| کد مطلب: ۵۵۵۹۰

عمادالدین باقی: نظارت استصوابی یکی از تیشه‌هایی است که بر ریشه وحدت ملی زده شد

عمادالدین باقی گفت: نظارت استصوابی که در تضاد با قانون اساسی است دشمن شکل‌گیری احساس سهامدار بودن و مشارکت همگانی است و یکی از تیشه‌هایی است که بر ریشه وحدت ملی زده شده، رانت و حامی پروری و ویژه خواری ایجاد کرده، شایسته سالاری را به فرومایه سالاری بدل کرده و منافذ اصلاح سیستم را بسته است. لذا لغو نظارت استصوابی یکی از راه های تقویت همبستگی ملی است.

عمادالدین باقی: نظارت استصوابی یکی از تیشه‌هایی است که بر ریشه وحدت ملی زده شد

یک تحلیلگر سیاسی، اجتماعی، حقوقی گفت:  وحدت ملی به معنی واقعی وقتی ایجاد می‌شود که شهروندان علی رغم همه تنوعات و تکثر در گرایشات سیاسی و افکار عقایدشان، جهت‌گیری متحدی با منافع ملی داشته باشند. این هم فقط وقتی میسر می‌شود که همه شهروندان، خودشان را در این سرزمین ذینفع ببینند. یکی از دلایل موج مهاجرت، گسستگی پیوند عاطفی با سرزمین است؛ به دلیل اینکه احساس می‌کنند در اینجا جایگاه شایسته و بایسته خود را ندارند و یا ذینفع نیستند.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با عمادالدین باقی در پی می آید:

آقای باقی! از نگاه شما با فرض تداوم وضع موجود در عرصه بین المللی(بازگشت تحریم های بین المللی) در عرصه داخلی چه رشته اقداماتی را برای ارتقاء رضایتمندی مردم از نظام  باید انجام داد؟.

اقدامات زیادی که هیچ خرجی ندارند می شود انجام داد. فقط دو-سه نمونه را ذکر می کنم. فوری ترین و ملموس ترین ثاتیر تحریم ها، اقتصادی است. همین الان هم مسأله فقر و گرانی و بیکاری کمر مردم را شکسته، اما باز هم می‌تواند وحدت ملی را نشکند و رضایتمندی را به صفر نرساند. البته در شرایط فقر و تحریم اقلیتی زالو صفت هستند که وضع شان بهتر می شود و رضایت دارند؛ منظورم اکثریت جامعه است. 

امروز فقر و بیکاری و گرانی وجود دارد (که در صورت مدیریت با کفایت و راهبردهای درست می‌توانست وجود نداشته باشد)، اما آنچه بیش از همه جامعه را آزار می‌دهد بد اخلاقی و بدرفتاری با آنان، دو رویی و فساد و تبعیض است.

بسیاری از مشکلات کشور بدون هزینه و با روش‌های بسیار ساده و آسان حل شدنی است. بسیاری از زخم‌ها به راحتی درمان می‌شوند، اما گویی رسم عده ای بر این است که زخم‌ها را عفونی و خطرناک می‌کنند. برای مثال، بسیاری از مخالفان و ناراضیان را اگر به جای زندانی کردن فقط دعوت کنند و ضمن احترام، نظرشان را بشنوند و هرجا درست بود بپذیرند و هرجا نادرست بود توضیح بدهند، بخش زیادی از مشکل حل می‌شود. این کار نه تنها هیچ هزینه‌ای ندارد که آورده‌های بی‌شماری به دنبال خواهد داشت و موجب ایجاد حس اعتماد و همکاری خواهد شد. راز محبوبیت آیت الله منتظری نیز همین بود که در خانه‌اش به روی همه باز بود و او با حفظ مواضع و اعتقادات خودش حرف دیگران را هم می‌شنید و تعامل می‌کرد. البته به کسی که توهین می کند و مسائل را شخصی می کند نباید اعتنا کرد، ولی درباره بعضی دیگر مثلا نمی فهمم چرا فردی مانند مصطفی تاج زاده را به جای اینکه صدا کنند و حرفش را نه از طریق رسانه ها که حضوری و خصوصی بشنوند، مکافات می دهند؟! به همین سادگی بخش بزرگی از مشکل حل خواهد شد. با همین روش بسیاری از قومیت‌ها در ایران احساس تعلق سرزمینی شان به شدت نیرومندتر خواهد شد. کافیست مهربانی کنید به سخنانشان و انتقاداتشان توجه کنید و وظیفه خود را در مقابل آنها انجام بدهید.

نمونه دیگر از اقدامات این است که چند روز پیش یکی از مقامات نیروی انتظامی در گفت و گویی خصوصی با ذکر ادعاهای نادرست بعضی از مجرمان و تصویر خلاف واقعی که از آنها در جامعه درست می‌شود و جامعه هم به روایت واقعی که پلیس در اختیار دارد اعتماد نمی کند، می‌گفت ببینید چقدر مسأله پیچیده است!! گفتم پیچیده نیست پیچیده‌اش کرده اند. معمولاً جامعه این ادعاها را زودتر می‌پذیرد، چون بخش بزرگی از مردم با توجه به بی اعتمادی های موجود، بین حکومت با همه ساز و کار قدرت و یک آدم یک لاقبا، دومی را ترجیح می‌دهد؛ اما اگر طبق اصل 35 قانون اساسی و قانون آیین دادرسی وکیل در کلیه مراحل و از جمله در تحقیقات مقدماتی حضور داشته باشد و صورت جلسات بازجویی با حضور متهم و وکیل انتخابی او امضاء شود، دیگر کسی نمی‌توانست ادعا کند که اظهاراتش زیر شکنجه بوده.

وقتی با فشار برخی نهادها یک تبصره خلاف عقل و شرع و حقوق بشر به عنوان تبصره ماده 48 به قانون تحمیل می‌شود که با یک تبصره، قانون اساسی و قانون آیین دادرسی را دور بزنند و بی خاصیت کنند و جلوی حضور وکیل را می‌گیرند یا محدود به وکلای سفارشی قوه قضاییه می کنند، خودش منشأ این همه مشکل برای کشور و در نتیجه بی‌اعتمادی به احکام و گزارش‌های حکومتی می‌شود؛ در حالی که این معضل به آسانی و بدون هیچ هزینه‌ای فقط با رعایت قانون و حذف ان تبصره ضد حقوقی ماده ۴۸ برطرف شدنی است.

برای تحکیم واقعی-و نه شعاری-  وحدت ملی چه اقداماتی باید انجام داد؟

اول، باید فهم از وحدت ملی تصحیح شود. یک فهم درست از وحدت ملی خودش می‌گوید که چه باید کرد؟ در حال حاضر تصوری که از وحدت ملی و وفاق وجود دارد بر کاکل جناح‌های سیاسی می‌چرخد. از خود آقای پزشکیان تا دیگران، وقتی می‌گویند «وحدت ملی» نگاهشان این است که گروه‌ها و احزاب سیاسی به هم نزدیک شوند و دعوا نکنند، چیزی که نه ممکن است مفید، چون احزاب و جناح‌های سیاسی تعین بخش گرایش‌ها و افکار متفاوت در جامعه هستند. آن چیزی که در مناسبات بین آنها مهم است پرهیز از خشونت کلامی و تهمت و افتراست که این هم نامش وفاق نیست، بلکه التزام به قواعد حقوقی است. خشونت کلامی و تهمت و افترا اساساً جرم است؛ اینکه فکر کنیم وحدت ملی و وفاق یعنی تعطیل کردن این نوع برخوردها فهم اشتباهی است. وحدت ملی ناظر به شهروندان و در یک سطح بالاتر اقوام است.

بنابراین، وحدت ملی به معنی واقعی وقتی ایجاد می‌شود که شهروندان علی رغم همه تنوعات و تکثر در گرایشات سیاسی و افکار عقایدشان، جهت‌گیری متحدی با منافع ملی داشته باشند. این هم فقط وقتی میسر می‌شود که همه شهروندان، خودشان را در این سرزمین ذینفع ببینند. یکی از دلایل موج مهاجرت، گسستگی پیوند عاطفی با سرزمین است؛ به دلیل اینکه احساس می‌کنند در اینجا جایگاه شایسته و بایسته خود را ندارند و یا ذینفع نیستند.

ایران ملک مشاع است و همه شهروندان با هر گرایش و مذهب و ملیت و جنسیت و سن و سال، حق و سهم مشترکی در آن دارند‌. وقتی یک شرکت سهامی تشکیل می‌شود کسانی که در آن سهم دارند، چه کم و چه زیاد، نگران سرنوشت شرکت هستند و همه وقایع آن را لحظه به لحظه دنبال می‌کنند در حالی که دیگران اصلاً برایشان مهم نیست و حتی به اصل وجود و عدم وجود آن شرکت هم فکر نمی‌کنند. نظارت استصوابی که در تضاد با قانون اساسی است دشمن شکل‌گیری احساس سهامدار بودن و مشارکت همگانی است و یکی از تیشه‌هایی است که بر ریشه وحدت ملی زده شده، رانت و حامی پروری و ویژه خواری ایجاد کرده، شایسته سالاری را به فرومایه سالاری بدل کرده و منافذ اصلاح سیستم را بسته است. لذا لغو نظارت استصوابی یکی از راه های تقویت همبستگی ملی است.

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار