| کد مطلب: ۵۱۹۰۴

خبرگزاری دانشجو: ابقا منصوری در جبهه اصلاحات، تثبیت رادیکالیسم است

خبرگزاری دانشجو نوشت: اپورتونیست اصلاح‌طلبی‌ای که مثال تام و تمامش آذر منصوری است. کسی که از سویی فواید نامعلوم برجام را معلوم می‌داند و حال نیز که حماسه مکانیسم ماشه‌ی در برجامشان اکنون دامان ملت را گرفته، به‌جای پاسخگوبودن، طلبکار هم شده است.

خبرگزاری دانشجو: ابقا منصوری در جبهه اصلاحات، تثبیت رادیکالیسم است

به گزارش  هم‌میهن آنلاین و به نقل از خبرگزاری دانشجو ؛ در جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات، پنج عضو هیئت رئیسه برای سال اول سومین دوره فعالیت این جبهه انتخاب شدند که به موجب نتایج این انتخابات آذر منصوری، پس از حواشی دور پیشین انتخاب وی، باز هم به ریاست این جبهه انتخاب شد. انتخابی که صدای پای تثبیت رادیکالیسم را به گوش می‌رساند.

انتخاب پرحاشیه

تیرماه دو سال قبل بود که آذر منصوری، به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب شد. این انتخاب و ترکیب نفرات انتخاب شده، نشان می‌داد که جبهه اصلاحات در دور جدید فعالیت‌های خود، به دست طیف رادیکال اصلاحات با محوریت حزب «اتحاد ملت» افتاده است که مهم‌ترین ترجیع‌بند مواضع‌اش طی سال‌های اخیر، حمله به حاکمیت، ادعای جامعه‌محوری و تحریم انتخابات بوده است.

در روز رأی‌گیری برای ریاست جبهه اصلاحات، با اینکه دو سوم اعضا به منصوری رأی دادند، اما برخی اعضا از در مخالفت با منصوری وارد شدند. محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در تشریح حواشی جلسه برگزارشده نوشته بود: «در جلسه‌ای که خانم آذر منصوری با نقل قول از رهبر جبهه اصلاحات بدون هیچ رقیبی به ریاست جبهه رسید، الیاس حضرتی دبیرکل حزب اعتماد ملی از جلسه خارج شد... شهاب طباطبایی دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم قصد ترک جلسه را داشت که جلوی این کار گرفته شد... دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران هم پس از انتصاب رئیس جدید تصمیم گرفت در دوره تازه در هیات‌رئیسه نماینده‌ای نداشته باشد.»

مخالفین منصوری و جناح تندروی حامی او بر این باور بودند که برای انتخاب رئیس جبهه باید دو مؤلفه رعایت شود؛ یکی جذب جامعه و دیگری تعامل با حاکمیت. به‌زعم ایشان فردی که رئیس جبهه اصلاحات می‌شود، لازم است علاوه بر جامعه‌محوری، نزد حاکمیت هم از شأن و اعتبار برخوردار باشد و بتواند در صورت نیاز، وارد دیالوگ با حاکمیت شود.

در مقابل، اما جریان رادیکال حامی منصوری بر این باور بود که برای انتخاب رئیس جدید، جامعه‌محوری بر حاکمیت‌محوری باید سبقت بگیرد. به‌زعم آنها، اصلاح‌طلبان باید با انتخاب یک زن، ناآرامی‌های اخیر در کشور را پاسخ داده و با گرایش به فردی با مواضع رادیکال، ادعا‌های جامعه‌محوری خود را به واقعیت بدل کنند!

