چشمانداز رسمی چیست؟
مسئله اصلی هر حکومتی این است که اهداف روشنی داشته باشد. تقریباً کمتر کسی میداند که چشمانداز کنونی ساختار سیاسی چیست؟ تا همه عوامل رسمی دنبال تحقق آن چشمانداز باشند.امروز آشکار است کهجامعه ایران فاقد چشمانداز رسمی امیدبخش است. حتی اگر بتوان چنین چشماندازی را هم تعریف کرد، ابزار و امکانات و حتی نیروی انسانی لازم را برای تحقق که همسو با آن باشند، در اختیار ندارد.
آقای خاتمی در آخرین سخنرانی خود هدف و چشمانداز اصلی حکومت را چنین ترسیم کرد که «ساختن ایران، تأمین مصالح ملی، محکم کردن پایههای اقتدار، رضایت مردم و توسعه همهجانبه» به نظر میرسد که بهجای پرداختن به اختلافات گوناگون و حتی بیپایه موجود در عرصه سیاسی کشور، باید به ریشه تفاوتها که هدف حکمرانی است پرداخت و نقطه اختلاف را باید دقیق مشخص کرد.
تا پیش از سال ۱۴۰۰ اصلاحطلبان و بخش زیادی از مردم با اهداف رسمی اعلامی و تبلیغشده اختلاف روشنی داشتند. هم از نظر اثباتی با آن مخالف بودند و آن را در چارجوب وظایف حکومت نمیدانستند و هم از جهت ثبوتی تحقق آن را ممکن نمیدانستند. ولی این نقدها مقبول طبع نمیافتاد، در نتیجه اسب یکدستسازی و خالصسازی قدرت را زین کردند و چهارنعل به سوی اهداف معهود پیش تاختند.
اهدافی که به دلایل گوناگون سرابی بیش نبود. تقریباً دو سال نگذشته بود که شکست آن اهداف نادرست آشکار شد و به بنبست رسیدند. سقوط بالگرد فرصتی شد برای بازگشت از آن مسیر خیالی، درحالیکه طی این مسیر تداوم چندانی نیافت. اوضاع منطقه و ایران شاهد روشنی بر پایان آن اهداف بود. در واقع تجربه نشان داد که آن اهداف نه به لحاظ اثباتی قابلیت دفاع داشتند و نه حتی به لحاظ ثبوتی امکان تحقق دارند.
اکنون آقای خاتمی اهدافی را برای حکومتداری برشمرده است. هدفی متعارف نزد عقل سلیم، تمامی اصلاحطلبان و نیروهای دیگر جز طرفداران وضع موجود و تندروها کمابیش این اهداف را برای حکومت معقول میدانند و میپذیرند. ولی پرسش این است که اگر اهداف قبلی شکست خورده و به بنبست رسیده است؛ اکنون چه اهدافی معقول و در دسترسی وجود دارد؟
لازم است که چنین اهدافی، حداقل و بهصورت رسمی اعلام شوند. سپس مشخص شود که با کدام ابزار و روشها و نیروها در پی تحقق این اهداف هستند. اگر آنها متفاوت از اهداف کارگزاران اصلی در دولت باشند، نوعی اتلاف وقت است. مسئله اصلی هر حکومتی این است که اهداف روشنی داشته باشد. تقریباً کمتر کسی میداند که چشمانداز کنونی ساختار سیاسی چیست؟ تا همه عوامل رسمی دنبال تحقق آن چشمانداز باشند.
یکدستی حکومت از حیث وحدت چشمانداز امر بدی نیست؛ بهشرطی که دنبال دائمی کردن این یکدستی و تسری آن به جامعه نباشند. اتفاقاً تفاوت در چشمانداز و شکاف درونسیستمی بسیار زیانبار است. در مرحله بعد باید بهترین شیوهها، ابزارها و امکانات را تحت یک راهبرد جامع و برای رسیدن به آن چشمانداز به کار گرفت. امروز آشکار است کهجامعه ایران فاقد چشمانداز رسمی امیدبخش است. حتی اگر بتوان چنین چشماندازی را هم تعریف کرد، ابزار و امکانات و حتی نیروی انسانی لازم را برای تحقق که همسو با آن باشند، در اختیار ندارد.
از همه بدتر اینکه به الزامات و تبعات چنین چشماندازی ملتزم نیستند؛ همچنان که در برنامه چشمانداز۱۴۰۴ چنین رفتاری کردند. مسئله این است که هیچکس نمیداند پس از تحولات دو سال اخیر، اکنون دنبال چه اهدافی هستند؟ خالصسازی و پاکسازی نیروها؟ نابودی اسرائیل و آمریکا؟ رشد اقتصادی ۸درصد برای طولانیمدت؟ اول شدن در منطقه مطابق معیارهای سند چشمانداز؟ رسیدن به تمدن اسلامی؟
عدالت اجتماعی؟ هر کدامکه هست، چه نیروهایی و امکاناتی برای تحقق آن تدارک دیده شده؟ آیا همین نیروها و امکانات موجود است؟ به نظر میرسد که نوعی سردرگمی و بیتصمیمی بر روند امور غلبه دارد و بیتصمیمی حتی از تصمیم بد هم بدتر است. چنین رفتاری به معنای سپردن کشور به حوادث و اتفاقات و امواج مهیب و ترسناک است.