| کد مطلب: ۴۳۹۴۵

دوست و دشمن در روابط خارجی

یکی از ویژگی‌های انقلابات ایدئولوژیک، مشخص بودن دوست و دشمن است. به این معنا که ورق‌های بازی‌شان را روی میز می‌گذارند و نشان می‌دهد که چه کسی را دشمن می‌دانند و چه کسی را دوست و همین، کار را برای طرف‌های مقابل آسان می‌کند.

دوست و دشمن در روابط خارجی

حمید مشتاقیان کارشناس روابط خارجی

یکی از ویژگی‌های انقلابات ایدئولوژیک، مشخص بودن دوست و دشمن است. به این معنا که ورق‌های بازی‌شان را روی میز می‌گذارند و نشان می‌دهد که چه کسی را دشمن می‌دانند و چه کسی را دوست و همین، کار را برای طرف‌های مقابل آسان می‌کند. اوایل انقلاب اسلامی دوستان ما ملت‌های ستم‌کشیده و نهضت‌های آزادی‌بخش و دشمنان ما امپریالیسم، استعمار و استثمار بود. با برتری وجه اسلامی نظام، ما شدیم ام‌القرای اسلامی و دوستان ما همه ملت‌های مسلمان و دشمنان ما نظام کفر و استکبار جهانی گردیدند.

با شروع جنگ، ایران اسلامی دوستان کمی در بین دولت‌ها داشت زیرا اکثر کشورها از رژیم بعثی عراق حمایت می‌کردند و فقط طرفداری ملت‌های ستم‌کشیده بود، که دلمان را آرام می‌کرد. در دوران سازندگی و اصلاحات به ناگاه شکوفایی و چرخش بزرگی در جریان روابط خارجی ایران رخ داد. اروپا و دولت‌های اروپایی با لبخند به دوستان ما تبدیل شدند و آبراهام لینکلن آمریکا، شهید شد و ما در موازنه شرق و غرب، رو به دوستان غربی آوردیم. بعد از این دوران تاثیرگذار، با خیانت منافقین، پروژه هسته‌ای ما محور روابط خارجی ما گردید و دوستان گذشته، در برابر ما ایستادند و ما را به شورای امنیت سازمان ملل متحد بردند و قطعنامه‌هایی که کاغذپاره بودند، علیه ما صادر شد.

دوران بازگشت ما به جامعه جهانی با کلید آقای روحانی رقم خورد و برجام متولد گردید. درحالی‌که وزرای خارجه ایران و آمریکا دوش به دوش با هم قدم می‌زدند... خشم تندروها در ایران و آمریکا برانگیخته شد و آنها تمام تلاش خود را انجام دادند تا ایالات متحده همچنان از دایره روابط با ایران دور بماند. طولی نکشید ترامپ ظهور کرد و با پاره کردن برجام و خروج از آن، این توافق را بی‌اثر نمود و اروپا را که نمی‌توانست بدون پدرخوانده‌اش کاری بکند، شرمنده درخواست‌های ما برای نابود نشدن برجام گردید و ما بازگشتیم به همان خانه اول. با این تفاوت که اکنون به سوی شرق چرخیده بودیم و آن را خانه امید خودمان می‌دانستیم.

امروز که شمشیر اسنپ‌بک بالای سرمان است و تجربه جنگ با اسرائیل و آمریکا را داریم، هنوز از خودمان می‌پرسیم دوست و دشمن‌مان کیست؟ آیا به دوستی با همسایگان باید دل‌خوش کنیم یا موازنه مثبت را به راه بیاندازیم و به دوستانی در آینده امیدوار باشیم؟! در کلاس‌های درس سیاست خارجی آموخته بودیم که چیزی به نام دوست و دشمن دائمی در روابط با کشورهای دیگر نداریم، آنچه هست منافع مشترک و تضاد منافع است... به این مفهوم که می‌توان با کشورهای دیگر در برخی مسائل و موارد، منافع مشترک و یا تضاد منافع داشت. این موضوع می‌تواند برای مدت زمانی ادامه یافته و همان‌هایی که با هم تفاهم داشتند به مشکل برخورد نمایند و بلعکس، دولت‌هایی که با هم اختلاف داشتند به تفاهم برسند. اصل بر منافع ملی است.

در تاریخ کمتر کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا و اسرائیل می‌توان پیدا کرد که آنقدر منافع مشترک داشته باشند به‌نحوی که بسیاری اسرائیل را یکی از ایالت‌های آمریکا می‌دانند. اما همین ایالات متحده، وقتی نتوانست حوثی‌های یمن را سرکوب نماید و احساس کرد که ممکن است حمله به یمن منافعش را تامین نکند، سریع توقف حملات را اعلام کرد و به‌رغم ادامه حملات حوثی‌ها به اسرائیل، جنگ با یمن را خاتمه داد و به دلخوری صهیونیست‌ها وقعی ننهاد. عکس آن نیز صادق است.

آمریکا و ویتنام دو دهه جنگ و خونریزی داشتند به نحوی که هنوز آثار سلاح‌های شیمیایی که ایالات متحده علیه مردم ویتنام به کار برد، وجود دارد و قربانی می‌گیرد اما این دو کشور، با هم پیمان دوستی بستند و امروز وقتی شرکت‌های آمریکایی به‌دلیل فشار واشنگتن مجبور به ترک چین می‌شوند، به شهرهای ویتنام رفته و آنجا را مرکز تجاری و صنعتی قرار می‌دهند. دوستی و دشمنی در نظام بین‌المللی همیشگی و پایدار نیست و هیچ کشوری را نمی‌توان دوست دائمی خود دانست زیرا ممکن است براساس منافع ملی او، در جایی با ما به تضاد برسد و علیه ما اقدام نماید. سیاست خارجی جولانگاه ایدئولوژی نیست و نباید گذاشت که ورق‌های بازیمان را همه بخوانند و براساس دست ما بازی کنند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار