| کد مطلب: ۱۲۲۳۸

بودجه بی‌‏توجیه

درباره افزایش سه‌برابری بودجه صداوسیما

درحالی‌که تمام آمارها و نظرسنجی‌ها از کاهش و ریزش مخاطبان صداوسیما خبر می‌دهند، شاهد افزایش سه‌برابری بودجه این نهاد رسانه‌ای عظیم و طویل هستیم که گویی جز رضایت مالی مدیران و کارکنانش، به ارتقای چیز دیگری منجر نمی‌شود؛ نه ارتقای کیفی تولیدات و برنامه‌های آن، نه ارتقای مخاطبان و ترمیم بی‌اعتمادی فزاینده آنها. ماجرا از این قرار است که نمایندگان مجلس تصویب کردند، دولت مکلف است «اعتبارات سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را معادل دویست‌وچهل هزار میلیارد ریال، در جداول بخش دوم بودجه ارائه کنند.». این درحالی‌است که پیشنهاد اولیه دولت ۱۸ هزار میلیارد تومان بود که کمیسیون تلفیق آن را به ۲۴ هزار میلیارد تومان رساند. این افزایش سه‌برابری بودجه سازمان صداوسیما حتی صدای رئیس سازمان برنامه و بودجه را هم درآورده است. به‌گفته داوود منظور: «رشد بودجه صداوسیما نسبت به سال ۱۴۰۲، حدود ۵۸ درصد است. درحالی‌که برای سایر دستگاه‌ها رشد بودجه ۱۲ درصد پیش‌بینی شده است. این افزایش بودجه صداوسیما و قوه‌قضائیه روی هم ۳۷ هزار میلیارد تومان بار مالی به دولت تحمیل کرده است.» به این موارد باید درآمدی که صداوسیما از تبلیغات و آگهی‌های بازرگانی به دست می‌آورد را هم اضافه کرد؛ درآمد کلانی که خود می‌تواند بودجه سالانه یک سازمان و نهاد دیگری باشد. عبدالناصر همتی، رئیس پیشین بانک مرکزی هم در واکنش به این افزایش بودجه، در صفحه خود در شبکه ایکس، به جنبه دیگری از این تبلیغ و آگهی اشاره کرده و نوشته است: «وقتی فیلم‌های سینمایی که وزیر ارشادِ آقای رئیسی به آنها افتخار می‌کند(!)، برای دیده‌شدن در کشور، مجبور به پخش آگهی در شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور هستند، این حد افزایش بودجه برای چیست؟» این درحالی‌است که برخی از نمایندگان مجلس در توجیه و دفاع از افزایش بودجه صداوسیما اشاره کرده بودند که یکی از شروط این افزایش بودجه باید این باشد که رسانه ملّی کمتر برنامه‌هایش را معطوفِ اسپانسرها و آگهی‌های بازرگانی کند. اما هر سال به موازات افزایش بودجه صداوسیما شاهد افزایش آگهی‌های بازرگانی و جذب اسپانسرها بودیم یا دست‌کم شاهد هیچ کاهشی در این بخش نبودیم. صداوسیما به‌عنوان بزرگترین رسانه و چه‌بسا نهاد فرهنگی در کشور باید کمترین رویکرد و ساختار انتفاعی را داشته باشد و به بنگاهی تجاری تبدیل نشود، اما همچنان یکی از مهمترین منابع درآمدزا را در میان نهادهای حاکمیتی دارد که همواره هم از کمبود و کسری بودجه خود می‌نالد. ازسوی‌دیگر اگر معیار و منطق افزایش سه‌برابری بودجه برای حمایت از این رسانه و افزایش مخاطبان آن باشد، این منطق کاملاً غیرعلمی و مغایر با دستاوردهای دانش ارتباطات و مطالعات رسانه‌ای است. تحقیقات و پژوهش‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد، آنچه موجب افزایش و رضایت مخاطب می‌شود سطح کیفی برنامه‌ها، جذابیت‌های رسانه‌ای و دراماتیک آن است که منوط به حضور نیروهای انسانی و هنرمندان خلاق و کارآمد است تا بتوانند با تکیه بر ظرفیت‌های هنری و مهارت‌های حرفه‌ای خود، مخاطب بیشتری را جلب کنند. ازسوی‌دیگر اعتبار هر رسانه‌ای، مستلزم اعتماد مخاطبان به آن رسانه است و اعتماد به یک رسانه، امری فرهنگی و اجتماعی است، نه اقتصادی و تجاری. حتی اگر با کلان‌ترین بودجه‌های ممکن برنامه‌های پرزرق‌وبرق هم ساخته شود تا زمانی که اعتماد مخاطب به آن رسانه در میان نباشد، چیزی اتفاق نمی‌افتد؛ جز هدردادن بودجه و بیت‌المال. صداوسیما گرچه نام رسانه‌ملی را یدک می‌کشد اما در اذهان و افکار عمومی به چنین صفت و رویکردی شناخته نمی‌شود و به رسانه دولت یا گفتمان سیاسی خاصی تقلیل یافته است؛ به پایگاه رسانه‌ای یک گفتمان فکری و جناحی که افزایش بودجه را برای تقویت دستگاه پروپاگاندایی خود می‌خواهد تا مهمات و تدارکات جبهه خود را تامین کند. آنچه اساساً در ارزیابی بودجه صداوسیما لحاظ نمی‌شود و جایی از اعراب ندارد، مخاطب و رضایت آن است. اینکه چقدر این بودجه‌ها خرج برنامه‌سازی باتوجه به نیازهای مخاطب می‌شود، در تبیین و تخصیص این بودجه نقشی ندارد، بلکه سیاست‌گذاری‌های کلانی که مبتنی بر اولویت‌های یک گفتمان در جنگ رسانه‌ای است، معیار این بودجه‌بندی است؛ معیاری که نه‌تنها مخاطب و رضایت او را لحاظ نمی‌کند که اساساً بیرون از مقوله مخاطب و خواسته‌هایش تعریف می‌شود. اما رسانه‌ای ملی است که هیچ توجیهی برای افزایش بودجه آن، جز نیاز مخاطب و خواسته‌هایش نباشد.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی