ساختمان آلومینیوم نیاز به تخریب ندارد
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

محمود اولاد، کارشناس امور شهری در گفتوگو با هممیهن:
ساختمان آلومینیوم نیاز به تخریب ندارد
ساختمانهای ناایمن به یکی از چالشهای سیاستگذاران در پایتخت تبدیل شده است که بنا به دلایل مختلف در مواردی امکان بازسازی و ایمنسازی آنها وجود ندارد یا با تاخیر و کندی بسیار انجام میشود. محمود اولاد، کارشناس امور شهری معتقد است که ساختمان آلومینیوم جزو بناهای ناایمن است که با معیارهای دهه 40 ساخته شده. به گفته او این ساختمان از فونداسیون مناسبی برخوردار است که تخریب آن را منتفی میکند.در سالهای اخیر برخی ساختمانهای ناایمن در تهران و سایر شهرها دچار فروریزی و حادثههای تلخی شدند که از جمله آنها میتوان به پلاسکو یا متروپل اشاره کرد. آیا مشکل اصلی در شناسایی این بناها است یا دولت برنامه مشخصی برای ایمنسازی آنها نداشته است؟
موضوع ساختمان متروپل و ساختمان پلاسکو با موضوع بافتهای فرسوده متفاوت است. متروپل ساختمانی بود که به تازگی ساخته شده بود. درست است که به بهرهبرداری رسیده بود، اما بخشهایی از آن هنوز کامل نشده بود، در واقع یک ساختمان در حال ساخت بود که برخی مشکلات در پروانه و عدم رعایت اصول مهندسی باعث آن اتفاق شد. اینکه در این قضیه چه کسانی نقش داشتند و مقصر هستند داستان دیگری است. نهادها و کسانی که مجوز ساخت و ساز دادهاند باید در این زمینه پاسخگو باشند. این موضوع با ساختمانی مثل پلاسکو که قدمتی بیش از 50 سال داشت و به نظر سازه هم مشکل چندانی نداشت، متفاوت است، مساله اصلی در مورد پلاسکو این بود که طبق استانداردهای آن زمان ساخته شده بود و استانداردهایش با امروز تطبیق نداشت. آن زمان که پلاسکو ساخته شده بود لولهکشی گاز در تهران نبود و سیستم گرمایش و سرمایش هم به آن معنی نبود. خودِ شهرداری یکبار در خصوص تعداد ساختمانهایی که در معرض خطر هستند گزارش داد و تعداد آنها را اعلام کرد. این ساختمانها لزوما فرسوده هم نیستند، اینها بعضا ساختمانهای بلندمرتبهای هستند که در مناطق مختلف شهر حتی در محلههای ثروتمندنشین هم وجود دارند. اما موضوع بافت فرسوده بیشتر بحث نوع ساختوساز آنها است که در گذشته به صورت کوچکمقیاس ساخته شدهاند و خیابانهای کمعرضی داشتند. در دورههای بعد به تدریج این بافتها درجاسازی شدند و تراکم جمعیتشان بالا رفت و خدماترسانی به آنها ضعیف شد، به گونهای که اگر حادثهای مثل زلزله در این بافتها اتفاق بیفتد تلفات زیادی میدهد، چون وضعیت دسترسیها بسیار سخت است.
در سالهای گذشته تا چه میزان از طرف نهادهای مربوطه برای بافتهای فرسوده و ساختمانهای غیرایمن برنامه و سیاست مشخص برای بهسازی و ایمنسازی وجود داشته است؟
بافت فرسوده از سال 82 که زلزله بم رخ داد، به صورت جدی در برنامههای دولت و شهرداریها وجود داشته است. چه دولت با تشکیل سازمان عمران و بهسازی که بعدا تبدیل به شرکت بازآفرینی شهری شد یا در شهرداریها به این مقوله توجه شد. البته رویکردها در دولتهای مختلف متفاوت بوده است. در مواردی بحث جابهجایی بلوکی و در مواردی بحث تخریب این بناها مطرح شد. این روند در تهران تا حدی هم پیش رفته است، به طوری که حدود 50 درصد این بافتها بازسازی هم شدهاند.
با این وجود به نظر میرسد سیاست دولتها چندان در بهسازی این بافتها جواب نداده است.
مساله اصلی این است که در این بافتها عمدتا نگرش این بوده است که بافت از درون خود و با هزینه خودش بازسازی شود و خیلی منابعی از بیرون به آن تزریق نمیشده است. مراکز عمومی خیلی بازسازی نشدند و در مکانهایی مثل مدارس این کار انجام نشده است. این سیاستها باعث افزایش تراکم و جمعیت آن مناطق شده است و طبیعتا خطر هم از جنبههای دیگر گسترش پیدا کرد.
با این تعریف، ساختمانهایی مثل آلومینیوم یا پاساژ علاءالدین در خیابان جمهوری، جزو کدام دسته تقسیمبندی میشوند؟
ساختمانهای آلومینیوم یا پاساژ علاءالدین جزو ساختمانهای ناایمن مثل پلاسکو هستند که لیست بلندی هم از آنها اعلام شده است. میتوان با تمهیداتی برخی از اینها را درست کرد. برخی از این ساختمانهای ناایمن نیاز به تخریب هم ندارند. ساختمانی حدود 50 سال پیش ساخته شده است و به هر حال یک مهندسی روی آن انجام شده و ساخت و ساز و اسکان غیررسمی نبوده است. طبیعتا ساختمانی که 15-10 طبقه ساخته میشود، یک نظارت و مهندسی و فونداسیونی دارد. در دنیا هم چنین ساختمانهایی وجود دارد که اصلا انتظار تخریب آنها وجود ندارد. اینها نیاز به ایمنسازی دارند که طبیعتا ایمنسازی هم هزینه دارد.
دلیل اینکه در بیشتر موارد این ایمنسازیها با کندی صورت میگیرد یا اصلا انجام نمیشود چیست؟
در ایران افراد و کسبه چنان گرفتار هزینههای روزمرهشان هستند که چنین هزینههایی برای بازسازی و ایمنسازی در اولویتشان نیست. این در حالی است که خود فرد هم میداند که فعالیتش در آن محل خطرناک است و هر لحظه ممکن است خطر اتفاق بیفتد. ولی وقتی میبیند ایمنسازی در آنجا هزینه زیادی دارد حاضر نیست این کار را انجام دهد.