در واقع رادیکال‌های اصلاحات سعی داشتند با انتخاب یک زن دارای مواضع تند، خود را همراه و همسو با جامعه‌ای نشان دهند که مدت‌هاست از این ورشکستگان سیاسی عبور کرده‌اند. اصلاح‌طلبان قصدا داشتند اینگونه بازنمایی کنند که هنوز هم رویه آوانگارد و جنبشی خود را محفوظ دارند و مخالف بوروکراتیزه شدن و تسامح با ساختار رسمی می‌باشند. این جناح با مصادره ترکیب اعضای حقیقی به نفع خود و جلب نظر احزاب خاکستری، توانست جلوی مخالفین ایستاده و نظر خود را غالب کند.

اختلاف در اردوگاه اصلاح‌طلبان

انتخاب منصوری، سرآغاز دعوا‌ها و کشمکش‌ها در جریان اصلاح‌طلب بود. چراکه عده‌ای این انتخاب را خطری برای افتادن جبهه اصلاحات در دام چپ‌گرایی مفرط می‌دانستند و از همین رو نارضایتی خود را علی‌رغم سیاسی‌گری اصلاح‌طلبان که معمولا دعوا‌ها و اختلافات را بی‌صدا حل‌وفصل می‌کردند، علنا به اعلام مواضع پرداختند.

به عنوان مثال، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی بیان کرد: «سران اصلاحات هیچ‌گاه فکر نکرده‌اند در شرایطی که جامعه درحال ادبار است و به سیاسیون پشت کرده با چه برنامه‌ای باید علاقه‌مندان و طرفداران خود را نگه داشت. درواقع در اثر بی‌تدبیری دچار ریزش شدیم.» ناصر قوامی این انتقاد عطریانفر را با واکنش تندی پاسخ داد و گفت: «از کِی تا حالا کارگزاران اصلاح‌طلب شده که حالا آقای عطریانفر نقد آقای خاتمی می‌کند؟ این حزب هیچ‌وقت اصلاح‌طلب نبوده و نیست.»

ریشه این دعوا‌ها را قوچانی، در نشریه «آگاهی نو» خود تشریح کرده و در آن ضمن حملات تند به محمد خاتمی، رهبر جبهه اصلاحات انتخاب آذر منصوری به ریاست جبهه را ناشی از رویکرد فمینیستی جریان چپ توصیف کرد. قوچانی در این متن سپرده شدن ریاست جبهه اصلاحات به آذر منصوری را متاثر از پیام محمد خاتمی دانسته و عنوان «دیکتاتوری» نیز به آن می‌دهد.

در واقع این انتخاب که مورد رضایت بخش مهمی از اصلاح‌طلبان نبوده، شکاف‌هایی را در جبهه اصلاحات روشن ساخت که نوید اختلاف و جداسازی در اردوگاه اصلاح‌طلبان را می‌داد. اختلافاتی که هنوز کم‌وبیش باقی است و انتقادات طیفی از اصلاح‌طلبان درباره بیانیه «تسلیم‌طلبانه» جبهه اصلاحات خود نمود همین ماجرا می‌باشد.

منصوری؛ نماد اپورتونیست غرب‌گرا

محمد قوچانی درباره عملکرد منصوری در انتخابات نوشته: «در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ درحالی‌که اصلاح‌طلبانی مانند مهدی کروبی، بهزاد نبوی، محمدجواد ظریف و عبدالکریم سروش به‌صراحت از عبدالناصر همتی حمایت می‌کردند و خاتمی نیز از مردم می‌خواست همت کنند و رای دهند، بانویی به نام آذر منصوری رودرروی دیگر اصلاح‌طلبان ازجمله کارگزاران ایستاد و با تفاوت یک رای مانع از حمایت جبهه اصلاحات از همتی شد. اما در کمال تعجب همین جریان معتقد به تحریم انتخابات ریاست‌جمهوری برای شورای شهر تهران فهرست داده بود!»

منصوری همچنین در انتخابات مجلس سال ۱۴۰۲ در واکنش به سخنان حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، مبنی‌بر آمادگی اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات نیز در شبکه ایکس نوشته بود: «مواضع جبهه اصلاحات ایران از طریق سخنگو یا بیانیه‌های رسمی منتشر می‌شود و نظرات دیگری که از طرف برخی از احزاب یا فعالان سیاسی منتشر می‌شود، نظر و موضع این تشکیلات نیست.» با این حال همین شخص در انتخابات ریاست جمهوری اخیر چنان تبلیغاتی برای پزشکیان انجام می‌داد که گویی وی همیشه در صف اول رای دادن بوده است!

در حقیقت این مثال‌ها نمود اپورتونیسم اصلاح‌طلبی است که هر موقع منافعش بازی در چارچوب سیستم را لزوم بخشد دم از مشارکت و رای می‌زند و هر جا هم که صلاح ندانند از همه خطوط قرمز گذر کرده و آخر سر اشک تمساح نیز می‌ریزند.

اپورتونیست اصلاح‌طلبی‌ای که مثال تام و تمامش آذر منصوری است. کسی که از سویی فواید نامعلوم برجام را معلوم می‌داند و حال نیز که حماسه مکانیسم ماشه‌ی در برجامشان اکنون دامان ملت را گرفته، به‌جای پاسخگوبودن، طلبکار هم شده و می‌نویسد: «برای برخی، شکست برجام نه فاجعه‌ای ملی بلکه فرصتی برای تسویه‌حساب سیاسی است.» انگار نه انگار که برجام دست‌پخت هم‌قطاران خود ایشان بوده است!

هم‌قطاران غرب‌گرای تاریخ‌مصرف گذشته‌ای که در بیانیه‌نویسی‌شان «نسخه تسلیم» ایران را می‌پیچند و از طرف دیگر شخص او هم بیان می‌کند: «در مکاتبات با رئیس‌جمهور و مواضع پیشین خود پیشنهاد گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا را در صورت وجود شرایط مناسب مطرح کرده‌ایم.» گویی که ایران پیش از جنگ ۱۲ روزه شعار «مرگ بر آمریکا» می‌داده و اصلا مذاکره‌ای با آمریکا در کار نبوده است! به واقع غرب‌گرایی برای امثال منصوری نه یک انتخاب بلکه به نوعی «عبادت» بدل شده است!

پایان یا اصلاح اصلاحات؟!

جبهه اصلاحات به ریاست منصوری مدت‌هاست دم از انتخابات آزاد و شنیده شدن صدای همگان می‌زند در حالی که خود جبهه صدای دیگر اصلاح‌طلبان را خفه کرده و عملا نوعی «دیکتاتوری پنهان» را رقم زده است. همین موضوع می‌تواند سبب انشعاب و انشقاقی در جبهه اصلاحات شود که اکنون رادیکالیسم آن نیز عملا رو به تصاعد می‌باشد.

به تعبیر دیگر علی‌رغم اینکه اکنون اصلاح‌طلبان در دولت حضور دارند، عملکرد ایشان چندان مطلوب نبوده و چه‌بسا این ماجرا منجر به کاهش اقبال مردم به سوی ایشان در انتخابات بعدی شود. این موضوع در کنار مسلک کنونی جبهه اصلاحات می‌تواند مسبب کنش‌های رادیکال‌گونه‌ای باشد که حتی مخالفت اصلاح‌طلبان میانه‌رو را نیز برانگیزد.

در حقیقت اگرچه جبهه اصلاحات و پدرخوانده‌های آن دم از اصلاح در ساحت سیاسی کشور می‌زنند، اما انتقادات و روی‌گردانی‌ها از اصلاحات نشان‌دهنده آن است که این جبهه ابتدا باید خود را اصلاح کند! در غیر این صورت چه‌بسا همانگونه که در اصولگرایان اکنون نوعی انشعابات بسیار رقم خورده، روزی جبهه اصلاحات هم شاهد انشعاباتی بین میانه‌رو‌ها و رادیکال‌ها و حتی درگیری بین ایشان نیز باشد.

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
آخرین اخبار