نماد زیست فرهنگی مسئولانه/کامران فانی، چهرهای آرام و شکیبا در متن فرهنگ نوشتاری ایران بود
درگذشت کامران فانی برای من تنها فقدان یک چهره برجستهی فرهنگی نیست، بلکه پایان زیستی آرام و پربار است که شوربختانه مدتی با رنج روانی، جسمانی و فرسایش خاموش همراه شد.
درگذشت کامران فانی برای من تنها فقدان یک چهره برجستهی فرهنگی نیست، بلکه پایان زیستی آرام و پربار است که شوربختانه مدتی با رنج روانی، جسمانی و فرسایش خاموش همراه شد. افسوس که در ماههای گذشته نتوانستم دیداری با او داشته باشم.
اینک اندوهم از فقدان او، با افسوسی عمیق دیگری درهمتنیده است؛ افسوس از آنکه فرهنگ ما، چهرههایی از ایندست را دیر میشناسد و زود از دست میدهد. زندگی او همواره نشانی از وقار، فروتنی و وفاداری به دانش داشت و مرگاش بیش از هرچیز، ما را با این پرسش روبهرو میکند که چگونه میتوان قدردان چنین زیستهای خاموش ولی بنیادینی بود، پیشازآنکه به خاطره بدل شوند. من این ضایعه را به خانواده محترم او، به اهالی فرهنگ و دانش و به همه دوستدارانش صمیمانه تسلیت میگویم.
در روزگاری که فرهنگ عمومی بیش از هرزمان دیگری در معرض شتابزدگی، سطحینگری و فراموشی حافظهی تاریخی قرار گرفته است، نکوداشت یاد چهرههایی چون کامران فانی، نهصرفاً یک وظیفهی اخلاقی، بلکه ضرورتی فرهنگی است. فانی ازآندست شخصیتهایی بود که ناماش کمتر در غوغای رسانهای تکرار میشد، ولی اثرش در تاروپود فرهنگ نوشتاری معاصر ایران ماندگار است.
کامران فانی را نمیتوان تنها با یک عنوان توصیف کرد؛ نویسنده، مترجم، کتابدار، نسخهپژوه، فرهنگنویس، عضو پیوستهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو هیئتعلمی دانشنامهی تشیع. ولی آنچه این عنوانها را به یک کلیت معنادار پیوند میدهد، «زیست فرهنگی مسئولانه»، گونهای تعهد آرام و پیگیر نسبت به دانش، زبان و میراث فکری است.
نخستین ویژگی برجستهی فانی، دقت علمی و وسواس معرفتی اوست. چه در ترجمه، چه در نگارش مدخلهای دانشنامهای و چه در کار کتابداری و نسخهشناسی، با چهرهای روبهروییم که به «درستبودن» بیش از «پررنگبودن» اهمیت میدهد. این ویژگی، در فرهنگی که گاه شتاب انتشار و کمیت تولید بر کیفیت پیشی میگیرد، ارزشی دوچندان دارد. آثار و فعالیتهای او کمتر دچار خطا، اغراق یا ادعاهای بیپشتوانهاند؛ و این خود نشانهی اخلاق علمی ریشهدار است.
دومین ویژگی مهم شخصیت علمی فانی، نقش او در پیوند میان سنت و مدرنیتهی فرهنگی است. او نه سنتزده است و نه شیفتهی بیچونوچرای مدرنیزاسیون فرهنگی. کتابداری، نسخهپژوهی و کار دانشنامهای او نشان میدهند که چگونه میتوان میراث مکتوب را با روشهای علمی جدید خواند، سامان داد و به نسل امروز منتقل کرد، بیآنکه آن را به موزهای مرده یا کالایی مصرفی تقلیل داد.
آنچه در کارنامهی فانی اهمیت ویژه دارد، نقش او در «زیرساختهای معرفت» بر بافتار عشق به فرهنگ و کتاب است. او نظریهپردازی پرسروصدا نبود، ولی بدون کار کسانی چون او، فلسفه، الهیات، تاریخ و علوم انسانی امکان تداوم دقیق و انتقادی ندارند. دانشنامهنویسی و کتابداری علمی، کارهایی شاید کمادعا ولی بسیار بنیادیناند؛ کارهایی که حافظ حافظهی عقلانی یک فرهنگاند.
عضویت فعال او در دانشنامهی تشیع، نمونهی روشنی از این نقش است. دانشنامهنویسی، بهویژه در حوزههای دینی و فرهنگی حساس، نیازمند ترکیبی از دقت علمی، بیطرفی نسبی، آشنایی عمیق با منابع و پرهیز از داوریهای شتابزده است. فانی در این عرصه، نمایندهی نوعی عقلانیت آرام و مسئول است که کمتر اسیر ایدئولوژی و بیشتر وفادار به متن و منبع است.
ازسویدیگر، کامران فانی الگویی از «روشنفکری غیرنمایشی» بود. در زمانهای که روشنفکری گاه با هیاهو و حضور دائمی در رسانهها تعریف میشود، او نشان داد که میتوان عمیقاً روشنفکر بود، بیآنکه مدام در مرکز توجه ایستاد. این نوع روشنفکری، بیشازآنکه بر خطابه استوار باشد، بر کارِ دقیق، مداومت، انباشت آرام دانش و یاریرسانی به تحقق برنامههای انتشاراتی بنیادین زمانبَر است.
اهمیت کامران فانی، هم در آن اثری است که نوشته یا ترجمه یا سرپرستی کرده، هم در شیوهای که فرهنگ را زیسته است؛ با فروتنی علمی، احترام به متن، وفاداری به زبان پارسی و تعهد به انتقال دقیق دانش. در دورانی که فرهنگ بیش از هرچیز به «حافظهی قابل اعتماد» نیاز دارد، نقش او را باید جدی گرفت و قدر دانست.
شناخت و نکوداشت یاد چهرههایی چون کامران فانی درحقیقت نکوداشت خودِ فرهنگ است؛ فرهنگیکه اگر باید بر جای بماند و ببالد، به همین کوششهای خاموش ولی بنیادین نیازمند است.