نامیرای کتابداری/گفتوگو با علیاشرف صادقی ،علی دهباشی، اسدالله امرایی و مجتبی حسینی درباره کامران فانی که دیروز درگذشت
کامران فانی، نویسنده، مترجم، کتابدار، نسخهپژوه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی پس از سالها نقشآفرینی در فرهنگ مکتوب ایران، روز گذشته در ۸۱ سالگی درگذشت.
کامران فانی، نویسنده، مترجم، کتابدار، نسخهپژوه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی پس از سالها نقشآفرینی در فرهنگ مکتوب ایران، روز گذشته در ۸۱ سالگی درگذشت. یکی از چهرههای بیبدیل تاریخ فرهنگ معاصر ایران که پایههای پنهان اما استوار و نامیرای زبان و ادب فارسی را پایهریزی و بیش از ششدهه از عمر خود را وقف کتاب، زبان و فرهنگ فارسی کرد.
او که چهره برجسته کتابداری مدرن در ایران بود، خود را بهعنوان دارنده ژن کتاب معرفی میکرد و به او لقب آقای کتابدار داده بودند. این شیفته کتاب و کتابخوانی با ترجمههای دقیق و خوشخوان، نقشآفرینی در پروژههای بزرگ دانشنامهای، ساماندهی دانش در حوزه کتابداری و همراهی بیدریغ با مترجمان و پژوهشگران، میراثی جاودان از نگاه معتدل و غیرافراطی به زبان فارسی بهجا گذاشت.

علیاشرف صادقی، علی دهباشی، اسدالله امرایی و مجتبی حسینی در این گزارش درباره ابعاد گوناگون شخصیت علمی و فرهنگی فانی صحبت کردند. آنها از مترجمی گفتند که کاشف ادبیات جهان بود، کتابداری که ساختارهای دانشی قابل اعتماد را بنا کرد و انسانی فروتن و اخلاقمدار که راه اعتدال را به منش فرهنگی تبدیل کرد.
مترجم اعتدال در زبان فارسی

علی اشرف صادقی، زبانشناس، استاد دانشگاه، عضو شورای علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفتوگو با هممیهن، نگاه کامران فانی به زبان فارسی و ترجمه را یک نگاه معتدل توصیف کرد. نگاهی که بهدنبال اعتدال در زبان و نه فارسیگرایی و عربیگرایی افراطی است.
او درباره مهارت متمایز کامران فانی در ترجمه توضیح داد: «یکی از ترجمههای ارزشمند او، کتابی از ایرانشناس معروف والتر برونو هنینگ، درباره زرتشت است. همچنین در تألیف «دانشنامه دانشگستر» از ویراستاران اصلی بود؛ دانشنامهای مهم که هنوز هم مورد استفاده پژوهشگران است. در دانشنامه تشیع نیز ـ که آقای جوادی از بنیانگذاران آن بود ـ کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی از نویسندگان و همکاران اصلیاش بهشمار میرفتند. درمجموع ایشان در حوزه دانشنامهنویسی و تفسیر فرهنگی، آثار ماندگاری بر جای گذاشتند.»
صادقی بر این باور است که بههیچوجه نمیتوان گفت نگاه کامران به زبان فارسی یک نگاه محافظهکارانه بود. او با بیان این مطلب گفت: «نثر او بسیار پاکیزه و روشن بود و اگر لازم بود، واژههای تازه هم میساخت. به نظر من، دیدگاه او نسبت به زبان فارسی، از دیدگاههای پخته و سنجیده دانشمندان معاصر بود. کامران فانی در ترجمه، بر ذوق زبانی و بافت متن متمرکز بود.
تا جایی که من اطلاع دارم، چندان اهل واژهسازی بهمعنای رایج نبود، اما در ترجمه دقت داشت. البته با بهاءالدین خرمشاهی در تدوین کتاب «فرهنگ موضوعی قرآن مجید» که کشف الفبایی مطالب یا فهرست موضوعی قرآن کریم است، همکاری داشته. ترجمههای او هم بسیار وفادار به متن بود، هم روان. اگر متوجه میشد که واژهای در زبان مبدأ معادل دقیقی ندارد، معادلی مناسب و قابلفهم در فارسی پیدا میکرد. همچنین نوآوری افراطی در واژگان در نوشتههای او دیده نمیشود.»
این زبانشناس برجسته در بخش دیگری از صحبتهای خود مطرح کرد که در کتابداری تخصصی ندارم، اما میدانم که در کنار ماندانا بهزادی از کتابداران برجسته کتابخانه ملی در پروژهای مهم همکاری داشت. او دراینباره توضیح داد: «ماندانا بهزادی مجموعهای از نامهای خاص فرهنگ غربی را گردآوری کرده بود تا مشخص شود املای درست آنها در فارسی چیست.
من همراه کامران فانی این مجموعه را ویرایش میکردیم و در جلسات مشترک، درباره اینکه کدام صورت نوشتاری در فارسی گویاتر و جاافتادهتر است، بحث میکردیم. حاصل این کار، کتابی شد که راهنمای مترجمان باشد و از سردرگمی در تلفظها و املای نامها جلوگیری کند. مثلاً نام مورخ رومی «استرابون» سالها با تلفظ فرانسوی وارد فارسی شده بود. بعدها، بهدلیل ترجمه از انگلیسی، شکلهایی مثل «استرابو» هم دیده شد. ما بررسی میکردیم کدام شکل در فارسی رایجتر و پذیرفتهشدهتر است و همان را پیشنهاد میدادیم. همین مسئله درباره نامهایی مثل «پلوتون» هم وجود داشت.»
علیاشرف صادقی درباره اخلاق کاری کامران فانی نیز گفت: «از نظر اخلاق حرفهای هرگز از زبان تند استفاده نمیکرد؛ بسیار مؤدب، افتاده و نرمخو بود. این روحیه سالم باعث میشد حتی در نقد اندیشه دیگران هم انصاف و میانهروی را رعایت کند. همیشه تلاش کرد تا از جاده عدالت و میانهروی خارج نشود و بیشترین تاثیر را در کتابداری ایران داشته است.
کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی کتابها را در جاده اعتدال بردند و نه بر فارسیگرایی افراطی متکی بودند، نه عربیگرایی افراطی؛ بلکه همیشه یک زبان میانه را انتخاب میکردند.» از نظر این زبانشناس برجسته، نثر پاکیزه و روشن، اعتدال در زبان، اخلاق علمی، ادب در نقد و ذوق زبانی از دیگر ویژگیهای برجسته کامران فانی است.
چهره بیتکرار

با درگذشت کامران فانی، یکی از عناصر مهم فرهنگ ایران در طول ۷۰ سال اخیر از دست رفت. علی دهباشی، ادبپژوه، نویسنده و سردبیر مجله بخارا گفتوگوی خود با هممیهن درباره کامران فانی را اینگونه شروع کرد: «کامران فانی، جانشین ندارد و شاید قرنی بگذرد تا بتوان برای او جانشینی پیدا کرد.
او به مدد حافظه خدادادی، عشق وافر به مطالعه و کتاب، تا سال دوم دانشکده پزشکی تحصیل کرد و سپس به دانشکده ادبیات و کتابداری روی آورد.» دهباشی همچنین توضیح داد: «کامران فانی در تمام این سالها نهفقط به زبان فارسی بلکه به چندین زبان دیگر، مطالعه و پژوهش کرد. حاصل کار او ۲۳ کتاب است.
علاقه او به آنتوان چخوف موجب شد تا ترجمههای شاخصی از او ارائه دهد. از او در رشته موسیقی، کتاب سلوک روحی بتهوون و در رشته کتابداری حدود ششجلد کتاب بهجا مانده، همچنین ۳۳۶ مقاله از ترجمه و تألیف او از نطق نوبل پاپلو نرودا گرفته تا مقالهای که درباره استاد زریاب خویی نوشته است.»
دهباشی درباره جهان ذهنی گسترده کامران فانی به صحبتهای داریوش شایگان اشاره کرد: «در توصیف عشقی که کامران فانی به فرهنگ میورزد، و احاطه وسیعی که بر آن دارد، همواره تعبیر فرانسوی homme de Renaissance یا انسان عهد رنسانس را به یاد میآورم، یعنی مردانی که به همه علوم و معارف روزگار خود احاطه داشتند و بهمعنای واقعی کلمه علّامه یا بهزبان امروزی «فرهیخته» بودند.
با کامران فانی میتوان از تئوری بیگبنگ تـا فلسفه در فیزیک جدید، از فیزیک کوآنتوم تا موسیقی قرون وسطای فرانسه و باروک ایتالیا، از نقاشی مکتب ونیز و مکتب هلندیهای قرن هفدهم و از «ورمیر» و «ولاسکز»، سخن گفت. با او میتوان از قرآن، از عصر حجر، از نوسنگی، از ایتالیای قرن پانزدهم، از روسیه قرن نوزدهم و از آمریکا، سخن گفت و سخنان سنجیده و منسجم او را شنید.
سخنانی که نشان از غور و اندیشیدن عمیق در همه خواندهها و دانستهها بهمدد حافظهای قوی و ذهنی منضبط دارد، خصلتی نادر که بهویژه نزد صاحبنظران ایرانی ـ که در یک رشته تبحر دارند و در رشتههای دیگر عامیاند ـ نایافتنی است.خصلتی که فانی را در ایران منحصربهفرد کرده و همراه با دیگر خصائل فانی، به او جهانبینی خاصی بخشیده است؛ جهانبینیای متکی بر تعامل، تسامح، بردباری و بلندنظری.» دهباشی در بخش دیگری از صحبتهای خود مطرح کرد که قدر فانی، نه در گذشته، نه در اکنون دانسته نشد. از نظر او، فانی مردی بود عاشق فرهنگ و عاشق خواندن تا آنجا که در شب بزرگداشتاش، خود را اینگونه توصیف کرده بود: «من تصور میکنم عشق به خواندن و مطالعه، یک امر ژنتیک در من باشد.»
کاشف ادبیات جهان

اسدالله امرایی، نویسنده و مترجم معتقد است که کامران فانی در جایگاه مترجم، برای مترجمان جوان حکم درسنامه دارد. از نظر او، هرکدام از ترجمههایش میتواند یک نمونه آموزشی باشد؛ چه از نظر وفاداری به متن و چه از نظر روانی زبان فارسی. این نویسنده و مترجم در گفتوگو با هممیهن درباره نقش و تاثیر کامران فانی در فرهنگ و ادب فارسی مطرح کرد: «کامران فانی در ترجمه، چهرهای شاخص بود؛ نهفقط بهخاطر مهارت زبانی، بلکه بهدلیل نگاه فرهنگیاش. او بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان را برای نخستینبار به مخاطب فارسیزبان معرفی کرد؛ نویسندگانی که بعدها بعضی از آنها جایزه نوبل گرفتند.
ما خیلی از این نامها را اولینبار با ترجمه یا معرفی فانی شناختیم. این کار صرفاً ترجمه نبود؛ نوعی کشف و معرفی ادبیات جهان بود.» امرایی بر این باور است که کامران فانی فقط مترجم نبود؛ ویراستار، مشاور و همراه مترجمان هم بود. او دراینخصوص گفت: «اگر مقدمه بسیاری از کتابها را ببینید، مترجمان نوشتهاند که این ترجمه را مدیون کامران فانی یا بهاءالدین خرمشاهی هستند. همکاری او با اهل قلم، از سر دلسوزی و عشق به ادبیات بود. در بحث وفاداری لفظی یا مفهومی در ترجمه، فانی به تعادل رسیده بود.
نه اسیر ترجمه تحتاللفظی میشد و نه متن را از معنا تهی میکرد. ترجمههایش هم دقیق بود و هم خوشخوان. این نگاه حاصل سالها مطالعه، کتابداری و فهم عمیق زبان بود.» این نویسنده و مترجم در بخش دیگری از صحبتهای خود، اخلاق و منش کامران فانی را اینگونه توصیف کرد: «با تمام دانش و اعتبارش، فوقالعاده فروتن، مهربان، آرام و بیادعا بود. نگاهش به ادبیات، نگاهی عاشقانه بود. بیدلیل نبود که دوستانش به شوخی به او میگفتند «آقای کتابدار»؛ چون واقعاً زندگیاش با کتاب تعریف میشد.»
امرایی در پایان صحبتهای خود از اینکه فعالیتهای فرهنگی و ادبی کامران فانی در سالهای فعالیت او مورد تقدیر قرار نگرفت، انتقاد کرد و گفت: «کامران فانی از آن آدمهایی بود که رفتنشان همیشه زود است، حتی اگر سالها عمر کرده باشند. نبود او لطمه بزرگی به ادبیات، زبان فارسی و دانش کتابداری است. متأسفانه ما معمولاً قدر این گنجینهها را وقتی زندهاند، نمیدانیم.» امرایی بر این باور است که کامران فانی، یکی از آن سرمایههایی بود که هر جای دنیا بود، بیشازاین قدرش را میدانستند. بااینحال او امیدوار است تا دستکم بعد از رفتناش، جایگاه واقعی کامران فانی در فرهنگ ما روشنتر دیده شود.
عاشق کتاب و کتابداری

مجتبی حسینی، دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در گفتوگو با هممیهن درباره نقش کامران فانی در شکلدهی به سیاستهای فرهنگی و پژوهشی صحبت کرد. از نظر او، ویژگی برجسته فعالیت فرهنگی و ادبی کامران فانی در تلفیق عشق و علاقه بیپایان به کتاب، با علم کتابداری و علوم وابسته است.
حسینی همچنین معتقد است که کامران فانی با منظومهای گسترده از آثار و خدمات علمی، نقش بسیار مهمی در فرهنگ معاصر ایران داشته است. او دراینباره توضیح داد: «کامران فانی در پروژههای خاصی مانند ردهبندی تاریخ ایران، دانشنامه دانشگستر، دایرهالمعارف تشیع، ردهبندی فلسفه اسلامی، فرهنگ موضوعی قرآن، همچنین دانشنامه کودکان و نوجوان، هم بهعنوان نویسنده و هم بهعنوان سرپرست فعالیت کرد. این پروژهها، هرکدام بخشی از تلاش ایشان برای ساختن ساختارهای علمی و فرهنگی قابل اعتماد و گسترده بوده است.
علاوه بر فعالیتهای پژوهشی، استاد فانی در حوزه ترجمه نیز آثار متعددی را ارائه کردند، ازجمله آثاری مانند «موش و گربه»، «مرغ دریایی»، و «شکوه»، که تنوع و ذوق ایشان را نشان میدهند.» حسینی در ادامه مطرح کرد: «عمق علاقه به کتاب و پژوهش موجب شد تا کامران فانی ،عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی شود.
او در این مدت، با همکاران خود در شکلدهی به سیاستهای فرهنگی و پژوهشی مشارکت داشت.» از نظر حسینی، ویژگی شاخص کار کامران فانی در عشق و علاقه بیپایان او به کتاب بود که آن را با علم کتابداری و علوم وابسته تلفیق کرد. به گفته او این ترکیب، زمینهساز خلاقیتهای متعدد در حوزه کتاب و فرهنگ کتابخوانی شد و جریان جدیدی دراینزمینه پدید آورد؛ جریانی که بهدلیل عمق علمی و فرهنگی خود، تأثیرگذاری ویژهای بهخصوص در لایه نخبگان داشته است.
درمجموع در نگاه اهالی فرهنگ و هنر کشورمان، کامران فانی از معدود چهرههای تاثیرگذاری بود که در طول دههها فعالیت فرهنگی، ترجمه، کتابداری و دانشنامهنویسی، راه اعتدال را بهعنوان یک منش علمی و اخلاقی انتخاب کرد. فانی با ترجمههای دقیق و خوشخوان، نقشآفرینی در پروژههای مرجع فرهنگی و پیوند عشق به کتاب با کتابداری، زیرساختهای ماندگاری برای فرهنگ معاصر ایران بنا کرد.
کامران فانیای که همیشه باقی و نامیرای کتاب و زبان فارسی است و بهدرستی بهاءالدین خرمشاهی، در وصف دوست، همشهری و همکلاسیاش این رباعی را سروده است: «مهجوری ما ز شدت مشتاقیست \ در بزم صفا همیشه کامی ساقیست \ از مرگ همیشه غافلست و گویی \ باقی همه فانیاند و فانی باقیست»