم، واکنش آقای جبلی، رئیس صداوسیما از همه بیشتر قابل تأمل‌ بود؛ «آن چیزی که می‌ماند پیام اصیل، فطرت انسانی و فرهنگ اصیل است که ما هستیم، کشور ما و تاریخ ماست که می‌ماند. هرچیزی هم که خلاف این‌ها باشد، سرنوشتی جز آن‌چه شبکه منفور «منوتو» داشته، نصیبش نخواهد شد».

سخنان جناب جبلی ازاین‌رو قابل تأمل است که ایشان تقریباً بالاترین فرد و مهم‌ترین سیاست‌گذار رسانه در کشورند. فردی که سازمان متبوعش چندده هزار کارمند مستقیم دارد و برای سال آینده‌ سازمانش، تقریباً نیم‌میلیارد دلار بودجه مصوب شده است. سخنان ایشان نکاتی خیال‌اندیشانه دارد، نکاتی که تأمل به آنها، هم در فهم وضعیت فعلی به ما کمک می‌کند، هم اینکه اگر تغییری در این نگرش به‌وجود نیاید، خبر از استمرار همین وضعیت و حتی بدتر خواهد داد. شوربختانه شبکه «منوتو» نه‌تنها میان بخشی از جامعه که کم‌تعداد هم نیستند منفور نبود، بلکه گفتمان خودش را هم در میان مخاطبانش رواج داد و رفت.

این شبکه، دو سویه کاملاً متفاوت داشت. تا هنگامی که به‌صورت عریان وارد عرصه سیاسی نشده بود، بخشی از برنامه‌های آن در حوزه سرگرمی، قابل دفاع بودند. پیش‌ترها حتی مستندهای کاملاً سوگیرانه‌اش هم بهره‌ای از ساخت خوب و روایت عامه‌پسند داشت.

گرچه به‌طور واضح مشخص نیست که برنامه‌ای مدون از ابتدا بود یا در میانه راه و اسپانسر، آنها را به این سمت برد؛ اما واضحاً جعل تاریخ، به‌خصوص تاریخ پهلوی، در دستور کار این شبکه قرار گرفت و دال مرکزی آن شد. این کار را با بهره‌گیری از ظرفیت‌های خود به‌خوبی انجام می‌داد و حتی گفتمان‌سازی کرد. باورش سخت است اما یکی از ظرفیت‌های اصلی این شبکه، خبرنگار یا بهتر بگوییم کارمندان غیرحرفه‌ای‌‌اش بود. کارمندانی که نه‌فقط هیچ سابقه‌ای در کار رسانه نداشتند بلکه می‌توان گفت ذهنی صاف و ساده داشتند و هرچه کارفرما می‌خواست، می‌توانست با این ذهن صاف کند. درواقع کاری که رسانه‌های حرفه‌ای در مرحله دوم و به‌واسطه عوامل حرفه‌ای انجام می‌دهند، این شبکه از ابتدا و از خود کارمندانش شروع کرده بود.

مجریان و عوامل این شبکه هیچ ابایی از این نداشتند که روشنفکرستیزی کنند. «منوتو»، عوام‌زدگی سیاست را از خود عواملش شروع کرده، این باور را در آنها حک کرده بود و آنها هم این عوام‌زدگی را با اقبالی که بین مخاطبان‌شان داشتند، پژواک می‌دادند و حتی گفتمان خاص خودشان را ساختند. مصاحبه سردبیر اتاق خبر این شبکه با بی‌بی‌سی فارسی را به‌بهانه اتمام کار این شبکه ببینید. در جایی از واژه «پنجاه‌وهفتی‌ها» برای تحقیر و تخفیف آنها که انقلاب کردند، استفاده می‌کند. هیچ اهل رسانه حرفه‌ای حتی اگر باور قلبی به چنین چیزی داشته باشد، حداقل در ظاهر چنین سوگیری ساده‌لوحانه‌ای را نشان نمی‌دهد. وضعیت سردبیر چنین است؛ کسی که قرار است بسته خبری انتخاب کند، کسی که اگر در رسانه‌ای با سازوکار حرفه‌ای بود، یاد گرفته بود که سوگیری‌های خود را لابه‌لای الفاظ و نوشته‌هایش پنهان کند تا تاثیر آن‌چه می‌گوید به این دلیل از بین نرود. این اصول اما در «منوتو» به‌هیچ‌عنوان محلی از اعراب نداشت. نه کارمندانش برای کار حرفه‌ای تربیت شده بودند، نه اسپانسر و مدیرانش می‌خواستند که از افراد حرفه‌ای استفاده کنند. می‌گویید پس چرا چنین جمع غیرحرفه‌ای توانست مخاطبان زیادی را همراه خود کند، به همان دلیل به‌ظاهر ساده اما پیچیده‌ای که اینفلوئنسرهای بی‌هنر اینستاگرام با سوارشدن بر هیجانات توده‌های مردم، میلیون‌ها مخاطب جذب می‌کنند. «منوتو» در خلأیی که رسانه‌های داخلی داشتند، توانست با افرادی غیرحرفه‌ای، رسالت خود را انجام دهد. مردم حرف‌هایی را که در اتوبوس، بازار، سرکار و... با یکدیگر می‌گفتند، حال از زبان جوانانی بزک‌کرده به‌عنوان کارشناس و متخصص می‌شنیدند. بخشی از مردم که هیچ‌وقت خود را در میان چندده شبکه سراسری و استانی صداوسیما ندیدند، احساس کردند که رسانه‌ی همدل و نزدیک به خود را یافته‌اند. حال نوبت رسانه بود که ماموریت خود را انجام دهد. باید دیگر به میانجی تونل زمان، ابتدا کلاژی از گل‌وبلبل‌بودن اوضاع دوران پهلوی نشان دهد و بعدتر از روشنفکران و مخالفان پهلوی، دیوی وحشتناک بسازد. به همین هم بسنده نکردند، در سکانس پایانی خود دست به سفیدشویی رئیس یکی از مخوف‌ترین سازمان‌های امنیتی خاورمیانه بزنند و جلادی چون پرویز ثابتی را هم قهرمان ملی جلوه دهند.

درست است جناب جبلی که آنها به‌ظاهر رفته‌اند و شما با آن سازمان بزرگ و پولدار مانده‌اید، اما اگر می‌خواهید تجربه تلخ «منوتو» و جعل تاریخ با چند کارمند غیرحرفه‌ای باز صورت نگیرد، به دوستان مورد اعتمادتان بگویید که میراث شوم «منوتو» را با ۱۴ سال کار رسانه‌ای در گستره و عمق مخاطبانش بررسی کنند. بررسی‌تان اگر فارغ از آرزواندیشی باشد، شاید با اعتمادبه‌نفس کمتر اما نگاهی واقع‌بینانه‌تر، سیاست‌گذاری داشته باشید. آنها به‌ظاهر رفته‌اند، اما ما «درواقع شما» هم در این میان نیستید.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی