همیشه باقی/نشان دانش و مساعی کامران فانی بر تقویم فرهنگ معاصر ایران ثبت میشود
فانی در سال ۱۳۲۳ در قزوین به دنیا آمد. ۱۸ساله بود که در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد اما این، آن رشتهای نبود که تخیل خلاق او را راضی نگاه دارد.
چند ماهی بود که وخامت احوال جسمی کامران فانی، نویسنده، مترجم، کتابدار و نسخهپژوه شهیر بسیاری را دلنگران سلامت این چهره برجسته فرهنگی کرده بود و بسیاری از دوستان و دوستداران او به انحای مختلف کوشیدند، راهی برای بهبود او بیایند و حتی دراینزمینه مسعود پزشکیان در دستوری ویژه خواستار رسیدگی عاجل به وضعیت او شد.
عمر فانی اما به این دنیا نبود و او دیروز، ۲۲ آذرماه ۱۴۰۴، در 81 سالگی در تهران درگذشت. فانی که عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو هیئتعلمی دانشنامه تشیع بود، چون شمعی در محافل علمی و فرهنگی میدرخشید و اگرچه بنا به حسنسلوک و منش فروتنانهای که داشت، کمتر در پی شهرت و آوازه بود، اما میتوان مطمئن بود، هر تاریخی از تاریخ فرهنگ معاصر ایران، نام او را بهیاد خواهد سپرد و نشان دانش و مساعی دانشی او را بر تقویم خود ثبت خواهد کرد. اینها البته در کنار نام نیکی است که از او بهیادگار خواهد ماند.
از پزشکی به ادبیات
فانی در سال ۱۳۲۳ در قزوین به دنیا آمد. 18ساله بود که در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد اما این، آن رشتهای نبود که تخیل خلاق او را راضی نگاه دارد. بنابراین قید طبابت را زد و به دانشکده ادبیات رهسپار شد تا زبان و ادبیات فارسی بخواند. او در این دوران با بسیاری از بزرگان آینده ادب ایران همچون بهاءالدین خرمشاهی، سعید حمیدیان، حسن انوشه و قدمعلی سرایی در کلاسهای درس آشنا شد و محضر اساتیدی نظیر عبدالحسین زرینکوب، ذبیحالله صفا، حسن مینوچهر، پرویز ناتلخانلری، بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی و بهرام فرهوشی را درک کرد. از اساتید فانی در آن سالها فقط اینک زوج فرهیخته، مهدی محقق و نوشآفرین انصاری در قید حیات هستند که در حوزه ادبیات و بخش مرجعشناسی، خدماتی شایانتوجه داشتهاند.
مصداق کتابدار اجتماعی
فانی البته مدتی بهخصوص در دوره کارشناسیارشد، شاگرد انصاری شد زیرا بعد از دانشکده ادبیات، مقصد فانی دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران بود و او در سال ۱۳۵۲ در رشته علوم کتابداری و اطلاعرسانی مدرک کارشناسیارشد گرفت. علت این تغییر رشته دوباره را نیز البته باید در تجارب نوجوانی فانی در قزوین جستوجو کرد؛ جاییکه او در دبیرستان به کتابداری روی آورد و رتق و فتق امور کتابخانه مدرسه محل تحصیل خود را بهعهده گرفت.
بعدتر نیز او در همینزمینه به کار مشغول شد و از سال ۱۳۵۹ در کتابخانه ملی ایران کار میکرد بهنحویکه بهعنوان عضو هیئتعلمی، مشاور ریاست و عضو شورایعالی مشاوران این کتابخانه ازجمله پیشکسوتان این نهاد بهشمار میرفت. فانی در حوزه کتابداری بسیار خوش درخشید؛ بهنحویکه نوشآفرین انصاری اینک در رثای شاگرد مبرز خود، او را «مصداق یکتای کتابدار اجتماعی» بنامد و درخواست کند که تالاری بهنام کامران فانی در کتابخانه ملی نامگذاری شود.
سخن نوشآفرین انصاری را شاهدانی میتوانند تایید کنند که ویژگی مهم فانی را پیگیری و پاسخگویی او میدانند. در کنار این نباید فراموش کرد، کم نیستند کسانی که با پیشنهادهای فانی آثاری گرانقدر را ترجمه و تدوین کردند؛ زیرا فانی کتابخوانی قهار و کتابشناسی زبده بود و کتابخانه ممتازی نیز داشت.
حافظ نسبت ما با متن
از فانی هم آثاری تألیفی و هم آثاری ترجمهای باز مانده است. از تألیفات فانی میتوان به «سرعنوانهای موضوعی فارسی»، «ردهبندی تاریخ ایران»، «ردهبندی فلسفه اسلامی»، «جنگ جهانی اول و دوم» و «دانشنامه کودکان و نوجوانان» اشاره کرد. از ترجمههای او نیز «علم در تاریخ» نوشته جان برنال، «زردشت، سیاستمدار یا جادوگر؟» اثر والتر هنینگ، «سلوک روحی بتهوون» اثر ج سالیوان، «خطابه پوشکین» اثر داستایوفسکی، «مرغ دریایی» نوشته آنتوان چخوف، «آدمهای ماشینی: روباتها» اثر کارل چاپک و «موش و گربه» به قلم گونتر گراس قابل ذکر است.
فانی همکاریهایی نیز در تدوین بسیاری از دائرهالمعارفها داشت. درهمینزمینه همکاریهای او با بهاءالدین خرمشاهی نیز بسیار اهمیت دارد و شامل سه اثر میشود؛ دایرةالمعارف تشیع (۱۳۶۱ تا ۱۴۰۱)، فرهنگ موضوعی قرآن به زبان عربی که فهرست موضوعی قرآن است و به روش الفبایی تنظیم شده است و دانشنامه دانشگستر در 18 جلد که در کنار فانی و خرمشاهی، علی رامین و محمدعلی سادات نیز در تهیه آن نقش داشتند و در آن، فانی عهدهدار بحث ایران و اسلام شده بود.
مرگ فانی، فقدان یک فرد نیست، غیبت یک نظم و نهاد است زیرا همانطور که در پیام محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آمده است: «کامران فانی، برای بسیاری از ما فقط کتابدار یا نسخهپژوه نبود؛ او حافظ نسبتِ ما با متن بود. در جهان او، ارجاع یک عمل اخلاقی بود و فهرستنویسی شکلی از تفکر. از محضر استادان بزرگ برخاست، اما خود به نهادی زنده بدل شد که بیهیاهو، بنیان پژوهش را استوار میکرد و به دانستن، شأن و قاعده میبخشید.»