| کد مطلب: ۴۵۹۷۶

مهدی ذاکریان استاد روابط بین‏‌الملل در گفت‌وگو با «هم‏‌میهن»:نامه به شورای امنیت مانع مکانیسم ماشه نمی‏‌شود

ایران در نامه‌ای به اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و دبیرکل این سازمان، خواستار جلوگیری از اقدام اروپا برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه شده‌است.

مهدی ذاکریان استاد روابط بین‏‌الملل در گفت‌وگو با «هم‏‌میهن»:نامه به شورای امنیت مانع مکانیسم ماشه نمی‏‌شود

ایران در نامه‌ای به اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و دبیرکل این سازمان، خواستار جلوگیری از اقدام اروپا برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه شده‌است. مهدی ذاکرایان، استاد روابط بین‌الملل معتقد است این نامه و ایده‌های دیگری که در مورد جلوگیری از اقدام اروپا با بی‌اعتبار دانستن برجام مطرح شده‌است، نمی‌توانند جلوی فعال‌سازی مکانیسم ماشه را بگیرند. به اعتقاد این استاد دانشگاه، ابزار لازم برای جلوگیری از فعال‌سازی مکانیسم ماشه و عادی‌سازی پرونده هسته‌ای ایران، تجدیدنظر اساسی در شیوه‌های حکمرانی و سیاست خارجی کشور است. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با مهدی ذاکریان، استاد روابط بین‌الملل مطالعه می‌کنید.

‌اینکه ایران تاکید می‌کند سه کشور اروپایی به دلیل عدم اجرای تعهدات‌شان در برجام صلاحیت به کاربستن مکانیسم اسنپ‌بک را ندارند و نامه‌ای با این مضمون به شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال کرده‌است؛ فکر می‌کنید به لحاظ حقوقی این استدلال چه اندازه مسموع و معتبر باشد؟

این ادعایی که به طرفیت از تهران مطرح می‌شود، ادعای درستی نیست. نوشتن نامه به شورای امنیت مانع به‌کارگیری مکانیسم ماشه نمی‌شود. زمانی که ایالات متحده آمریکا به ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی طرف برجام اعلام کردند که همچنان در برجام باقی می‌مانند و خود را متعهد به تعهدات مندرج در این توافق می‌دانند. به همین دلیل مادامی که ایران همچنان تعهدات خود را مطابق برجام ادامه می‌داد، اروپایی‌ها هم بر اعتبار برجام اصرار داشتند.

در این دوران حتی تلاش‌هایی از سوی اروپایی‌ها انجام شد تا منافع ایران از برجام تامین شود و اقداماتی مانند تاسیس ساز و کار اینستکس و حساب ویژه SPV از جمله این کنش‌ها بود. ممکن است ایران ادعا کند که در طول این مدت هیچ شرکت اروپایی به ایران نیامد و سرمایه‌گذاری و مناسبات تجاری شکل نگرفت. اگر چنین اتفاق‌هایی رخ نداد به این دلیل بود که شرکت‌های اروپایی نسبت به تحریم‌های آمریکا نگرانی داشتند و این شرکت‌ها هم دولتی نیستند و شرکت‌های خصوصی هستند. دولت‌های اروپایی به لحاظ سیاسی در برجام باقی ماندند و مادامی که ایران تعهداتش را مطابق برجام ادامه می‌داد، به تعهدات خود پایبند بودند.

ایران ممکن است ادعا کند که اروپایی‌ها به لحاظ عملی اقدام موثری انجام نداده‌اند که ایران از مزایای برجام بعد از خروج آمریکا بهره‌مند شود. ایران حق اعتراض به این موضوع را دارد اما اینکه ایران ادعا کند اروپایی‌ها نمی‌توانند از مکانیسم ماشه استفاده کنند، ادعایی نیست که مسموع باشد و مورد پذیرش قرار گیرد.

‌مسئله دیگری هم مطرح شده‌است و عده‌ای پیشنهاد داده‌اند که ایران، روسیه و چین می‌توانند از برجام خارج شوند و این توافق را از اعتبار ساقط کنند تا امکان استفاده از مکانیسم ماشه وجود نداشته‌باشد. به اعتقاد شما چنین اقدامی تا چه اندازه عملی است؟

به‌هیچ‌وجه امکان‌پذیر نیست. چون قطعنامه شورای امنیت در این مورد وجود دارد و برجام ضمیمه این قطعنامه است. کسانی که چنین پیشنهادهایی را مطرح می‌کنند معمولاً دانش‌شان در حوزه روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل تجربی است. چون به صورت اصولی درس حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل نخوانده‌اند، اظهارنظرهای این‌چنینی می‌کنند. ماهیت نظام بین‌الملل شکل‌گرفته از دولت‌ها است.

دولت‌های موثر در سازمان ملل متحد اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند. برای اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، مسئله عدم اشاعه هسته‌ای یک خط قرمز تلقی می‌شود. به همین دلیل، اعضای دائم شورای امنیت روی قطعنامه‌هایی که در حوزه عدم اشاعه صادر می‌کنند، بسیار حساسیت دارند.

روسیه و چین حاضر نیستند قطعنامه‌های ۶گانه قبلی و قطعنامه ۲۲۳۱ را نادیده بگیرند که ایران تحت تاثیر مکانیسم ماشه قرار نگیرد. اتفاقاً روسیه و چین اعتقاد دارند که موضوع عدم اشاعه یک موضوع جدی تلقی می‌شود. علاوه بر این ایران متحد روسیه و چین محسوب نمی‌شود. پکن و مسکو در چنین شرایطی از یک کشوری مانند ایران که اندکی همسو با آنها تلقی می‌شود، از فرصت مکانیسم ماشه استفاده می‌کنند تا امتیازهای خودشان را از سایر قدرت‌های عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد بگیرند. در شرایطی که جنگ تجاری و تعرفه‌ها و جنگ اوکراین در جریان است، روسیه و چین به شدت خواهان ایجاد فرصتی برای گرفتن امتیاز از آمریکا، فرانسه و انگلیس هستند.

در میان کشورهای طرف برجام فقط آلمان است که عضو دائم شورای امنیت نیست، اما آلمان هم اساساً با سیاست خارجی ایران مشکل دارد. به نظرم روسیه و چین از فعال‌سازی مکانیسم ماشه استقبال می‌کنند و حتی ممکن است آلمان را هم غیرمستقیم تحریک کنند که دنبال مکانیسم ماشه برود. در واقع پکن و مسکو با بقیه اعضای ۱+۵ معامله خواهند کرد که اگر می‌خواهید بدون مخالفت و سنگ‌اندازی ما مکانیسم ماشه را فعال کنید، باید امتیازهایی را به ما بدهید. کسانی که پیشنهاد می‌دهند روسیه و چین همراه با ایران از برجام خارج شوند که مشکل ایران حل شود، افرادی هستند که مشکل کلیدی ایران را متوجه نمی‌شوند.

‌این مشکل کلیدی چه چیزی است؟

مشکل کلیدی ایران چندین بحران همزمان است. بحران مشارکت، بحران نفوذ، بحران توزیع، بحران پاسخگویی و یک بحران دیگر هم وجود دارد که بسیار اهمیت دارد و کسی به آن اشاره نمی‌کند و حتی در نظریات علوم سیاسی هم به آن اشاره نمی‌شود، نه اینکه کسی نداند، بلکه به این دلیل که مفروض این است که اساساً چنین بحرانی شکل نمی‌گیرد و آن بحران، بحران شایستگی یا شایسته‌سالاری است. به این دلیل در علوم سیاسی به این مسئله خیلی اشاره نمی‌شود، چون مفروض است که در هر کشوری بروید، آدم شایسته را بر سر کار می‌گذارند.

به جای اینکه بیاییم این بحران‌ها را شناسایی کنیم و دنبال راهکاری برای حل و فصل آنها باشیم، دنبال راه‌حل‌هایی می‌رویم که قرار نیست به صورت بنیادین مسئله ما را حل کند. حتی اگر فرض کنیم که ایران بتواند روسیه و چین را راضی کند که قطعنامه ۲۲۳۱ را کنار بگذارند و از برجام خارج شوند، باز هم این خروج هیچ دردی از جمهوری اسلامی ایران دوا نمی‌کند. ما باید به صورت بنیادین به دنبال حل مسائل برویم.

‌گزارش شده‌ که اروپایی‌ها پیشنهادی روی میز گذاشته‌اند که با تصویب قطعنامه‌ای جدید در شورای امنیت بازگشت ۶ قطعنامه پیشین به تعویق بیفتد که فرصتی برای مذاکرات هسته‌ای در اختیار ایران و غرب قرار داده‌شود. نظر شما در مورد این پیشنهاد چیست؟

اعتقاد من این است که کشورهای اروپایی این کار را انجام نخواهند داد و ترجیح می‌دهند که قطعنامه‌ها را بازگردانند. کشورهای اروپایی هم‌راستا با اسرائیل و آمریکا هستند. اسرائیل و آمریکا چنین پیشنهادی را از زاویه فرصت دادن به ایران می‌بینند. امروز اسرائیل و آمریکا به دنبال فرصت دادن و وقت دادن به ایران نیستند، بلکه به دنبال ضربه نهایی به ایران هستند. ایران باید متوجه این موضوع باشد.

ایران نباید تصور کند آتش‌بس به معنای پیروزی یا به معنای توقف عملیات نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل است. البته این موضوع را به صورت تلویحی و غیرمستقیم مدیران جمهوری اسلامی، به‌ویژه مدیران میدانی تایید کرده‌اند. این ارزیابی که عملیات علیه ایران متوقف نشده‌است، ارزیابی صحیحی است، اما برنامه‌ریزی برای مقابله با آن درست نیست. از جمله بی‌برنامگی‌ها، همین حساب باز کردن روی فرصتی است که اروپایی‌ها قرار است برای بازگشت قطعنامه‌ها بدهند. بر فرض که چنین برنامه‌ای وجود داشته‌باشد، مگر بار قبل در حین مذاکره نبود که حمله صورت گرفت؟ اروپا، آمریکا و اسرائیل، متحدان استراتژیک هستند.

اروپا و آمریکا به اظهارات مقام‌های ما پای میز مذاکره نگاه نمی‌کنند، بلکه به نتیجه عملکرد ما نگاه می‌کنند. برای آمریکا اهمیتی ندارد که عراقچی در مقابل ویتکاف چه می‌گوید، بلکه نگاه می‌کند که خروجی برنامه هسته‌ای ایران، یا فعالیت‌های منطقه‌ای یا برنامه موشکی یا مسائل داخلی چیست؟ به نظر من نمی‌توان روی پیشنهاد اروپایی‌ها برای تعویق بازگشت قطعنامه‌ها حسابی باز کرد و اساساً این مسئله تغییر بنیادین در شرایط ایجاد نمی‌کند. حتی اگر اروپایی‌ها قطعنامه‌ای بدهند که بازگشت قطعنامه‌های ۶گانه به تاخیر بیفتد و به مذاکرات فرصت بدهند، حتی اگر در حین همان مذاکرات هم باز ایران اقدامی صورت بدهد که از سوی آمریکا و اسرائیل تهدید تلقی شود، مجدداً اقدام نظامی صورت می‌گیرد.

‌با این شرایط راه‌حلی وجود دارد که جلوی رخداد بازگشت ۶ قطعنامه شورای امنیت گرفته‌شود؟

بله! قطعاً راه‌حل وجود دارد. اساس دیپلماسی یعنی مسئله و حل مسئله، یعنی راه‌حل و خروج از بن‌بست. اما متاسفانه سیاست خارجی ایران بیمار است و نمی‌تواند به راه‌های موثر وارد شود. ایران می‌تواند مشکلات سیاست خارجی را حل کند، اما باید دست به جراحی بزند، جراحی در حکمرانی. حکمرانی باید بر مبنای منافع ملی‌محور باشد. باید سیاست خارجی ایران به شکلی تغییر کند که مزاحمت برای مردم ایران در سراسر دنیا متوقف شود. در داخل هم باید برخورد با مردم تحول جدی پیدا کند. با عوض کردن آدم‌ها هیچ تغییری ایجاد نمی‌شود، سیاست باید تغییر کند.

آقای احمدیان برود و آقای لاریجانی بیاید، تفاوتی ایجاد نمی‌شود. آقای پزشکیان برود و آقای خاتمی بیاید، تغییری ایجاد نمی‌شود، اصلاً اگر جای آقای قالیباف آقای ظریف را قرار دهیم، تغییری ایجاد نمی‌شود. اگر سیاست‌های جمهوری اسلامی عوض نشود، مشکلی حل نخواهد شد. جمهوری اسلامی باید سیاست‌های خودش را تغییر دهد. سیاست داخلی باید منافع ملی‌محور و بر مبنای احترام به مردم باشد. سیاست خارجی باید بر سه اصل استوار باشد: اقتدار ملی، امنیت ملی و دستیابی رفاه برای مردم. اگر قرار باشد این سیاست‌ها اجرایی شود، اگر کارگزاران شایسته نباشند، باز هم کار پیش نمی‌رود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار