| کد مطلب: ۸۷۸۷

صلحی که جدایی آفرید

صلحی که جدایی آفرید

بازخوانی توافق‌نامه کمپ دیوید و تاثیر آن بر تحولات ایران در سالگرد امضای آن

بازخوانی توافق‌نامه کمپ دیوید و تاثیر آن بر تحولات ایران در سالگرد امضای آن

توافق‌نامه صلح کمپ دیوید که به جنگ میان مصر و اسرائیل پایان داد، بی‌نظیرترین پیروزی برای اسرائیل و شکستی بزرگ برای کشورهای اسلامی مخالف اسرائیل بود و در تحولات ایران نیز بازتاب زیادی پیدا کرد. این توافق که در اوج مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی روی داد، چارچوب سیاست خارجی منطقه‌ای انقلاب را هم ماه‌ها پیش روشن کرد و به نمایش گذاشت. مصر که تا پیش از این توافق‌نامه یکی از مهمترین دشمنان اسرائیل بود و در سه جنگ مهم میان اعراب و اسرائیل نقش محوری و اصلی داشت، به یک‌باره و بدون هیچ مقدمه‌ای و با تلاش‌های آمریکا تصمیم گرفت به صلح و برقراری رابطه با اسرائیل روی بیاورد. این تحول انعکاس گسترده‌ای در کشورهای اسلامی و انقلابیون در ایران داشت.

توافق‌نامه صلح کمپ دیوید، توسط رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، جیمی کارتر، رئیس‌جمهور مصر، انورسادات، و نخست‌وزیر اسرائیل، مناخیم بگین در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ برابر با ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ امضا شد و چارچوبی را برای یک معاهده صلح که در مارس ۱۹۷۹ بین اسرائیل و مصر منعقد شد، ایجاد کرد. این قرارداد باعث شد انورسادات و مناخیم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، جایزه صلح نوبل را در سال ۱۹۷۸ به‌صورت مشترک از آنِ خود کنند. کنفرانس در ۴ سپتامبر در کمپ‌دیوید آغاز به کار کرد و تا ۱۷ سپتامبر به مدت ۱۲ روز به طول انجامید. پس از امضای قرارداد کمپ دیوید، حسنی مبارک، وزیر دفاع مصر برای ارائه گزارشی از این قرارداد به شاه ایران، وارد تهران شد.

کارتر و سایروس ونس، وزیر امور خارجه، از ابتدای دولت، مذاکرات فشرده‌ای را با رهبران عرب و اسرائیل دنبال کردند و دولت ایالات متحده آمریکا نقش اصلی را در ایجاد فرصت برای تحقق این توافق بازی کرد. زمانی که توافق کمپ دیوید به وساطت جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و البته نقش میانجی شاه ایران، بین مصر و اسرائیل امضا شد، امام‌خمینی به تازگی در پاریس مستقر شده بود و در گفت‌وگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس مخالفت خود را با این توافق اعلام کرد. در آن روزها این تصور که کمتر از چند ماه دیگر شاه از ایران فراری می‌شود و امام خمینی و انقلابیون مخالف اسرائیل قدرت را در تهران به دست می‌گیرند، آسان نبود. کمتر از ده روز پیش از اینکه کارتر به همراه انورسادات، رئیس‌جمهور مصر و مناخم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل توافق‌نامه کمپ دیوید را امضا کنند، واقعه خونین ۱۷ شهریور در ایران روی داد که نقطه عطفی مهم در روند مخالفت‌ها با رژیم شاه و گسترش اعتراضات خیابانی داشت. دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا هم‌زمان با امضای قرارداد در مرکز مطبوعاتی کمپ دیوید تظاهرات ‌کردند که کمتر مورد توجه قرار گرفت. کارتر و سادات هر دو از همان کمپ دیوید با شاه تماس گرفتند تا حمایت خود را از او اعلام کنند و در عین حال از نقش ضمنی او در ایجاد این صلح تشکر کنند؛ به هر حال انورسادات رابطه صمیمی و نزدیکی با شاه داشت و او کسی بود که پس از انقلاب برای مدتی به شاه پناه داد و شاهد مرگ او در مصر بود و تنها مقام عالیرتبه بود که در کنار ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور سابق آمریکا او را به خاک سپرد. پیش از سادات زمانی که جمال عبدالناصر در مصر حاکم بود، روابط دو کشور به شدت تیره بود و ناصر ضمن شعارهای پان‌عربیستی و متهم کردن شاه به اشغال کشورهای عربی، ایران را به همکاری با رژیم اشغالگر اسرائیل متهم می‌کرد و به همین دلیل روابط سیاسی تهران ـ قاهره در شهریور ۱۳۳۹ قطع شد. اما با روی کار آمدن سادات در سال ۱۳۵۰ روابط دو کشور به حالت عادی برگشت و طی سال‌های بعد به گونه چشمگیری بهبود پیدا کرد. در اردیبهشت ۱۳۵۳ شاه یک‌میلیارد دلار وام و کمک اقتصادی در اختیار سادات گذاشت. همچنین پیشنهاد کرد که اگر مصر سلاح‌های جدیدی از آمریکا خریداری کند، افسران ایرانی در برنامه‌های آموزشی مصر را یاری خواهند نمود. شاه سادات را برادر محبوب خود می‌خواند. او می‌گفت سادات هنگامی‌ زمام امور مصر را به دست گرفت که کشورش در جنگ شکست خورده و ملتش دل‌آزرده و سرگشته بود. شاه دائم در تلاش بود تا بدبینی و نگرانی اسرائیل را نسبت به مصر کاهش دهد و دو کشور را به سمتِ بهبود روابط ترغیب کند. در مذاکرات گلدامایر و شاه در اردیبهشت ۱۳۵۲ در کاخ نیاوران، که چندین ساعت به طول انجامید، شاه به‌تفصیل درباره تماس‌های خود با سادات به نخست‌وزیر اسرائیل گزارش داد و از وی خواست که سیاست معتدل‌تری نسبت به سادات در پیش گیرد. همه این تلاش‌ها و وساطت‌ها و رد و بدل پیام میان مقامات اسرائیل و مصر توسط شاه بود که طی یک دهه زمینه صلح کمپ دیوید را فراهم کرد. برژینسکی که وقایع سال ۱۳۵۷ ایران را به دقت پیگیری می‌کرد، معتقد بود که آمریکا باید مراقب وضعیت شاه در ایران باشد، چراکه اگر «کوچک‌ترین مشکلی برای او که یکی از حامیان فرایند صلح بود اتفاق می‌افتاد، آن‌گاه سادات چطور می‌توانست به وعده‌های حمایتی کارتر اعتماد کند؟» این نگرانی برژینسکی نقش شاه به‌عنوان تسهیل‌گر و میانجی این مذاکرات را روشن می‌کند.

اما در آن روز - ۲۶ شهریور - کسی تصور نمی‌کرد جنبش انقلابی که از میدان ژاله تهران تا مرکز مطبوعاتی کمپ دیوید به میدان آمده به‌زودی تاریخ خاورمیانه را تغییر خواهد داد و اسرائیل که دشمنی بزرگ را از صحنه برداشته است، دشمنی بزرگتر پیدا خواهد کرد.

تاثیر صلح کمپ دیوید بر تحولات ایران

هرچند این صلح تاثیر مستقیم و عملی بر روند تحولات در ایران نداشت اما تنها به روشن شدن موضع انقلابیون ایرانی و تفاوت آن با رویکرد شاه کمک کرد و در عین حال در آن روزهای خاص پس از واقعه ۱۷ شهریور بر نگرانی‌های شاه از تاثیر این تحول بر روند وقایع پرشتاب در ایران افزود و ذهن او را که در بی‌پناهی تمام بدون یاور و تکیه‌گاه مدیریتی‌اش اسدالله علم و درگیری با بیماری سرطان، ضعیف و مستأصل شده بود، مشوش‌تر کرد.

سایت ویکی‌لیکس سندی از گفت‌وگوی آلفرد آترتون، دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه با محمدرضاشاه پهلوی در روز سوم مهر ۱۳۵۷ منتشر کرده که یک هفته پس از توافق کمپ‌دیوید انجام شده است. محتوای این گفت‌وگوها بیانگر کنجکاوی شاه ایران برای اطلاع از مواضع کشورهای عربی در قبال توافق‌نامه بین انورسادات، رئیس‌جمهور مصر و مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل است و در جایی هم از «افزایش فعالیت‌های شوروی در خاورمیانه و ایجاد بی‌ثباتی در ایران» ابراز نگرانی می‌کند.

آلفرد آترتون می‌گوید: «شاه گفت که سادات «چاره دیگری نداشت» و ابراز امیدواری کرد که سادات موفق شود. در طول مکالمه، احساس می‌کردم که شاه از آینده این موضوع نگران است و نمی‌داند که این موضوع به نفع ایران خواهد بود یا نه و مطمئن نیست که باید چه موضعی اتخاذ کند.»

علت تشویش شاه اوج‌گیری اعتراضات و کشته شدن ده‌ها نفر در میدان ژاله تهران در ۱۷ شهریور بود که به شعله‌ور شدن اعتراضات منجر شده بود. در همین رابطه، ویلیام سولیوان، سفیر وقت آمریکا در ایران، در خاطرات خود می‌نویسد:«...این راهپیمایی [همزمان با توافق کمپ‌دیوید]، شاه را هم تکان داد، به‌خصوص که قرار تظاهرات دیگری برای روز بعد در میدان ژاله تهران گذارده شده بود، [کشتار ۱۷ شهریور، در زمان حضور هیئت مصری و اسرائیلی در کمپ دیوید انجام شد]... در همان ایام در آمریکا کنفرانس کمپ دیوید با شرکت سران آمریکا، اسرائیل و مصر در جریان بود. اخبار تظاهرات عظیم و تصمیم شاه به اعلام مقررات حکومت نظامی به کارتر رسید. ظاهراً در همان جلسه، سه کشور در این مورد با یکدیگر مذاکره کرده‌اند.

انورسادات از همان‌جا به شاه تلفن کرد و مراتب همدردی و حمایت خود را از شاه اعلام کرد. آنگاه جیمی کارتر نیز مراتب حمایت کامل خود را از او اعلام داشت و قول همه گونه مساعدت را به وی داد. قبلاً من از کارتر خواسته بودم شاه را دلداری داده و حمایت ایالات‌متحده را از وی اعلام دارد. این امر باعث شد که روحیه شاه کمی عوض شود، به‌طوری که جمعی از صاحبان سرمایه و نمایندگان شرکت‌های چندملیتی که عصر همان روز با شاه دیدار داشتند، او را سرحال و امیدوار یافته بودند. در این دیدار که شاه کمی دیرتر از زمان مقرر به جلسه آمد، علت تاخیر خود را گفت‌وگوی تلفنی با پرزیدنت کارتر اعلام کرد...»

موضع امام خمینی و انقلابی‌ها

امام خمینی که در زمان کنفرانس کمپ دیوید در پاریس حضور داشت، در پاسخ به پرسش خبرنگار آسوشیتدپرس اظهار داشت: «توافق‌نامه کمپ‌دیوید و نظایر آن، توطئه‌هایی برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل است که نتیجتاً شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینی‌ها تغییر داده است. چنین وضعیتی مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود.»

امام خمینی پس از ورود به تهران فرمان تشکیل دولت موقت را داد و نخست‌وزیری دولت موقت به مهندس بازرگان سپرده شد و او کریم سنجابی دبیرکل جبهه ملی را به‌عنوان اولین وزیر خارجه نظام جدید منصوب کرد. سنجابی در همان ابتدا در پیامی به یاسر عرفات توافق کمپ دیوید را خنجر زدن از پشت به فلسطینی‌ها تعبیر کرد و عرفات نیز هنرمندانه خود را به تهران رساند تا اولین میهمان خارجی دولت انقلابی تازه در تهران باشد. سفارت اسرائیل در تهران تعطیل شد و دیپلمات‌های اسرائیلی از ایران گریختند و محل ساختمان آنان به عرفات و سازمان آزادی‌بخش فلسطین سپرده شد.

در همین روزها دور جدید مذاکرات کمپ دیوید برای اجرایی کردن مفاد توافق‌نامه در جریان بود. سایروس ونس،‌ وزیر خارجه آمریکا به همراه همتایان مصری و اسرائیلی خود، مصطفی خلیلی و موشه دایان، سخت درگیر مذاکره بودند. روزنامه «نیویورک‌تایمز» در روز ۲۵ فوریه ۱۹۷۹ در گزارشی با عنوان «سایه خمینی بر مذاکرات صلح خاورمیانه» به نقش ایران اشاره کرد. این گزارش پیش‌بینی کرد که کشورهایی مثل اردن و عربستان سعودی حالا که شاه سرنگون شده معاهده مصر و اسرائیل را تایید نخواهند کرد. شاید همین موضوع بود که فهد، ولیعهد وقت عربستان سعودی را وادار کرد سفر خود به آمریکا را لغو کرده تا تحت فشار کارتر در این زمینه قرار نگیرد. چند ماه بعد که سفارت آمریکا در ایران اشغال شد، ملک‌حسین پادشاه اردن در همدردی با کارتر نوشت: «در این دوره خطرناک به شما خیلی احساس نزدیکی کرده‌ام.» اما او نیز حاضر نبود صلح کمپ دیوید را تایید کند؛ کاری که بعدها در زمان کلینتون انجام شد و اردن در سال ۱۹۹۴ دومین کشور عربی شد که با اسرائیل توافق صلح امضا می‌کند.

معاهده صلح اسرائيل و فلسطین بالاخره در ۲۶ مارس ۱۹۷۹ برابر با پنجم فروردین در کاخ سفید امضا شد و مصر رسماً اولین کشور عربی شد که اسرائیل را به رسمیت شناخت. این قرارداد موجب عکس‌العمل شدید کشورهای عربی شد. از جمله اینکه، برخی از کشورهای عربی به منظور ابراز خشم و انزجار از امضای این قرارداد، رابطه خود را با مصر قطع کرده و سفارت‌خانه‌ها را تعطیل کردند، اتحادیه عرب نیز مصر را اخراج کرد و مقر خود را از قاهره به تونس منتقل کرد. اما واکنش کشورهای عربی صرفاً نمادین بود و در عمل ظرف چند سال شرایط به حالت عادی برگشت. حتی اردن که با صلح کمپ دیوید مخالفت کرده بود روابط دیپلماتیک خود با مصر را قطع نکرد. عمان عملاً حامی کمپ دیوید بود و در نشست اضطراری اتحادیه عرب در بغداد در مخالفت با معاهده صلح شرکت نکرد. عربستان سعودی تحریم‌هایی بر مصر اعمال کرد اما اقدام بیشتری انجام نداد. به همین علت در نشست بغداد که فردای امضای معاهده، در روز ۲۷ مارس انجام ‌شد، یاسر عرفات وارد دعوای کلامی با سعود بن‌فیصل، وزیر خارجه وقت ریاض شد و صدام حسین که تازه چند ماه بعد رئیس‌جمهور عراق می‌شد، اکنون کوشید خود را متحد اصلی عرفات و حامی واقعی فلسطینی‌ها جا بزند.

امام خمینی پنجم فروردین ۱۳۵۸ در واکنش به این توافق در پیام خود نوشت: «اینجانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کرده‌‌ام و به دول و ملل عرب این حقیقت را اعلام نموده‌‌ام. اکنون با طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل، این خطر بیشتر و نزدیک‌تر و جدی‌تر شده است. سادات با قبول این صلح، وابستگی خود را به دولت استعمارگر آمریکا آشکارتر نمود. از دوست شاه سابق ایران بیش از این نمى‌‌توان انتظار داشت. ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیم‌‌گیری‌هاى آنان شریک مى‌‌داند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب مى‌داند و موضع‌هاى سیاسى کشورهاى مخالف این پیمان را تائید مى‌‌کند».

در ادامه اما واکنش به معاهده توسط گروهی از دانشجویان صورت گرفت. ساعت ۸ صبح ۶ فروردین ۱۳۵۸، درحالی‌که خبر توافق تازه منتشر شده بود، جمعی ۵۰نفره به سفارت مصر در تهران حمله کردند. این جمع خود را «دانشجویان عرب» مقیم ایران می‌خواندند و به نظر می‌آمد بیشتر دانشجویان کشورهای خارجی هستند. آن‌ها شیشه‌های سفارت را شکستند و بیانیه پنج ماده‌ای‌شان هم از صداوسیما پخش شد. در بیانیه این دانشجویان آمده بود که «قرارداد، امکان به اصطلاح قانونی غصب کردن سرزمین‌های اسلام به صهیونیسم می‌دهد... هدف قرارداد صلح، ایجاد جدایی میان مردم عرب مصر از امت و تاریخ و فرهنگ اعراب است.»

نماینده دانشجویان در گفت‌وگو با صداوسیما شعارهای خود را به فارسی (با لهجه عربی) بازگو کرد: «پیروز باد نبرد خلق فلسطین در راه آزادی تمامی سرزمین‌های فلسطینی. پیروز باد مردم آزاد و رزمنده مصر. پیروز باد انقلاب ایران به رهبری امام خمینی. پیروز باد خلق‌های مجاهدی که در راه آزادی مبارزه می‌کنند. سرنگون باد تمام قراردادها و پیمان‌های تسلیم‌طلبانه.»

عکس جمال عبدالناصر، بنیانگذار جمهوری مصر، در سفارت بالا رفت و شعارهایی همچون «اسرائیل نابود است، فلسطین پیروز است»، «مرگ بر کارتر، بگین، سادات» و «نابود باد مثلث سادات، صهیونیسم و امپریالیسم‌» به زبان‌های فارسی و عربی بر در و دیوار سفارت قرار گرفت.

سفیر مصر در تهران پیشنهاد مذاکره با دانشجویان را داد اما این پیشنهاد پذیرفته نشد. در فضای انقلابی‌گری آن روزها دانشجویان ایرانی نیز به این گروه پیوستند. خواست اصلی دانشجویان عرب مورد حمایت خیلی از گروه‌های ایرانی نیز بود. نماینده آن‌‌ها این خواست را به روشنی بیان کرد: «ما دانشجویان عرب از برادران ایرانی می‌خواهیم برای آزاد کردن بیت‌المقدس و فلسطین از سازمان آزادیبخش فلسطین پشتیبانی کنند و همچنین از دولت ایران می‌خواهیم که با رژیم سادات قطع رابطه کند.»

از طرف وزارت خارجه ایران، پسر دکتر سنجابی (وزیر خارجه وقت) و علی اردلان به سفارت مصر رفتند و آن‌را از دانشجویان تحویل گرفتند. اما آینده سیاست خارجی را نه لیبرال‌هایی همچون سنجابی و اردلان که انقلابیونی از جنس همان‌ها که به سفارت حمله کردند، رقم می‌زدند. سنجابی حدود ۲۰ روز بعد استعفا داد و جای خود را به ابراهیم یزدی داد. در روز ۱۰ اردیبهشت، یعنی حدود یک ماه پس از این واقعه، امام خمینی در نامه‌اي به دكتر ابراهيم يزدي، وزير امور خارجه وقت، خواستار قطع روابط ديپلماتيك با مصر به دليل انعقاد پيمان كمپ‌ديويد شد؛ این فرمان بلافاصله به اجرا گذارده شد. امام خمینی در نامه خود به وزیر امور خارجه نوشت: «با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی‌چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر قطع بنماید.»

روابط ایران با مصر قطع شد و تا همین امروز نیز برقرار نشده است.

نتایج صلح کمپ دیوید

هرچند توافق‌نامه کمپ دیوید برای مصر صلح با اسرائیل را به ارمغان آورد و تهدید دائمی اسرائیل و اشغال صحرای سینا برطرف شد اما بر روابط این کشور تاثیر عمیقی گذاشت و دست‌کم تا مدتی کشورهای عربی از رفتار مصر خشمگین بودند و ایران انقلابی در صدر کشورهای اسلامی مخالف صلح کمپ دیوید قرار گرفت که به مخالفت شدید با مصر روی آورد و ضمن قطع روابط با مصر به شدت انورسادات را محکوم کرد. قطع روابط ایران و مصر تاکنون نیز ادامه پیدا کرده و حل‌نشدنی به نظر می‌رسد. یکی از عوامل تیرگی روابط، به ترور انورسادات مربوط می‌شد. خالد اسلامبولی سروان ارتش مصر که در جریان یک رژه نظامی انورسادات را ترور کرد و انگیزه خود را انعقاد صلح کمپ دیوید توسط انورسادات اعلام کرد، نامش که به جریان اخوان‌المسلمین وابسته بود بر خیابانی در تهران گذاشته شد و همین نامگذاری به یکی از نمادهای تیرگی و دشمنی روابط دو کشور تبدیل شد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی