پروژه حذف میانجی
اقدام برای بیاعتبارسازی افرادی که برای تنشزدایی در روابط ایران و آمریکا تلاش میکنند، چه اهدافی را دنبال میکند؟
اقدام برای بیاعتبارسازی افرادی که برای تنشزدایی در روابط ایران و آمریکا تلاش میکنند، چه اهدافی را دنبال میکند؟
هفته گذشته شبکه تلویزیونی «ایراناینترنشنال» و نشریه آمریکایی «سمافور» در گزارشی مشترک با عنوان «ابعاد پنهان جنگ نرم تهران: چگونه ایران در مراکز سیاستگذاری آمریکا نفوذ پیدا کرد» با ذکر نام تعدادی از پژوهشگران و فعالان سیاسی ایرانیتبار ساکن اروپا و آمریکا که در طول سالهای گذشته در پرونده مذاکرات هستهای ایران و دولتهای غربی، فعالانه با انجام سخنرانیها، مصاحبهها و رایزنیهای پشت پرده مشارکت داشتند، مدعی شدند که این افراد توسط وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با هدف نفوذ در دولت ایالات متحده آمریکا استخدام شدهبودند. این گزارش مدعی شدهبود که سه تن از این افراد، یعنی علی واعظ و دینا اسفندیاری، پژوهشگران گروه بینالمللی بحران و آرین طباطبایی، ریاست دفتر معاون وزارت دفاع آمریکا در امور عملیات ویژه و مناقشههای کمشدت، دستیاران رابرت مالی، نماینده ویژه وزارت امور خارجه در امور ایران هستند و به همین دلیل مدعی شدهبود که ایران با تشکیل گروهی از پژوهشگران در دستگاه سیاست خارجی آمریکا نفوذ کردهاست.
این گزارش بعد از آن منتشر میشود که یک روزنامه انگلیسیزبان در تهران هم سلسلهگزارشهایی در مورد رابرت مالی منتشر کردهبود و همچنین در یک گزارش، علی واعظ را بهعنوان عضوی از گروه رهبران براندازی در ایران معرفی کردهبود. این گزارشها در شرایطی منتشر میشود که طی ماههای گذشته، ایران و آمریکا توانستند در سلسلهمذاکرات مستقیم و غیرمستقیم محرمانه و علنی، به یک تفاهم نانوشته برای کاهش تنش در روابطشان دست پیدا کنند. همچنین هفته پیش یک رسانه مستقر در ایالات متحده آمریکا به نقل از منابع آگاه مدعی شدهبود که رهبر انقلاب مجوز مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا را به تیم مذاکرهکننده هستهای ایران دادهاست. عدهای از تحلیلگران معتقدند که انتشار این گزارش و گزارشهای مشابه در تهران با هدف ایجاد مانع در مقابل مسیر مذاکرات و تنشزدایی میان ایران و آمریکا است.
جهانبخش ایزدی، استاد روابط بینالملل میگوید: «مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا از ابتدای انقلاب اسلامی همیشه وجود داشته اما این موضوع غالباً پنهان بوده، دیپلماسی پنهان هم یک نوع دیپلماسی است و مسئله غریب و ناشناختهای محسوب نمیشود. آمریکاییها خودشان همواره علاقهمند هستند پیش از رونمایی از مذاکرات، بهصورت پنهانی مذاکراتی انجام دهند. در آمریکا هم کمینگاههای سیاسی وجود دارد که هر جناحی حاکم باشد، مایل نیست دستکم تا به نتیجه رسیدن چارچوب مذاکرات و مشخص شدن نتیجهبخش بودن گفتوگوها، اجازه بدهد که بار تبلیغاتی ایجاد شود. وندی شرمن، معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا میگوید که مذاکره پنهانی مانند قارچی که در تاریکی رشد میکند، مذاکره بسیار مفید و ثمربخشی است.» ایزدی میگوید: «وقتی پای بازیهای سیاسی و تبلیغاتی در میان باشد، فعالان سیاسی و رسانههای وابسته سعی میکنند برخی مسائل را مبالغهآمیز و غلوشده بازتاب بدهند تا بتوانند اهداف سیاسی و دستورکارهای مرتبط با جناحهای سیاسی متبوع خودشان را تامین کنند.» قاسم محبعلی، دیپلمات بازنشسته میگوید: «به هر حال در شرایط مناسب، مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا اتفاق خواهد افتاد. هنوز دو طرف آمادگی چنین مذاکراتی را ندارند، مگر اینکه در مذاکرات غیرمستقیم به نتیجهای برسند.»
نفوذ یا لابی؟
تحلیلگران در مورد ادعای «نفوذ» دولت ایران در آمریکا با استفاده از این پژوهشگران اظهار تردید میکنند و معتقدند که همکاری با پژوهشگران و اساتید دانشگاه برای تسهیل مذاکرات یا بهبود روابط دو کشور الزاماً بهمعنای نفوذ یا جاسوسی در یک کشور دیگر نیست. مهدی ذاکریان، استاد روابط بینالملل معتقد است، اگر کشوری بخواهد در کشور دیگر نفوذ کند و با استفاده از افرادی نوع سیاستگذاری و تصمیمگیری کشور دیگری را تحت تاثیر قرار دهد، از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی استفاده میکند نه از دستگاه دیپلماسی. این استاد دانشگاه میگوید: «زمانی که یک طرف میخواهد با استفاده از افراد صاحبنفوذ در کشورهای دیگر روابط خود را بهبود بخشد یا منافع بیشتری برای خود تامین کند، دیگر اسم این کار را نفوذ نمیگذاریم، بلکه به این کار لابی میگویند. گروههای مختلفی میتوانند مسئولیت لابیگری را برعهده بگیرند؛ از ورزشکاران و هنرمندان و روزنامهنگاران گرفته تا اساتید دانشگاه و پژوهشگران میتوانند برای لابیگری در کشورهای دیگر استفاده شوند. یکی از راهها این است که افراد متخصص و نخبه در حوزه سیاست را مامور کنید تا مواضع و شرایط کشور شما را برای مقامها و مسئولان کشورهای دیگر تبیین کنند.»
جهانبخش ایزدی، استاد روابط بینالملل میگوید: «اصل لابی داشتن و لابی کردن یک اصل پذیرفتهشده در نظام بینالملل است. لابی کردن خاستگاه حقوقی دارد و در بسیاری از کشورها، از جمله آمریکا قانونی محسوب میشود. در روابط بینالملل هم علاوه بر لابی کردن برای کشورها، روشهای بسیار متنوعی برای حفظ صلح و امنیت بینالملل، حلوفصل اختلافهای کشور و بهبود روابط دیپلماتیک وجود دارد؛ روشهایی مانند مساعیجمیله در سازمان ملل متحد، کمیته مصالحه و میانجیگری وجود دارند که هر یک کارویژههای خاص خودشان را دارند؛ بعضیها فقط پیام رساناند، برخی شامل ابتکار عمل یک طرف میشود. مسئلهای که اخیراً در مورد فعالیت برخی پژوهشگران و فعالان سیاسی در رابطه میان ایران و آمریکا مطرح شدهاست، یک بدعت و امر غریب و بیسابقه محسوب نمیشود.» ایزدی میگوید: «همواره این سوال وجود داشت که آیا دولت ایران در آمریکا لابی رسمی دارد یا اینکه لابیگریهایی از سوی ایرانیان ساکن آمریکا به صورت مستقل انجام میشود. بین این دو موضوع معمولاً در رسانهها تفاوتی گذاشته نمیشود اما هر دو وجه این نوع لابیگری وجود دارد. اگر تهران بتواند در راستای منافع ملی کشور و حتی مصالح نظام سیاسی از افرادی برای لابیگری استفاده کند، هیچ ایرادی ندارد. البته افرادی که در این گزارش به نام آنها اشاره شدهاست، میگویند که در خدمت جمهوری اسلامی نبودهاند، بلکه تلاش کردهاند فضا را تلطیف کنند تا امکان مذاکره نتیجهبخش شود.» قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین غرب آسیای وزارت امور خارجه هم معتقد است: «لابیگری یک امر بهرسمیت شناختهشده در آمریکا محسوب میشود. کشورهای مختلف و گروههای صاحبمنفعت در آمریکا هزاران لابی قانونی در آمریکا دارند.»
ایمیلها از کجا آمدند؟
خبرنگار شبکه تلویزیونی ایراناینترنشنال، مدعی شدهاست که گزارش منتشرشده توسط این شبکه پس از بررسی «هزاران ایمیل» از میان مکاتبات میان پژوهشگران ایرانیتبار و دیپلماتهای ایرانی تهیه شدهاست. این رسانه مشخص نکردهاست که ایمیلهای مذکور از چه طریقی در اختیار آنان قرار گرفتهاست. با این حال هیچیک از افرادی که از آنها در این گزارش نام بردهشدهاست، اصالت این ایمیلها را تکذیب نکردهاند و وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران اظهارنظری در مورد این ایمیلها نکردهاست. افرادی مانند علی واعظ، پژوهشگر گروه بینالمللی بحران که بعد از انتشار این گزارش بدون اینکه تردیدی در مورد اصالت این ایمیلها بیان کند، برداشتی را که در گزارش از محتوای این ایمیلها بیان شدهاست، زیر سوال بردهاست.
آدرس ایمیل دیپلماتهای ایرانی که در این مکاتبات مخاطب قرار گرفتهاند، از ایمیلهای اداری وزارت امورخارجه نیست بلکه آدرس ایمیلهای ساختهشده بر روی سرویسهای رایگان عمومی مانند جیمیل و یاهومیل است. در چند ایمیلی که تصاویر آن توسط شبکه ایراناینترنشنال منتشر شدهاست، نام یکی از دیپلماتهای ایرانی در همه مکاتبات به عنوان فرستنده، دریافتکننده اصلی و یا دریافتکننده رونوشت تکرار شدهاست. به همین سبب به نظر میرسد که درز کردن این ایمیلها از طریق هک شدن حساب کاربری این دیپلمات خاص اتفاق افتادهباشد. هرچند در ماههای گذشته حملاتی به وبسایت وزارت امورخارجه انجام شدهاست؛ از جمله در اردیبهشتماه سال جاری که وبسایت امورخارجه برای ساعاتی از دسترس خارج شد و یک گروه تلگرامی وابسته به گروه تروریستی «مجاهدین خلق (منافقین)» مدعی هک سرورهای وزارت امورخارجه شد اما به این دلیل که هیچیک از ایمیلهای منتشرشده، از سرویس ایمیل اداری وزارت امور خارجه ارسال نشدهاند، بعید به نظر میرسد که درز این ایمیلها، نتیجه هک شدن سرورهای وزارت امورخارجه باشد. در طول روزهای گذشته، گمانهزنیهای زیادی در مورد عامل اصلی درز این ایمیلها مطرح شدهاست. قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین غرب آسیا در وزارت امورخارجه میگوید: «در پرونده برنامه هستهای و مذاکرات ایران و آمریکا، گروههایی وجود دارند که هم با تنشزدایی در روابط ایران و آمریکا مخالفاند و هم منافعشان در تضاد با حلوفصل مشکلات ایران و غرب است. گروههایی با ریشههای مختلف هستند که مخالف تنشزدایی در روابط ایران و آمریکا هستند، از اسرائیل گرفته تا کشورهای عربی جنوب خلیجفارس و تندروهای جمهوریخواه در داخل آمریکا و البته از این طرف هم گروههای افراطی در داخل ایران و یا حتی کشورهایی مانند روسیه و چین که وضعیت موجود در روابط ایران و آمریکا را به حلوفصل مشکلات ترجیح میدهند. گروههایی چه در سطح حکومتها و چه در سطح بازیگران غیردولتی هستند که تصور میکنند، اگر روابط ایران و غرب بهبود پیدا کند، منافع خود را از دست میدهند. این گروهها تلاش میکنند که در فرآیند تنشزدایی میان ایران و غرب از هر ابزاری برای مانعتراشی استفاده کنند.»
حامیان پژوهشگران دوتابعیتی
بعد از انتشار گزارش سمافور و ایراناینترنشنال، موج بزرگی از اظهارات حمایتی از جانب خبرنگاران و فعالانی که در حوزه مذاکرات ایران و غرب و برنامه هستهای ایران فعالیت میکنند، از افرادی که نام آنها در این گزارش آمدهبود در شبکههای اجتماعی راه افتاد. آرون دیویدمیلر، پژوهشگر موقوفه کارنگی برای صلح بینالمللی و دیپلمات پیشین آمریکایی در ایکس (توئیتر) نوشت: «این تلاشی شرمآور و خطایی واضح برای بیاعتبار کردن علی واعظ و دیگران است. ما میتوانیم در مورد ایران و سیاستهای آمریکا با هم اختلافنظر داشتهباشیم اما نه به قیمت حمله به افراد خوشنامی که تلاش میکنند این روابط و سیاستها را توضیح دهند و تحلیل کنند.» آلن ایر، سخنگوی پیشین فارسیزبان وزارت امور خارجه آمریکا در توئیتر نوشت: «من بازنشسته شدهام و این کاملاً نظر شخصی من است... من قدرشناس دکتر واعظ و دکتر طباطبایی برای کارهایی که در خصوص ایران کردند، هستم و هیچچیز ندیدهام که نشان بدهد آنها کاری جز وظایف شغلی، یعنی ارائه تحلیل در مورد ایران، انجام داده باشند.» اسفندیار باتمانقلیچ، تحلیلگر مسائل تجاری ایران در توئیتر نوشت: «این به اصطلاح ژورنالیسم هیچ هدفی را جز نابود کردن حیثیت ۵ کارشناس بسیار شناختهشده، دنبال نمیکند.»
شبکه ایراناینترنشنال و سمافور مدعی شدهاند که سه تن از این پژوهشگران و فعالان سیاسی، مشاوران نزدیک به رابرت مالی، نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران هستند و به همین دلیل مدعی شدهاند که ایران با به خدمت گرفتن این افراد در مراکز تصمیمگیری آمریکا در خصوص ایران نفوذ کردهاست. رابرت مالی از ابتدای سال جاری به دلیل آنچه «بررسی مجدد اعتبارنامه امنیتی» او خوانده شدهاست، به مرخصی بدون حقوق بلندمدت اعزام شدهاست. در این مدت برخی رسانهها در ایران هم با انتشار اسنادی که ادعا میکنند از دولت ایالات متحده آمریکا درز کردهاست، تلاش کردهبودند تا جایگاه رابرت مالی را در دولت آمریکا تحت تاثیر قرار دهند.
قاسم محبعلی میگوید: «رابرت مالی، چه در مذاکرات منجر به توافق برجام و چه در مذاکرات کنونی، نقش مثبتی ایفا میکرد. ایشان با جریانهای ایرانی که طرفدار حلوفصل اختلافها هستند، نزدیک بود و همین موضوع باعث میشد برخی جریانهای ایرانیان ساکن خارج از کشور که بهدنبال ایجاد درگیری در روابط ایران و آمریکا هستند، با عملکرد ایشان مخالف باشند. اسرائیل و لابی اسرائیل هم به شدت نسبت به این مذاکرات ایران و آمریکا و دورنمای موفقیت آن حساس هستند. در ایران هم جریانهای تندرو و افرادی که از آنها با عنوان کاسبان تحریم یاد میشود، مخالف بهبود روابط هستند. مخالفان بهبود روابط ایران و غرب، به دنبال این بودند که با حذف رابرت مالی، امکان به نتیجه رسیدن سریع مذاکرات ایران و آمریکا را از بین ببرند.»
دو تن از افرادی که در این گزارش به نام آنها بهعنوان عامل نفوذی ایران اشاره شدهاست، پژوهشگران اندیشکده گروه بینالمللی بحران هستند. جهانبخش ایزدی تاکید میکند: «اندیشکدهای مانند گروه بینالمللی بحران، اساساً با این ماموریت تشکیل شدهاست که برای بحرانهای موجود در نظام بینالمللی، راهحلهایی پیدا کنند و هزینهها را کمتر کنند.»
واکنشهای سیاسی در آمریکا
در روزهای گذشته انتشار این گزارش باعث شدهاست که سیاستمداران منتقد دولت آمریکا حملات تندی را به دولت بایدن بهخاطر به خدمت گرفتن یکی از افرادی که نام آنها در این گزارش آمدهاست در وزارت دفاع آمریکا، داشته باشند. جهانبخش ایزدی میگوید: «چیزی که باعث شد گزارش اخیر در مورد فعالیتهای این گروه جنجالی شود، تا حدودی به این دلیل بود که روابط این افراد با مقامهای ایران تاکنون مخفی نگه داشتهشدهبود و در آمریکا، جریان رقیب دولت حاکم روی این موضوع موجسواری کرد. از آنجا که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا قرار داریم، این مسئله تا حدود زیادی طبیعی است که جریان رقیب از هر فرصتی برای ضربه زدن به اعتبار دولت استفاده کند.»
معاون وزیر دفاع آمریکا گفتهاست که این وزارتخانه در حال بررسی دقیق مدارک ارائهشده توسط آرین طباطبایی در هنگام استخدام در این وزارتخانه است. سایت واشنگتن فریبیکن، شنبه در گزارشی از شروع تحقیقات کمیته خدمات مسلح سنای آمریکا درباره استخدام آرین طباطبایی در یک سمت کلیدی در پنتاگون خبر داد و همچنین نوشت، ۳۰ سناتور جمهوریخواه از وزیر دفاع ایالاتمتحده خواهان تعلیق فوری مجوز امنیتی این مقام ایرانیتبار در پنتاگون شدهاند. دویچهوله نوشت این سناتورها در راستای خواست خود به گزارشهای اخیر دو رسانه درباره آرین طباطبایی اشاره کردهاند که ریاست کارکنان دفتر معاون وزارت دفاع در امور «عملیات ویژه و مناقشههای کمشدت» را برعهده دارد. این دو رسانه پیشتر از «ارتباطات این مقام ایرانیتبار پنتاگون با حکومت جمهوری اسلامی» پرده برداشته و مدعی شده بودند که «چند چهره ایرانیتبار در یک ابتکار عمل حکومت ایران برای تقویت چهره دولت این کشور و پیشبرد نگرش جمهوری اسلامی در امور امنیت ملی شرکت داشتهاند». در نامه ۳۰ سناتور جمهوریخواه به وزارت دفاع آمریکا همچنین آمده است، «ایمیلهایی که اکنون درز کردهاند، نشان میدهند که آرین طباطبایی خواستار کسب نظر دولت ایران درباره شرکت در کنفرانسها شده بوده و از این رو نباید موقعیت حساس خود در زمینه دفاع ملی را حفظ کند». سناتورهای جمهوریخواه در نامه خود پنتاگون را ترغیب کردند، با توجه به حساسیت مسئله، مجوز امنیتی این مقام ایرانیتبار را تا زمان بررسیهای بیشتر به تعلیق درآورد، همانگونه که وزارت خارجه در مورد رابرت مالی، رئیس پیشین آرین طباطبایی، اقدام کرده بود. کریستوفر مایر، معاون «عملیات ویژه و مناقشههای کمشدت» در وزارت دفاع ایالات متحده که رئیس کنونی آرین طباطبایی است، پنجشنبه گذشته (۲۸ سپتامبر) گفته بود که پنتاگون سرگرم تحقیق درباره مجوز امنیتی او است. به گفته مایر، وزارت دفاع آمریکا مشغول بررسی این موضوع است که آیا در اعطای مجوز امنیتی به آرین طباطبایی همه قوانین و موازین به درستی رعایت شده یا نه.
«خبرنگاری» با دسترسیهای غیرعادی
شبکه خبری ایراناینترنشنال گزارش خود را با همکاری یک نشریه آمریکایی به نام سمافور منتشر کردهاست. خبرنگار ایراناینترنشنال میگوید که پس از دسترسی به ایمیلها، برای راستیآزمایی آنها را در اختیار یک رسانه معتبر قرار دادهاست. همکار شبکه تلویزیونی ایراناینترنشنال در تهیه این گزارش، جی سولومون، خبرنگار پیشین روزنامه والاستریت ژورنال است که در دوران مذاکرات هستهای ایران بهطور ویژه روی پرونده ایران کار میکرد. او مدعی است که نخستین خبرنگار آمریکایی بود که سال ۱۳۹۱ مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا را در عمان افشا کرد. سولومون اکنون بهعنوان دبیر امنیت بینالملل نشریه سمافور فعالیت میکند. سال ۲۰۱۷ بعد از یک افشاگری توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس در خصوص روابط غیرعادی سولومون با یک سرمایهدار ایرانی-آمریکایی ساکن آمریکا، والاستریت ژورنال اعلام کرد که او را بهخاطر عدم رعایت اصول حرفهای از کار اخراج کردهاست.
آسوشیتدپرس سال ۲۰۱۷ نوشت که سولومون با سرمایهداری ایرانیتبار به نام فرهاد عظیما ارتباط غیرمعمول داشتهاست. براساس ایمیلهایی که در آن زمان هک شده و در اختیار آسوشیتدپرس قرار گرفتهبود، عظیما به سولومون وعده دادهبود که ۱۰ درصد از سهام یکی از شرکتهای خود را به نام این خبرنگار کند. آوریل ۲۰۱۵ عظیما به سولومون در خصوص یک پیشنهاد ۷۲۵ میلیون دلاری برای قرارداد تسلیحاتی با امارات متحده عربی خبر میدهد که قرار است براساس آن هواپیماهای جاسوسی و شناسایی در اختیار امارات قرار بگیرد. این تجهیزات قرار بود برای جاسوسی علیه ایران استفاده شوند. براساس این ایمیلها سولومون قرار بود این پیشنهاد را سر میز ناهاری که یک روز بعد از این ایمیل به آن دعوت بود، به مقامهای امارات متحده عربی ارائه بدهد. فرهاد عظیما در ایمیل دیگری خطاب به سولومون و دو مامور سیا مینویسد: «همه ما امیدواریم که جی [سولومون] نخستین فروش تسلیحاتیاش را انجام دهد.»
جی سولومون سال ۲۰۱۷ به آسوشیتدپرس در توجیه این ایمیلها گفتهبود: «روشن است که من در گزارشگریام اشتباه کردهام و وارد دنیایی شدهام که درست آن را درک نمیکردم.» جالب اینجاست که جی سولومون بعد از هک ایمیلهایش در توجیه محتوای آنها میگوید، ظاهر کلام ممکن است خیلی بدتر از چیزی که اتفاق افتادهاست به نظر برسد. وی میگوید: «میفهمم که از مکاتبات ایمیلی من و آقای عظیما ممکن است اینگونه به نظر برسد که من وارد فعالیتهای واقعاً خطرناکی شدهبودم.»
میانجی خوب، میانجی بد
تحلیلگران در مورد اینکه یک واسطه برای مذاکره و کاهش تنش میان دو کشور متخاصم باید چه ویژگیهایی داشتهباشد، معیارهایی را بیان میکنند. مهدی ذاکریان، استاد روابط بینالملل میگوید: «من شخصاً نظری در مورد افرادی که در گزارشهای اخیر رسانهای به نام آنها اشاره شدهاست، ندارم، اما معتقدم برای فعالیتهایی که در دانشگاهها و اندیشکدهها برای تسهیل روابط دیپلماتیک انجام میشود، باید معیارهایی وجود داشتهباشد. در تمام دنیا ممکن است اساتید، پژوهشگران و متخصصان حوزه سیاست خارجی به گسترش رابطه یک کشور با کشور دیگر تمایل داشتهباشند. چنین تمایلی به خودی خود عیب نیست و میتواند مفید باشد. اما معیارهایی وجود دارد که باید در این مسیر رعایت شود. آنچه قابل تقبیح است این است که کارشناس و پژوهشگر حوزه بینالملل در رسانهها و سخنرانیها در مورد یک کشور بدگویی کند اما پنهانی با مقامهای آن کشور رابطه داشتهباشد و در نهان برای برقراری ارتباط با مقامهای آن کشور به هر دری بزند. در واقع گاهی شاهد دورویی و ریا از جانب برخی فعالان سیاسی و پژوهشگران هستیم که از یک طرف در رسانهها و فضای عمومی از یک کشور بدگویی میکنند و در نهان تلاش میکنند مواضع همان کشور را برای کشور دیگری توجیه کنند. چنین رفتاری قابل نکوهش و سرزنش است.» ذاکریان تاکید میکند: «اینکه یک محقق یا پژوهشگر مساعی خود را برای بهبود روابط سیاسی و دیپلماتیک با کشوری دیگر به کار بگیرد، نه موضوع عجیب و غیرعادی است و نه ذاتاً مسئله بدی محسوب میشود. مثلاً در آمریکا عدهای از دانشگاهیان و پژوهشگران هستند که از اسرائیل حمایت میکنند و تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا به بهبود روابط واشنگتن با اسرائیل کمک کنند؛ در برابر هم، عده زیادی از فعالان سیاسی و دانشگاهی هستند که از فلسطینیان حمایت میکنند و به طرق مختلف تلاش میکنند تا جلوی حمایت واشنگتن از اسرائیل را بگیرند و دولت آمریکا را برای حمایت از فلسطینیان تشویق کنند. معمولاً این افراد چه در خفا و چه در فضای عمومی، موضع یکسان دارند و از بیان مواضع خود در مورد اسرائیل یا فلسطین شرم نمیکنند.» مهدی ذاکریان استاد روابط بینالملل میگوید: «بسیار اهمیت دارد کسانی که برای بهبود روابط دو کشور تلاش میکنند باید منافع هر دو طرف را در نظر بگیرند. اگر میانجیها و لابیگران به شیوهای عمل بکنند که منافع یک طرف تامین شود و منافع یک طرف دیگر نادیده گرفتهشود، نوعی خیانت رخ دادهاست؛ اگر یک فرد با تابعیت ایرانی وطنپرست باشد، تلاش میکند تا منافع بیشتری برای کشور خودش تامین شود.» ذاکریان میگوید: «افرادی هم که اقدام به لابیگری میکنند دو دسته هستند؛ عدهای فقط به دنبال پول گرفتن از کارفرما هستند و ترجیح میدهند مادامی که پول میرسد و امکان سفر خارجی فراهم میشود، هر حرفی را حتی اگر کاملاً خلاف واقعیت باشد، بیان کنند و شرایط را معکوس جلوه دهند. عدهای دیگر هستند که اساتید، پژوهشگران و فعالان مستقل محسوب میشوند و حاضر نیستند به خاطر پول هر حرفی را بزنند.»