نوشتن را درمان میدانست
برخی نویسندگان این اقبال را دارند که با نخستین رمانی که منتشر میکنند، نامشان در تاریخ ادبیات جاودانه شود. احمد محمود هم یکی از آن خوششانسها بود که وقتی در سال ۱۳۵۳ «همسایهها» را چاپ کرد، به شهرتی رشکبرانگیز دست یافت.

برخی نویسندگان این اقبال را دارند که با نخستین رمانی که منتشر میکنند، نامشان در تاریخ ادبیات جاودانه شود. احمد محمود هم یکی از آن خوششانسها بود که وقتی در سال ۱۳۵۳ «همسایهها» را چاپ کرد، به شهرتی رشکبرانگیز دست یافت.
او البته از سالها پیش مینوشت و از دهه ۱۳۳۰ مجموعه داستانهایی نیز از او به چاپ رسیده بود، اما خُب، آن اثری که برای او حسابی کار کرد، همین «همسایهها» بود. البته دنیا گرد است و این فقط میتواند یک روی سکه باشد.
پیش خود محمود که برویم، شاید بگوید چه اقبالی. این رمان که قبل و بعد از انقلاب، توقیف شد. بهراستی هم درد این گرفتاریهای نویسندگان با ممیزی برای آنها تمامی ندارد.
محمود ازایننظر کم زخم نخورد اما قامت خم نکرد. نوشت و نوشت. از «داستان یک شهر» تا «زمین سوخته»، از «مدار صفر درجه» تا «درخت انجیر معابد».
کاری جز رسیدگی به «درد درمانناپذیر» نوشتن، برای خود تعریف نکرده بود و بدین قرار جایزهها در نگاهاش اصالتی نداشتند.
اصل کار همانی بود که روی کاغذ میرفت و به دست خوانندهها میرسید.
این نویسنده شهیر در 12 مهر 1381 بر اثر بیماری ریوی درگذشت.