| کد مطلب: ۵۵۰۳۶

روایت معاون اول/درباره کتاب خاطرات اسحاق جهانگیری که به تحولات پس از ۸۴ می‌پردازد

کتاب خاطرات اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با عنوان «در اندیشه ایران» توسط انتشارات اطلاعات منتشر شد.

روایت معاون اول/درباره کتاب خاطرات اسحاق جهانگیری که به تحولات پس از 84 می‌پردازد

کتاب خاطرات اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با عنوان «در اندیشه ایران» توسط انتشارات اطلاعات منتشر شد.

جهانگیری در این کتاب با مروری کوتاه بر دوران کودکی و سال‌های جوانی، ورودش به فضای سیاست را تشریح و سپس به بیان جزئیاتی از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ و ۸۸، رویکردهای اصلاح‌طلبان و سپس انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های ۹۲ و ۹۶ و جزئیاتی از مسائل خرد و کلانی که در زمان حضورش در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با آن‌ها مواجه شد می‌پردازد. دلایل حضور وی در انتخابات ۹۶، رابطه‌اش با حسن روحانی و اختلافاتی که این دو دولت وی با اصلاح‌طلبان داشت از دیگر موارد مطرح‌شده در این کتاب است که در ادامه بخش‌هایی از آن‌ها را مرور می‌کنیم.

حضور با نماد «کلید»

جهانگیری روی کار آمدن حسن روحانی در سال ۹۲ را محصول چند اتفاق در گذشته می‌داند که از نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۸۴آغاز شد. در واقع شرایطی که منجر به روی کار آمدن احمدی‌نژاد در سال ۸۴ و هشت سال حضور او در ریاست دستگاه اجرا شد و دوم وقایع مربوط به انتخابات سال ۸۸ که در واقع واکنشی به رویکردها و عملکرد چهار سال نخست دولت احمدی‌نژاد بود:«موقعیت کشور در سال ۱۳۹۲ که پیامد عملکرد هشت‌ساله دولت احمدی‌نژاد بود و در داخل و خارج گره به کار کشور انداخت و عملاً مسیر اداره کشور را قفل کرد؛ میراثی که در جریان مناظره‌های انتخاباتی آشکار شد و در نهایت منجر به این شد که آقای روحانی با نماد «کلید» و وعده تلاش برای بهبود زندگی و معیشت مردم و اعتلای کشور به میدان بیاید.»

او از سوی دیگر اصلاحات را در بروز شرایطی که منجر به روی کار آمدن احمدی‌نژاد شد، بی‌تاثیر نمی‌دانست: «دولت اصلاحات با وجود همه تلاش‌هایی که برای ریل‌گذاری متفاوت در حوزه توسعه سیاسی انجام داده بود، نتوانست اصلاحات مدنظرش را در ساختار سیاسی کشور درونی کند.» او گریزی نیز به ناتوانی جامعه مدنی در اداره یک کنش سیاسی هدفمند می‌زند: «جامعه مدنی هم در این دوره به قدری توانمند نشد که بتواند میدان‌دار کنش‌های هدفمند و رو به جلوی سیاسی شود و در نهایت جریان اصلاحات در شرایطی که به واسطه موانعی با بدنه حامیانش فاصله‌ای معنادار یافته بود، عنان کار را به رقیبی سپرد که فاصله زیادی با دولتمدران پیشین داشت.»

Untitled-1

او در بخش دیگری از کتاب دلایل حضور مهندس موسوی در انتخابات سال ۸۸ و اختلافات اصلاح‎طلبان در انتخابات را تشریح و در ادامه با اشاره به حمایت وی از موسوی به گلایه مهدی کروبی به همین دلیل اشاره کرد: «من در این دوره با آقای کروبی هم در ارتباط بودم. البته ایشان از من انتظار حضور و حمایت بیشتری داشت و از این بابت از من گله‌مند بود… زمانی که آقای هاشمی در سال ۱۳۸۴ کاندیدا بود، برای آقای کروبی همکاری من با هاشمی توجیهی داشت - هرچند خانواده ایشان گاهی تلخ برخورد می‌کردند - اما در انتخابات ۸۸ همکاری من با مهندس موسوی برایش قابل قبول نبود، هرچند رابطه من با ایشان حفظ شد اما این گلایه باقی ماند.»

جهانگیری در بخش دیگری از خاطرات خود نظری درباره نتایج انتخابات در ایران دارد و می‌گوید: «در جریان انتخابات افراد متنوعی از مسئولان صندوق و معتمدین محلی و نماینده کاندیداها در پای صندوق حضور دارند، لذا امکان تقلب گسترده پای صندوق را از بین می‌برد و جمع‌بندی من این است که در انتخابات ایران تقلب تعیین‌کننده اتفاق نمی‌افتد.»

حضور انتخاباتی اسحاق

بخش دیگری از این کتاب به وقایع انتخابات سال ۹۲ پرداخته که ابتدا صحبت از نامزدی آقایان خاتمی و هاشمی مطرح بوده است که با اما و اگرهایی همراه بود: «برخی از دوستان سیاسی به من گفتند که اعلام حضور کنم و در نهایت اگر اصلاح‌طلبان روی فرد دیگری اجماع کردند، کنار بروم. البته معتقد بودم وقتی باید اعلام حضور کنم که مطمئن باشم آقایان خاتمی و هاشمی در صحنه انتخابات حاضر نیستند.»

در نهایت زمانی که تصمیم جهانگیری برای حضور در انتخابات جدی شد به دیدار رهبری رفت و قصد خود را برای این حضور مطرح کرد: «الان هم که خدمت شما هستم، در دفتر من آقایان کرباسچی، نجفی، مرعشی و صادق خرازی منتظر نتیجه ملاقات من با شما هستند. گفتم به هر حال ارادت و علاقه من به شما روشن است و در جلسات اصلاح‌طلبان هم همین مواضعی را نسبت به شما دارم که الان خدمت خود شما می‌گویم… همچنین تاکید کردم در صورتی کاندیدا می‌شوم که اجماع اصلاح‌طلبان باشد و اگر آقایان هاشمی و خاتمی کاندیدا شوند، حتماً کاندیدا نمی‌شوم؛ اینها رئیس من بوده‌اند و اگر کسی رئیس من باشد، با او رقابت نمی‌کنم.»

با این حال جهانگیری می‌گوید که در روزهای پایانی تصمیم بر این شد که در انتخابات ثبت‌نام نکند و خانواده وی برای اینکه جلوی او را بگیرند مدارک شناسایی‌اش را پنهان کردند چراکه معتقد بودند از وی حمایت نخواهد شد: «همه اعضای خانواده‌ام از قبل مخالف بودند و استدلال می‌کردند که تنها می‌مانم و از من حمایت نمی‌شود. حتی مدارک شناسایی‌ام را پنهان کرده بودند. در نهایت وقتی اصرار من را دیدند، پذیرفتند و مدارک را بازگرداندند و راهی وزارت کشور شدم.» جهانگیری در نهایت و با توجه به حضور هاشمی برای ثبت‌نام، از ورود به وزارت کشور منصرف شد.

در بخش دیگری از کتاب جهانگیری دلیل ردصلاحیت آقای هاشمی برای انتخابات ریاست‌جمهوری را توضیح می‌دهد: «فردای اعلام ردصلاحیت به مجمع رفتم. آقای هاشمی سرحال بود. ایشان گفت که به نظر شورای نگهبان درباره صلاحیت‌ها اعتراض نمی‌کند و آن را بی‌فایده می‌دانست. ایشان مطلع بود که در زمان تصمیم‌گیری در مورد احراز صلاحیت، وزیر وقت اطلاعات در جلسه شورای نگهبان حضور می‌یابد و با این استدلال که آقای هاشمی رای بالایی دارد، موضوع ردصلاحیت ایشان را قطعی می‌کند.»

با ردصلاحیت اصلاح‌طلبان شاخص، حمایت از حسن روحانی مطرح می‌شود. جهانگیری به مهمانی صبحانه روحانی می‌رود و وی درباره رویکرد اصلاح‌طلبان، برنامه وی برای انتخابات و کمک به وی سوالاتی می‌پرسد. وی در بخشی از پاسخ اینگونه می‌گوید: «به نظرم تجربه و توانمندی حسن روحانی می‌توانست برای کشور راهگشا باشد و همین را هم به او گفتم.

در نهایت هم به ایشان گفتم که اصلاح‌طلبان حمایت مستقیم و بلاواسطه از ایشان نخواهند کرد، چون تعاملی با روحانی در سال‌های اخیر نداشته‌اند و ایشان هم نباید توقع داشته باشد. به شوخی و خنده گفتم شما در این چهار سال با یک اصلاح‌طلب تماس تلفنی داشته‌اید که امروز توقع حمایت دارید؟»

عارف، ناطق، هاشمی و قالیباف در کابینه

او در ادامه توضیحاتی درباره چینش کابینه روحانی و گزینه‌های مدنظر وی می‌دهد؛ از تصمیم حسن روحانی برای انتخاب عروس امام در پست وزارت ارشاد تا دعوت از عارف و ناطق نوری و هاشمی‌رفسنجانی و قالیباف به عنوان معاون رئیس‌جمهور. جهانگیری به روحانی گفت که چک سفید امضا می‌کند و به هرجایی از دولت که تصمیم گرفت خواهد رفت، به جز وزارت کشور. جهانگیری گزینه‌های دیگری همچون بیژن زنگنه و محمد فروزنده را برای معاون اولی معرفی می‌کند اما در مراسم تحلیف و جایگاه وی در ردیف اول در مجلس حدس می‌زند که حکم معاون اولی احتمالاً برای وی است و بعد از این مراسم حکم وی صادر شد.

جهانگیری با اشاره به تلخی‌های زیادی که طیف تندرو مجلس برای دادن رای اعتماد به وزرای پیشنهادی کابینه ایجاد کردند، به فضای رای اعتماد زنگنه اشاره می‌کند: «در مورد آقای زنگنه فضا آنقدر‌ تند بود که آقای احمد توکلی از سر دلسوزی به من گفت که آقای زنگنه خودش نامه انصراف بنویسد و آقای روحانی هم پیشنهاد ایشان برای وزارت نفت را پس بگیرد. نظر من این بود که در نهایت ممکن است مجلس رای اعتماد ندهد، اما پس گرفتن این پیشنهاد وجاهتی ندارد و خود آقای روحانی و زنگنه هم قائل به این رویکرد نبودند.»

او در بخش دیگری از کتاب به رویه انتخاب استانداران در دولت نخست اشاره می‌کند که رویکرد رحمانی‌فضلی منجر به اعتراض وزرا شد: «حساسیت زیادی درباره استانداران معرفی شده وزیر کشور در دولت وجود داشت. این حساسیت به حدی بود که همان اوایل دولت در یکی از جلسات کابینه نیز وزرا نسبت به رویه کلی در انتخاب استانداران و انتصاب‌های استانی اعتراض کردند.

جمع‌بندی کلی آن‌ها این بود که آقای رحمانی‌فضلی در تعامل با مجلس، تعادل را رعایت نکرده است.» بنا بر ادامه این مطلب نمایندگان مجلس نسبت به انتصاب‌ها فشارهایی وارد می‌کردند تا جایی که در توافق جهانگیری با رحمانی‌فضلی برای انتصاب استاندار فارس، نمایندگان وقت ملاقات می‌خواهند و به لاریجانی که در آن زمان رئیس مجلس بود، می‌گوید فشار نمایندگان تغییری در تصمیم دولت ایجاد نمی‌کند، در نهایت برای احترام جلسه رای‎گیری به تعویق می‌افتد و در جلسه بعدی گزینه استانداری منصوب می‌شود.

نقش حسین فریدون

جهانگیری در قسمتی دیگر با تشریح مسائل مربوط به مذاکرات هسته‌ای ایران، نقش حسین فریدون در جریان مذاکرات هسته‌ای را نیز اینگونه توضیح می‌دهد: «حضور فریدون در فرایند مذاکرات به این دلیل بود که بتواند به‌طور دائم آقای روحانی را در جریان فرایند مذاکرات قرار دهد و نظر ایشان را احتمالاً با گویش سرخه‌ای که شنودها متوجه نمی‌شوند، به تیم مذاکره‌کننده منتقل کند. به هر حال بعد از تماس فریدون و مشخص شدن جزئیات مورد توافق، آقای روحانی نامه‌ای به رهبری نوشتند و گزارش دادند و رهبر هم خیلی زود، شاید کمتر از یک ساعت بعد پاسخ دادند.»

او همچنین طولانی شدن فرایند مذاکرات را منجر به بروز برخی اختلافات در دولت دانست و گفت: «در این پانزده ماه به واقع روزهای سختی بر دولت و تیم مذاکره‌کننده گذشت. برخی از این دشواری‌ها به مسائل درون دولت و تفاوت نگاه میان مسئولین ذیربط در امور مذاکره باز می‌گشت. این اختلافات که گاه به گلایه‌های آشکار منجر می‌شد، بر سر شیوه پیشبرد مذاکرات بود و تا جایی پیش رفت که در یکی از جلسات دولت در مهرماه ۹۳ علی‌اکبر صالحی در جلسه کابینه خطاب به آقای روحانی و ظریف گفت جوری صحبت نکنید که انگار قبلی‌ها خیانت کرده‌اند، آن‌ها هم دور همین میز به دنبال خدمت بوده‌اند.» 

دریاچه ارومیه 

جهانگیری در بخش دیگری با اشاره به اقدامات دولت نخست روحانی در پروژه‌های آب به اقدام وزارت نیرو و جهاد کشاورزی در پروژه تغییر اراضی دیم به آبی اشاره می‌کند: «در خلال یکی از جلسات در دی‌ماه 95، آقای تجریشی (مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه) گزارشی ارائه داد مبنی بر اینکه وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی بدون اطلاع دبیرخانه و با هماهنگی استانداری آذربایجان غربی، به درخواست نماینده یکی از شهرستان‌ها، اقدام به اجرای پروژه تبدیل اراضی دیم به اراضی آبی، آن هم از محل اعتبارات ملی نجات دریاچه ارومیه نموده است.»

در ادامه نیز توضیح داده شد که این اقدام مشترک وزارت نیرو و جهاد کشاورزی منجر به ناراحتی عمیق عیسی کلانتری می‌‌شود و می‌گوید اگر بناست با این درخواست موافقت شود اصلاً وجود ستاد احیای دریاچه ارومیه بی‌معنی است. جهانگیری به عنوان رئیس کارگروه احیا تاکید می‌کند که اگر استانداری خواسته‌ای مطرح می‌کند، بر مبنای ملاحظات اجتماعی است و موافقت کارگروه نباید به معنی بر هم زدن همه مصوبات تلقی شود. کلانتری زیربار نرفت و در نهایت مجوز مذکور داده نشد.

از قضا سرکنگبین صفرا فزود

وی معتقد است که ورود روحانی به ساختمان پاستور مقدمه‌ای برای بازگشت بخشی از رویکردهای کلان سیاسی و اقتصادی اصلاحات به جریان حکمرانی بود اما خواسته ذهنی اصلاح‌طلبان در دولت روحانی برآورده نشد: «در دور اول، نگاه اصلاح‌طلبان این بود که ویژگی‌های شخصیتی و سوابق حاکمیتی آقای روحانی کمک می‌کند که در دوره حضور ایشان و با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، شکاف‌های میان جریان اصلاح‌طلبی و حاکمیت تا حدی ترمیم می‌شود. البته برخلاف انتظار مصداق ضرب‌المثل «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» شد و تنش‌های میان روحانی و بخش‌هایی از حاکمیت سبب شد تا این خواست به دست نیاید، به‌خصوص در دولت دوازدهم این تنش‌ها شدت گرفت و عملاً خواسته ذهنی اصلاح‌طلبان برآورده نشد.

علاوه بر این، یکی از اشکالات دولت این بود که به این عقبه اصلاح‌طلبانه‌اش توجه کامل نمی‌کرد و قدر آن را نمی‌دانست... مجموعه این موارد سبب شد تا در مجموع، نه اصلاح‌طلبان زیادی به دولت وارد شوند و نه رابطه اصلاح‌طلبان با دولت در مسیری پایدار پیش برود و هم‌افزایی لازم میان آن‌ها شکل بگیرد. این فاصله در دولت دوم آقای روحانی شدت بیشتری یافت، بعد از انتخابات سال ۱۳۹۶ رابطه اصلاح‌طلبان و روحانی سردتر شد و این فاصله به حدی رسید که در یک‌سالگی دولت دوم، در حالی که مجلس امید با رویکردی نسبتاً اصلاح‌طلب شکل گرفته بود، هم کابینه در معرض چند استیضاح قرار گرفت و هم طرح سوال از رئیس‌جمهوری در صحن علنی مطرح شد.»

جهانگیری رویکرد خود را در دولت دوم روحانی نیز حمایتی می‌داند و هدف از ورود به انتخابات سال ۹۶ را دفاع از عملکرد دولت عنوان کرده است، اما به دلایلی که برای وی روشن نیست، سیاست روحانی تغییر کرد و کابینه را با رویکرد دیگری نهایی کرد. در نهایت وقتی روحانی بار دیگر برای معاون اولی از وی دعوت کرد اعلام کرد که با او خواهد ماند اما نه به عنوان معاون اول که با مخالفت روحانی و با توجه به عقبه ایفای نقش خود در انتخابات در نهایت در این سمت ماند.

شکاف عمیق اصلاح‌طلبان و روحانی

معاون اول دولت حسن روحانی معتقد است که شکاف میان اصلاح‌طلبان و روحانی در دولت دوم عمیق‌تر شد، گلایه‌های روحانی از اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبان از وی به دیدارهای خصوصی آقای خاتمی و سیدحسن خمینی نیز رسید: «من نیز که معمولاً نقدونظرها را به آقای روحانی بازتاب می‌دادم، یک بار برای ایشان نوشتم تا زمانی که افراد اصلی دولت علیه اصلاح‌طلبان مصاحبه می‌کنند و دولت نیز از به‌کارگیری اصلاح‌طلبان در مسئولیت‌های اجرایی پرهیز می‌کند، این شکاف به سختی قابل ترمیم است... این از ضعف‌های کلیدی دولت بود که نتوانست با عقبه سیاسی و اجتماعی‌اش در تعاملی پایدار و موثر بماند و به مرور در حالی که در تعامل با حاکمیت نیز کم‌توفیق بود، حامیانش را نیز با فاصله بیشتری کنار خود می‌دید.»

مسئله رفع حصر در شواری عالی امنیت

او در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره رفع حصر کروبی و میرحسین موسوی و مطرح شدن آن در شورای عالی امنیت ملی اینگونه توضیح داد: «آن‌طور که رئیس‌جمهوری در یکی از جلسات دولت روایت می‌کرد، در جلسه شورای عالی امنیت ملی هیچ‌گاه در شورا درباره حصر رای‌گیری نشده و دبیرخانه در این‌باره تصمیم‌گیری کرده بود. البته آقای روحانی این موضوع را رسانه‌ای نکرد، چون جمع‌بندی دولت این بود که رسانه‌ای شدن این موضوع به پیچیده‌تر شدن فرآیند حل آن منجر می‌شود.»

جهانگیری در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود، توضیحاتی درباه کاندیداتوری روحانی در دور دوم انتخابات و توصیه‌هایی به وی برای جایگزین شدن با روحانی تشریح و به نظر حاج قاسم درباره اداره دولت دوازدهم توسط روحانی می‌پردازد: «به نظر می‌رسید جریانی در درون حاکمیت به طور جدی دنبال این بود که آقای روحانی یا کاندیدا نشود، یا ردصلاحیت شود و اگر هیچ‌کدام نشد، مسیر به گونه‌ای چیده شود که ایشان نتواند رای بیاورد... سلیمانی معتقد بود که تقابلی آشکار و پنهان میان برخی نهادهای حاکمیتی و آقای روحانی شکل گرفته و به همین دلیل کار کردن با روحانی دشوار شده است و بخش‌های مختلفی از حاکمیت دیگر نمی‌توانند با روحانی کار کنند و این اتفاق کار دولت دوازدهم را دشوار می‌کند.»

او همچنین دلیل ثبت‌نام خود در انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری را ترکیب کاندیداهای تایید صلاحیت شده و سختی کار روحانی و حضور برای تشریح دستاوردهای دولت یازدهم اعلام کرد.

اعتراضات دی ماه ۹۶ و نگرانی روحانی

روایت جهانگیری از اعتراضات دی‌ماه ۹۶ و رویکرد دولت به حق اعتراض مردم حاکی از نگرانی روحانی برای استیضاح دولت است. او این بخش را اینگونه روایت می‌کند: «نکته مهم در صحبت‌های رئیس‌جمهوری که بازتاب‌دهنده نگاه دولت نیز بود، موضوع به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم بود. تاکید دولت این بود که مردم حق انتقاد و اعتراض به همه امور کشور را دارند و باید فضایی برای طرح این اعتراض‌ها فراهم شود. ما در دولت مسئولیت کلیدی‌مان را دفاع از آزادی و مقابله با خشونت می‌دانستیم.

واقعیت این بود که باید همزمان هم امنیت کشور حفظ می‌شد و هم جلوی امنیتی شدن فضا و مقابله با حق اعتراض مردم را می‌گرفتیم؛ در عین حال شدت یافتن اعتراض‌ها با تخریب اموال عمومی همراه شده بود و این موضوع کار را برای دولت سخت‌تر می‌کرد. جمع‌بندی دولت این بود که گروهی می‌خواهند با دمیدن در آتش مطالبات بحق مردم، آتش به جان دولت بیندازند. آقای روحانی معتقد بود که جریانی مردم را به خیابان کشیده تا استیضاح دولت را کلید بزنند، اما از عهده جمع کردن غائله بر نیامده است و حالا از وسیع شدن دامنه خشونت‌ها ترسیده است.»

همین الان عزلش کن 

ماجرای سیل گلستان در سال 98 و غیبت مناف هاشمی، استاندار، بخش دیگری از روایت جهانگیری در این کتاب است:  «روز دوم عید باخبر شدم که بخش‌های زیادی از استان گلستان را سیل گرفته، اما استاندار، آقای مناف هاشمی، در استان حضور ندارد!.....از صحبت‌های رئیس‌جمهوری متوجه شدم که به ایشان گفته‌اند استاندار گلستان برای سرکشی به یکی از روستاها رفته است و آنجا در محاصره سیل و برف مانده است.

متوجه شدم که معاون استاندار به رئیس‌جمهوری دروغ گفته است؛ خیلی از این موضوع ناراحت شدم، یا خبر درست بود و استاندار در محاصره سیل بود که با هلی‌کوپتر می‌توانست بازگردد و موضوعی نبود که این مدت طول بکشد یا اینها این‌قدر جسور شده بودند که در اوج یک بحران به رئیس‌جمهوری دروغ بگویند..... آقای رحمانی‌فضلی گفت با توجه به شرایط استان اجازه سفر به او نداده است، گفتم که همین الان عزلش کن.»

اختلاف اسحاق و حسن

جهانگیری در ادامه به اختلاف جدی خود با حسن روحانی در دولت دوم اشاره می‌کند؛ به‌گونه‌ای که با تحمل شرایط کار را سخت‌تر کرد: «رابطه من با آقای روحانی در طول هشت سال پستی و بلندی زیادی داشت... در دور دوم این فاصله بیشتر شد و نمود بیرونی آن نیز گاهی سر باز می‌کرد. در مجموع با همه این ناراحتی‌ها به شرایط پیش روی کشور و زندگی مردم و ادامه جنگ اقتصادی آمریکا فکر می‌کردم. کناره‌گیری از دولت برای خودم خوب بود، اما باید تحمل می‌کردم و ادامه می‌دادم.» و در بخش دیگری از واکنش تند روحانی به مصاحبه یکی از اصلاح‌طلبان در آستانه سفر به نیویورک در شهریور 97 می‌نویسد: «یادم هست که شهریور 97 و چند روز پیش از سفر رئیس‌جمهوری به نیویورک، یکی از اصلاح‌طلبان مصاحبه‌ای علیه آقای روحانی کرده بود و آقای روحانی ذیل پرینت این مصاحبه یادداشت تندی برای من نوشته بود، مضمون یادداشت این بود که این خودزنی‌ها چیست و چه دلیلی دارد.

من در پاسخ نامه‌ای برای ایشان نوشتم و تاکید کردم که ما با کمک اصلاح‌طلبان دولت جدید را شکل دادیم، شما ببینید که در این یک سال برای اصلاح‌طلبان چه کردید؟ مطابق روال هم در انتها توصیه به برگزاری جلسه‌های مشترک و گفت‌وگو با آقای خاتمی و سایر چهره‌های کلیدی اصلاح‌طلبان کردم. البته از لحن نامه و واکنش ایشان هم دلخور شدم و به طریقی این موضوع را هم به ایشان منتقل کردم.»

وقایع ۹۸

سخت‌تر شدن حضور جهانگیری در دولت، پس از تصمیماتی که برای سهمیه‌بندی بنزین گرفته شد و مواجه تندی که روحانی با وی داشت سخت‌تر نیز شد. زمانی که پیشنهادهای لاریجانی و نوبخت مطرح شد وی خطاب به آن‌ها گفت آیا حاضر هستید بیرون از این جلسه نیز چنین حرفی را بزنید و پیشنهاد بنزین ۵ هزار تومانی را مطرح کنید؟

«هنوز صحبت من تمام نشده بود که آقای روحانی با تندی و عصبانیت میان حرف من پرید و گفت شما و چند نفر اصلاح‌طلب نشسته‌اید و می‌خواهید کشور را به هم بریزید و امنیت کشور را به هم بزنید، در ادامه هم صحبت‌های تند دیگری را مطرح کرد... در یک لحظه تصمیم گرفتم از جلسه خارج شوم، اما علی لاریجانی که کنار من نشسته بود و احساس می‌کرد ممکن است از جای خودم بلند شوم، دستش را روی دست من گذاشت، و فقط خطاب به آقای روحانی گفتم که پاسخ شما را می‌دهم اما نه اینجا.»

او در نهایت تصویب قیمت بنزین را۳۰ شهریور ۱۳۹۸ و در جلسه شورای عالی هماهنگی سه قوه اعلام می‌کند. ۲۲ آبان‌ماه نیز وزیر نفت و رئیس سازمان برنامه و بودجه مصوبه‌ای را به جلسه دولت آوردند که وزیر کشور برای اجرای آن اعلام آمادگی کرد اما درخواست برخی وزرا برای تعویق یک‌هفته‌ای با تصمیم رئیس‌جمهور به اینجا رسید که برای تعیین زمان اجرا، وزیر کشور با هماهنگی رئیس‌جمهور تصمیم بگیرند.

جهانگیری موضوع شلیک به هواپیمای اوکراینی و اظهاراتی که در دولت مطرح شد را نیز به وضوح مطرح نکرد و به اظهارنظرهای جزئی در این باره پرداخته است: «در جلسه دولت، در همان روز، مسئولین ذیربط با قاطعیت می‌گفتند که سقطو در اثر سانحه بوده است و در حال بررسی علت آن هستیم. همزمان از همان شب شایعاتی در رسانه‌های خارجی مبنی بر سقوط هواپیما بر اثر شلیک موشک منتشر شد که با قاطعیت تمام از سوی مسئولین ذیربط، خصوصاً سازمان هواپیمایی کشوری تکذیب می‌شد.

روز پنجشنبه از وزیر راه و شهرسازی (آقای اسلامی) که سابقه حضور در معاونت وزارت دفاع را نیز داشت، به‌طور خصوصی پرسیدم و او هم با اطمینان گفت شلیکی در کار نبود و در حال بررسی علل سقوط هستیم... از ظهر جمعه البته خبرهای متفاوتی منتشر شد تا در نهایت با اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح در صبح روز شنبه، رسماً اعلام شد که در اثر اشتباه اپراتور پدافند هوایی و با توجه به شرایط خاص این ایام شلیک دو موشک به هواپیما انجام شده است.»

معاون اول دولت‎های یازدهم و دوازدهم خاطراتش را با شرکت در انتخابات 1400 و ردصلاحیتش در آن انتخابات و آنچه موجب پیروزی ابراهیم رئیسی شد، به پایان رساند و در نهایت پی گفتاری نیز در جایگاه تحلیل برجسته‌سازی هدف کتاب و نتیجه‌گیری نیز آمده است که با بیان بحران‎ها، ابربحران‎ها و چالش‎های مختلف پیش‎نیازهایی را برای ورود به هر نوع تصمیم‎گیری مطرح کرده است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار